سیاحت غرب در سال ۱۳۱۲ نگارش یافته است و در۱۳۴۹ شمسی چاپ شده است
کتاب سیاحت غرب قوچانی اینگونه آغاز می شود : و من مُردم . . . پس دیدم ایستاده ام،و بیماری بدنی که داشتم ندارم و تندرستم. خویشان من در اطرافم جنازه برایم گریه می کنند، و من از گریه ی آنها اندوهگینم و به آنها می گویم نمرده ام،بلکه بیماری ام رفع شده است! اما کسی به من گوش نمی کند… گویا مرا نمی بینند و صدای مرا نمی شنوند. جنازه را بعد از غسل به قبرستان بردند، و من نیز جز مشیعین رفتم و در میان آنها بعضی جانوران وحشی و درندگان از هر قبیل می دیدم،که از آنها وحشت داشتم،اما دیگران از آنها وحشت نداشتند. ناگهان…
نسخه ی اسلامی کمدی الهی. سفر از تنگنای قبر به جهنم برزخی برای تطهیر، بعد به بهشت و بعد رجعت به دنیا برای شرکت در قیام مهدی موعود. خیلی ها راجع به خاطرات بچگی شون و ترسیدن از کتاب نوشتن. فکر کنم من کتاب رو توی سن بالاتری خوندم (شاید دبیرستان بودم، یادم نیست) که برام ترسناک نبود، شاید هم چون فیلمش رو ندیدم و فقط کتاب رو خوندم. یادمه بیشتر سرگرم شدم باهاش.
دو نکته نکتۀ اول این که جالبه برام که قدیمی ها فکر می کردن این کتاب ماجرای واقعی نویسنده است که مدتی مرده و بعد، زنده شده و این کتاب رو نوشته. یا فکر می کردن نویسنده طی یک کشف و شهود این امور رو بعینه دیده. دانته، نویسندۀ کمدی الهی، تعریف می کنه که یه روز توی خیابون قدم می زدم، دو زن منو دیدن و سر توی گوش هم کردن به پچ پچ کردن. یکی گفت: «نگاه کن! این همونه که به جهنم رفته و برگشته!» اون یکی با هیجان جیغ زد: «آره، هنوز آثار سوختگی روی صورتش هست!» دانته میگه به خنده افتادم و خدا رو شکر کردم که اثرم در بین مردم عامی و بی سواد هم مشهور شده. حالا حکایت این کتابه.
نکتۀ دوم این که برام عجیب و جالبه که یک روحانی در اواخر قاجار و اوایل پهلوی (که شاگرد آخوند خراسانی بوده، و در سال ١٣٢٣ درگذشته) چه تخیلی داشته، اموری مثل تلفن تصویری و کارخانه های دودزای مخصوص عذاب و... مخصوصاً در اون دوره که نوشتن همچین کتاب تخیلی برای یک روحانی بسیار قبیح بوده و تا بیست سال بعد همچنان حوزوی ها امثال شهید مطهری رو به خاطر نوشتن داستان راستان سرزنش می کردن.
بیا قدر نمیدونیم که لامصب، سال 1312 کتاب نوشته شده و جمله ی اولش مثل پتک میکوبه تو سرت، همون "و من مردم" مشهورش که هرکی این کتاب رو دیده می دونه. حالا سال 1321 کامو بیگانه رو می نویسه و شروع جذاب و خاص "مامان مرد."، حالا فهمیدین چشمه ی الهام کامو کی بوده؟؟؟ لعنتی...تو توی گودریدز چیکار میکنی آخه؟ جای دیگه گودریدز طور سراغ دارید بگین بهم
اولین بار تیکه هایی از فیلمش رو تو دوم راهنمایی برامون گذاشتن و کلی تعریف و تمجید کردند ازش . همونسال فیلم رو خریدم و نگاه کردم ، انصافا هم ترسناک بود که هدف هم همینه ، هدف اینه مردم با خوندن کتاب و یا دیدن فیلم از عذاب شب اول قبر و عذاب برزخ و جهنم بترسند و خودشون رو اصلاح کنند
حین خوندن کمدی الهی دانته مرتب یاد این کتاب که چندین سال پیشتر خونده بودم می افتادم، فکر کنم نویسنده سیاحت غرب بعد از خوندن کمدی الهی با خودش گفته "چرا یک نسخه اسلامی از این کتاب رو نداریم؟" و این ایده اولیه این کتاب شده
آدم باور نمی کند که یک عالم دینی نخستین جمله کتابش را مثل رمان نویسان بزرگ شروع کند: "و من مردم"! به نظرم این یکی از بهترین شروع هایی است که خوانده ام. نام داستان را هم پسندیدم که هم خیلی امروزی بود و هم با موضوع مناسبت داشت.
این کتاب رو دو بار خوندم و هر دوبار هم دوران نوجوونیم بوده و یادمه هر بارم واسم تاثیرگذار بود به هر حال داستانیه که مثل بقیه داستانها نویسنده با کمک تخیلش نوشته و از این لحاظ نمیشه ایرادی بهش گرفت
شروع بسیار خوبی دارد. قصد نویسنده که عالمی بزرگوار بوده برای نمایش عالم برزخ به صورت داستانی بسیار قابل تحسین است اما به نظر میرسد که این معبر گشایی بوده و باید بسیاری کتب دیگر به شکل داستانی در این باره نوشته شود. جای پخته شدن این موضوع بسیار است
این آغاز طوفانی یک رمان خوب است. مرحوم آیتالله سید محمدحسن نجفی قوچانی (متولد ۱۲۵۶ و درگذشته ۱۳۲۲) در سال ۱۳۱۲ شمسی، توانسته شاهکاری را خلق کند که در طول سالیان بارها توجه خوانندگان و ناشران را جلب کرده است؛ یک داستان فوقالعاده و امروزی با یک موضوع ناب و ترسناک! گفته میشود شمارگان کتاب از یک میلیون نسخه گذر کرده است. همچنین فیلم و نسخههای صوتی از کتاب تهیه و تدوین شده است.
داستان از مرگ و دفن نویسنده شروع میشود و با سؤالات فرشتگان الهی ادامه پیدا میکند. مراحل و منازل روح پس از مرگ در برزخ تا قیامت (قیام امام زمان) با گزارش نویسنده از خودش موضوع اصلی کتاب است.
داستانی و امروزی
این اثر یک رمان است. عناصر و ویژگیهای یک داستان امروزی را دارد. فقط حجمش کم است. اینکه چنین نویسندهای (یک عالم تراز اول دینی) در آن سالها چنین کتابی نوشته است، آن هم با چنین نثر ساده و روانی، خود یک شگفتی است.
یک کتاب دینی
این کتاب مبتنی بر آیات و روایات است. ارجاعات مکرر به منابع و متون دینی، آن را به یک اثر آموزشی در حوزه معادباوری و معارف اسلامی درباره مرگ، برزخ، آثار اعمال نیک و بد آدمی و نظایر آن کرده است. البته دیدگاه شیعی نویسنده کاملاً مشهود است. اینکه برخی تصور میکنند این چیزها چرندپرند است، از کماطلاعی آنهاست. این اثر هم عالمانه است و هم هنری.
ملاحظاتی برای نوجوانان
هرچند نوجوانان (متوسطه اول) میتوانند این کتاب را بخوانند، پیشنهاد میشود آن را نخوانند یا با یک مربی بخوانند؛ کسی که بتواند احیاناً توضیحات کافی درباره سؤالات احتمالی ارائه دهد. همچنین توجه شود که موضوع کلی اثر، ترسناک است. به ویژه در صفحات آغازین تصویری دوستداشتنیای از مرگ ارائه نمیشود. همچنین در ادامه از سختیهای عالم برزخ و آثار سوء گناهان یاد میشود. توضیحات نویسنده درباره عذاب قبر، واقعاً نگرانکننده است و میتواند نوجوانی را که آمادگی ذهنی ندارد، از دین زده کند.
واقعیت یا تخیل؟
مرز بین واقعیت و تخیل در کتاب به درستی روشن نیست. احتمال جدی وجود دارد که نویسنده، واقعاً از برزخ گزارش کرده باشد. یعنی در رؤیای صادقه (خواب) یا از طریق کشف و شهود در عالم بیداری، چیزهایی از عالم برزخ را دیده باشد و آنها را نوشته باشد. به درستی میدانیم که نویسنده خود اهل مکاشفه بوده است و مقام عرفانی والایی داشته است. اما از سویی دیگر، آنقدر بار طنز، نگرش انتقادی و توصیفهای خلاقانه نویسنده بالاست که به نظر میرسد نویسنده تخیل خود را به کار بسته و بر مبنای دیدگاه شیعه، به ترسیم داستانی برزخ پرداخته است. این موضوع به ویژه در صفحات پایانی اثر بیشتر خودش را نشان میدهد.
چند مثال
نویسنده در عصری که هنوز رایتل اختراع نشده است، از تماس تلفنی تصویری در برزخ با حبیببنمظاهر سخن میگوید. حالا سرنوشت این مکالمه به کنار!
یا آن نمایشگر بزرگ (لوح) که در آن میبیند پیامبر و علی و اهلبیت و فرشتگان به صف شدهاند.
هم چنین است فتنهای که نویسنده در وادیالسلام برمیانگیزد و به انتقاد از همگان برمیخیزد که چه خوش و خرم نشستهاید در حالیکه فرج امام زمان نرسیده؟
گفتگو و مذاکراتش با رئیس فرشتگان و حضور در مرز برهوت، در عین اینکه به شدت متأثرکننده است، به شدت هم جنبه طنز و انتقادی قویای دارد.
ماجرای آن حوری که میگوید حافظ مدتی اینجا بود و به ما شعر یاد داد، خود بار طنز دارد و از این دست، فراوان است.
کمدی الهی نوشته دانته
همانطور که خارجیها در همین باره، کمدی الهی دارند، ما هم سیاحت غرب داریم! با این تفاوت که سیاحت غرب به شدت مبتنی بر آیات و روایات است. به نظر میرسد کاهش سختگیری در زمینه ادبیات دینی�� راه را بر نگارش آثار فراوان و قوی آماده کند. لااقل در جهان کفر که آثار بسیاری در تایید یا رد موضوعات دینی نوشته شدهاند.
توصیه رهبری و کتاب سیاحت شرق
آیتالله سید علی خامنهای، دو کتاب مشهور نویسنده (سیاحت شرق و سیاحت غرب) را برای خواندن توصیه کردهاند. سیاحت شرق که زودتر نوشته شده است، شرح زندگی نویسنده است که به نوعی تاریخ اجتماعی و سیاسی معاصر ایران و عراق در عصر مشروطه است.
استفاده از شعر در نثر
در برخی جاها به نظر میرسد نویسنده میبیند حق مطلب با شعر بهتر و راحتتر ادا میشود. بنابراین از میراث کهن فارسی، اشعاری را به عاریه میگیرد. بنابراین باید در کنار مراجع مکرر قرآنی و روایی، از منابع شعری فراوان نیز سخن گفت که به زیبایی در اثر داستان نشستهاند.
تقدیر از نویسنده
من وقتی میبینم یک عالم بزرگ دینی در آن زمان، چنین کار فاخری نوشته است، مطمئن میشوم شهید مطهری با نگارش داستان راستان، یک کار تقلیدی ضعیف و معمولی انجام داده است. سیاحت غرب آقانجفی قوچانی، انتظار مرا از علما برای نگارش متون دینی برای نوجوانان و عامه مردم صدچندان کرده است. متأسفانه بسیاری از بزرگان حتی در ماه محرم نیز منبر نمیروند و فرصت برای گفتگو با مردم نمیگذارند.
نیاز به ویرایش
من نسخهای از کتاب را خواندم که به همت انتشارات قدیانی منتشر شده بود. متأسفانه باید بگویم اشتباهات متعددی در حروفچینی دیدم که اثرگذار بود. گفتنی است کتاب توسط ناشران و افراد متعددی بازنویسی شده است و ترجمه آیات و روایات به آن اضافه شده است. اگر نسخه خوبی میشناسید، معرفی کنید.
هوالمصور متاسفانه به این کتاب کم لطفی شده یکی از طرف اون دسته افرادی که با ساخت فیلم ترسناک و مستند و تصویری سازی های هالیودی می خواستن اثرش رو بیشتر کنن! یکی هم از طرف امثال من که چون نه سوادش رو داشتیم و نه علمش رو بی دلیل کوبیدیمش! ... آقای خامنه ای تو سالگرد شهید مفتح میگن که شهید مطهری احتمال زیادی میدادند که این کتاب حاصل مکاشفات آقای نجفی باشد. دوست بزرگواری هم می گفتن که آن چه در کتاب در حال اتفاق افتادن است، عالم مثال است که هم اکنون نیز در حال رخ دادن است! تایید و رد این ها باشد با اهلش! نسخه انتشارات جمکران را خواندم که تصویر گری داشت که به نظرم خیلی مسخره بود و حاصل تخیلات آقای تصویر گر... همین طور غلط هایی داشت. خوبیش اما ترجمه و منابعی بود که اضافه کرده بودند...
و من مردم! شروع طوفانی کتاب. برایم جالب است که آقا نجفی قوچانی، یک عالم دینی، هفتاد-هشتاد سال پیش یک داستان نوشته. داستانی که بد هم نیست. البته که یک داستانِ عالی یا حتا خیلی خوب هم نیست. اما داستان است و خوشخوان است و من داستان دوست دارم.
خیلی دیر خواندم. خیلیها تو مدرسه خوانده بودندش. همیشه حس میکردم باید بخوانم. گمانم یکی از چیزهایی که باعث شد بالاخره بروم سراغش، اشارهای بود که در کتاب مفتون و فیروزه بهش شده بود. یک جا در مفتون و فیروزه یکی به مفتون یک همچین چیزی میگفت: آقا نجفی خودمان از همین قوچان خودمان سیاحت غرب که کتاب خیلی خفنیست را نوشته ...
داستانهای کتاب به نظر من بر خلاف نظر بسیاری از خوانندگان مربوط به کشف و کرامات مرحوم نجفی نیست. بلکه برداشتی آزاد از ایشان با توجه به احادیث و روایات و قرآن در باب قیامت و احوالات آن است
دیگه باید یه تصمیم اساسی بگیرم و از دومتری کتابایی که درباره عالم پس از مرگ نوشتن حتی رد هم نشم. چیان این مزخرفات؟! همه از ترسناکبودن اینجور کتابا میگن اما من پوکرفیس میخونمشون و از این همه حرف احمقانه خندهم میگیره. کل کتاب چی میخواست بگه؟ هیچی. رسماً یه مشت داستان غیرعقلانی اثباتنشدنی بود. حتی تبلیغ صیغه هم داشت. جملات ضدزنش هم که بماند. درسته که عقیده نویسندهش، و وضعیت جامعهای که نجفی قوچانی توش زندگی میکرده تعریف چندانی نداشته و نمیشه توقعی ازش داشت، اما آخه باید تو کتابنامه رشد معرفی شده باشه؟ شستشوی مغزی بیداد میکنه.
یادم نیست کی این کتاب رو خوندم، ولی خیلی بچه بودم یا راهنمایی بودم یا دبستانی. و یک سری صحنه از صدای نوارهاش که بیرون میذاشتن رو هنوز یادمه. واقعا نسل ما چه جوری بزرگ شدن، گوگولی های دهه نودی چطور؟!! 😂😅
تخیلی خوبی داشته، مثل اشاره به لوح های سخنگو در بهشت ( یک چیزی مثله صفحات تپ لت) من که یه مدت همش تو فکر بودم! روزه سپری برای آتش و فشار قبر و لوله سماور ووو
در شرایط نزدیک به مرگ این کتاب رو خوندم، کتاب خوبی هست و از حیث اینکه نویسنده در احادیث و روایات تحقیق کرده و زمان گذاشته و این کتاب جذاب رو نوشته ارزشمنده، اما دو ستاره از پنج ستاره کمتر کردم به این دلیل که انتهای کتاب رو حس کردم به سمتی برده بود که کلیت نداره و برای همه نمی تونه پس از مرگ رخ بده، و یه مقدار انتهای کتاب در ذوق می زد. ولی کلا هر اثری که به جهان پس از مرگ مربوط بشه و ذره ای حس کنم به واقعیت نزدیکه قطعا برام ارزشمنده. در مجموع کتاب مختصر جالب و مفید و خوبی هست و از خوندنش هم خسته نمی شید(مگر احتمالا در انتهاش).
سیاحت غرب رو خیلی سال پیش خونده م. تنها تکه ای که خوب یادم مونده، مربوط میشه به وقتی که شیخ به آستانه بهشت رسید و درون خیمه اش، یک حوری به ملاقاتش میاد. گفت و گوی شیخ با حوری، برام جالب بود و باعث شد بر خلاف خیلی از دوستام، از حوری های بهشتی تصور شهوانی نداشته باشم.
فکر کنم سال ها پیش در سن ۱۷ سالگی این کتاب رو خوندم تو نمایشگاه کتاب خریدمش و اونموقع به نسبت حال و هوایی که داشتم جالب ترین کتابی که می تونستم بخونم همین کتاب بود . تو زمان خودش خوب و جالب بود و شاید هم وقایع باز گو شده در کتاب دور از ما نباشد .
BARHA GOFTAN KASI KE AZ ON TARAF KHABAR NAYAVORDE AMA BEHAR HAL BAZI HARFHASH MONTABEGH BAR GOFTEHAYE GHORAN AST. TOVSIYE MIKONAM FILMI KE AZ ROYE IN KETAB SAKHTE SHODE HARGEZ NABINID