Jump to ratings and reviews
Rate this book

(سیاحت‌نامه‌ ابراهیم‌بیگ (متن کامل ۳جلدی

Rate this book
کتاب سیاحتنامه ابراهیم بیک نوشتهٔ حاج زین العابدین مراغه ای و حاصل کوشش ابوالفضل طاهریان ریزی است. انتشارات طاهریان این ناداستان را روانهٔ بازار کرده است؛ ناداستانی حاوی سفرنامه‌ای داستانی، کهن و مشهور.
این نسخه حاوی جلد اول و گزیده‌هایی از جلد دوم این مجموعه است.

775 pages, Hardcover

First published January 1, 1985

14 people are currently reading
119 people want to read

About the author

Zeynalabdin Marağayi

7 books1 follower
Zeyn al-Abedin Maraghei (Persian: زین العابدین مراغه‌ای) (1838-1910) was a pioneer Iranian novelist and a social reformer. He is most known for the 1895 story of Travel Diary of Ebrahim Beg (sīyāhat nāmeh-ī Ebrāhīm-ī Beg). This work was critical in the development of novel writing in twentieth-century Iran, and played an important political role as well. The story was a criticism on Iran's political and social affairs. It was widely read in Iran and gained the interest of revolutionaries and reformers who made the Constitutional Revolution of 1906.

Maraghei was born into a family of merchants who, although were initially followers of Shafi’i Sunni school, later became Shias. He received schooling until the age of sixteen and then joined his father’s trade and worked as a merchant. Facing troubles for agitating officials (of the kadkhuda and farash titles in particular), he left Iran for Tbilisi where he worked as a small merchant, at a time when Iranian workers were gradually moving to the city for work. He was eventually employed at the Iranian consulate, but the mismanagement caused him to leave. He then went to Russia and renounced his Iranian citizenship, which gave him a guilty conscience (he regained his Iranian citizenship later through a connection in Istanbul). Maraghei then took permanent residence in Istanbul where he became associated with Persian-language shams paper published in Istanbul and hablul matin published in Calcutta.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
13 (15%)
4 stars
34 (40%)
3 stars
30 (35%)
2 stars
6 (7%)
1 star
1 (1%)
Displaying 1 - 21 of 21 reviews
Profile Image for JJ Khodadadi.
451 reviews130 followers
January 19, 2024
کتاب بسیار تأثیرگذار و تلخی که درباره ایرانی که سفر به ایران داشته و مشکلات آن دوران را دیده و پس از برگشت هم از غم وطن دق میکنه و از دنیا می‌ره
Profile Image for Hamid.
99 reviews30 followers
December 18, 2008
در اهميت اين كتاب همين بس كه كسروي در تاريخ مشروطه مي گويد زمان مشروطه در تبريز مجالس سيحت نامه خواني بود و يكي مي خواند و مردم هاي هاي بر سرنوشت خود گريه مي كردند.
خواندن اين كتاب كه از ديد يك ناظر بيروني به وضعيت ايران است هنوز هم تكان دهنده است
Profile Image for Fereidun.
6 reviews8 followers
February 28, 2020
این کتاب عمیقاً در من حس وطن دوستی را زنده کرد همچنانکه اندوهی عمیق بر دلم نشاند چراکه احساس می کردم دغدغه های من بعد از قریب 150 سال با مرحوم ابراهیم بیگ یکسان است.
به گمانم همین چند سطر زیر که برگرفته از صفحه 186 کتاب است گواه این ادعایم باشد:
ابراهیم بیگ در جواب یوسف عمو که به شکرانه خروج از ایران می گوید: "هزار بار شکر که از این مملکت ویران خلاص شدیم ..."، می گوید:
" ای مرد بی انصاف گناه این خاک پاک چیست؟ وطن را ترک می کنی، بجای اینکه دعای وداع خوانده از خداوند درخواست کنی که وسیله ی معاودت را فراهم بیاورد، بالعکس اظهار شادی و تشکر می نمایی ... عجب دل سختی داری. این را گفته و تمام نکرده گریه ی بی اختیاری بر من غلبه نمود و بهای های بنای گریه گذاشته. گفتم ای وطن عزیز و گرامی، تن و جانم فدای خاک تو باد. تو در مذهب من مبارک تر از خلد برینی . خاک تو مایه ی زندگانی و هوایت رشک هوای بهشت جاودانیست. آوخ که اولاد ناخلف قدر بلند ترا پست کرده اند و بحفظ جلالت شان تو نپرداختند و تو را در انظار بیگانگان خوار و بی مقدار کردند. طرف حب تو را که پاک پیغمبر خدا همسنگ ایمان قرار داده بود مهمل گذاشتند غافل از اینکه در پایان کار این خواری و مذلت عاید روزگار خود آنان و اخلاف آنان خواهد بود. ای وطن مقدس من فرزندان جاهل تو، قدر تو را چندان مجهول گذاشتند که امروز هر ناخلفی که از آغوش تربیت تو بیرون می شود بجای اینکه از فراق تو خون بگرید بیاد مهر و محبت های تو، بیشرمانه بسبب دوری گرفتن از تو شکرها کرده شادمانی ها می کند. اما من آنم که در فراق تو دلم داغدار و دیدگانم اشکبار است. ترک کردن تو در مذهب من از ترک جان دشوار تر است.
می روم از سر حسرت بقفا می نگرم خبر از پای ندارم که زمین می سپرم
آری من نیز هزار شکوه بر لب دارم ولی شکایت من همه از ابنای ناخلف تست که حق پرورش ادا نکرده بر تو ستم می کنند. باغ را گناه چیست که باغبانش کاهل و تن آسای باشد و آنرا خراب و پریشان نگاهدارد. ای گرامی وطن من، هر چند من از اولاد بی مهر تو که برادران منند شکایت دارم، اما می دانم که آنها نیز از من خشنود نیستند، پس از این در مجالس و محافل از من گله ها و شکوه ها خواهند کرد و بلکه مرا بسبب مهری که بتو دارم بدیوانگی متهم خواهند نمود. دور نیست که در دفتر خود شان نام مرا پرگویی و یاوه ورای، مختل الشعور ثبت خواهند نمود چنانکه من نیز ایشان را و تاریخ ایران هم نام مرا دیوانه ثبت خواهد نمود. اما بر ایشان حرجی نیست چون از معنی حب وطن و عوالم بلند وطن پرستی بی خبرند ...
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
July 29, 2017
کتاب با گزارش مسافرتی آغاز می‌شود اندک اندک در انتها تمثیلی می‌گردد. ابراهیم‌بیگ یک تاجر زاده ایرانی است که در مصر بزرگ شده و ثروتی اندوخته است. بین او و دختری از خانه زادانش به نام محبوبه تعلق خاطری هست. اما عشق بزرگ تر و محبوبه واقعی اش ایران یا به قول یکی از آدم‌های قصه «ایران خانم» است. عشقی که نویسنده شرایط رشد و پرورش آن را در محیط خانواده قهرمانانش نشان داده است. در عالم خیال وطن را بی نقص‌ترین و منزه‌ترین جاهای دنیا می‌داند، تا حدی که حاضر نیست هیچ خبر ناگواری راجع به ایران بپذیرد یا حتی بشنود. در برابر هر سخن واهی اما امید بخشی درباره ایران را با دادن پاداش به گوینده اش استقبال می‌کند.
سرانجام ابراهیم‌بیگ برای زیارت مرقد امام هشتم و نخستین دیدار از وطن معبود از راه عثمانی رهسپار ایران می‌شود. سر راهش، در استانبول، نویسنده داستان (یعنی زین‌العابدین مراغه‌ای) را ملاقات می‌کند و در خانه او نسخه‌ای از کتاب احمد را می‌بیند و می‌خواند. ابراهیم‌بیگ انتقادات این کتاب از وضع ایران را جدی نمی‌گیرد و با خود فریبی از آن می‌گذرد. سفر ادامه می‌یابد و ابراهیم‌بیگ به به قفقاز می‌رسد و نخستین بار، حال و روز غم انگیز ایرانیان مهاجر را از نزدیک می‌بیند، پس به خود دلداری می‌دهد که این جا غربت است و در سرزمین اصلی ایران امن و آسایش حکمفرماست. او با همین خود فریبی تردید آمیز قدم به خاک ایران می‌گذارد و ناگهان در هر قدم با ناروایی و مصیبتی روبه رو می‌شود. برای ابراهیم‌بیگ پذیرش حقیقت تلخ دشوارتر است. اما از آن دشوارتر سکوت و دم برنیاوردن است. چون نمی‌خواهد تسلیم وضع موجود شود، و چون در پی راه علاجی برای این مصایب کهنه و ریشه‌دار است، با اصناف و طبقات مردم به جر و بحث و مرافعه می‌پردازد، درجامعه جاهل و عقب مانده‌ای که منطق «به من چه» در آن حکومت می‌کند، ابراهیم‌بیگ می‌کوشید از مردم عادی کوچه و بازار گرفته تا اعیان و وزراء را به جانب عمل فعال ارشاد کرده به وظیفه ملی و دینی و وجدانی اش آشنا سازد. البته این تلاش بی انعکاس و بی پاداش می‌ماند، یا پاداش آن سرخوردگی است. حتی بارها او را به جرم فضولی در معقولات کتک می‌زنند، دشنام می‌گویند و آزار می‌دهند. عاقبت سرخورده و نومید راه آمده را بر می‌گردد و نوشتن سیاحتنامه خود را که بنا به وصیت پدرش آغاز کرده بود و به پایان می‌رساند. اما داستان به پایان نمی‌رسد. یوسف عمو، مربی ابراهیم‌بیگ، که در این سفر نیز همراه او بود دنباله حکایت را ادامه می‌دهد. یوسف عمو روایت می‌کند که ابراهیم‌بیگ با همان اعصاب خسته فرسوده نیز در غربت دست از محاجه و مرافعه با دیگران بر نمی‌دارد. تا سرانجام شبی در پی یکی از بحث‌های دیوانه وارش موجب حریق می‌گردد و مصدوم و مجروح می‌شود. و جلد اول سیاحتنامه ابراهیم‌بیگ که عنوان فرعی «بلای تعصب او» را دارد در همین جا به پایان می‌رسد.
جلد دوم سیاحتنامه با عنوان فرعی (نتیجه تعصب او) و همچنان به روایت یوسف عمو ادامه می‌یابد: چون ابراهیم‌بیگ به خود می‌آید هوش و حواسش را از دست داده و جسماً بسیار فرسوده شده است، تخفیف یا تشدید مرض او به آمدن خبرهای خوب و بد از ایران بستگی دارد. خبر پادشاهی مظفر الدین شاه و آغاز اصلاحات اجتماعی و سیاسی، به زمامداری صدر اعظم امین الدوله، موجب بهبودی کوتاه در احوال ابراهیم‌بیگ می‌گردد. در فاصله بازیافت سلامتی، به توصیه و فشار اطرافیانش با محبوبه ازدواج می‌کند. اما دوران خوشی بسیار کوتاه است. خبرهای بد از ایران می‌رسد. صدر اعظم بر کنار می‌شود، گروه قدیمی درباره قدرت را به دست می‌گیرند و شاه هم به فسادهای معمول دربار تسلیم شده از تعقیب نقشه‌های آغازین خود دست برداشته است. نامه‌ها و اخباری که اینک از ایران می‌رسد ابراهیم‌بیگ را قدم به قدم به سراشیب جنون و دق مرگی می‌برد. ابراهیم‌بیگ می‌میرد و محبوبه پیکر محتضر را در آغوش می‌کشد و همراه او جان می‌سپارد.
مرگ ایران خانم ابراهیم‌بیگ را و مرگ این یکی سرانجام محبوبه را می‌کشد. این سلسله وابستگی را نویسنده طی یک مثنوی مؤثر و جان شکاف که با تضمین ابیاتی از مولوی سروده، در پایان جلد دوم، بیان داشته است.
گر چه به نظر می‌رسد که زین العابدی مراغه‌ای از ابتدا برنامه‌ای برای نگارش جلد سوم داشته است، این جلد را، احتمالاً پس از دلگرمی از موفقیت جلدهای قبلی، نوشته که اساساً مجموعه‌ای است از برخی مقالات و قطعات و اشعار اخلاقی و آموزشی که نویسنده از خود دیگران جمع آوری کرده است. در این جلد نویسنده رویای یوسف عمو در مصر را به یاد می‌آورد که به رهبری پیر روشن دلی به جهان دیگر می‌رود و ضمن سیر و تماشایی، که صحنه‌های آن بی شباهت به کمدی الهی دانته نیست، ابراهیم‌بیگ را در بهشت ملاقات می‌کند، و در این فضا ادامه بحث و مرافعه ابراهیم‌بیگ با دیگران درباره دردهای ایران، با همان تعصب و شور و حرارت، چاشنی طنزی به ماجرا می‌دهد.
Profile Image for Ali.
Author 17 books676 followers
February 26, 2007
edited with notes by Bagher Moameni
سفرنامه ی ابراهیم بیک، با تقریر باقر مومنی، که آثارش بر روی ادبیات دوران پیش و پس از مشروطیت، غنیمت اند.
Profile Image for Sadegh.
35 reviews38 followers
November 12, 2025
تا پایان جلد اول با صدای بینظیر محمد ژیان گوش دادم و اونطور که شنیدم قسمت اصلی کتاب هم همین جلد بوده... توصیه میکنم برای شناخت بهتر دوران قاجار (و همچنین کار بزرگی که رضا شاه انجام داده و چه کشوری را تحویل گرفته) حتما مطالعه یا مثل من صوتیش رو گوش کنین... متن بسیار دلنشینی داره و در عین حال بسیار تکان دهنده است...
قسمتی از کتاب پس از پایان سیاحت ابراهیم بیگ و مشقت هایی که در طول سفر کشید هنگام گذشتن از رود مرزی ایران و قفقاز:

چون قایق کمی از ساحل دور شد یوسف عمو به طرف ایران نگاهی کرده و گفت: «خداوندا! صد هزار بار شکر که تن درست از این مملکت ویران خلاص شدیم».
هر چند که یوسف عمو این شکر را محض به لحاظ سلامتی من مینمود، اما خیلی بی ملاحظه سخن گفت چه میدانست که این سخنان با طبیعت و خوی وطن پرستانه من بسیار منافات دارد از این گفتار بی موقع و بی ملاحظه او دلم سخت آزرده گشت. چندان متأثر شدم که به تقریر نمی آید. گویی یک دیگ آب جوشیده و سوزنده را به سرم فروریختند. دود از نهادم برآمد.
گفتم: «ای مرد بی انصاف گناه این خاک پاک چیست؟ وطن را ترک میکنی به جای این که دعای وداع خوانده از خداوند درخواست کنی که وسیلهٔ سعادت را فراهم بیاورد بالعکس اظهار شادی و تشکر مینمایی؟ عجب دل سختی داری!»
این را گفته و تمام نکرده گریه بی اختیاری بر من غلبه نمود و به های های بنای گریه گذاشته گفتم: ای وطن عزیز و گرامی تن و جانم فدای خاک تو باد! تو در مذهب من مبارک تر از خُلد برینی خاک تو مایه زندگانی و هوایت رشک هوای بهشت جاودانی است آخ که اولاد ناخلف قدر بلند تو را پست کردند و به حفظ جلالت شأن تو نپرداختند و تو را در انظار بیگانگان خوار و بی مقدار کردند، طرف حب تو را - که پاک پیغمبر خدا همسنگ ایمان قرار داده بود - مهمل گذاشتند؛ غافل از این که در پایان کار این خواری و مذلت عاید روزگار خود آنان و اخلاف آنان خواهد بود. ای وطن مقدس من، فرزندان جاهل تو قدر تو را چندان مجهول گذاشتند که امروز هر ناخلفی که از آغوش تربیت تو بیرون میشود به جای اینکه از فراق تو خون بگرید و به یاد مهر و محبت های تو گریبان شکیبایی را چاک زند بی شرمانه به سب دوری گرفتن از تو شکرها کرده شادمانی ها میکند. اما من آنم که در فراق تو دلم داغ دار و دیدگانم اشک بار است ترک کردن تو در مذهب من، از ترک جان دشوارتر است.
میروم از سر حسرت به قفا می نگرم
خبر از پای ندارم که زمین می سپرم
Profile Image for Zahra Mohsenpour.
70 reviews2 followers
September 17, 2020
جلد اول کتاب و بخشی از جلد دوم رو خوندم. بنظرم اصل مطلب در جلد اول بیان شده است. برای اطلاع از اوضاع و احوال اجتماعی زمان مشروطه کتاب حاجی بابای اصفهانی را بیشتر از این کتاب بپسندیدم.
Profile Image for Mahsima.
8 reviews
April 11, 2024
ابراهیم‌بیگ شخصیتی‌ست که زین العابدین مراغه‌ای از روشنفکران دوره قاجار آن را آفرید تا در دوره رکود و عقب‌ماندگی و سانسور، آرزوی روشنفکران زمان خودش را فریاد بزند.
ماجرا از جایی آغاز می‌شود که ابراهیم، جوان تاجرزاده‌ای که به حب وطن مبتلاست و در مصر زندگی می‌کند، از نابه‌سامانی اوضاع ایران عصر ناصری می‌شنود اما در باورش نمیگنجد که قبله آمالش چنین خوار باشد. عاقبت به ایران سفر می‌کند و از همان آغاز بیچارگی ایرانیان مهاجر به باطوم و تفلیس را میبیند.
ابراهیم زبان گزنده‌ای دارد و نقدهایش را از وضعیت حکومتداری و رشوه‌خواری‌ و دیگر مشکلات، به تندی بیان می‌کند. عاقبت از راه آذربایجان به اسلامبل می‌رود و دچار سانحه‌ای می‌شود و بعد از انتقال به مصر، همانجا درمیگذرد.
کتاب جزئیاتی دارد که تا حدی خواننده را به حیرت وامی‌دارد که آیا زین العابدین مراغه‌ای خود تجربه چنین سفری داشته یا نه. درعین حال پر از تکرار مکررات است که اندکی از حوصله خواننده خارج است. با این حال خواندنش برای درک آنچه در سیاست و اجتماع عصر میانی قاجار میگذشت، خالی از لطف نیست.
Profile Image for Moha Arzhang.
88 reviews4 followers
March 19, 2024
در واقع این کتاب را شاید بشود از اولین رمان‌های فارسی دانست چرا که ظاهراً ابراهیم بیکی وجود نداشته و زین‌العابدین مراغه‌ای آن‌چه را در دل داشته، از زبان این شخصیت و در قالب سفرنامه‌اش بیان کرده. این کتاب در کنار سفرنامه‌ی حاج سیاح، می‌تواند تصویر بی‌واسطه‌ای از اواخر سلطنت ناصرالدین شاه به ما بدهد یعنی همان دوره‌ای که شعله‌ی مشروطه‌خواهی در حال جان گرفتن بود. در کنارش این سؤال مهم و شاید بی‌جواب را برای ما تکرار می‌کند که اگر ما قریب به دویست سال است که در پی یک الگوی حکومتی منطبق بر عدالت (ولو نسبی) هستیم و به آن نمی‌رسیم، آیا مشکل جایی در خود ما، نحوه‌ی اندیشه‌ی ما و عملکرد ما نیست؟ آیا نباید به جای لعن و نفرین به دیکتاتورها و گلایه از مستبدها، ابتدا چیزی را در خودمان درست کنیم؟
Profile Image for Shervinrmz.
111 reviews7 followers
February 16, 2020
انگار بعد از حدودا صد و اندی سال، همه چیز فریز شده و هیچ‌چیز تغییر نکرده
3 reviews1 follower
June 6, 2021
یکی از بهترین کتاب هایی است که خوانده ام. درددل یک تکنوکرات که در دوره قاجار می زیسته. ته مایه دل نشینی از طنز دارد. نویسنده گاهی به تکرار و زیاده گویی مشغول شده اما در نظر من چیزی از ارزش اثر کم نمی کند.
121 reviews2 followers
August 17, 2021
جلد اولش را به صورت صوتی شنیدم، دو جلد بعدی را خودم خوندم باید بگم ارزش خوندن نداره چون مفاهیم قدیمیه و توام با تکرار فراوان که اذیت میکنه و اشکال منه که نمیتونم نصفه ول کنم .
تنها جلد اول سیاحت نامه است در جلدهای بعدی سیاحتی در کارنیست.
Profile Image for Mahboob.
86 reviews3 followers
January 24, 2021
حکایت ایران انگار از قدیم همین بوده :یکی داستان است پر آب چشم 
Profile Image for Mobaien.
48 reviews3 followers
May 27, 2024
جلد اول سیاحتنامه است. جلد دوم و سوم وارد بحث های جدی تری بدون سیاحتنامه نویسی میشه که به نظرم با ارزش هستند.
Profile Image for Tina.
29 reviews
February 18, 2025
با زهرا جلد اول رو خوندیم. احساس میکردم نویسنده وضعیت الان جامعه رو به تصویر کشیده. واقعا غم انگیزه.
Profile Image for Reza Zohrabi.
2 reviews
December 17, 2025
در این ملک وقتی تاریخ را میخوانی انگار بر در فاجعه ایستاده ای و آینده را مینگری.
Profile Image for Elaheh Hashemi.
2 reviews
December 17, 2023
سفرنامه ابراهیم بیگ داستان یک جوان ایران‌دوست است
این جوان از سرزمینی که عاشقش است فقط داستان‌ها شنیده
او تصمیم به دیدار این بهشت موعود خود می‌کند
اما این سرزمین با بهشت موعودی که او در ذهن داشته است بسیار متفاوت است
در این کتاب خواننده با ایرانیان بیرون از مرزهای ایران آشنا می‌شود
با خصوصیات اخلاقی و جایگاه‌های آن‌ها به‌عنوان یک مهاجر در کشورهای دیگر آشنا می‌شود
با او از مرزهای ایران می‌گذرد
با آداب و منش ایرانیان در آن دوره آشنا می‌شود
خواننده ، همپای ابراهیم به شهرهای بزرگ ایران می‌رود
با شرایط اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی ایرانیان آشنا می‌شود
کتاب "سفرنامه ابراهیم بیگ "را برای خواندن پیشنهاد می‌کنم:
1- با گذشته و فرهنگ کشورمان آشنا می شویم
2- متوجه می شویم این سرزمین زیبا برای آبادانی به ما نیاز دارد
3- خواهیم فهمید که مردمان یک کشور چقدر در شکوفایی آن کشور دخیل هستند .
4- سواد و دانش و مطالعه چقدر در شکوفایی یک جامعه موثر است
Profile Image for hossein.
11 reviews4 followers
October 31, 2009
این بابا تو سفر دور و درازش از شهر ما هم گذشته!
خیلی گذرا به ش اشاره می کنه ...
جاوید باد نام وطن اساطیری ام ؛ خــــــــوی.
2 reviews
July 15, 2014
جلد اولش خوب بود ولی دیگه بقیه اش تبدیل شده بود به یه رمان عشقی بی محتوا
This entire review has been hidden because of spoilers.
Displaying 1 - 21 of 21 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.