Jump to ratings and reviews
Rate this book

محلل

Rate this book

Unknown Binding

1 person is currently reading
126 people want to read

About the author

صادق هدایت

145 books32 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
83 (20%)
4 stars
133 (32%)
3 stars
141 (34%)
2 stars
43 (10%)
1 star
14 (3%)
Displaying 1 - 27 of 27 reviews
Profile Image for Peiman E iran.
1,436 reviews1,095 followers
December 6, 2018
‎دوستانِ گرانقدر، از دیدگاهِ من، زنده یاد <صادق هدایت> در این داستان با اندیشهٔ نابِ خویش، بازی هایِ روزگار و قوانینِ طبیعت را آشکار ساخته است و در کنارِ این موارد با این داستان نشان میدهد که چگونه احکامِ اسلامی و آموزه هایِ غیراخلاقیِ اسلام، سبب میشود تا زندگیِ زنان و مردانی که پیروِ این دین میباشند، به بدبختی و بیچارگی کشیده شود
---------------------------------------------
‎داستان در موردِ گفتگویِ مشهدی شهبازِ لاغراندام و مافنگی با آمیرزا یدالله، آخوندِ عرب پرست و هوس ران میباشد که روبرویِ قهوه خانه نشسته اند و هریک چکیده ای از داستانِ زندگیِ خویش را میگویند که چگونه زنِ زندگیِ آنها، این دو را به خاکِ سیاه نشانده است
‎شهباز، بقال بوده و مغازه ای داشته که با درآمدِ آن زندگی را میگذرانده است.. تا آنکه زنی با او ازدواج کرده است و او را تهدید کرده که اگر پول سفرش به کربلا را ندهد، فرزندشان را خفه میکند.. بنابراین، شهباز مغازه و دار و ندارش را به پول تبدیل کرده و به زنش میدهد تا به زیارت برود.. ولی از آن زمان دیگر بازنگشته و همراه با بچه ناپدید شده است و شهباز نیز روزگارش تیره و تار گشته است
‎در سویِ دیگرِ داستان، آمیرزا یدالله، میگوید که برای روضه خوانی و دعا کردن بالایِ سرِ بیمار به خانه ای رفته و این مردِ هوس ران، در همان خانه، دل به دختر بچه ای هشت یا نه ساله به نامِ ربابه میبندد.. خانوادهٔ بیخرد و گوسالهٔ دختر نیز او را به عقدِ این آخوندِ کثافت در می آورند.. شبهایِ نخست، دختربچه گریه میکند و میرزا عبدالله برایش داستان تعریف میکند و کم کم به بهانهٔ داستان های شبانه، به دختر بچه نزدیک میشود
‎پس از سه سال، این آخوندِ هوس ران، وکالتِ زنی پولدار و بیوه را بر عهده میگیرد و هوس میکند تا زن را به عقد خود درآورد.. ربابه از این موضوع باخبر شده و پس از جار و جنجالِ بسیار از میرزا عبدالله جدا میشود... پس از رفتنِ ربابه، میرزا تازه میفهمد چه چیزی را از دست داده است، بنابراین تصمیم میگیرد دوباره با ربابه ازدواج کند.. ولی برای اینکار، طبقِ قوانینِ بیخردانه و احمقانهٔ اسلام، نخست باید شخصی با عنوانِ محلل، ربابه را عقد کرده و طلاق دهد، تا میرزا بتواند با ربابه ازدواج کند
‎میرزا از بقالِ محل خواهش میکند تا ربابه را عقد کند و فردایِ آن روز طلاق دهد و پول و پاداشش را دریافت کند.... ولی پس از ازدواج بقال حاضر نمیشود تا رباب را طلاق دهد
‎عزیزانم، بهتر است خودتان این داستان را خوانده و از سرانجامِ آن آگاه شوید و ببینید که چگونه صادق هدایت، با هنرمندیِ تمام، سرنوشتِ میرزا عبدالله و شهباز را به یکدیگر گره میزند
---------------------------------------------
‎امیدوارم از خواندنِ این داستانِ کوتاه، لذت ببرید
‎<پیروز باشید و ایرانی>
Profile Image for Mahsa.
46 reviews29 followers
July 3, 2019
عاشق هدایت و جهان بینی اش هستم، هدایت را دوست دارم چون ساکت نمی نشست هدایت را دوست دارم چون دغدغه مند بود هدایت را دوست دارم چون پیشرو بود و اگاه، با انکه همواره در رفاه نسبی به سر می برد و به کشورهای مختلف سفر میکرد ولی هیچگاه درد مردمش را فراموش نمی کرد، همواره از کوته فکری و حماقت و خرافات آنها رنج می برد ولی سالها در میان آنها زیست و مدام نوشت و نوشت و نوشت تا شاید شده حتی یک نفر را آگاه کند، طاقت این را نداشت که ببیند یک عده سودجو پا منبری صیغه و محلل و دعا نویسی و مردسالاری و قربانی کردن حیوان و ... را هر روز بیشتر از دیروز ترویج کنند. هدایت نوآور بود و ادبیات مدرن مدیون تلاش های بی وقفه اوست او اغازگر راهی است که نیما در شعر انجام داد. شاید نیما زیباترین شعرهای نیمایی را نسروده باشد و شاید هدایت بهترین داستان های مدرن ایرانی را ننوشته باشد ولی نکته مهم اینجاست تا اغازگری نباشد هیچ رودی به دریا نمی ریزد. هدایت از نگاه من نه پوچ است نه سیاه و نه به دنبال فلسفه مرگ، اگر او ناامید بود هیچگاه به انتشار داستان هایش نمی پرداخت او می نوشت چون می دانست خوانده میشود او فریاد میزد چون میدانست سرانجام شنیده میشود او سالها از زمان خودش جلوتر بود، کاش تا می توانیم هدایت بخوانیم و کاش تا میتوانیم از قیدها رها ......
Profile Image for Mostafa.
433 reviews52 followers
July 9, 2021
4 stars

محلل، صادق هدایت معرف یک جامعه مرد سالار هست... جامعه ای که در آن مردان محوریت دارند اما همین آنها درگیر تعصبات دینی اند ، تعصباتی که آنها را رو به تباهی می برد.... هدایت از جامعه خویش که گرفتار جهل و نادانیست شکایت می کند... جامعه او نه می اندیشد و نه میتو اند بیاندیشد چرا که تصور می کند که در سایه دین همه چیز را می داند.... دینی که برخاسته از تفسیر منفعت طلبانه مردان است.‌ همه چیز به نفع آنها تعریف می شود... عالم دینی خود یک پا زن باز است..... مثل آب خوردن صیغه می کند و طلاق می دهد و خبری از محبت و دوست داشتن نیست چرا که محبت دو طرفه است ولی این جامعه یک طرف دارد و ان هم مرد و جنس نر است چون نان می دهد و سواد( هر چند ابتدایی برای اوست نه برای زنان)در جایی شخص مذهبی که پدرش از علمای برجسته بوده می گوید "" مردم باید باسواد بشوند، آخر تا آنها خر هستتد ما هم سوارشان می شویم""" هدایت کاملا واضح پیام می دهد که در جامعه ای که جهل مذهبی( و غیر مذهبی) حاکم است گروهی که تفسیر کننده آن است،، جای خدا را می گیرد چون انسان اساسا موجودیست که از قدرتی که دارد بهره می برد تا بر دیگران سلطه یابد
Profile Image for Mahdi.
22 reviews7 followers
January 22, 2022
-نمیدونی چجوری از داستان کوتاه خوشت بیاد؟
+صادق هدایت
-چی؟
+صادق هدایت
-کی؟
+صادق هدایت
-کجا؟
+صادق هدایت

واس اولین بار دوست ندارم سریع داستاناشو تموم کنم چون نمیدونم وقتی تموم شدن بدون اونا چیکار کنم؟
Profile Image for Baktash.
239 reviews49 followers
April 4, 2019
.هدایت در اکثر داستاناش تیشه به ریشه ی خرافات میزنه ولی داستان رو به طرز عجیبی به ابتذال و اتفاقات هندی وار میکشونه. شاید علتش این بوده که مردم کم سوادتر به این طریق بشینن داستاناش رو بخونن و یه جذابیتی واسشون داشته باشه و از این طریق بتونه اون هدفش که مبارزه با جهله رو عملی کنه(یه نظره که احتمالا غلط هم هست)
Profile Image for Silhouette.
65 reviews15 followers
February 15, 2018
پس اگر باز زن را طلاق داد دیگر بر او حلال نیست، مگر آنکه به نکاح مردی دیگر در آید، و هر گاه آن مرد زن را طلاق دهد، اگر می‌دانند که حدود خدا را رعایت می‌کنند رجوعشان را گناهی نیست. اینها حدود خدا است که برای مردمی دانا بیان می‌کند!

ما طنز را زیسته ایم !
Profile Image for Haniye.
147 reviews64 followers
December 12, 2021
اون لحظه که از علاقش به دختر بچه 8 - 9 ساله میگفت خیلی حرص خوردم
در کل داستان جالبی بود. خیلی جالب تباه بودن فرهنگ جاری جامعه رو تو صورت آدم میکوبه!
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Farhad.
379 reviews91 followers
June 14, 2008
هدايت كه يكي از ويژگي هاي نگاه انتقادي اش مبارزه با خرافات است در اين داستان با كلامي طنزآلود چهره ي باورهاي عوام را عريان مي كند و نشان مي دهد پايبندي به خرافات و كنارگذاشتن عقل و منطق آدميزاد را به چه وضعي مي اندازد
در پشت طنز هدايت سياهي هايي زشت خود را نشان مي دهند
Profile Image for Haamiarkham Arkham Haami.
19 reviews
January 11, 2018
داستانی درباره زنی که چند مرد را آواره کوچه و بیابان کرده است .
البته این داستان سرشار از نمادهای جالب هست
Profile Image for Atefeh Abdi.
19 reviews
February 11, 2023
داستان خوبی بود و بخوبی تونسته رذالت اخلاقی دو مرد متدین رو در مواجهه با همسرانشون که در اصل یک زن هست نشون بده!

زندگی نکبت باری که در اون دختر هشت، نه ساله به عقد مرد هوسبازی درمیاد و…

در ضمن این داستان به نوعی میشه گفت به کارما و بازی سرنوشت هم اشاره داره که برای من عجیب بود.
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Erfan.
9 reviews
July 11, 2024
کتاب فوق‌العاده جذابیه. شناخت هدایت از جامعه ایرانی فوق‌العادست و داستان‌هاش حتی به این کوتاهی آیینه تمام‌نمای جامعه است. بدبختی و پلیدی و قربانی‌ستایی و گریه‌کردن بر سر مرده رو لابلای تک تک گفتگو میشه درک و فهمید. کتاب خیلی کوتاهه و میشه در عرض ۱۵ دقیقه هم خوندش و حتما توصیه میکنم.
33 reviews7 followers
May 27, 2016
مرد خردمند هنر پیشه را عمر دو بایست در این روزگ��ر
تا به یکی تجربه آموختن با دگری تجربه بردن به کار
Profile Image for Narges Amooei.
264 reviews177 followers
September 9, 2018
به شکل خلاصه‌ی خلاصه؛ داستان زنی که زندگی چندین مرد رو به خاک سیاه نشونده، از زبان به-خاک-سیاه-نشسته‌ای !
Profile Image for chillrudi.
119 reviews25 followers
February 14, 2024
یعنی عاشق دیالوگ‌هاش‌ام 🤣🤣🤣 جامعه و طرز فکر اون زمان رو خوب به تصویر کشیده.

3.5 / 5 ⭐️
Profile Image for Amin.
418 reviews440 followers
May 9, 2023
داستان کوتاه دیگری از مجموعه سه قطره با مضامینی مشابه داستانهای دیگر و این بار داستانی که فرصت برای پرداخت پیدا میکند. روایت زندگی دو نفر که بواسطه زنی با یکدیگر تلاقی میکند. البته تلاقی توام با بداقبالی و عمری که از دست رفته است به پای خرافات مذهبی و هوس‌رانی و سنتهای کهنه. چاشنی طنز را هم اندکی به آن آمیخته و آن پایان دردناک مبتنی بر مرگ همیشگی را هم ندارد و به نوعی مصیبت به صلح منتج میشود بجای مرگی خودخواسته یا همراه با غفلت

یعنی از نظر محتوایی همچنان نقد عقاید و فرهنگ سنتی و اعتقادات خرافی در مرکز داستان است و از طرفی نگاه نژادپرستانه ضدعرب هم جای خود را دارد. آنجا که میگوید:

"میرزا یدالله گفت: خدا کند که از شر عربها محفوظ باشد
- آره میان عربهای لختی زبان نفهم - این عمریها - بیابان برهوت. آفتاب سوزان"
Profile Image for Robert Khorsand.
356 reviews392 followers
March 27, 2024
فضاسازی خوب، دیالوگ‌ها جذاب، پایان خوب
هدایت است دیگر، انتظار دیگری از او نمی‌رود چون یک نابغه بود.
محلل آینه‌ تمام نمای جامعه مردسالار ایران است که با غرق شدن در میان تعصبات دینی، گرفتار جهل و نادانیست. او بار دیگر می‌خواهد با قلمش دغدغه‌های خود را نسبت به مسائل جامعه‌ای که با جهالت غرق در مذهب شده نشان دهد. داستان حکایت مردی است که زن خود را سه طلاقه کرده و حالا دین به او می‌گوید اگر تو و آن زن هم دل‌تان بخواهد بار دیگر با همدیگر زندگی کنید بیخود می‌کنید، اول باید زن با مردی دیگر ازدواج کند و با او هم‌خواب شود و سپس آن مرد دوم که او را محلل گویند طلاقش دهد تا شما بتوانید بار دیگر به همدیگر بازگردید.
از خوانش داستان لذت بردم و به حال جامعه‌ای که هنوز پس از این همه سال درگیر این مسخره بازی‌هاست تاسف می‌خورم.
Profile Image for Narges Shegeft.
297 reviews4 followers
October 6, 2023
داستانی درمورد جهل و نابخردی که دین با خودش بهمراه آورد و دامن زد به منفعت‌طلبی مردسالارانه در جامعه‌ی اون زمان (و شاید همچنان امروزه؟!)

هدایت این پیام رو با کلام مستقیم به خواننده میرسونه که:
«مردم باید باسواد بشوند، آخر تا آنها خر هستند ما هم سوارشان می‌شویم.»

نمونه‌های بی‌شمار این پیام رو هم همگی هر روزه شاهد هستیم. هم با احکام من‌درآوردی و احمقانه‌ی دینی و مذهبی و هم با حکومتی که در در حال حاضر کشورمون رو تحت سلطه قرار داده.



افسوس که ۹۰ سال پیش اکثریت جامعه انقدر باسواد نبوده که از چنین نبوغی مثل صادق هدایت استقبال کنه و از داستان‌هاش پند بگیره!

صد افسوس اگر اکثریت جامعه‌ی حال حاضر بعد از ۹۰ سال همچنان به روند خر بودن ادامه بده!
Profile Image for Amin369.
244 reviews
August 14, 2024
گیرم پدر تو فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل.
یه داستان اجتماعی و جالب دیگه‌.
دید و نظر هدایت درباره عرب های کشور های عربی رو خیلی دوست دارم هر جا بتونه یه سیخی به اونا میزنه و این خیلی خوبه که همیشه تداوم داشته باشه.
مراقب هم باشیم.
Profile Image for Fereshteh.
260 reviews24 followers
May 2, 2021
صادق هدایت که دست روی دست نویسندگیش و ریسکش در دست گذاشتن روی ایده های ناب نخواهد آمد
Profile Image for Amin Ghanbari.
26 reviews
September 12, 2021
آدم به آدم میرسد
کوه به کوه نمیرسد ولی پاش بیفته همه چی به همه میرسه😶
Profile Image for P2.
83 reviews1 follower
October 6, 2021
وای خدا یسره خنده‌های تلخ سر دادم!
Profile Image for لاله.
143 reviews
September 24, 2023
اگه می‌شد به این داستان هزاار هم داد می‌دادم!!
عاشق قلم و جهان‌بینی صادق هدایتم!
چطور می‌تونه انقدر باهوش و تیزبین و دغدغه‌مند و پیشرو باشه یه آدم
Profile Image for Lucinda Moony Ackerman.
52 reviews
March 7, 2025
«لب کلام آن است که مردم باید آدم بشوند، با سواد بشوند، آخر تا آنها هر هستند، ما هم سوارشان می شویم!» یک داستان کوتاه در دسته واقع گرای انتقادی.
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
June 16, 2018
صادق هدایت در سال 1281 شمسی در تهران، در خانواده اعتضاد الملک هدایت، به دنیا آمد. دوره دبیرستان را در 1303 به پایان برد و یک سال بعد به قصد ادامه تحصیل به بلژیک رفت اما ذوق ادبی او را از ادامه تحصیل در رشته مهندسی بازداشت.
سال بعد به فرانسه رفت و تا 1308 در آنجا ماند. در همین سالهای جوانی به قصد خودکشی خود را به رود "سن" انداخت اما ماهیگیری نجاتش داد و هدایت بعداً شرح این واقعه را در داستان "زنده به گور" نوشت و آن را "یادداشت های یک دیوانه" نام نهاد.
سال بعد از این رویداد به تهران بازگشت و به تالیف و تصنیف آثارش، که در فرانسه آغاز کرده بود، ادامه داد.
در ضمن نویسندگی، اگر چه علاقه ای به شغل دولتی نداشت، به استخدام دولت در آمد. نخست در بانک ملی و بعد در اداره اقتصاد و مدتی بعد در اداره موسیقی کشور مشغول به کار شد. او در این سالها سفری هم به هند کرد و زبان "فارسی میانه" را آموخت. در 1318 به عضویت هیات تحریریه مجله موسیقی درآمد و سرانجام در سال 1320 با سمت مترجمی در هنرکده هنرهای زیبا مشغول شد و تا سال 1329 که به فرانسه رفت و دیگر باز نگشت، در این شغل باقی ماند.
در فرودین 1330 در پاریس، شیر گاز اتاقش را باز کرد و به حیات خود خاتمه داد: فرجامی تلخ که زمینه ساز بحثهای مخالف و موافق درباره او بود و هست . . .
Profile Image for Zahra Rhm.
131 reviews95 followers
January 25, 2016
محلل مردی‌ست که با زن سه طلاقه ازدواج می‌کند و او را طلاق می‌دهد تا آن زن بتواند دوباره با همسر پیشین خود ازدواج کند.
Displaying 1 - 27 of 27 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.