Jump to ratings and reviews
Rate this book

A Matter оf Death аnd Life

Rate this book
Marital troubles?
Sick of life?
Suicide the answer?
Why not get yourself a contract killer?
Nothing easier, provided you communicate only by phone and box number. You give him your photograph, specify when and where to find you, then sit back and prepare to die.

Murdered, you will be of greater interest than ever you were in life. More to him than met the eye will be the judgment. A mysterious killing lives long in the popular memory.

Our hero meticulously plans his own demise, except for one detail: what if he suddenly decides he wants to live? This darkly funny tale is Kurkov on top form.

112 pages, Paperback

First published January 1, 1999

18 people are currently reading
1048 people want to read

About the author

Andrey Kurkov

77 books816 followers
Andrey Kurkov is a Russian and Ukrainian writer who writes in Russian (fiction) and Ukrainian (non-fiction).

Kurkov was born in the small town of Budogoszcz, Russia, on April 23, 1961. When he was young, his family moved to Kyiv, Ukraine. In 1983 Kurkov graduated from the Kyiv Pedagogical Academy of Foreign Languages and later also completed a training in Japanese translation.

Among Kurkov's most famous Russian novels are 'Smert postoronnego' (1996, translated into English in 2001 under the title 'Death and the Penguin') and 'Zakon ulitki' (2002, translated into English in 2005 as 'Penguin lost)'. Kurkov's only Ukrainian non-fiction book is 'Ruh "Emanus": istoriya solidarnosti' (2017).

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
308 (16%)
4 stars
772 (42%)
3 stars
602 (33%)
2 stars
119 (6%)
1 star
11 (<1%)
Displaying 1 - 30 of 168 reviews
Profile Image for Mb.
116 reviews55 followers
June 4, 2023
نام اصلی رمان «اهمیت مرگ و زندگی» ست که اولین بار در سال ۱۹۹۶ به زبان روسی منتشر شده است.

این کتاب در سال ۱۹۹۷ تبدیل به فیلمی به نام
A Friend of the deceased

بنام (یک دوست مرحوم) شده است که ظاهرا مترجم نام فارسی این کتاب را از این فیلم گرفته است.

آکی کوریسماکی (از عاشقان عباس کیارستمی) کارگردانِ مشهور فنلاندی در سال ۱۹۹۰ فیلمی به اسم
I hired a contract killer

«من یک قاتل قراردادی استخدام کردم» ساخت که قهرمانش قاتلی برای کشتن خودش استخدام میکند. مضمونی شبیه به همین رمان.

دوست مرحوم من یک نوولای پیج ترنر است که در یک روز می شود مطالعه اش کرد. اثر به بخش های کوچک دو، سه صفحه ای تقسیم شده است که باعث جذابیت و سریع پیش رفتن رمان می شود.
قبل از هر چیز باید از کیفیتِ ویراستاری ضعیف و در برخی موارد گنگ بودن ترجمه شکایت کنم. جملاتی وجود دارد که گاه باید چندین و چند بار بخوانید و در نهایت با پس و پیش کردن چند واژه در ذهنتان به معنای واقعی اش پی ببرید.
طرح جلد کتاب بیشتر مناسب کاور بازی هیتمَن است تا جلد یک کتاب با مضمون مردی افسرده حال که تصمیم می گیرد به روشی جدید خودکشی کند. صد حیف که اینجا از در دست گرفتن یک کتاب با جلد شکیل محرومیم

پروتاگونیستِ اثر جوانی بنام تولیا ست که رگه هایی از هولدن کالفیلد (ناطور دشت)، کریستین دنجرفیلد (مرد زنجبیلی) و هنک (هزارپیشه) دارد ولی هیچکدام آنها نیست.
او مانند هولدن عاصی ست و چندان حوصله مردم را ندارد، مانند دنجرفیلد از در قید و بند زن ها قرار گرفتن فراری ست و مانند هنک بهترین یارش الکل است. و مثل هر سه آنها ارزش چندانی برای زندگی، آنطور که برای بقیه مردم اهمیت دارد قائل نیست.
هسته رمان حول یک ماجرایی که میتوان از آن به عنوان یک تبصره ۲۲ یاد کرد شکل میگیرد. قهرمان اثر میخواهد زنده بماند در صورتیکه خودش قاتلی استخدام کرده است تا به قتل برساندش.

داستان از این قرار است. (هشدارِ اسپویل)
تولیا، جوانِ اوکراینیِ افسرده ی سی ساله ای که بیکار و بی پول است و زنش در حال خیانت کردن به اوست تصمیم میگیرد خودکشی کند و البته جوری اینکار را بکند که همین عمل، مهم ترین، برجسته ترین و شاهکار زندگیِ بی هدفش باشد. پس چه چیزی بهتر از مرگی که همه را انگشت به دهان بگذارد؟
او از طریق یکی از دوستانش یک قاتل قراردادی ارزان استخدام می کند. هدف را فاسق زنش معرفی میکند ولی آدرس، مشخصات و عکس خودش را برای قاتل ارسال میکند که هیچگاه او را ندیده و هیچگاه هم نخواهد دید.
با این مرگ، همه، همسایه ها، دوستان و حتی زن خیانت کارش چشمشان چهارتا می شود. تولیا!! به قتل رسیده!!!
قاتل فراری شده!! قتل کار یک حرفه ای بوده!! مگر تولیا چه سر و سری داشته؟
همه چیز حساب شده است. حالا او دو روزِ آخرِ عمرش را وقت دارد تا هر کاری بخواهد بکند. اما مثلا چه کاری؟ برانگیختن احساسات زنش از طریق یک نامه؟ نوشتن نامه به یک دوست قدیمی در مسکو؟ که وقتی می نویسد آنقدر بی اهمیت است که خودش میگوید می تواند همین متن را برای هزار نفر دیگر هم ارسال کند.
قدم زدن در خیابانهای کیف؟ که باعث می شود کسل کننده ترین روز مردی که آخرین روز عمرش است رقم بخورد.
اما یک اتفاق و یک اشتباه تمام محاسبات را به هم می ریزد. تولیا به دلیل تاخیر مزدور در روز موعود نمی میرد. همان شب در حالیکه با ترس در حال بازگشت به خانه است با دختر فاحشه ی زیبا رویی (لنا) آشنا می شود و او را با خود به خانه می برد بدون اینکه پولی داشته باشد به او بدهد.

کمی بعد او از طریق دوستش دیما مبلغ ۱۰۰۰ دلار پول کثیف کسب میکند. تولیا در ابتدا تردید دارد این کار را که یک شهادت دروغ است انجام بدهد یا نه ولی برای آدمی که قصد دارد خودکشی کند اخلاق و وجدان چندان در اولویت نیست.
تولیا که از (شما بخوانید معاشرت) با لنا لذت برده حالا از خودکشی منصرف شده ولی از طریق زن کافه چی متوجه می شود که قاتلش به دنبال اوست.
حالا او هزار دلار پول دارد (که برای مدتها او را ساپورت میکند)، زنش او را ترک کرده و او از این بابت خوشحال است، با دختری زیبا دوست شده است که او را اسیر قید و بند نمی کند. پس دیگر مرگش چیست که بخواهد بمیرد؟
اما حالا عزراییل در قامت قاتلی بنام کوستیا به دنبال اوست.
او که در روز موعود غفلت کرده بوده حال به جد تصمیم دارد تا کار را انجام دهد و از خجالت کارفرمایش در بیاید. تولیا که می بیند قاتل در به در دنبالش میگردد یک کهنه سرباز جنگ افغانستان را استخدام میکند تا قاتلش را بکشد. قاتلی برای کشتن قاتلش
اما زمانیکه موفق می شود کوستیا را به قتل برساند با دیدن عکس زن و بچه او دچار عذاب وجدان میشود و سعی میکند حداقل کاری برای آنها بکند.
دوست مرحوم من رمانی ست که احتمالا دچار سانسور شده است. متاسفانه نتوانستم کتاب را به زبان انگلیسی پیدا کنم تا یک مقایسه کوچک انجام بدهم ولی به دلیل دوستی پروتاگونیست با یک زن فاحشه و سپس رابطه اش با همسر بیوه کوستیا و البته زن خیانت کار خودش بعید است که رمانی شسته رُفته و بدون سکانس های جنسی باشد.
از خواندن کتاب نسبتا لذت بردم هر چند غرق آن نشدم. رمانیست که برای یک بعد از ظهر پیشنهاد میکنم و امیدوارم لذت ببرید
Profile Image for Javad Azadi.
189 reviews79 followers
October 23, 2023
3.5 متمایل به 4!
دوست مرحومِ من شروعی خیلی خوبی داشت. یه رمان به سبک گفتگوی درونی که ایده جذاب و نسبتا نویی داشت و خط داستانی کتاب با ریتم قشنگ جلو می‌رفت. شخصیت اصلی این داستان بلند منو یاد شخصیت اصلی رمام ماهی‌ها نگاهم می‌کنند انداخت. کورکوف دید جالبی به زندگی داره و تا حالا از ادبیات اوکراین نخونده بودم و تا حدی، این داستان هم از شرایط وخیم اوکراین تا حدی خبر می‌داد. به طور کلی داستانی بود که واقعا ارزش خوندن داشت و دوست خوبم ایمان هم بهم توصیه‌اش کرده بود.

اما یه مشکلی داستان داشت. تقریبا اواسط کتاب فرجام روایت مشخص میشه و در ادامه، نویسنده بیشتر به درونیات شخصیتش رجوع میکنه و پیرنگ داستان، بیشتر انتزاعی و شعاری میشه. کاش دینامیک و پویایی اوایل کتاب تا ته ادامه داشت؛ قطعا یه اثر خیلی عالی می‌شد. و اینکه پایان‌بندی داستان هم چنگی به دل نمی‌زد و خیلی می‌تونست جذاب‌تر باشه شاید.

ترجمه کتاب برام جذاب بود؛ مخصوصا در صفحات آغازین کتاب، چون تونستم چند صفحه از کتاب رو به زبان انگلیسی گیر بیارم و تطبیق بدم و دیدم مترجم به نسبت خوب عمل کرده واقعا. علی‌رغم این موضوع، حس میکنم با توجه به محتوا و اشارات داستان، یکم سانسور جنسی تو داستان شاید زیاد بوده باشه. و اینکه، یه چندتا جمله رو اون اواخر نمیفهمیدم معنی‌شو؛ خود داستان هم یکم شعاری و سس‌ماستی شده بود ولی به نظرم یکم جمله‌بندی‌ها مشکل داشت یا اینکه، خود نویسنده از قصد اینجوری نوشته بوده. متاسفانه نسخه انگلیسی کامل این اتر رو نتونستم پیدا کنم که تطبیق بدم تا بفهمم.
Profile Image for Ehsan Javid.
36 reviews1 follower
August 30, 2018

نقطه ی قوت این کتاب نثر ساده و صمیمی آن است که البته آن هم در فصل های پایانی یک پارچگی اش را از دست می دهد . این نثر ساده ،یک احساس راحتی در مخاطب ایجاد می کند . حال به این نثر ساده اگر مقداری تعلیق هم اضافه شود ، خواننده را به آسانی مجبور به ورق زدن کتاب می کند که دقیقا نویسنده از این شیوه ی رندانه استفده کرده است و تعلیق را چاشنی همه ی پارت های این کتاب کرده است . به شکلی که در پایانِ هر پارتِ آن ، گره ای اضافه می شود که شما را به وسوسه می اندازد تا ببینید بعد چه می شود

البته از یک جایی به بعد - از حدودا پارت بیست و پنج به بعد -دیگر گره ای در داستان وجود ندارد و واقعا دلیلی برای خواندن ادامه ی کتاب و با خبر شدن از جزئیات بی مصرفِ زندگیِ فردی که دچار روزمرگی شده است ، نداشتم
در بخش های پایانی کتاب اشتباهات فراوانی وجود دارد. نثر بشدت تغییر می کند و از حالت ساده و صمیمی تبدیل به نثر کلاسیک و ثقیل می شود . تعلیق و گره افکنی عملا وجود ندارد.
و از همه بدتر در انتهای کتاب ما یک تغییرِ صد و هشتاد درجه ای در شخصیت اصلی مشاهده می کنیم که کاملا غیر منطقی و بدون دلیل و ناگهانی است. فردی که دچار روزمرگی شده است و شب ها را با دوستش به میگساری می گذراند و از زنش جدا شده است و هیچ احترامی برای شخصیت زن ها قائل نیست و آن ها را صرفا وسیله ای برای ارضای جنسی می داند، تبدیل به فیلسوفی میشود که راه به راه واردِ دیالوگ ها و مونولوگ هایی با بارِ فلسفی می شود و نظریه صادر می کند و مقام زن را خیلی والا می داند. این تغییر کاملا غیر منطقی و غیر قابل باور است. من شخصیت بی مصرف اما بی آلایشِ قبلی را به این نقاب ترجیح میدادم.


مشکل دیگر کتاب نقطه ی اوج آن - جایی که قرار است شخصیت اول به قتل برسد -است که بشدت توصیف در آن ضعیف است و آن طور که باید ، حس و حال نقطه ی اوج را به مخاطب انتقال نمی دهد. آنقدر ضعیف بود که حتی من احتمال دادم نویسنده قصد فریب داشته باشد ، اما در صفحات بعدی متوجه شدم که هیچ فریبی در کار نبود و کاملا نقطه ی اوج ضعیفی داشتیم


در کل کتابی نیست که بعد از خواندن آن ، احساس کنید چیزی به شما اضافه شده است ، یک روایت ساده بود که برای خواندن در اتوبوس می تواند مفید باشد . من این جور کتاب ها را پیشنهاد نمی کنم

**
Profile Image for Moeen.
86 reviews296 followers
July 5, 2015
بعد سال‌ها یه کتابو تو یه نشست خوندم، چسبید
Profile Image for SARAH.
245 reviews315 followers
August 3, 2020
اولین بار که با کورکوف اشنا شدم سال 87 بود از طریق روزنامه شهروند امروز،بخشی که کتاب های روز را معرفی میکرد، اثری به نام مرگ و پنگوئن با ترجمه شهریار وقفی پور.... ان روزها را بخاطر می آورم... پیچیده در حس نا امیدی و فردایی تیره، بدون چشم داشت به اینده ای روشن.درست در همان روزها که توی رختخوابم دراز می کشیدم؛ و تهی بودنم را دردمندانه لمس میکردم ؛ تنهاکتاب خوانی شده بود پناهگاهم. فقط برای خرید کتاب از خانه بیرون میرفتم، هفته ای یک یا دوبار،درست مثل الان ... تو قرنطینه خود خواسته و خانگی بودم؛ وضع خیلی غم انگیزی بود.یادم می اید به هیچ کدام از دوستانم تلفن نمی زدم.می خواستم ببینم کدامشان دیوار و حصاری که دور خودم کشیده بودم می شکنند و به سراغم می ایند.... از ان روزها تا امروز و فضای قرنطینه این روزها.. که اتفاقا بعضی ها هم مثل من هستند و پایبند به اصول قرنطینه، خیلی چیزها عوض شده. می توانم بگویم کورکوف خوانی تو این روزها چقدر میچسبد.،چقدر کورکوف خوانی دل پذیر است و همسو با فضایی که در ان گیر افتادیم،... داستان دوست مرحوم من؛ داستان مرد نا امید و افسرده ای است که یک قاتل اجاره ای را برای کشتن خودش اجیر می کند...طی مجموعه اتفاقاتی مرد نا امید؛روای، از خود کشی پشیمان می شود... اما مرد قاتل سخت در تعقیب او برای تمام کردن کارش هست.... داستان ضرب اهنگ مناسبی دارد. خیلی خوب و سریع وارد ماجرا میشویم. و از ان
دست کتاب هاست که ترجیح میدهی تمام شود تا بروی سراغ کتابی دیگر. تعلیق نویسنده تو را خوب همراه میکند. داستان چند نقطه اوج خوب دارد. شخصیت ها صریح و روشن به تو معرفی میشوند...لزومی نمی بینی خیلی وارد فضای فکری شخصیت ها بجز اول شخص و روای بشوی.با اینحال انقدر سیر ماجراها در کتاب کشش دارد که تو را همراه کند. دیشب دوستی حرف قشنگی به من زد. گفت سارا تو از فراستی بدت می اید .چون بی دلیل تخریب می کند، تو هم گاهی ،چیزی،فیلمی ،رمانی را که با سلیقه ات جور نیست نفی میکنی.. دیدم راست می گوید این روزهاهرچیزی که در دیگران ایراد می گیرم در خودم خیلی پررنگ تر می بینم،می خواهم تمرین کنم با دلیل حرف بزنم . من این کتاب را دوست داشتم به دلیل قصه پر کشش اش،،شخصیت پردازی خوب و روایت روان. گرچه دوست داشتم کمی نویسنده عمیق تر به ذهن شخصیت ها نقب میزد،حفاری میکرد و جستجو!... با تمام اوصاف این کتاب کم حجم و خوشخوان را به همه دوستداران رمان توصیه می کنم.زندگی در هم پیچیده شخصیت اول،انتخاب هایی که مارا ،هستی مان را در مسیری دیگر قرار می دهد.ودرد جانکاه تنهایی که شاید مفهوم برجسته ای اثر باشد،درد جانکاه و سوزناک تنهایی تا مغز استخوان درکش میکنی،تا ته ته اعماق وجودت،... همه و همه من را غرق لذت کرد . دیشب که کتاب را تمام کردم روی تختخواب دراز کشیدم .آن را بستم وروی قفسه سینه ام گذاشتم، لرزش خفیفی از وجد بخاطر تمام کردن این اثر در بدنم سُرید...از ته قلبم عاشق کورکوف شدم بعد از کامو،مودیانو،انگار کورکف شده نویسنده مورد علاقه ام... خلاصه که،این کتاب را بخوانید حداقل یک بعد ازظهر تابستانی شما همراه شخصیت اول می روید به حکومت دیکتاتوری و سرما زده اکراین ... وسط چهله تابستان خواندن از سرمای منفی 15 درجه 20 درجه...مثل یک بستنی یخی می ماند...این ها را گفتم؛ ولی از ویراستاری افتضاح نشر نیماژنگفتم جان هر کسی که دوست دارید یا به زبان دیگری کتاب را بخوانید یا از نشر دیگری.!!!.. این نیماژبا ان ویراستاری فاجعه بارش عیش کورکوف خوانی من را به طیش خزان مبدل کرد.....
Profile Image for Fatma.
43 reviews56 followers
December 3, 2012
What can I say? I have a bias for Russian satire, and I freely admit that. I've been thinking about this for a couple of days, about why this particular genre speaks to me. I think a big part of this is because I feel like I, and my entire generation, cannot bear to hear the truth in its pure form. It needs to come to us as a parody, even a caricature, of itself, and that is why satire is so forceful and stays with us long after we've finished reading.

The premise is ludicrous. Tolya decides that he has had it with his life. He doesn't seem to do much other than moan about his unhappy wife, and he doesn't seem to have a job either. He decides to end it all. He is most likely too cowardly to take a gun to his head or jump off a rooftop, so he hires a contract killer to find him and kill him.

After the killer is hired, he decides he rather likes this whole living business, but is now stuck with a hired assassin targeting him.

As with all satire, everything brilliant in it is read between the lines. And in between the lines, you can read some pretty hardcore truths. One of my favorite parts of the story was in the beginning where he learns about a Western game where people try to connect themselves with celebrities through a chain of people (akin to six degrees of Kevin Bacon, etc). He thinks that this is amusing, and when he tries to do it, he finds that he can only link himself to the big names in his country through contract killers. I guess for reading between the lines this one sort of jumps out of the page and yells at you; a direct assault against the government that is linked to its people through blood. This was published in 1996, and so Russia was still recovering from the Soviet era, still sort of in a daze, as though waking up from a long slumber. A lot of this book is like that; there are references to mist, dimness - my favorite phrase was "Out of the dimness into grey lighting." How maudlin!

There are so many good questions and ideas that this book raises, out of just over 100 pages. Why can't Tolya value his life until he thinks it is going to end?
When he gets his life back, what does he do about it to make it better? Does he cherish his family or friends any more? No. Does he get a job or go pursue a life-long ambition? He doesn't seem to have any.

I was going to give this book five stars, but I changed my mind, because I think that the ending was slightly disappointing, and when I think about the fact that I gave Bulgakov and Gogol five stars for their books... this doesn't quite achieve that level of razor-sharp irony and satire and all-round kookiness. Still, four stars, and Kurkov is now officially on my radar.
Profile Image for Payam Ebrahimi.
Author 69 books171 followers
October 25, 2022
بعد از «مرگ و پنگوئن» که واقعا کتاب درخشانی بود، دومین کتابی بود که از این نویسنده خوندم. به قدرت کتاب قبلی نبود به‌هیچ‌وجه. اما رمان جذابی بود. شاید تقریبا در یک سوم پایانی، داستان کمی از ریتم می‌افتاد و اونقدر قدرت پیش‌برندگی نداشت. مشت نویسنده باز شده بود و دیگه چیز زیادی برای ارائه نداشت (تقریبا شبیه مرگ و‌پنگوئن که در قسمت هایی از نیمه‌ی دوم یه سکته در ریتم و کشش داشت. اما اونجا خیلی خوب این افت رو جمع کرده‌بود نویسنده و کتاب رو با قدرت به پایان برده بود)
نکته‌ی مهم و اصلی تغییر اسم کتاب در نسخه‌ی فارسیه. اسم اصلی کتاب هست: مساله‌ی مرگ و زندگی. که هم اسم قشنگ و هم جذابیه و هم متناسب با داستان. اما «دوست مرحوم‌من» از بیخ و بن غلطه! یعنی کل علمای نشری که اسم کتاب رو تغییر دادن عقل‌هاشون رو گذاشتن روی هم و اسمی انتخاب کردن که هیچ سنخیتی با داستان نداره و نشون میده ناشر درکی از ادبیات نداره. واقعا انتخاب اسم جذاب(هرچند اسم اصلی هم جذابه) به چه قیمتی؟
Profile Image for Reza.
141 reviews104 followers
April 14, 2016
کتاب خوبی بود، هم داستان جالب و سرگرم کننده ای داشت و هم دیالوگا و متنای خوب و عالی و هم اینکه از همه مهم تر حجمش خیلی کمه و میشه یه شبه در عرض چن ساعت راحت خوندش و لذت برد ازش، توصیه میکنم بخونین کتاب خوبیه،
Profile Image for Danial Jankouk.
6 reviews
August 11, 2025
اهمیت مرگ و زندگی» یا «دوست مرحوم من) از آندری کورکف شروعی جذاب و فضایی خاص دارد که آدم را کنجکاو میکند داستان را دنبال کند. با این حال هرچه جلو رفتم حس کردم بخش هایی که میتوانستند

عمیق و ماندگار باشند خیلی سرسری رد شده اند.

به خصوص بخش مربوط به مرگ قاتل که از نظر من میتوانست نقطه اوج احساسی یا فکری داستان باشد کم کار شده بود و عمق لازم را نداشت.
همچنین منطق داستان در جایی که شخصیت اصلی زن قاتل را می بیند و ناگهان زن عاشقش میشود، برایم سطحی و غیر قابل باور بود. این تغییر ناگهانی بدون زمینه سازی کافی باعث شد نتوانم با آن ارتباط بگیرم.
کل کتاب ایده جالبی داشت ولی اجرا و عمق پردازی اش آن طور که انتظار داشتم قوی نبود.
Profile Image for Arezoo Gholizadeh.
Author 23 books140 followers
August 11, 2025
بین خودم و تولیا شباهتی حس می‌کنم این روزها. مدام خودم رو در شرایطی تصور می‌کنم که منجر به مرگ می‌شه و از نیستیِ پس از اون لذت می‌برم. اما تولیا اینجا متوقف نشد. قاتلی رو اجیر کرد که به زندگی‌ش پایان بده، بااین‌حال، لحظه‌ای خوشبختی گذرا و حضور زنی روسپی و پولی که از کثیف‌ترین راه ممکن به دست آورده بود، باعث شد بخواد زندگی کنه. این خوشی‌های تن اونقدرها که می‌گن بی‌اهمیت نیستن، مگه نه؟ مستی و قهوه‌ی خوب و زن...
قصه کوتاه و سرراست و خوندنیه. چیزی که برای ذهن پساجنگی و کوتاه‌مدت من ضرورت داره و راضی‌م می‌‌کنه. اسم اصلی کتاب هم A matter of death and life هست که نمی‌دونم با چه فرمولی اینطوری تغییر کرده.

اواسط مرداد سال چهار
Profile Image for Amirsaman.
492 reviews262 followers
July 15, 2019
کوریسماکی یه فیلم داره به نام «من یک قاتل قراردادی استخدام کردم».
Profile Image for Vishy.
804 reviews286 followers
September 30, 2021
I discovered Andrey Kurkov's 'A Matter of Death and Life' recently. I haven't heard of Andrey Kurkov before and this book was slim and so I thought I'll read it.

The narrator of the story is going through a difficult phase in life. His marriage is collapsing, it appears that his wife is having an affair with someone, he is unemployed, his bank balance is low, he doesn't seem to have any friends. One day he decides to do something which he thinks will be spectacular. He decides to hire a hitman to kill him. He makes arrangements and is resigned to his fate, and thinks about how he will be in the news when it happens and he'll become famous and people will look at him differently. But at some point things start looking up, and he even finds some happiness and he doesn't want to die anymore. But how do you stop a hitman from executing his contract? Not possible, isn't it? What happens after that is darkly comic and unravels like a Coen Brothers movie.

I loved reading 'A Matter of Death and Life'. Andrey Kurkov's prose is spare and there is no superfluous sentence, no wasted word. The pages fly, though occasionally there is a Dostoevskian passage. For example, this passage, which could have easily been in a Dostoevsky novella –

"I found the glaring whiteness of the paper irritating. My urgent concern to make the most of what time I had left seemed suddenly totally devoid of meaning. See who? Ring who? I was needed by no-one, and needed nobody. A fact so obvious as to prompt an icy shiver followed by more positive thoughts, amongst which was the absolute rightness of my decision in favour of suicide. Collecting yet another coffee and taking a colder, more realistic view, I deleted “Ring Nina”, and was at last free to devote to myself such time as remained."

Kurkov's dark humour zings throughout the book and it makes us smile. For example, this passage –

"Outside, the sun was shining, though to no useful purpose at this time of the year. Still, millions of citizens would be glad of it. Taking pleasure in what served no useful purpose had become a habit, and something I was fond of doing."

There is a beautiful love story in the middle of the book, which was very unexpected. I'm not sure exactly what happened in the end though – I have a few thoughts on that, and if you have read the book, I'd love to discuss it with you.

Andrey Kurkov is Ukrainian, but he writes in Russian. This is one of his earlier books. He has since written many books, and I'm excited to explore more of his work.

Have you read 'A Matter of Death and Life'? What do you think about it?
Profile Image for Carlo Hublet.
719 reviews8 followers
May 15, 2024
Un désabusé de tout de plus dans l'univers grinçant de Kourkov. Vraiment au bout du bout, juste envie de suicide. Mais comment, pas simple, ce denier geste. Il suffit de demander à Kourkov, il trouvera une solution. Cynique et plein d'humour cocasse. Et comme toujours, je termine ce petit roman délicieux -plutôt une nouvelle- complètement éméché par les vapeurs dégagées par les hectolitres solidement alcoolisés ingurgités par les personnages.
Profile Image for Ali.
1 review2 followers
November 27, 2019
اولین کتابی که از andrey kurkov خوندم و باعث شد علاقه مند شم به بیشتر خوندن ازش . کتاب شاهکار ادبی نیست و در پی شاهکار شدن هم نیست نقص های زیادی هم داره اما مضمون جالبش و تعلیقی که در انتهای هر پارت کوتاه کتاب قرار گرفته آدمو به خوندن سوق میده طوریکه نمی تونین چشم از صفحات بردارین و مثل تماشای یه فیلم سینمایی تا انتهای کتاب یک نفس ادامه ش می دین. داستان کتاب داستان تولیا ست که در دوران پساکمونیسم ، معضلات سیاسی و مشکلات جامعه با بحران های مختلفی در زندگی شخصی ش هم دست و پنجه نرم می کنه . دچار تنهایی و افسردگی شدیدی شده ، در روابط خودش شکست خورده ، همسرش ترکش کرده و با مرد دیگه ای زندگی‌ می کنه، دوستان زیادی نداره ، امیدی برای زندگی نداره و نهایتا تصمیم به خودکشی میگیره و برای این کار فردی رو به طور ناشناس اجیر می کنه تا به قتلش برسونه ؛ در این میان حوادثی رخ میده که هم بر تولیا‌ تاثیر گذارند و هم تولیا در اون ها نقش داره . شخصیت منفعل ابتدای کتاب به فاعل خواه ناخواه اثرگذار میانه کتاب تبدیل میشه طوری که زندگی دوباره براش معنا پیدا می کنه و سعی می کنه قاتل دیگری رو این بار برای محافظت از خودش در برابر قاتلی که اجیر کرده ، استخدام کنه و نمایه هایی از یک کمدی سیاه در بطن یک تراژدی رقم می خوره . تقابل بین مرگ و زندگی تا جایی از کتاب جذاب هست اما همین کانسپت هم بعد از نقطه اوج داستان فروکش می کنه و باز به واقعیت کثیفی که همین روزمرگی‌ شخصیت هست می رسیم. سراسر کتاب آمیخته از تعلیق مابین همین بی معنایی و معناست. معنایی که حتی اگر باور کنیم - هر چند دور - تولیا در انتها بهش نزدیک میشه ، معنا و مفهومی گنگ است . معنایی از جنس زندگی بی هدف و گذران بدنبال حوادث و تا چه پیش آید ، چیزی که شاید حتی از بی معنایی‌ و تنهایی فلسفی ابتدای کتاب هم بی معنا تر جلوه کنه . نقاط اوج کتاب و پایان بندی کتاب چشم گیر نیستند و در واقع همون روزمرگی های شخصیتند کتاب قصد نداره که اثر گذار باشه یا در ذهن خواننده ادامه پیدا کنه بلکه تنها می خواد آینه ی تمام نمایی باشه از زندگی یک فرد به نام تولیا با همه روزمرگی های ملال آور و بی اهمیتیش با همه ی افکار پوچ و تهی ش .
Profile Image for Jayaprakash Satyamurthy.
Author 43 books516 followers
April 23, 2011
A satirical novel from a former Soviet writer carries with it a huge burden of expectation; anything of that nature from the part of the world that we used to loosely call 'Russia' (actually, the Ukraine in Kurkov's case) is always going to be measures against masters of the form like Gogol and Bulgakov, who happen to also be two writers whom I hold in very high esteem. This particular novella certainly falls short of such illustrious exemplars, but is quite a diverting read on its own. It follows the fortunes of a man who has decided to end his own life by the novel means of hiring a contract killer to kill him. Things don't go according to plan, and in some ways what follows is a little too neat, but Kurkov's evocation of a winter in Kiev and some of his observations on human nature make up for a lot. It's hard to judge voice in translation, I suppose, but there is a certain appeal in the matter of fact, unsentimental tone of the narrative as well. There are satirical elements here, but they don't seem to run especially deep. However, it was a good little novella all in all, very well structured and executed within its limitations and I will definitely be checking out Kurkov's other works on the strength of this.
Profile Image for Marilena ⚓.
792 reviews71 followers
November 8, 2023
Ο Τόλια ένας απελπισμένος άνδρας προσλαμβάνει έναν δολοφόνο γιατί ο ίδιος δεν τολμά να αυτοκτονήσει. Ο γάμος του έχει τελειώσει, δεν βρίσκει νόημα στη ζωή του, οπότε το επόμενο που μένει είναι να αφήσει πίσω αυτή τη ζωή. Μέσα από μια σειρά γεγονότων ο απελπισμένος πια Τόλια μετανιώνει για την απόφαση του και αποφασίζει ότι θέλει να ζήσει, όμως το ρολόι μετράει αντίστροφα και ο δολοφόνος έχει ξεκινήσει ήδη να τον ψάχνει.

Η σύγκρουση ζωής και θανάτου είναι συναρπαστική σε κάποια σημεία του βιβλίου, αλλά υποχωρεί μετά την κορύφωση της ιστορίας και επιστρέφουμε στην πραγματικότητα που είναι η καθημερινότητα του Τόλια. Πως μπορεί κάποιος να ζει απλά περιμένοντας τον θάνατο; Ποιο το νόημα μιας άσκοπης ζωής μέσα στο κυνηγητό των γεγονότων για το τι θα συμβεί; Πολλά ερωτήματα και θέματα για σκέψη και φυσικά δεν λείπει και το φως στις δύσκολες και μαύρες μέρες που ζούμε κατά διαστήματα μέσα μας.

Ήταν το πρώτο  βιβλίο που διαβάζω από τον συγγραφέα και θα συνεχίσω και με τα υπόλοιπα
Profile Image for Karl Fxml.
27 reviews
November 17, 2024
La fin. Je n’aime pas trop la fin. Sans les trois dernières pages, c’était cinq étoiles. Mais ce n’est pas le plus important. C’est excellent comme livre. L’histoire est grinçante et franchement bien faite. J’aime beaucoup le style d’écriture, direct et froid, mais en même temps subtile et en plus très plaisant, on se laisse bien embarquer. En plus les évocations visuelles du livre, du gris, du brumeux, du flou sont étrangement engageantes.
Profile Image for Baba.
4,019 reviews1,468 followers
April 14, 2020
An almost satirical take on post-Communist Kiev, as seen through the eyes of an unemployed man whose wife is having an affair who seeks to end it all, by hiring a hit-man… for himself. Simple, yet powerful with literary influences and some clever wit and satire. 6 out of 12
Profile Image for Ali Mousighidan.
83 reviews10 followers
June 4, 2020
آکی کوریسماکی سال ۱۹۹۰ فیلمی ساخت با عنوان من یک قاتل اجیر کردم و کورکوف در سال ۱۹۹۶ این کتاب و نوشت.
Profile Image for Negin Fotoohi.
68 reviews1 follower
June 10, 2025
اولش خوب شروع شد و ترغیب شدم بخونم
ولی یه نفر به من بگه تهش چی شد؟😐
Profile Image for Bookaholic.
802 reviews830 followers
Read
January 21, 2014
Prieten drag, tovarăș al răposatului este cea mai recentă traducere din Andrei Kurkov (Editura Curtea Veche, 2012, traducere din limba rusă de Antoaneta Olteanu, 120 de pagini), cel mai cunoscut și aclamat autor ucrainean care scrie, cu mici excepții, în limba rusă. Și-a început cariera literară pe când era paznic la o închisoare din Odessa, din 1996 dedicându-se exclusiv scrisului. A fost întâmpinat de critica literară cu entuziasm, fiind tradus în peste 30 de limbi. Scriitorul însuși are povești de viață fascinante, năucitoare, majoritatea întâmplări dintr-un Est nemilos, sărac, umilit și epuizat – despre acestea însă, veți afla în curând într-un interviu pe care Kurkov mi l-a acordat la FILIT pentru Bookaholic.

Cărțulia despre care vă voi vorbi astăzi este o mică bijuterie care se citește cu sufletul la gură. Tolia, personajul principal și naratorul volumului, este un tânăr puțin peste 30 de ani, cu o căsnicie ratată, fără slujbă (deși are studii superioare), fără niciun chef de a mai trăi din pricina lipsurilor și a vieții rutinate. Este un ins comod, așa că, atunci când se hotărăște să-și încheie socotelile cu viața, nu are curajul de a o face. Curând însă, găsește soluția ideală: să fie omorât. (recenzie: http://bookaholic.ro/falsa-sinucidere...)
Profile Image for Pooneh.
1 review
August 22, 2020
برای من این کتاب، شبیه نسخه‌ی کوچیک شده‌ایی از زندگی خودم بود اینبار در قالب یه مرد سی ساله. تنهایی که تولیا توی آپارتماتش ذره ذره تجربه میکنه و سعی میکنه باهاش کنار بیاد، شبیه تنهایی خودم توی این آپارتمان کوچیک با آزادی‌های شخصی کوچیک مخصوص به خودمه.
Profile Image for Hooriyeh shin.
33 reviews
April 2, 2023
یک روایت ساده
از روزمرگی و پوچی زندگی یک انسان
ک نشون میده چقدر وضعیت سیاسی اقتصادی یک کشور میتونه تو اهداف و شادی و عشق زندگی شخصی ادمها تاثیر گذار باشه
Profile Image for Fedra.
561 reviews109 followers
September 18, 2024
Είναι το πρώτο βιβλίο Ουκρανού συγγραφέα που διαβάζω. Ο Κούρκοφ όμως δεν είναι ο παρ��δοσιακός Ουκρανός, απόδειξη πως όλα τα έργα τα έγγραφε πάντα στα ρωσικά, κάτι για το οποίο λογοκρίθηκε.

Μου άρεσε η σάτιρα κι ομολογώ πως ειδικά στην αρχή είχα ενθουσιαστεί με το μικρό αυτο βιβλίο. Μετά η ιστορία κατάφερε, παρά της λίγες σελίδες της, να κάνει μια κοιλιά. Παρόλα αυτά στο τέλος, η ειρωνεία πήρε τα ηνία και μας έδωσε ένα γλυκό κλείσιμο.

Συνολικά χαίρομαι που το αγόρασα, και το προτείνω ειδικά αν κάποιος ενδιαφέρεται να διαβάσει κάτι πιο "ανάλαφρο" που όμως διατηρεί τις φιλοσοφικές ανησυχίες που μόνο οι σοβιετικοί συγγραφείς διαθέτουν. Επίσης προσφέρει μια γυμνή πραγματικότητα της σκληρής Ουκρανικής καθημερινότητας. Πριν τον πόλεμο με τη Ρωσία - πρωτοκυκλοφόρησε το συγκεκριμένο το 1999. Όταν μόλις η Σοβιετική Ένωση διαλύθηκε και βρισκόντουσαν ακόμα σε μια μεταβατική περίοδο προσπαθώντας να ορθοποδήσουν.
Ούτε να σκεφτώ δεν μπορώ πόσο ταλαιπωρημένοι είναι οι άνθρωποι της ηλικίας μου που έτυχε να γεννηθούν εκεί. Και τι έχουν ακόμα να περάσουν.
Profile Image for Elina Mäntylammi.
692 reviews34 followers
November 20, 2024
Kuolleen miehen kaveriksi saattoi Kiovassa joutua yllättäen ja pyytämättä jo ennen sotaa. Andrey Kurkovin luoma Tolja elää merkityksettömästä avioliitossa, kulkee kotikaupunkinsa katuja, tapaa luokkatoverinsa, jonka kanssa kuluu vodkapullo jos toinenkin ja ennen kuin hän huomaakaan, hän on järjestänyt itsellensä palkkamurhan.

Mutta miten käykään, kun elämä alkaakin taas maistua ja palkkamurhaajan kanssa sovittu kuolinaika lähestyy?

Kiova ei varsinaisesti häikäise ilmapiirillään. Rehellisiä töitä ei tee juuri kukaan ja lunta sataa koko ajan. Tragikoominen veijaritarina on musta ja toiveikas yhtä aikaa ja kysyy mm: voiko ihminen kohtalolleen yhtään mitään?
Profile Image for Emad Majidi.
19 reviews
June 2, 2025
جهان از هوس ساخته شده است و یکی از مهم ترین هوس ها، هوس تسلیم شدن است که من کاملا می دانم چطور به وجود می آید: از زن آغاز می شود.
Profile Image for Marko Suomi.
798 reviews243 followers
May 21, 2024
Tämä kirja tuli sattumalta vastaan @kirjapinontakaapodcast :n jaksossa, ja varasin heti kirjastosta. Kannatti, tykkäsin kovin äärimustasta huumorista ja traagisista käänteistä. Tässä on siis elämäänsä kyllästynyt kaveri, joka palkkaa murhaajan ottamaan itsensä päiviltä. Toki voi arvata että suunnitelmat menevät erikoisiin suuntiin 😀
Profile Image for Heaven Yassine.
234 reviews51 followers
September 17, 2017
Un petit livre assez étrange, mais très bien mis en scène.
J'aime bien le style de Kourkov !
Displaying 1 - 30 of 168 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.