Jump to ratings and reviews
Rate this book

شوهر آهو خانم

Rate this book
شوهر آهو خانم نخستین اثر نویسندهٔ آن محسوب می‌شود که با استقبال بی‌نظیری در بازار کتاب ایران رو به رو شد. انتشار این رمان حجیم در سال ۱۹۶۱ حادثه‌ای مهم در بازار کتاب و ادبیات داستانی ایران بود. علی محمد افغانی این رمان را در سال‌های زندان -۱۳۳۳ تا ۱۳۳۸- نوشته است و پس از خروج از زندان اقدام به چاپ آن با هزینهٔ شخصی می‌کند زیرا ناشری حاضر به مخاطره برای چاپ بر روی داستان بلند یک نویسندهٔ ناشناس نمی‌شود.
داستان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ می‌دهد و درون مایه اصلی داستان با واقعیّت اسف بار زندگی زنان در لایه‌های پائینی جامعه در آن سال‌ها ارتباطی نزدیک دارد و در نکوهش آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شده است.
چاپ ۱۳۴۵

800 pages, Hardcover

First published January 1, 1961

207 people are currently reading
2950 people want to read

About the author

علی‌محمد افغانی

12 books81 followers
علی‌محمد افغانی از نویسندگان نامدار ایرانی متولد کرمانشاه و نویسنده نخستین رمان واقعی به زبان فارسی (شوهر آهو خانم) است. این رمان بسیار مورد استقبال مردم ایران قرار گرفت، هر چند که ناشران کتابش را منتشر نکردند و او با سرمایه خود کتاب را منتشر کرد. «شوهر آهوخانم» داستان ناتمام تبدیل زن ایرانی به ماشین تولید بچه، ارضاء کننده تمایلات جنسی مرد و مسئول پختن و روفتن خانه است. افغانی همچنین جزو سازمان افسران حزب توده بوده که در سال۱۳۳۳ دستگیر شده و در دورهٔ پهلوی ۵ سال را در زندان به سر برده است

آثار
شوهر آهو خانم (۱۳۴۰)
شادکامان دره قره‌سو (۱۳۴۵)
سیندخت
شلغم میوهٔ بهشته
بافته‌های رنج (۱۳۶۱)
بوته‌زار
محکوم به اعدام

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
669 (23%)
4 stars
934 (32%)
3 stars
759 (26%)
2 stars
378 (13%)
1 star
163 (5%)
Displaying 1 - 30 of 365 reviews
Profile Image for EMMA.
255 reviews396 followers
February 5, 2022
بالاخره تموم شد. تبریک به من :دی
خب بیایید در مورد این کتابی که این همه سال طول کشید تا تمومش کنم و چند بار گذاشتمش کنار حرف بزنیم.

کتاب دارای جزییات زیادیه اینقدر زیاد که میشه همه چی رو تصور کرد حتی چیدمان وسایل خونه! این واسه من آزاردهنده بود چون از جزییات زیاد خوشم نمیاد.
اما این نشان از توانایی نویسنده میده بنظرم که میتونه این همه بنویسه و کاری کنه که ما بتونیم همه چی رو تصور کنیم!
من وقتی داشتم کتابو میخوندم همش یه شخصیتو قربانی متصور میشدم و شخصیت دیگه رو ظالم!!! اما فهمیدم همه شخصیتها قربانی هستند، قربانی جامعه مردسالار.
آهو زنی مطیع که سعادت رو تو شوهر میبینه و زندگی بدون مرد متصور نیس یعنی نمیتونه تصور کنه چون اینقدر به خودش اعتماد نداره.
هما زنی که مطیع نیس اما چون زن در چنین جامعه ایی یک شخصیت واحد تلقی نمیشه واسه همین خوشبختی خودشو در شوهر کسی میبینه که شوهر تنها خودش نیس.
سید میران محصول جامعه مردسالار که در چنین جامعه ایی حکم بر این است برای بدست آوردن زن باید خرج کنی اینقدر هم خرج میکنه که همه چیو از دست میده.
در اینجا ما در یک سیکل باطل گیر کرده اییم.
زنها نتیجه رفتار مردها و مردها نتیجه تربیت زنها هستن.
با اینکه چندین دهه از داستان میگذره ولی هنوز اونطوری که باید چیزی تغییر نکرده، البته خب اینم باید در نظر گرفت فرهنگ و تفکر مردم نتیجه حکومته. مثلا وقتی کشف حجاب شد و زنها از اندرونی خانه ها به بیرون اومدن یه سری از چیزها تغییر کرد مثلا زنها تونستن کار کنن میتونستن به استقلال مالی برسن حتی همونطور که هما میگفت اگه چند سال زودتر این تغییرات شکل میگرفت زن سید میران نمیشد، چرا باید زنش میشد وقتی مشکل مالی نداشته باشه و در جامعه اونو یک فرد واحد حساب کنن و نصف مرد ندونتش؟
واقعا اینجا سرزنش کردن شخصیت داستانها بلاهت ما رو میرسونه و من دست از سرزنش اونا برمیدارم چون مقصر نیستن!!

نکته آخر: خیلی دیالوگهاشون جالب بود واسم مخصوصا ضرب المثلهایی بکار میبردن
Profile Image for Ahmadreza.
28 reviews59 followers
June 24, 2016
گویا در ابتدا قرار بود نام این کتاب «زن چادر سفید» باشد اما افغانی بعد از اینکه وارد داستان می‌شود و به قول خودش وقتی گرفتارش می‌شود، نام «شوهر آهو خانم» را برای آن انتخاب می‌کند. این رمان در زندان نوشته شده و علی‌محمد افغانی در آن سال‌ها، یک افسر توده‌ای محکوم به اعدام بوده است. خودش می‌گوید «آن زمان من خودم هم نمی‌دانستم که حد و اندازه و کیفیت کارم در چه حدی است. فقط می‌دانستم که من به این راهی که می‌روم مطمئنم. در زندان برای این که دستگاه یا حتی دوستان خودم متوجه نشوند که چه دارم می‌نویسم، یک دیکشنری باز می‌کردم و در داخل آن کاغذهایم را می‌گذاشتم و می‌نوشتم». گاهی وقت‌ها نیمه‌های شب چیزی به ذهنش می‌آمده و در نور ضعیف سلول، چند کلمه روی دیوار می‌نوشته تا فراموش نکند و فردا از آن در داستان استفاده کند. به حدی گرفتار شخصیت‌ها بوده که روزهایی که آشپزی در سلول نوبت او بوده، در ذهنش دنبال ادامهٔ نوشتن و تجسم صحنه‌های داستان بوده و یادش می‌رفته نمک یا فلفل توی غذا بریزد. خودش می‌گوید بارها با صحنه‌های مختلف داستان گریسته است.
به هر حال کار نوشتن کتاب به پایان می‌رسد و پس از آزادی، چون نویسنده‌ای گمنام بوده هیچ ناشری حاضر به سرمایه‌گذاری روی انتشار یک رمان بلند از نویسنده‌ای گمنام نمی‌شود و افغانی مجبور می‌شود با هزینهٔ شخصی آن را منتشر کند. کتاب چندی پس از چاپش، با استقبال بی‌سابقهٔ مخاطبان مواجه و نویسندهٔ آن خیلی زود مشهور می‌شود.
رمان «شوهر آهو خانم» از رنج بی‌پایان زن ایرانی حکایت دارد. کتابی که به پدیدهٔ چندهمسری می‌پردازد و زن اغواگر و زن سنتی داستانش هر دو به نوبهٔ خود بدبختند. با اینکه نویسنده در بسیاری از فصل‌ها با روده‌درازی و پرگویی حوصلهٔ خواننده را سر می‌برد اما گنجینه‌ای از ضرب‌المثل‌های ناب ایرانی در این کتاب از خود بر جای گذاشته، که خود یک شاهکار به تمام معناست.
Profile Image for Sara Kamjou.
664 reviews516 followers
July 12, 2019
یکی از خاله‌زنکی‌ترین کتابایی بود که تا الان خوندم و نصفه نیمه هم رهاش کردم. تو حدود سیصد چارصد صفحه، اندازه‌ی صد صفحه هم محتوای داستانی نداشت و می‌تونست همه‌ی اینا رو تو حدود ۵۰ صفحه بگه!
به علاوه، به نظرم این کتاب و محتوای داستانیش، آدما رو، چه زن و چه مرد، در سطح غرایز جنسی و تعریف ارزش‌ها بر اساس حرف مردم پایین میاره و توی دو دسته‌ی سیاه و سفید طبقه‌بندیشون می‌کنه. درسته که کتاب رو باید بر اساس زمان خودش سنجید و ظرف زمان رو در نظر گرفت، ولی این در صورتیه که به زمان حال هم یه چیزی، هر چند جزئی، اضافه کنه. چون کامل نخوندمش ترجیح می‌دم بیشتر از این ننویسم. فقط برام عجیبه چرا این کتاب تو دسته‌ی بهترین رمان‌های فارسی قرار گرفته...
----------
یادگاری از کتاب:
وقتی کسی از زندگی و روزگار خودش به ستوه اومده باشه، توقع عقل سلیم ازش نادرسته.
Profile Image for Rosa .
195 reviews86 followers
September 1, 2025
شوهر آهو خانم، روایت سقوط مردیه که با همه‌ی هیبت و جایگاه اجتماعی‌ش، در برابر وسوسه و عشق کور می‌لغزه و زندگی خودش و اطرافیانش رو به تباهی می‌کشونه. این اشتباهاته مثلا عاشقانه و نابخردانه‌ی این مرد جاافتاده، به‌خودی‌خود عجیب و غیرقابل باور نیست و‌ موضوع کتاب هم مقوله ی منحصر بفردی نیست چون در هر زمانه‌ای می‌شه مصداق‌هایی براش پیدا کرد. اما نحوه‌ی پرداخت نویسنده به این موضوع و به سرنوشت دو زن با روحیات و کردار متفاوت در زندگی ی مرد، اون هم در دوره ی خاصی از تاریخ که عموما نگاه جامعه به زن صرفا بر نقش همسری از نوع فرمانبردارش و فرزند آوری متمرکز بوده، این کتاب رو قابل توجه کرده که البته با نقاط قوت چشمگیر و نقاط ضعف آزاردهنده ای هم همراهه.
داستان کشش و تعلیق خوبی داره، ورود هما به زندگی ظاهرا بی کم و کاست آهو و میران، بهانه‌ای میشه برای به‌هم‌ریختن تعادل خانوادگی و جایگاه اجتماعی و رفاه و آسایش شون، و درگیر شدن مخاطب با احساساتی مثل خشم و ترحم و حرص خوردن بابت جابجایی مرزهای حماقت و رذالت و دست رو دست گذاشتن و ...🫠
از نگاه من، یکی از مشکلات بزرگ این کتاب ، زیاده‌گویی‌ها و توصیفات پرپیچ‌وتاب و شاعرانه شه که خسته م می کرد. جمله های کشدار و شاخ و برگ های فیلسوفانه ی ریز و طولانی، گاهی جذابیت داستان رو از بین می بره، مثلا درست در لحظه‌ای که مخاطب درگیر عواطف و ماجرای شخصیت‌هاست، نویسنده میزنه تو فاز ادبی و با اغراق در قلم فرسایی شاعرانه‌ ادمو کلافه میکنه.
علی محمد افغانی بدون شک قدرت بالایی در زبان و ادبیات داشته و این تحسین برانگیره. واژه های پرطیف، جمله‌سازی‌های پیچیده و فضاسازی های هنرمندانه، نشونه ی تسلط اونه، اما همین قدرت، گاهی به ضد خودش تبدیل می‌شه، چون این روش، چه در جایگاه تصویر سازی و نظریه های شعارگونه برای القای احساسات به خواننده و چه به عنوان دیالوگ های شخصیت ها، از ی جایی به بعد مثل رنگ امیزی ای میشه که کم و بیش از کادر بیرون زده و طرح رو شلخته کرده . مثلا شخصیت‌هایی مثل آهو یا هما، که زن هایی بی‌سواد و متعلق به طبقه‌ای سنتی و روستایی‌ ن، در صحبت هاشون واژه‌هایی به کار می‌برن یا جمله‌هایی می‌سازن که فراتر از سطح زبانی شونه، و باعث میشه اصالت و واقع‌گرایی رمان رو خدشه‌دار کنه و مانع از درک سطح و حقیقت اجتماعی شخصیت‌ها بشه، بعضی دیالوگ‌ها برای بستر فرهنگی اون دوران که سطح سواد اکثریت مردم بخصوص در زنان هنوز پیشرفت چندانی نداشته، بیش از حد ادبی و غیرمتناسبه یا حداقل من همچین دیدگاهی نسبت به موقعیت و طرز بیان زن هایی مثل هما و آهو در اون دوران دارم.
اما از طرفی هم شوهر آهوخانم، فراتر از ی داستان عاشقانه‌ی سطحی و فردیه. این کتاب تصویری از جامعه‌ی شهری ایران در حال گذار رو نشون می‌ده، بیرون اومدن زن از چادر و پستوی خونه، تغییر سبک لباس ها، رفتن به سینما و تئاتر،.. زن‌ها هرچند از نظر اجتماعی و اقتصادی فرودست‌ن، اما در لایه‌های زیرین روایت، نیروی محرکه‌ی بسیاری از تحولات‌ن. در واقع، نویسنده به‌خوبی نشون می‌ده که زنها در جایگاه‌های محدود و تحت فشار، قدرت تأثیرگذاری دارن، از جمع کوچیک خانواده تا محیط بیرون و گردهمایی ها. با این حال، ایراد مهم اثر اینه که به‌رغم این نمایش، همچنان صدای زنان به‌اندازه‌ی کافی "واقعی" نیست.
آهو، زنی صبور، سنتی و دربند ی جامعه‌ی مردسالاره. اون تجسم کسیه که یاد گرفته بقا یعنی سکوت و تحمل، یعنی حتی وقتی شوهر خیانت می‌کنه و زندگی‌ رو به آتیش می‌کشه، اون باید بمونه و بسازه. نه چون دوست نداره بجنگه و حقوقش رو مطالبه کنه، بلکه چون جامعه و زمانه‌ش هیچ راهی جز مظلوم موندن، جلو پاش نذاشته. توی اون فرهنگ، زن اگه ترک می‌کرد، بی‌پناه می‌موند، اگر مقابله می‌کرد، نابود می‌شد. مگه اینکه زن از جنس دیگه ای می‌بود ، یعنی از جنس هما! زنی همراه با مکر و بازی و مظلوم نمایی ها که در پشت سر قصه، قدرتمندانه و حیله گرانه با بند هایی که به دست و پای میران میزنه، فاتح و عروسک گردان این نمایش رقت انگیز میشه.
رفتار آهو در برابر ظلم شوهر و خودخواهی هما، پر از خشم فروخورده‌ست. اون نمی‌تونه "جهنم متقابل" بسازه، چون ابزار و جایگاه اجتماعی‌ش اجازه نمی‌ده، چون وجود بچه ها بهش اجازه ی فردگرایی نمی ده، پس تنها سلاحش صبوری و سکوتشه، سلاحی که برای خودش کشنده س و برای دیگران تحقیر کننده. به همین خاطر، تراژدی بزرگ آهوخانم اینه که حتی در میانه‌ی جهنمی که شوهرش براش ساخته، همچنان نقش ستون خونه رو بازی می‌کنه، ستونی که همه بهش تکیه می‌دن، ولی خودش آروم‌آروم خرد می‌شه.
و این همای ناسعد 🤪 و خانمان برانداز 😵‍💫 نماد نیروییه که سنت تاب تحملش رو نداره، اون میدونه که برای رسیدن به اهدافش باید رفتاری رو پیش بگیره که جامعه برای زن ها نشونه ی بی بند و باری میدونه اما در خفا برای در اختیار داشتن زنی مثل اون ه��جان زده هم میشه، هرچند که با معیارهای اخلاقی و فرهنگی شون ناهمگون باشه😎 هما، زن جاه طلب ویرانگریه که عشق براش بیشتر سلاحه رسیدن به اهدافشه تا پناه. حضورش مثل آتیشه، گرما می‌ده، اما همون‌قدر هم همجواری باهاش می‌سوزونه و خاکستر میکنه.
میران نمونه‌ی مردیه که روانش پر از تناقضه، می‌خواد هم اقتدار مردسالارانه ش رو حفظ کنه، هم مث ی عاشق بی پروا درگیر شور و جذابیت هما باشه، و این کشمکش، اونو به موجودی ضعیف النفس بدل می‌کنه. بین غیرت و هوس، اقتدار و ضعف، اون‌قدر دست‌وپا میزنه تا همه‌ زندگی رو میبازه. اون با انحطاطش عامل نابسامانی خانواده میشه. سقوطش بیشتر شبیه کندن نقابیه که سال‌ها به صورتش دوخته بود، تا برا خودش آبرو و زهد بخره، اما سرشت اصلیش نقطه ی مقابل ظاهرسازی های سالیان گذشته ی عمرشه، و همینکه مجال شنا پیدا میکنه، پشت پا به تموم زندگی و وظایفش به عنوان همسر، پدر و ی انسان و همکار قابل اتکا میزنه..
بچه‌ها در این قصه، بی‌صداترین قربانی ها هستن، هیچ‌کس ازشون نظر نمیخواد، اما بیشترین زخم‌ها رو اونا میخورن. درحالی که رنج بی مسئولیتی پدر و‌ سازش از سر ناچاری (شاید) و نابجای مادر رو تو دل شون حمل می‌کنن. البته فکر میکنم آهو هم به اندازه ی میران و هما در سرنوشت خودش و بچه ها مقصره، چون مدارا و بی عرضگی هم حدی داره!😒
مردها و زن‌های دیگه ی قصه ، صداهایی هستن که مدام قضاوت و پچ‌پچ می‌کنن، و با همون نگاه‌های سنگین‌شون باعث میشن که فشار جامعه چند برابر بشه...و ریش سفید ها و بزرگ‌ترها هم در این داستان صدای سنت و ترس‌ن، همونایی که به جای تغییر، دائم تکرار می‌کنن: "باید تحمل کرد، باید ساخت." حضورشون یادآور اینه که زنجیر سنت، بیش از هرچیز تو کلمات روزمره و نصیحت‌های بی‌پایان و ناکارآمد ادامه پیدا می‌کنه.‌.. و زنان فرعی‌ داستان، هرکدوم گوشه‌ای از فشارهای اجتماعی، ترس‌ها و امیدهای اون زمانه رو نمایندگی می‌کنن.
در مجموع، شوهر آهوخانم رو میشه ی رمان قابل توجه اما پرعیب دونست: پرقدرت، چون عشق، خیانت، غیرت، خودکامگی، سنت و سقوط رو درهم تنیده و تصویری از جامعه‌ای پر تضاد داده، پرعیب، چون زیاده‌گویی‌های نگارشی و ناهماهنگی لحن شخصیت‌ها، گاهی اصالت اثر را زیر سؤال برده. این رمان در عین حال که سندی از ی دوره‌ی تاریخی و فرهنگیه، به‌عنوان ی متن ادبی بلند، نیاز به صبوری بسیار داره تا خواننده بتونه از لابه‌لای نثر پر زرق‌ و برق کتاب، به جوهره‌ی دردناک و واقعی‌ زندگی آهو خانم و شوهر ناخلفش برسه.
2,5⭐️
Profile Image for Babak.
105 reviews91 followers
December 18, 2019
شوهر آهو خانم، کتابی است که سال‌ها اسمش گوشه ذهنم بود و تنها ذهنیت من در مورد آن حاصل از کتاب‌های ادبیات مدرسه و آمادگی برای امتحانات و کنکور و ... بود. همان دوره‌ای که لذت ادبیات را نچشیده بودیم و فقط برایمان مهم بود بدانیم نویسنده کتاب شوهر آهو خانم، علی‌محمد افغانی است.
اما خواندن کتاب را نزدیک به دو ماه پیش شروع کردم، به این دلیل که تصمیم گرفته‌ام حدالامکان کتاب‌های مشهور و فاخر نویسندگان ایرانی را بخوانم و به درک بهتری در مورد ادبیات معاصر و نویسندگان دست یابم. خواندن کتاب از ابتدا برای من کار دشواری بود و دو ماه زمان برای خواندن یک کتاب 800 صفحه‌ای به خوبی گواه این مسئله هست.
می‌خواهم در این ریویو به دو سوال، البته از نگاه شخصی خودم، پاسخ بدهم تا شاید پاسخی باشد به کسانی که در مورد کتاب گفته‌های ضد و نقیض زیادی شنیده‌اند و بتواند به آن‌ها کمک کند که کتاب را بخوانند یا نه.
1. در این کتاب دنبال چه نگردیم؟
مهمترین مسئله این است که دنبال یک داستان جذاب و گره‌های عمیق داستانی نباشید. کتاب سیر تقریباً یکنواختی دارد، در بعضی قسمت‌ها فراز و فرودهایی هست، اما به نظرم این فراز و فرودها هم با قلم افعانی کش آمده‌اند و به شکل آرامی روایت شده‌اند.
نکته دیگری که نباید دنبالش باشید احتمالاً همذات‌پنداری با شخصیت‌های کتاب است که شاید با توجه به روایت شدن کتاب در سال‌های 1312 تا 1320 بدیهی به نظر برسد، اما قضیه از این هم فراتر است و خیلی از شخصیت‌های داستان در مجموع با روزگار امروز ما نزدیکی مشخصی ندارند. هر چند در جاهایی با برخی از رفتارها و دوراهی‌ها و تفکرات برخی از شخصیت‌ها می‌شود احساس قرابت داشت.
چیز دیگری که در این کتاب کمیاب است حال خوب است، حال خوب را به سختی می‌توان در کتاب یافت و عمده صفحات کتاب به بدبختی و فلاکت پرداخته است و آن جاهایی هم که کتاب می‌خواهد کمی خواننده را از عذاب راحت کند سایه شوم مصائب شخصیت‌ها که هر کدام به نحوی متفاوت درد می‌کشند روی سرمان سنگینی می‌کند.
2. در این کتاب دنبال چه بگردیم؟
شاید یکی از مهمترین مسائل متن مملو از اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های کتاب باشد. کتاب سرشار است از اصطلاحاتی که خیلی‌ها را کمتر شنیده‌ایم و حتی در یک مورد من یک ضرب‌المثل را در گوگل جستجو کردم و نتیجه جالب بود: تنها نتایج یافته شده مرتبط همان متن کتاب شوهر آهو خانم بودند. گویا کتاب از این جهت گنجینه‌ای ارزشمند برای محققان حوزه ادبیات است و بر مبنایش پایان‌نامه‌ها و طرح‌های پژوهشی زیادی انجام شده است.
نکته پررنگ بعدی در کتاب، به دست آوردن شناختی خوب در مورد زندگی در دوره اول پهلوی است. اتفاقات مختلف تاریخ معاصر ایران در این کتاب هر یک نقشی دارند؛ از کشف حجاب گرفته تا جنگ جهانی دوم. همچنین روابط انسانی و جایگاه زن در آن جامعه سنتی و در حال گذر به مدرنیته به خوبی نمایانده شده است. در بسیاری از موارد غصه خواهید خورد از رنجی که شخصیت‌های زن می‌کشند و در برخی موراد حتی شاید غبطه بخورید به شکل ساده زندگی و کار و اتفاقات در جريان.
نکته قابل ذکر دیگر این که متن کتاب سرشار از جزئیات است و باید حوصله‌ی خواندن این همه جزئیات را داشته باشید. همین جزئیات هستند که کتاب را ساخته‌اند و اگر از این جزئیات لذت نبرید یک آن به خود می‌آیید و می‌بینید در صفحه 600 کتاب هستید و هنوز داستان آنقدری که باید و شاید به شما اطلاعات منتقل نکرده است.
مسئله بعدی شخصيت‌پردازی عمیق است، به نحوی که در مورد سه شخصیت اصلی کتاب به دید عمیقی می‌رسید و احتمالاً می‌توانید تصمیمات و کارهایشان را حدس بزنید.
امیدوارم این نکات به درد شما بخورد. اگر نظری در مورد ریویو و کتاب دارید بسیار خوشحال می‌شوم که آن را به اشتراک بگذارید.
و در پایان سخت‌ترین کار برای من نمره دادن به کتاب است. سه ستاره شاید عادلانه نباشد، اما عاقلانه است. :)
Profile Image for Sahar Khoshghadam.
85 reviews23 followers
November 1, 2016
کلی با خودم فکر کردم چرا این کتاب یکی از مشهور ترین کتابهای ایرانیه، متاسفانه به نتیجه ای نرسیدم جز اینکه قلم نویسنده شیواست.همین. داستان بی محتوایی که آزاردهنده ترین بخشش جملات زننده ایه که نویسنده هر چند صفحه یکبار به طور واضح درباره ی زنان به کار میبره.بعد از خوندن این رمان 800 صفحه ای با خودت میگی خب؟حالا که چی؟ از تک تک شخصیت های این کتاب بیزارم و از هر کدوم که خوار و ذلیل تر بودند و به اصطلاح شخصیت های مثبت کتاب بودند بیشتر دل زده ام.این کتاب هیچ بخشی از مغز شما رو به فکر وا نمی داره و به نظرم اگر تا حالا نخوندینش دیگه شروعش نکنید. خیلی که بهش امتیاز بدی چیزی در حد یکی از فیلمفارسی های قدیمی میشه که شاید زمان خودش طرفدارای زیادی داشته.به هر حال از هر عیب و نقصش که بتونی بگذری از دم به دم جمله ها و اظهار نظرهای زشت و سطح پایین و کوته فکرانه نسبت به زنان نمیتونی بگذری.هیچ وقت خوندن این کتاب رو به کسی توصیه نمیکنم مگر اینکه به پاورقی ها و داستانهای چاپ شده در مجلات علاقه داشته باشه!
Profile Image for Rojita Rojîta.
132 reviews36 followers
March 14, 2021
من باور دارم کتابهایی مثل "شوهر آهو خانم" شاهکار ادبی نیستند، حداقل برای من، اما معتقدم که روایتگران قدرتمندی هستند که زندگی مردم عادی و روتین های زندگی رو به خوبی روایت می کنند.
جدای از توصیف‌های زیاد و خسته کننده، با صبوری تمام داستان رو پیش می‌برند و خواننده رو با خودشون همراه می‌کنند
مثل سیر عادی زندگی همه‌ی ماها که یکهو به خودمون میاییم و میبینیم چقدر همه‌ی چیزها و آدم ها تغییر کردند و ما دیر متوجه شدیم، من هم از صفحه ی 500 به بعد متوجه شدم چقدر همه چیز عوض شده اما انقدر آرام بوده که من راحت‌تر از اون چیزی که تصور میکردم پذیرفتمش و باهاش کنار اومدم
و در آخر چیزی که برام جالب بود این بود که این کتاب در سال‌های ستم آشکار به زن ها نوشته شده و اتفاقن نویسنده از اسم زن شخصیت داستان برای عنوان اصلی استفاده کرده که به نظر من از نقاط روشن این کتاب هست.
Profile Image for Parmyc Grimm-pitch.
223 reviews212 followers
April 18, 2025
بیشتر از هرچیز، خودم رو بابت خوندن این کتاب تا صفحه‌ی آخر نمی‌بخشم!
«شوهر آهو خانم» یک داستان تماماً بی‌ارزشه که هیچ یک از فاکتورهای «ادبیات جاودانه» رو نداره. یک اثر طولانیه که تاریخ انقضاش خیلی وقته گذشته ولی نمی‌دونم چرا مردم همچنان اصرار دارن که کار فاخریه!
مهم‌ترین نکات:
— رمان بی‌خود و بی‌جهت ۸۰۰ صفحه است درحالی که اندازه‌ی ۲۰۰ صفحه هم حرف برای گفتن نداره. مکالمات پوچ و بی‌معنی بسیار زیادن و کاملاً مشخصه نویسنده به هیچ ایده‌ای توی ذهنش نه نگفته و همه‌رو پیاده کرده رو کاغذ.
— شخصیت‌پردازی افتضاحه! زنان داستان به دو دسته‌ی سفید و سیاه تقسیم شدن و هرکدوم نماد کلیشه‌ای ترین گرایشات فکری جامعه‌ی ایرانن. ویلن داستان هما موج جدید فکریه که طبق نظر سنت‌گرایان حتماً باعث بی‌بند و باری و بی‌حیایی تو جامعه میشه. از اون ور آهو، نماد زن سنتی و خوب جامعه‌ست! احسنت به زنی که با خیانت شوهرش کنار میاد و می‌شینه گوش میده شوهرش داره اتاق بغل با یکی دیگه می‌خوابه! جمع کنید توروخدا.
— هدف داستان چیه؟ نویسنده صرفاً داره روایت می‌کنه و هیچ نتیجه‌ی درستی از این موضوع نگرفته. می‌خواست بگه وقتی زن خراب وارد زندگیتون می‌کنید همین میشه؟ به شهوت دامن نزنید؟ وقتی زن خراب از زندگی شوهرتون خارج شد می‌تونید دوباره با هم خوش باشید؟ هدف چیه واقعاً؟
در نکوهش این موضوع حرفی زده نمیشه. مسئولیت سیدمیران به عنوان یک انسان تماماً ازش سلب شده و کل کتاب (ببخشیدا) کیرشو گرفته دستش داره جهت‌یابی می‌کنه. در هیچ نقطه‌ای از داستان به گناهکار بودن این آدم به اندازه‌ی کافی اشاره نشد! باشه، زن الانتو دوست نداری، زن جدیدتم چون عشوه میاد خرابه، تو چی ای؟ لمپن جانماز آب‌کش! مرتیکه کون‌نشور به هیچ میل جنسی‌ای تو داستان نه نگفت، ولی تهش داستان با این قضیه تموم میشه که هما زن بدیه، آهو زن بردباریه، سیدمیران هم سر میز اشتباهی قمار کرد. الهی!
آیا قرار بود این کار به ما نشون بده زنان باید حق خودشون رو بگیرن؟ رو پای خودشون بایستن؟ تموم کنن این زندگی کنیزی رو؟ خب. به هیچ کدوم از اینا اشاره نکرد.

من معمولاً تو ریویوهام از یک سری الفاظ خاص استفاده نمی‌کنم چون بالاخره آدم‌های متفاوتی می‌خونن و احترام به مخاطب و فلان.
ولی این اثر با اختلاف کصشرترین چیزی بود که به عنوان «ادبیات» به خوردم دادن. این بهترین اثر ادبیات ایرانه؟ خاک بر سر ادبیات ایران اگر این بهترین کارشه. تو زمانه‌ای که قبل این کتاب افرادی مثل صادق هدایت داشتن رمان‌های آزادی‌خواهانه و نوین می‌نوشتن، افغانی پاشده رفته راجع به این نوشته که یه جا تو کرمانشاه یه مرد پیر نتونسته کیر خودشو کنترل کنه دختر ۱۸ ساله اورده وسط خونه زندگیش. بعدم ۸۰۰ صفحه این موضوع رو کش داده بدون اینکه به نتیجه‌ی خاصی برسه.
نه این کار ادبیاته و نه افغانی نویسنده.
یک سری پاراگراف‌های به شدت توهین آمیز تو این کتاب بود که من صرفاً با آوردن یک نمونه حرفم رو تموم میکنم:
«من اگر بخواهم برای پسرم زن بگیرم چرا یک دختر چهارده‌ساله سوراخ نشده را بگذارم و بیایم تورا بگیرم که چهار دفعه سر خشت رفته‌ای؟»

یه چیزی یک جای تاریخ نوشته شده که حتی برای همون زمان مملکت هم تفکرات عهدبوقی محسوب می‌شده. اون‌وقت آدمها تو قرن ۲۱ هنوز اصرار دارن «نخیر! این غم‌نامه‌ی زنان ایرانیه! باید خواند!»
من ریدم تو غم‌نامه زن ایرانی! این اثر مشابه تمام کارهاییه که برای معروف شدن شخصیت‌های زن رو در بدترین موقعیت‌ها قرار می‌دن بدون اینکه به نتیجه‌ای برسن تا تهش بگن این اثر فمنیستیه!
آقا ما چیکار باید بکنیم که مرد جماعت اثر فمنیستی خلق نکنه؟ ۳۰۰ صفحه راجع به باسن هما نخوندم که تهش بشه این.
Profile Image for Sara Bakhshiani.
235 reviews41 followers
June 8, 2021
حقیقتا هرکاری میکنم نمیتونم بهش ستاره زیاد بدم
چون واقعا از دست شخصیت آهو حرص خوردم و بی ثباتی و سست عنصر بودن سیدمیران
و آخر داستان که اینقدر یهویی و یجوری قال گذاشتن گونه تموم شد و نویسنده نوشته بود اهو همچنان نمیدونست گریه کنه یا بخنده
یعنی چی واقعا؟
بعد از هفت سال بی احترامی و تحقیر شدن توسط یه شخص هر آدمی باشه چه زن چه مرد باید حداقل توی رفتارش یه تجدید نظری داشته باشه
اگ بخوایم بگیم اوکی زمان داستان این چیزا عادی بوده و بیشتر مردها چندتا زن داشتن پس چرا باید یکی مثل هما وجود داشته باشه ؟
هما با وجود اینکه قرار بود شخصیت نفرت انگیز داستان باشه ولی واقعا باهوش بود و همیشه میدونست باید چیکار کنه و حتی بعضی اوقات آهو رو هم از خودش راضی میکرد :))))
ولی خوشحالم که کتابشو خوندم و از اون خوشحال ترم که تمومش کردم بعد از یه دوره طولانی مدت :))
چون شوهر آهو خانم اثر علی محمد افغانی یکی از پرطرفدارترین سوال های تاریخ ادبیات کنکور دوره ما بود
و اون حس خوبی که کتابی رو میخونی که قبلا مجبور بودی بخاطر نمره و رتبه فقط حفظش کنی ولی الان صرفا جهت لذت میخونیش لذت بخش ترینه :))
Profile Image for Soheila.
73 reviews113 followers
نصفه-موند
November 2, 2016
بعد از حدود یک سال تا 50 صفحه پیش رفتن از من بعیده!
امروزم یه ریویو ازش خوندم که روشنم کرد!دیگه نمیرم سراغ بقیه ش!
واجب که نیس!:D
شما هم نخونید!:)))
Profile Image for Yasmin M..
310 reviews9 followers
August 23, 2017
مزخرف ترين داستانى كه ممكن بود پا به عرصه ى وجود بذاره. مزخرف از لحاظ ظلم بى سابقه ى سيد ميران، و بى عرضگى بى اندازه ى آهو، و ساديست بودن نويسنده. ٩٠٠ صفحه گذشت تا يك داستان پر سوز و گداز رو با بدترين شيوه ى ممكن به خواننده ش تزريق كنه. از اينكه انقدر داستان ميتونه واقعى و در. عين حال خيالى باشه واقعا حالت دل به هم خوردگى به من دست ميده.
كتاب صد البته عالى نوشته شده، و خوب پرداخت شده. كتابيه كه اگر كسى بخواد از حال مردم اون روزگار باخبر بشه ميتونه خوب با تمش ارتباط برقرار كنه. من يك بار ولش كردم چون واقعا اذيتم ميكرد. اين بار تصميم گرفتم تمومش كنم و خوشحالم كه كردم. عصبانيتم از داستان، احتمالا نشون دهنده ى خوب بودن روايتگر بايد باشه.
Profile Image for Mehrnaz.
39 reviews16 followers
April 22, 2021
من این کتاب رو خیلی دوست داشتم
چندین سال پیش خوندم ولی هنوز حس و حال آهو خانم رو یادمه
آنقدر واقعی نوشته این کتاب رو که نمیشه فراموشش کرد و انگار قصه زندگی همسایتون بوده و تو ذهنتون میمونه
حال و هوای عامیانه ی کتاب و خرده فرهنگ های عجیب و غریب ایرانی رو تو این کتاب با گوشت و پوست درک میکنید
بخونیدش و لذت ببرید،البته نسخه اصلی رو
Profile Image for Haniye_Mirkamali.
195 reviews69 followers
June 30, 2022
خوانش: ۹ تیر ۰۱
ساعت: ۱۳:۱۵
امتیاز: ۵ از ۵

با وجود تمام کامنت‌های منفی که برای این کتاب نوشته شده، من واقعا دوسش داشتم.. درسته از تک تک شخصیت‌ها خیییلییی حرص خوردم ولی سیر داستانی و شخصیت پردازی داستان‌ها واقعا عالی بود.

یک جاهایی از کتاب دلم‌ میخواس از دست آهو، سرمو بکوبم به دیوار.. اخهه یکی نیس بهش بگه بیخیال دیگه زن، یذره عزت نفس داشته باش :(
یا یک جاهایی دلم‌میخواس با همین دستام سید میران رو خفه کنم..

ولی خب دستم به هیجا بند نبود و تنها کاری که میتونستم انجام بدم این بود که حرص بخورم.

دلم میخواست پایان داستان یک جور دیگه تموم شه.. ولی نشد..

خلاصه که این رمان رفت جزو بهترین رمان‌هایی ایرانی که خوندم.

ناگفته نماند که من نسخه‌ی صوتی این کتاب رو با صدای پیمان قریب پناه گوش دادم.. و امان از این صدا.. یک جوری شخصیت‌ها رو بازی میکنه انگار ساعت‌ها نشستین پای یک سریال چند قسمتی و دارید از دیدنش کِیف میکنید.
Profile Image for Mehrnaz.
180 reviews90 followers
December 26, 2023
خوب راستش من از خوانش این کتاب واقعا لذت بردم. داستان کلیشه است؟ بله. پیام آخر داستان کلیشه‌تر. بله اما همچنان تجربه‌ی دلنشینی بود.
نمیدونم دوست داشتم پایان کتاب پیام متفاوتی رو منتقل میکرد یا نه، با اینکه پیامش رو لزوما دوست نداشتم، اما پایان کتاب رو هم دوست داشتم.

یادمه وقتی برای کتاب “داش آکل” ریویو نوشتم که کتاب کلیشه است و بیش از حد معروف شده، برادرم بهم گفت زمانی که این کتاب نوشته شده، کلیشه نبوده. و من به این فکر نکرده بودم. و خوب حالا فکر میکنم زمان و فرهنگ حاکم بر جامعه همیشه باید در نظر گرفته بشه.

تو یه ریویو خوندم این کتاب نمونه‌ی ایده‌ی مسخره ولی پیاده سازی حرفه‌ایه. من با این حرف موافق و مخالفم. واقعا درکش میکنم ولی خوب به نظرم موضوع این کتاب و جو فرهنگی که ازش نوشته، دقیقا درسته و هدف همین بوده. و با این هدف، پیاده‌سازی عالی انجام شده. و خوب این حس‌های متفاوت، خودش کتاب رو برای من بیشتر شیرین و لذت‌بخش کرد.

در آخر یه اشاره‌ای به کتاب صوتیش با صدای پیمان قریب پناه بکنم، که واقعا اجرای فوق‌العاده‌ای داشت و باعث میشد کتابی که اینقدر طولانیه، اصلا خسته کننده نشه و اتفاقا دلچسب‌تر بشه.
Profile Image for Niyousha.
624 reviews72 followers
May 27, 2025
متاسفانه یه سری آدم هستند که هرچی کتاب ایرانی باشه رو میگن زرد و داغون ولی همون کتاب رو اسم نویسنده رو روسی یا آمریکای لاتین کنن میشه شاهکار عالم.
کتاب البته خیلی طولانی بود و من صوتیشو موقع کار از یوتیوب گوش دادم. نزدیک دوماه طول کشید گوش دادنش چون هر قسمتش حدودا دو ساعت بود.
برخلاف همه که دلشون برای آهو میسوزه من خیلی ازش بدم میومد و بنظرم آدم نچسبی بود و همینطور اونقدرم از سیدمیران بدم نمیومد. هما هم بنظرم شخصیت جسوری داشت و رویاهای بزرگ. ولی توی زمونه اشتباهی به دنیا اومده بود و همونطور جای اشتباه.
Profile Image for Sorellina.
223 reviews13 followers
March 27, 2023
از این داستان های قدیمی خیلی دوست دارم، اینم واقعا خوب بود. اولین کتابی بود که از این نویسنده تجربه کردم و راضی‌ام.
نسخه‌ی صوتی رو گوش کردم، خوانش آقای قریب پناه خیلی عالی بود و لذت داستان رو چند برابر کرد.




https://taaghche.com/audiobook/87402
Profile Image for Yasamanv.
289 reviews37 followers
July 31, 2023
سیدمیران خدا لعنتت کنه
کتاب خوب نوشته شده بود شاید هیچ پلات و چیز خاصی نداشت ولی برای زمان خودش خوب نوشته بود. به نظرم ارزش یبار خوندن رو داره هرچقدرهم که شخصیتاش آزار دهندا باشن 😒
البته من صوتیشو گوش دادم که خیلی خوب بود!
Profile Image for Hesam.
156 reviews67 followers
September 4, 2020
خیلی راحت میتوانید از صفحه 100 تا 799 را نخوانید.
اگر "چشمهایش" بزرگ علوی چند سال زودتر چاپ میشد این کتاب هیچ جایگاهی در ادبیات ایران نداشت.
Profile Image for Zahra Panahi.
18 reviews8 followers
May 31, 2025
سه ستاره میدم فقط و فقط برای اینکه این کتاب برام تلنگر بود که باز هم برای حقوق خودم به عنوان یک زن بجنگم و به سهم خودم اجازه ندم ظلمی که همیشه در تاریخ به زن ها شده دوباره و دوباره تکرار شه و از زن به عنوان یک موجود ضعیف، تو سری خور و بی عقل یاد شه
اما درباره ی خود کتاب باید بگم که تمام این داستان میشد تو صد صفحه جمع شه و به نظرم زیاد از حد بسط داده شده بود
و از اونجایی که من وقتی یک کتاب رو شروع میکنم نمیتونم نصفه ولش کنم این شد که ۷۰۰ صفحه خوندم و تمام این ۷۰۰ صفحه حرص خوردم :)
Profile Image for Nirvana.
210 reviews34 followers
November 10, 2025
به نظر من ۴۰۰ صفحه از ۸۰۰ صفحه این رمان فقط شرح هزار باره‌ی زیبایی حیرت انگیز هما خانم هست!!!
ولی در کل داستان روان و زبان آن شیرینه! از ضرب المثل‌های جالبی هم در طول داستان استفاده شده. رد پای فرهنگ و حوادث تاریخی و نحوه سلوک زن و مرد رو میشه در طول داستان مشاهده کرد.
من نسخه صوتی این کتاب با خوانش آقای پیمان قریب پناه گوش کردم. و انصافا ایشون خیلی قشنگ داستان خوندن و حتی صدا سازی انجام دادن برای شخصیت‌ها. شاید اگه خودم میخوندم انقدر لذت نمی‌بردم!صداشون گرم😊
Profile Image for this is shin.
127 reviews82 followers
August 17, 2020
من خیلی وقت بود قصد داشتم بخونمش و الان خوشحالم که بالاخره این کار رو کردم
ریویو من به سه بخش تقسیم میشه
1-
به نظرات که نگاه میکردم میدیدم امتیازات پایینی گرفته با این توضیح که داستان قدیمی و نخ نما و دور از جامعه امروزه ولی در چشم من خواننده هولناک بود که شکل جامعه ما بعد از حدود نود سال،یعنی نزدیک یک قرن هنوز همونقدر شبیه به اون روزها مونده باشه
درسته که شکل و رنگ و لعاب امروزی و مدرن و برابرتری رو به خودش گرفته اما در بطن جامعه ما هنوز آهو ها همونن و هما ها همون و سید میران ها هم که نگم....
پس کتاب برخلاف چیزی که فکر میکنیم،متاسفانه تا امروز جاری بوده،که احتمالا نباید میبود و خود نویسنده هم این پیش بینی وحشتناک رو نمیکرده!
2-
نقاط قوت
داستان زبان ساده و روانی و نثر شیرینی داشت که با وجود حجم بالا خوندنش رو آسان میکرد
یک منبع اجتماعی و البته یک منبع ادبی قابل توجه به طور قطع هستش
و خب چون ما رمان خوب فارسی کم داریم این ارزش ها و جایگاهش در ادبیات ما پررنگتر میشه
اشاره به ضرب المثل ها،عبارات،کلمات و... که خودش یک گردآوری ارزشمند محسوب میشه هم بیشتر از این نمیکنم چون زیاد گفته شده
.
بخش نسبتا خوب دیالوگ نویسی ها هستند که تا حدی خوب و کامل بودند که بدون اینکه اسم گوینده ذکر بشه شما حدس میزنین این دیالوگ از زبان کدام یکی از سه شخصیت اصلیه
حالت سیال و چرخشی بین شخصیت ها و زاویه دید اونها هم در نوع خودش برام جالب و کمتر دیده شده بود
هرچند اگر راوی مشخصی داشت و ذهن همون یک نفر رو تشریح میکرد،اما کامل تر،به نظر من داستان گیرایی و قابلیت درک بیشتری داشت
3-
نقاط ضعف به نظر من
اول،طولانی بودن داستان که شاید در نصف این حجم میشد داستان رو روایت کرد با توجه به اینکه این حجم زیاد نه صرفا در جهت پیشبرد داستان و


وجوب،بلکه برای توصیفات و کش دادن ماجراها ،تکرار دوباره و سه باره و چند باره ماجراها و... بود
مثلا اینکه ما صفحه های زیادی رو میخوندیم که در اونها اتفاق خاصی نمیفتاد و اگر اون قسمت ها رو از داستان حذف میکردی به جز از دست دادن نثر خوب چیزی رو از دست نمیدادی،یعنی از اصل ساختار داستان هیچی کم نمیشد و این یک ایراد مسلم داستان هستش به نظر من
البته از طرفی هم فکر میکنم با این کش دادن میخواست زجر و انتظاری که به شخصیت ها خصوصا اهو وارد میشه رو به خواننده هم به روشنی منتقل کنه اما خب بازهم میتونست در بستر بهتری شاید این حس رو رقم بزنه
2- که به اولی مربوطه بازهم
قسمتی که من رو خیلی دلزده کرد توصیفات خیلی زیادی و اغراق آمیز و غیرقابل باور گل درشت از ظاهر شخصیت هما بود،
یک جاهایی دیگه واقعا حالم رو بد کرده بود :))) این توصیفات تا حدی خب الزام داستان هستند ولی واقعا پیاز داغش انقدر زیاد شده بود که همه اش ما رو پیاز داغ برداشته بود و از لبه های ظرف هم بیرون ریخته بود!!! یک جاهایی من واقعا کتاب رو زمین میذاشتم و پوکر فیس میشدم
اگر قرار بود یک فضای واقعی با تلخی ها و اتفاقات رسم بشه این حجم از تفصیلات واهی لازم نبود
اگر هم حتی قرار بود داستان رمانتیک و فانتزی و خیال گونه باشه باز هم این شکل توضیح و توصیف از سر و شگل و گوش و گردن و مو و ساق و.. کمر و بلاه بلاه بلاه (کل هیکل) اصلا اصلا خوب و قابل قبول از اب درنیومده بود بلکه مثل وصله پینه ناجور و ناهماهنگ به داستان بود که حسابی من رو دلزده و دلخور کرده بود از اینقدر اب بستن های طولانی بی مایه
3-
عدم ثبات شخصیت ها،منفغل بودن شخصیت ها
منظورم از عدم ثبات به خصوص در مورد اهو عه
در بخشی ما در صفحه های متوالی درباره بی تفاوتی اهو به میران و هما میخونیم که چنین بود و چنان بود و و و و،اما باز هم در اولین فرصت اهو میره و از میران اویزون میشه!خب اون همه توصیف بی توجهی و سردی برای چی بود وقتی عملا برعکسش رو عمل کرد؟
یا مثال دیگه اینکه در یک صفحه به خون هوو و شوهر تشنه است،یا مثلا از شوهر کتک به قصد کشت خورده یا....و در صفحه بعد یه طور عادی رفتار میکنه،این رو هم من با توجه به اینکه مجبوره میپذیرم،ولی یه جایی مثلا قبلش با هما مشکلات شدید داشتن و بعدش یهو بیخیال شده و جیک تو جیک شدن،خب این سیب زمینی بازیا چیه،فازت رو مشخص کن خواهر!
این همه تغییر مود ادم رو کلافه میکرد،البته قبول دارم ذات ادم همینه،ولی خب این رو در حجم زیاد اضافه کنین به مورد کش اومدن و اتفاق خاصی نیفتادن که اول گفتم،واقعا یک جاهایی کلافه میشدم!
مورد بعدی هم منفعل بودن اهو هستش،جایی که ازش انتظار عکس العمل میرفت ساکت میموند،جایی که انتظار سکوت میرفت برعکس،این هارو هم من به پای تفاوت شخصیت ها میذارم،ولی خب واقعا چه لزومی داره پونصد صفحه به ذکر هیییییچ کاری نکردن این زن بپردازیم/؟نمیگم باید حتما کاری میکرد،چون خب شرایطش براش مهیا نبوده،ولی خب لازم هم نبود این هیچ کاری نکردن انقدر الکی طول بکشه و طول بکشه و هی به قطر کتاب اضافه کنه و درکل داستان در 200 یا 300 صفحه میشد نوشته بشه
به جز اینها دیگر عرضی ندارم :))
در کل از خوندنش راضی و خشنودم و به نظرم گزینه خوبیه،قطعا خوبی های زیادش به بدی هاش میچربه و من به شخصه از شکل نثر و ادبیات دوست داشتنیش لذت وافری بردم،و چون جزو اثار غنی و مهم ادبی ماست خوندنش جزو صدر لیست های توصیه باید قرار بگیره به نظرم
ضمن اینکه سوژه داستان هم هرچقدر هم که تکرار بشه به نظرم واقعا تکراری نمیشه،چون هنوز هم در جامعه ما داره اتفاق میفته
بازم میگم که درکل با همه این نقاط ضعفی که گفتم کتاب خیلی خوب بود،انسجام داستان،شخصیت پردازی،سوژه،سیر و روند داستان و...همه در حد واقعا خوبی بودن و از اکثر اثار ادبیات فارسی یک سروگردن با افتخار بالاتره!
Profile Image for Peyman.
97 reviews22 followers
October 21, 2020
حقیقت امر اینکه این حجم از حماقت سیدمیران من را کلافه کرده بود. اساتید گفتند که «شوهر آهو خانم» اولین رمان ادبیات فارسی است. من صاحب نظر نیستم ولی به نظرم تنها دلیل اینکه دو ستاره به این کتاب دادم همین ساختار داستان کتاب بود که خیلی شبیه به رمان‌های اروپایی نوشته شده. ولی حیف، ای کاش وقتی نویسنده فرم و ساختار داستان را به خوبی میداند و دایره‌ی وسیعی از اطلاعات را در ذهن دارد به محتوای کتاب هم به همان اندازه توجه کند. رمان‌های داستایفسکی و بالزاک و فلوبر هنوز هم خواندنی و به روز هستند اما قصه‌ی شوهر آهو خانم در همان دهه‌ی ۴۰ دفن می‌شود. داستانی که ۵۰ سال بعد از آن به کلی برای بخش عظیمی از جامعه غریبه است. شخصیت‌هایی که کارهایی می‌کنند که اصلا از آن‌ها انتظار نمی‌رود حماقت‌های سیدمیران که بزرگ محله است و همه او را قبول دارند. مردی با این حجم از ندانم کاری هرگز در جامعه‌ی ایران و در بین مردم نمی‌تواند وجهه‌ای پیدا کند و بدتر از سید میران کارهایی که آهو خانم می‌کند. نه تو سری خور بودن در بیشتر داستان قابل باور است و نه آن خروش اخر کتاب و نجات دادن زندگی در هم شکسته‌اش.
نکته‌ی جالب اینکه آهو و سیدمیران و هما همگی بی‌سواد بودند ولی گاهی حرفایی میزدند که اساتید فلسفه و ادبیات هم از گفتنشان عاجز هستند فکر میکنم علی محمد افغانی خودش در شخصیت‌های داستانش حلول پیدا کرده بود.
خلاصه که برا پیدا کردن رمان خوب ایرانی و خواندن سال‌ها وقت لازم هست :))
2 reviews1 follower
February 9, 2023
این کتاب رو سه سال، لیترالی سه سال طول کشید تا تموم کنم
متن سنگینی که اصلا پیش نمی‌رفت، جزئیات زیاد و طولانی، شخصیت‌های حرص‌درآر(که البته از هنر نویسنده‌ست ولی هنرش یکم زیادی بود!) مهمترین فاکتورهایی بود که در تمام طول مدتی که کتاب رو میخوندم عذابم میداد ولی خب باید میخوندمش.
شخصیت آهو، وای شخصیت آهو رو بعد از سیدمیران واقعا دلم میخواست شرحه شرحه کنم از میزان مظلومیت و خوب بودنش، طبیعتا درک زنی مثل آهو که تو دهه‌ی ۲۰_۳۰ زندگی میکرده برای ما خیلی سخته و همین ارتباط گرفتن با داستان رو یه کم سخت میکرد.
متوجه نمیشم کتابی که میتونست یک سوم این حجم داشته باشه چرا انقدر طول و تفصیل داده شده، کلیت داستان هی تکرار میشد و فقط این جزئیات بودند که تغییر میکردند.
در کل، شوهر آهو خانم رو نمی‌پسندم و توامان با عذاب زیاد بود برام، این فضای ضدزن، رنج‌هایی که سیدمیران به آهو داد، شخصیت تهی هما و فرهنگ حاکم به جامعه.
Profile Image for SA®A .
317 reviews383 followers
March 28, 2016

در زندگی لحظاتی پیش می آید که انسان نه کسی را دوست دارد و نه دلش می خاهد کسی او را دوست داشته باشد.از همه چیز و همه کس حتی از وجود خود بیزار است؛مثل اینکه تمام نیروها و رشته های زندگی را از او بریده اند.
80 reviews
February 26, 2021
از نظر نثر کتاب فوق العاده و غنی هست، توصیفات و شخصیت ها همه واقعی هست و هدف نویسنده هم واقعا این نیست که بخواهد زن یا مرد را جوری توصیف کند که اهانت به مقام کسی بشود، بلکه این واقعیت جامعه ی ما در زمان نویسنده و تا حدودی جامعه ی الان ما هست. و اتفاقا بسیار عالی بیان شده. از نظر بنده تنها جای ایراد کتاب، خسته کننده بودن حدود 300 صفحه ی اول کتاب هست که میشد خلاصه تر و با ریتم تندتر بیان بشه. فصلهای انتهایی کتاب بسیار ریتم خوب و دلپذیری دارد.
Profile Image for yAsAmAn.
152 reviews6 followers
September 3, 2023
یکم سخته برام نمره دادن به این کتاب چون همونقدر که داستان روون و خوبی بود حرص دربیار هم بود🤦🏻‍♀️ واقعا بد عصبی میشدم یه جاهایی، عصبانی از اینکه این اتفاقات کاملا واقعیه و حتی به مراتب رفتارها خیلی خیلی بدتر و زننده تر از این هم وجود داشته و مخصوصا وقتی عصبانیت ادم چندبرابر میشه که میدونی این اتفاقات چقدر هنوز جریان داره توی زندگیا فقط یکم شکلش عوض شده همین...
به شدت حالم از سیدسرابی بهم میخوره واقعا😂 توی عمرم به شخصیت یه کتاب انقدر فحش نداده بودم!
ولی به قول شقایق خانم که ریویوشو خوندم الان، همه‌ی شخصیت‌های این کتاب خودشون قربانی هستن و نمیشه سرزنششون کرد، هرچند سخت، و فکر نمی‌کردم باهاش اشک بریزم :') قشنگ اینجوری بودم که همزمان دلم میخواست آهو رو نجات بدم هم بزنم تو سرش بگم خاکبرسرت خب ول کن اصلا همه چیو برو پی زندگیت دیگه اه😑🤦🏻‍♀️😂 امان از تفکراتی که توی مغزها نهادینه شده...
یکی از چیزهایی که خیلی درموردش دوست داشتم این بود که نویسنده کاملا میدونست داره درمورد چه ظلمی حرف میزنه، میدونه چقدر بدبختی سرآدما میاد به خاطر این فرهنگ‌ها و عقیده‌های گند گرفته، مثلا جلال آل احمد هم زن زیادی رو نوشته ولی من اصلا حس نکردم از کلامش اینو، انگار فقط نوشته که بگه اره راست میگید فرهنگمون بده و غیره امیدوارم منظورمو رسونده باشم یکم مغزم هنگه الان😂🚶🏻‍♂️
Profile Image for Zahratondaki00.
27 reviews20 followers
February 4, 2019
خب...وقتی تموم شد فقط حس خراشیدگی روحی داشتم و ظلم و خیانت مردها به اسم اسلام و زنانی که ظلم شده بهشون و مایه لذت دیگرانند و.... احتمالا در زمان خودش خیلی آوانگارد نوشته شده بوده....
بنظرم که هنوز این نگاه هست و برابری اجتماعی و جایگاه زن به عنوان شهروند برابر و نه شهروند درجه دو وجود داره...هنوز زن نیروی کار ارزان تریه و بیمه نداره... و خیلی چیزای دیگه که میتونه مصداق نویی از ظلم ها باشه...
Profile Image for Firooze.
68 reviews5 followers
September 1, 2025
شوهر آهو خانم یه داستان قدیمیه که پر از کشمکش‌های احساسی و وسوسه‌هاییه که آدمو می‌کشه وسط زندگی شخصیت‌ها. نویسنده خیلی دقیق جزئیات جامعه و خانواده‌های اون زمانو نشون داده، طوری که حس می‌کنی داری توی کوچه‌پس‌کوچه‌های قدیم قدم می‌زنی. البته کتاب یه کم طولانیه و جاهایی کش میاد، اما در کل انقدر فضای پرهیجان و واقعی داره که ارزششو داره بخونی و تجربه‌ش کنی.
Profile Image for Maryam Behzadi.
148 reviews163 followers
June 6, 2023
این کتاب نمونه‌ی ایده‌ی مسخره ولی پیاده سازی حرفه‌ایه. نثر کتاب و روایت داستان هنرمندانست ولی باز هم نمیشه این کتاب رو دوست داشت. از نقد و بررسی‌های دیگه‌ای که از این کتاب خوندم همه اتفاق نظر داشتند که این کتاب نقد به جامعه‌ی مردسالار و مخالف با چند همسریه. ولی واقعا برای من سخته که این موضوع رو بپذیرم.
اجازه بدید از شخصیت‌ها شروع کنیم. سعی می‌کنم تا جایی که ممکنه داستان رو لو ندم ( اگرچه چیز زیادی هم برای لو دادن وجود نداره) شوهر آهو خانم یعنی سید میران شخصیتی به معنی واقعی کلمه عوضی و سست عنصره. انگار که این آدم هیچ چیزی از خودش نداره. به شدت دهن بین و بی‌مایه‌ست. پر از خصایل اخلاقی زشت و هوس‌ران در عین حال خود بزرگ‌بین و متکبر. بعضی جاها خوندم که ازش به عنوان قربانی جامعه‌ی مرد سالار نام برده شد که واقعا نتونستم درکش کنم. بله درسته وقتی از بچگی توی گوش نیمی از جامعه خونده بشه که شما باهوش‌تر کامل‌تر و مهم‌تر از نیم دیگر جامعه‌اید ناخودآگاه احساس تکبر و فهم و دانش می‌کنند ولی بعضی چیزاها مثل آزار دادن کسی که هیچ بدی‌ای به شما نکرده و خشونت‌های بی دلیل و رفتارهای سادیستیک هیچ ربطی به این که شما فکر کنی کامل‌تر از بقیه‌ای نداره.
شخصیت بعدی این داستان هماست که در این مورد هم بارها دیدم افراد ازش به عنوان شخصیت مورد علاقشون در رمان‌های ایرانی صحبت کردن. نمی‌دونم واقعا باید چه چیزی توی ذهن یه آدم بگذره که موجودی اغواگر دروغگو و به طرز سمی و بیمارگونه‌ای خودشیفته رو دوست داشته باشند. آدمی که هیچ جای داستان ذره‌ای انسانیت نشون نمیده ( مگر اینکه به سودش باشه) آدمی که هیچ حد و مرزی برای خودش قائل نیست و مدام از عمد به دور و اطرافیانش آسیب می‌زنه. من نمی‌دونم چه چیزی ممکنه در ذهن کسی بگذره که این آدم رو قربانی داستان بدونه. بله درسته… هما در جامعه‌ای زندگی می‌کنه که هیچ ارزشی برای زن‌ها قائل نیست و علایقش در زندگی رو به رسمیت نمی‌شناسه. این آدم برای رسیدن به این جور خواسته‌هاش ممکنه خیلی کارها بکنه و خیلی چیزها رو نادیده بگیره. واقعا نمی‌تونم این موضوع رو انکار کنم یا حتی بهش خرده بگیرم ولی آیا موقعی که قدرت انجام کاری رو داره و هیچ سدی هم بین راهش نیست باز هم مجبور به آزار رسوندن بی دلیل به اطرافیانه؟ آیا چون یک جا در حق کسی بی عدالتی‌ای شده اون آدم حق این رو داره که در تمام گوشه گوشه زندگیش به دیگران آزار برسونه؟
در آخر شخصیت معروف کتاب یعنی خود آهو خانم. این شخصیت حداقل برای من (در این مورد می‌گم حداقل برای من چون می‌دونم انتقاد من به شخصه می‌تونه در این مورد خیلی بی‌رحمانه باشه) نماد یک شخصیت ضعیف و بی‌دست و پاست. آدمی که درست در نقطه‌ی مقابل دو شخصیت دیگه به طرز بیمارگونه‌ای هر ظلمی که بهش می‌شه رو بر خوردش وارد می‌دونه و با آغوش باز هر درد و ستمی رو می‌پذیره. آدمی که اجازه می‌ده شخصیتش خرد بشه ولی باز هم درس نمی‌گیره. بله درسته. من هیچ‌وقت توی اون دوره با اون جو حاکم و اون خانواده زندگی نکردم. من نمی‌تونم اعتراض کنم که چرا از خودت دفاع نمی‌کنی، من نمی‌تونم آهو خانم رو سرزنش کنم که چرا این بلاها داره بر سر تو میاد ولی فقط یک موضوع رو یادآوری می‌کنم. آهو توی همون جامعه و همون محیطی زندگی می‌کرد که هما زندگی می‌کرد. اگه هما می‌تونه همه‌ی اون کارها رو بکنه چرا آهو نمی‌تونه قدر سر سوزن از حق خودش دفاع کنه؟

اما بدتر از همه‌ی این این شخصیت‌ها اما راوی داستانه. داستان از دید سوم شخص روایت می‌شه و آزاردهنده‌ترین بخش کتاب حمایت‌های راوی از ظلم ظالم‌ها و خرده شمردن درد مظلوم‌هاست. نویسنده مدام در طی داستان ستم‌هایی که به آهو و بچه‌هاش میشه رو کوچیک نشون میده و در مقابل ظلم سید میران رو اشتباهات خرده و پیش پا افتاده که هر آدمی ممکنه دچارش بشه.از شخصیت فاسد و غیر قابل قبول هما به عنوان شیطنت‌های طنازای زنانه یاد می‌کنه و از حماقت‌ها و مهربانی و گذشت مسخره و بی مورد آهو که شخصیت خودش رو خورد می‌کنه و زندگی رو به بچه‌هاش سخت می‌کنه به عنوان وظیفه‌ی هر زن سالم و عادی یاد می‌کنه در پایان کتاب هم نه تنها ستم کار به سزای اعمالش نمیرسه بلکه بعد از اون همه ظلم و جفا دوباره روز از نو روزی از نو به زندگی گذشته‌اش بر می‌گرده.
به نظر من شخصیت بد این کتاب خود محمدعلی افغانیه. شاید دارم با بی‌رحمی و از سر خشم نظر میدم ولی جدا از قلم خوبی که این نویسنده داشت حسی که من از خوندن کتاب از راوی داستان گرفتم ( حتی به اشتباه) این بود که این آدم خودش خیلی دوست داشت جای سید میران باشه. ظلم بورزه و شهوترانی کنه و در نهایت که پیر و فرتوت شد و دیگه نای زندگی نداشت توبه کنه و انگار نه انگار که خانی بوده و خانی رفته.

روند داستان بسیار آرام و همراه کنندست. برای من حداقل از اون دسته از کتاب‌هایی بود که نمی‌تونستم تا تموم نشه زمین بزارمش. شخصیت پردازی‌ها ( هرچند خود شخصیت‌ها بد بودند) هنرمندانه بود.اصلا به نظر من این موضوع که یه کتاب بتونه شما رو عصبانی کنه یا احساسات قوی‌ای در شما بیدار کنه کتاب حرفه‌ای محسوب میشه و مطمئنم از اون کتاب‌هاییه که داستانش تا آخر عمر با من می‌مونه.
Profile Image for Saeideh Bakhshi.
35 reviews18 followers
February 2, 2014
شوهر آهو خانم داستانه غم انگيز زندگى زن بدبخت و عاشقى هست كه شوهرش بهش خيانت ميكنه و زن دومى ميگيره.
صحنه داستان توى كرمانشاه و حدود 1320 درست شده. كتاب خيلى گيرا و ماهرانه شخصيت هاى داستان رو توصيف ميكنه. من از خوندن اين كتاب خيلى لذت بردم. يكى از قوت هايه شخصيت پردازيه اين كتاب اينه كه هيچ كدوم از شخصيت ها سفيد يا سياه نيستن، هر كدوم يه خوبيا و يه بديهايى دارن.
از نظر داستان منو به ياد كتاب `وا نهاده` نوشته `سيمون دو بوار` اندخت كه اون هم داستانى به همين سبك راجع به زنى عاشق و شوهرى بى وفا بود.
اين داستن خيلى از بدبختى هاى زن اون زمان ايران رو نشون ميده كه چقدر به مردش وابستست و عملا بدون شوهر نميتونه زندگى مستقلى داشته باشه. از اون طرف مردى كه از اين وابستگى سو استفاده ميكنه تا به هوس خودش برسه. مرد بى وفاى اين داستان ادعاى مسلمونى داره اما كم كم تحت تعصير زن دومش به شراب خورى ميفته كه همينم نشون از اراده سستشه. اين كتاب خيلى از عادت هاى بد ما ايرنى ها رو هم به خوبى به تصوير در مى آره، مثلا دروغگويى، بى احترامى به زن، غيبت، خرافه بافى، بى احترامى به مادر، ريا كارى ، ...
به طور كلى داستان خيلى بلند بود اما من از خوندنش لذت بردم، با اينكه داستن مال سال 1320، خيلى از اين فجايع هنوز هم توى ايران رايج.
Displaying 1 - 30 of 365 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.