Jump to ratings and reviews
Rate this book

لذات فلسفه

Rate this book

470 pages, Paperback

First published May 1, 1929

200 people are currently reading
2388 people want to read

About the author

Will Durant

792 books3,050 followers
William James Durant was a prolific American writer, historian, and philosopher. He is best known for the 11-volume The Story of Civilization, written in collaboration with his wife Ariel and published between 1935 and 1975. He was earlier noted for his book, The Story of Philosophy, written in 1926, which was considered "a groundbreaking work that helped to popularize philosophy."

They were awarded the Pulitzer Prize for literature in 1967 and the Presidential Medal of Freedom in 1977.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
435 (36%)
4 stars
425 (35%)
3 stars
230 (19%)
2 stars
71 (5%)
1 star
31 (2%)
Displaying 1 - 30 of 108 reviews
Profile Image for فؤاد.
1,127 reviews2,361 followers
March 23, 2016
كتاب درمانى
براى كسانى كه مى خواهند در مدتى كوتاه، كمبود و عقب افتادگى دانش خود را در همه ى زمينه هاى اساسى علوم انسانى، تا حدى جبران كنند.
براى كسانى كه از تغيير ديدشان به زندگى و جهان نمى ترسند، بلكه از آن استقبال مى كنند و از اين تغيير هيجان زده مى شوند.

حكمت و فلسفه
حكمت براى ما معنايى غير از فلسفه دارد. وقتى پيرمردى جهانديده، ديد عميقش از زندگى و آدم ها را براى ما بازگو مى كند، سخنانش را "حكيمانه" مى ناميم، هر چند كمترين ارتباطى به علم فلسفه ندارند.
حكمت براى ما، گذر از نمودهاى ظاهرى و لحظه اى جهان، و پى بردن به نظم درونى آن هاست. ما مى بينيم كه زن و شوهرها تنها سال هاى نخست ازدواجشان حقيقتاً خوشبختند، حكمت آن است كه علل ناپيداى اين پديده را كشف كنيم. هر چه اين علل ناپيدا، اين نظم درونى، كليت بيشترى داشته باشد و بتواند بيشتر پديده هاى جهان را توضيح دهد، فرد حكيم تر است.

كتاب
اين كتاب، به جز چند فصل اولش آن هم به اغماض، فلسفه نيست، بلكه حكمت است. مخلوطى است از علوم مختلف به اضافه ى قدرت بيان نويسنده، در توضيح امور كلى جهان. يك دور كامل جزئيات مختلف زندگى را با دقتى ستودنى در يافتن ريشه ها و علل اصلى آن ها، بيان كرده و خواننده بى شك در انتهاى كتاب ديدى متفاوت از ابتداى كتاب، به جهان و انسان، ازدواج و تربيت فرزند، سياست، هنر، دين و جنبه هاى ديگر حيات خواهد داشت.

كتاب در ١٩٢٧ نوشته شده، در نتيجه بسيارى از مسائلش براى امريكا و دنياى غرب كهنه شده، اما براى ما تازه پديد آمده است.
Profile Image for Peiman E iran.
1,436 reviews1,095 followers
August 31, 2016
دوستانِ گرانقدر، این کتاب از 470 صفحه و 9 بخش و 24 فصل، تشکیل شده است.. کتاب گنجا است و بار معنایی بالایی دارد، ولی فهمِ مطالبِ گفته شده در آن ساده میباشد
در موردِ دین و مذهب و در بخش مربوط به وظیفۀ دین، این بیماری و سرطانِ وجودِ انسان و انسانیت، خطاب به دینکاران و مبلغان مذهبی نوشته: دین و کتب به اصطلاح آسمانی با ترساندن از جهنم و عذابِ دوزخ، مردم را به وحشت انداخته،... شما از آن تلخی که دین به زندگی مردم میدهد سخن نگفتید، بسیاری از خانواده ها به علتِ تعصب به ظواهر مذهبی و اختلافاتِ جزئی از هم پاشیده اند، چه اقوام و سرزمین هایی که به خاطر پیروزیِ عقایدِ خود با هم به جنگ و ستیز پرداختند، بسیاری از مردان و زنان در همین دادگاه هایِ دینی به مرگ محکوم شدند
بله دوستانِ عزیزم، <ویل دورانت> کاملاً درست بیان کرده است، وقتی ترس و وحشت در بین انسانها نهادینه شود، آنگاه با این انسانهایِ وحشت زده هرکاری میتوان کرد... یعنی دقیقاً همان کاری که «قزلباش»هایِ کثیف در دورانِ «صفویه» با سرزمینِ واکمان کردند و « استالین» در شوروی انجام داد... عزیزانم، ما ملتی هستیم که «بهشتِ» زندگیِ خودمان را قربانیِ کتابی کرده ایم که به ما «جهنم» را آموزش میدهد... بله، ما ملتی هستیم که از این ترس داریم که ما را به بهشتِ اللهِ عرب، راه ندهند، مردمی که ترس از نرفتن به بهشت گریبانشان را رها نمیکند، زندگانیشان جهنمی بیش نخواهد بود
درجایی که ترس و وحشت حاکم میشود، انسانیت قطعاً خواهد مُرد، و منزلتِ انسان بی بهاء میشود... در هر جامعه ای که منزلتِ انسان به هیچ انگاشته میشود، اولین جانورانی که نمود پیدا میکند: بیشعوری، ریا، دروغ، چپاول، قتل و اختلاص و دزدی و نا امنی میباشد... آن وقت در چنین شرایطِ حاکم شده ای میتوان سرهایِ زیادی را بدونِ هرگونه پاسخی از تن جدا کرد

ویل دورانت در فصلِ هجدهم از این کتاب، خیلی خوب و مفید در موردِ « دموکراسی» و انحطاطِ آن سخن گفته است،... ولی به اولین مسئله ای که اندیشیدم، این بود که مطالبی که «ویل دورانت» در موردِ « دموکراسی» بیان نموده است، به هیچ عنوان بدردِ مردمِ عرب پرست و ساکن در ایران نمیخورد.. چراکه وقتی بشود باورِ یک ملت، و شعور و منزلتِ آفرینشی آنها را تا این حد به فریب کشاند، شما به دنبالِ استقرارِ دموکراسی برایِ این ملت میباشید؟!؟ شما پوشالِ دموکراسی را هم نمیتوانید در حلقِ این عرب پرستانِ ساده لوح فرو کنید، چه برسد به آنکه فقط بخواهید « مترسک» دموکراسی را، در مزرعۀ جانِ آنها نصب کنید

دوستانِ خردگرا، در این کتاب بخشِ مربوط به "زندگی و مرگ" خیلی ساده و کوتاه بیان شده است، البته خودِ « ویل دورانت» مینویسد: آیا میتوانیم در فصلی کوتاه دورنمایی از زندگیِ انسان را بگنجانیم؟ نه، ممکن نیست... زیرا زندگی اساساً رازِ نهانی است و رودخانه ای است که سرچشمۀ آن ناپیداست و در سیرِ تکاملی آن نکته هایِ بی پایانی است که اندیشه را در آن راه نیست، تا چه برسد به بیان و گفتار

امیدوارم با مطالعۀ این نوع کتاب ها، کمی بیاندیشیم... و امیدوارم این ریویو جهتِ معرفی این کتاب مفید و کافی بوده باشه
<پیروز باشید و ایرانی>
Profile Image for Navid.
117 reviews96 followers
April 27, 2023
لذات فلسفه از آن دسته کتاب‌هایی است که نویسنده در آن کوشیده فلسفه را از میان فیلسوفان و روشنفکران، به میان مخاطبان عام بیاورد. بنابراین اگر هیچ‌چیز از فلسفه ندانید هم می‌توانید حرف نویسنده را بفهمید، چون مباحث فلسفی به سادگی بیان شده‌اند.
ویل دورانت در این کتاب تلاش می‌کند موضوعاتی را که به نظر خودش جالب هستند، با نگاهی فلسفی بررسی کند.
باید گفت موضوعاتی که او بررسی می‌کند هنوز هم بعد از گذشت بیش از شصت سال برایمان جذاب هستند یا به قول دورانت از «لذات فلسفه‌»اند. موضوعاتی مثل ماده، اخلاق، زیبایی‌شناسی، تاریخ، سیاست و دین هنوز هم  توسط فیلسوفان بررسی می‌شوند و خوانندگان زیادی در سراسر دنیا دارند.
با این حال چرا این کتاب را به علاقه‌مندان به فلسفه توصیه نمی‌کنم؟
۱- بیش از شصت سال از چاپ این کتاب گذشته و بشر در شصت سال گذشته پیشرفت‌های زیادی داشته است. اگرچه موضوعات کتاب هنوز جذاب‌اند، ولی حرف‌های دورانت در این کتاب برای جامعه‌ی امروزی کمی قدیمی شده است. مثلا دورانت در این کتاب از مسائل علمی زیادی صحبت می‌کند که طی شصت سال اخیر کاملا رد شده یا دگرگون شده یا برای بسیاری از سؤالات علمیِ دورانت جواب‌های قانع‌کننده‌ای پیدا شده است. از منظر اجتماعی دورانت از جامعه‌ای صحبت می‌کند که با جامعه‌ی امروزی(حداقل در اروپا و آمریکا) متفاوت است. حتی از نظر فلسفی هم بسیاری از دیدگاه‌های کهن به‌روزتر شده‌اند یا حداقل بیانِ امروزی‌تری داشته‌اند.
۲- لذات فلسفه را باید بیشتر «درددل‌های نصیحت‌گونه‌ی مردی که فلسفه خوانده» دانست تا «بررسی مسائل مختلف از دیدگاه فلسفی» یا «فلسفه‌ورزی». نویسنده دیدگاه بی‌طرفی ندارد و آنچه از فلسفه به مذاقش خوش آمده، وارد کتاب کرده و در بعضی از جاها به نتیجه‌گیری قطعی رسیده است. نظر شخصی من همیشه این بوده که کار فلسفه گسترده‌تر کردن دید خواننده است، نه رسیدن به یک نتیجه‌ی قطعی.
۳- جایی به نقل از سروش حبیبی می‌خواندم که گفته بود بهتر است آثار ادبی هر ده سال یک‌بار ترجمه شوند و هر نسلی باید مترجم خود را داشته باشد(نقل به مضمون). ترجمه‌ی این کتاب در سال ۱۳۴۴ صورت گرفته و اگرچه آقای زریاب خویی در زمان خود ترجمه‌ی قابل قبولی ارائه کرده، پس از گذشت بیش از پنجاه سال زبان ترجمه‌ی کتاب برای خواننده‌ی امروزی بیش از حد قدیمی می‌نماید. به علاوه نشر علمی فرهنگی کتاب را با حروفْ‌چینیِ ۳۰ سال قبل چاپ کرده که برای کتاب چاپ امروز فاجعه است و امیدوارم در آینده به روز شود(حیف از این کیفیت کاغذ که چنین حروف‌چینیِ ضعیفی داشته باشد)

در پایان باید گفت خواندن لذات فلسفه خالی از لطف نیست و دیدگاه‌های نویسنده در عین سادگی، گاهی زیبا و قابل تأمل‌اند. اما اگر بخواهید فلسفه بخوانید به نظر من گزینه‌های بهتر و امروزی‌تری هم در دسترس شما هستند. از کتاب‌های کلاسیک فلسفه و تاریخ فلسفه گرفته تا آثاری که فلسفه را در قالب داستان یا جستار به صورت جذاب برایتان تعریف می‌کنند(مثل آثار آلن دوباتن یا حتی اروین یالوم که بی‌اشکال نیستند ولی بسیار امروزی‌ترند)
Profile Image for ArEzO.... Es.
290 reviews
August 23, 2008
از متن كتاب:
زیبایی یکی از مفاهیم فلسفی است.

ویل دورانت عقیده دارد زیبایی زاده میل است. یکی از نشانه‌های برجسته اینکه زیبایی زاده میل است این است که شی مطلوب پس از ان که به دست آمد زیبایی خود را از دست می‌دهد. آن چه می‌خواهیم برای خوبی آن نیست، بلکه برای آن خوب است که آن را می‌خواهیم.
آبی بودن آسمان برای خوشایندی ما نیست، بلکه چشمان ما به تدریج با آسمان آبی خو گرفته آن را خوشایند یافته‌اند. لذت طبیعی هر شکل و رنگی به نسبت تکرار آن در سر گذشت انسان است.
زن نیز برای آن منبع و دستور زیبایی شناخته شد که عشق مرد به زن قوی تر از عشق زن به مرد است اگر چه مدتش کوتاه تر است
واما در مورد عشق:
او نظریه‌ی فروید را طرح و رد می‌کند. او می گوید حقیقت این است که عشق بعدها تغییر مسیر و تغییر جهت و حتا تغییر خصوصیت و کیفیت می‌دهدو........
Profile Image for Ehsan.
134 reviews28 followers
March 28, 2018
تنها کتابی که هرموقع کسی ازمن میخواد کتابی بهش معرفی کنم، بلافاصله اسمشو میارم همین کتابه:
لذات فلسفه
اثر ارزشمند ویل دورانت
که با وجود گذشت سالیان هنوز خواندش لذت بخشه و حرفی برای گفتن داره.
لذات فلسفه رو ویل دورانت به همسرش اریل و دخترش اتل تقدیم کرده.
اریل نه فقط همسرش که یک منشی تمام وقت برای ویل دورانت بود که خودش گفته؛ اگر اریل نبود مجموعه کتاب‌های تاریخ تمدن به انجام نمیرسید.
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews876 followers
September 15, 2015
زن امروزی

:دختران ما
پس از آزادی زن نتیجه ی پیشرفتهای اقتصادی است و خود او در آن دخالتی ندارد و سرزنش او برای این کار با نطقهای دور و دراز و بی معنی بیهوده است ؛ در این جهتی که ما می رویم خواهیم توانست تا اندازه ای درباره ی او با بی طرفی و واقع بینی حکم کنیم . پس بگذار بررسی او را آغاز کنیم.
زن، با نرمشی حیرت آور و انعطافی دور از انتظار ، خود را با صنعت سازگار کرده است ،بسیاری از تدابیر و عاداتی که روانشناسی نوین بی طرفانه آن را فطری و ذاتی مرد می دانست ، در نتیجه ی تحقیق معلوم شد که جزو امور اکتسابی و سطحی است و برای زن به دست آوردن آن از مالیدن روژلب آسانتر است.به این دخترانی که در هر جا در ادارات و دفتر ها کار می کنند نظر انداز ، ممکن است آنها در بعضی امور (به جز عشقبازی) از ابتکار خالی باشند اما شایستگی آرام و ادب صبورانه و تصرف متواضعانه آنها در بیشتر کارهای واقعی اداره – در حالی که مرد آن بالا تکیه زده سیگار خود را دود میکند و با عظمت تمام به دور و بر خود نگاه میکند –شایسته ی حیرت دائمی و تحسین از روی فروتنی است . این جنس ضعیفتر در طی یک یا دو نسل در گرفتن مقام خود در صنعت و فرا گرفتن بیشتر میدانهای آن – جز آنجا که عمل خشن جسمانی ضروری باشد-چنان پیشرفت کرد که اگر جان استوارت میل، حامی سرسخت زن ، زنده شود بیشتر آمال و امیدهای خود را دربازه ی زنان ضعیف ، غیر لازم خواهد دانست . (تصویر او را کشیده اند که ایستاده و با حیرت و تعجب به زنان پلیس راهنما که عبور و مرور شلوغ ترین قسمتهای استانبول را رهبری می کنند می نگرد.)کسی نمی تواند بگوید که نفوذ زن در صنعت تا کجا پیش خواهد رفت .ممکن است زمانی فرا رسد که برتری مهارت و زرنگی او در احاطه ی به جزئیات با ابتکار جسورانه و قدرت و توانایی مرد متعادل شود .اگر نیروی الکتریکی ، صنعت را از کثافت و فشار عضلانی برهاند مردان دیگر باید حتی مواظب حفظ موقعیت اقتصادی خود نیز باشند.
دختران ما در سیاست این اندازه خوشبخت نخواهند بود . شکی نیست که زن صنعتی امروز باید در این بازی غم انگیز وارد شود تا از خود در برابر قوانینی که نهاده ی مردان است دفاع کند.مگر این مرد بدجنس امتیازات دیرین خود را با هزاران مانع قانونی مستحکم نکرده است و قدرت خود را در صد ها نقطه به وسیله ی قوانین مورد احترام نساخته است ؟ باید همه ی اینها از میان برداشته شود و همه ی راه ها به روی قوای ذخیره شده ی زن که ناگهان بند کار خانگی را گسسته و از بار زاییدن هر دو سال به یکبار رها شده است باز شود . زنان در این مبارزه که به خاطر آزادی و رهایی آنان است چه مهارت پرشوری نشان داده اند ! هیچ گاه مقاومت نیمی از مردم عالم (یعنی مردان) به این سرعت در هم شکسته نشده بود . رنجبران سرکش انگلستان و امریکا در همین مدت با همین عده و با آرایی به همین اندازه مبارزه کردند ولی کامیاب نشدند . شجاعت مردان جنگجوی و سرمست از آراء و خشمگین از جنگ نتوانست جسارت زنانی را که به پای صندوق انتخابات می روند و در های قدرت را به شدت می کوبند سست کند .آنها آن قدر این درها را خواهتد زد تا سر انجام باز شود و دموکراسی ناگزیر آنها را راه دهد . پنجاه سال بعد خواهیم دید که چگونه به آن راه یافته اند .
برخی از آنان اکنون این معنی را می دانند و به خوبی پی برده اند که آزادی عبارت از حق رای در انتخابات نیست بلکه عبارت از آزادی ذهنی و عقلی است . قریب یک میلیون دختر خوشبخت و هوشمند ، کلاسها و محوطه ی دانشگاه ها و کوی دانشجویان را که وقتی حق وارثان خوشخرام آفرینش {یعنی مردان}بود پر کرده اند.آنها را می بینیم که در هزار ها مدرسه صورتشان از اشتغال به علم و ادبیات جهانی رنگ جدی به خود گرفته ،چشمانشان از لذت علم برق می زند، و بدنهای ورزیده شان از حس زندگی کاملتری به جهش آمده است.شاید زیبایی خیره کننده ی آنها ما را وادار کرده است که درباره ی شادی خروشان و بلهوسی عمیقشان خیلی تند داوری کنیم.اما دیده اید که چکونه در سر کلاس معلمان خود را سوال پیچ می کنند و چگونه فرضیه های علمی را از هم می درند تا به میل قلبی خود جهان را از نو بسازند ؟
از این همه تربیت علمی چه بر خواهد خاست ؟آیا با زندگی توسعه یافته ی زن نوین و با هزاران تجربه ای که او را به قالبی نو درآورده اند سازگار خواهد بود و هوس و عقل او را چنان بالا خواهد برد که از عهده ی تغییراتی که در عالم روی می دهد بر آید ؟ آیا این فرق در عقول و منافع ، مایه ی شکست آن عقل غریزی و وحدت غریزی که زن را در نبرد دایمی با مرد متفکر و مردد یاوری می داد نخواهد شد؟این هوشیاری نوین زن عاشق و خواستار آینده ،او را نگران و متوحش نخواهد ساخت و زن دانشمند مهذب را در پیدا کردن شوهر دچار سختی و اشکال نخواهد کرد؟می گویند رومیان قدیم از دیدن زن دانشمند به وحشت می افتادند:هر مردی چنین است و از مصاحبت زنی که در عقل و هوش با او برابر است خرسند و راضی نیست.مرد فقط زنی را دوست دارد که از او ضعیف تر باشد و زن فقط مردی را می خواهد که از او قویتر باشد . از اینجاست که اگر مزیت دختری دردانش و اندیشه او باشد نه در دل انگیزی طبیعی و زرنگی نیمه آگاهش ، در پیدا کردن شوهر چندان کامیاب نخواهد بود ،زیرا به جایی قدم نهاده است که مردان از قرنها پیش برای خود قرق کرده اند.شصت درصد زنان دانشگاه بی شوهر می مانند . خانم سونیا کوالفسکی ، که دانشمند برجسته ای بود ، شکایت می کرد که کسی با او ازدواج نمی کند و می گفت ((چرا کسی مرا دوست ندارد؟ من می توانم از بیشتر زنان بهتر باشم؛با اینهمه بیشتر زنان کم اهمیت مورد عشق و علاقه هستند اما من نیستم.))یک دختر زرنگ ،تا خیلی دیر نشده است ،باید برتری ذهنی خود را پنهان کند.
زنان در طی پنجاه سال ثابت کردند که اختلاف های ذهنی میان زن و مرد بیشتر از همه وابسته به محیط و مشاغل است نه به فرق های طبیعی و ثابت . ولی این امر چنین معنی نمی دهد که زنان به زودی از تمام فرق های عقلی و ذهنی که رسم و روزگار به دورشان کشیده است خواهند جست . رشد فرهنگی زنان تازه شروع شده است؛ آنها هنوز فاقد سنت دیرین و فاقد حرکت و مشوق هستند و در پیش خود نمونه ها و مثالهایی که اطمینان ده و الهام بخش ترقی و تعالی آنان باشد ندارند . فقط در عصر ماست که زن معمولی از فرصت تعلیم و تربیت بهره مند می گردد ولی در این فرصتها هم هنوز از مرد عقبتر است . تا چند نسل دیگر باز هم نسبت زنان دانشگاهی به مردان دانشگاهی خیلی کمتر از نسبت کلی جمعیت زن به مرد خواهد بود.با آنکه در روزگار ما ذوق عامه چنین می پسندد که زن تا بتواند کمتر بزاید ، شاید در آینده چنین نباشد و بارداری قسمت اعظم انرژی زن را بگیرد و زن باز آن را بزرگترین کار خود بداند و از اشتغالات عرضی و فرعی از قبیل هنر و ادبیات بگذرد و آن را به مردانی که دور از امور جنسی هستند وا گذارد و در یابد که در جهان کارهایی هست که از نویسندگی مهمتر است و هوشمندی غیر روشنفکری است .
جسم زن امروزی در این میان چه تغییراتی یافته است؟آیا رویگردان شدن از خانه و روی آوردن به کارخانه وضع او را بدتر شاته است؟به احتمال قوی چنین است . زن امروزی مانند مادر بزرگ خانه دار یا کشاورز خود سالم به نظر نمی رسد ؛ رنگش پریده است و دوران بارداری و وضع حمل ، که در نظر زن دهاتی این همه کوچک و حقیر شمرده می شود ،در او با رنج و بیچارگی دایمی همراه است . ولی مردان نیز چنین هستند . آنها نیز پس از آنکه مزارع را ترک گفتند قدرت بنیه خود را از دست دادند . ذهخن امروزی آگاه تر و هوشیارتر است ، ابزار پیچیده و چرخ و پیچ و مهره را با اطمینان و آرامش محکم به کار می برد ؛ اما جسم مردان امروزی تاب آن رنج ها و فشار ها را که در روزگار گذشته جزو امور عادی روزانه بود ندارند.
زن روزگار ما با همه ی ناتوانی و ناخوشی خود آن اندازه زیبا هست که فیلسوفان را از دیدن خود به حیرت و دست پاچگی بیفکند.ما از تدابیر زیرکانه ای که زن امروز برای حفظ زیبایی خود به کار می برد نمیتوانیم خشنود باشیم.زن امروز در سنی که زنان قرون پیش در آستانه ی پیری بودند هنوز جوان و دلفریب است.در روزگار گذشته ،زن چهل ساله پیر و فرتوت و قابل اعتماد بود اما در عصر ما خطر ناک تر از او چیزی نیست. از این نظر روژ لب و گونه از ضمایم قابل عفو هنر و تمدن امروزی است؛ اگر چه رنگ طبیعی از رنگ های مصنوعی بهتر و دلپسند تر است.
شاید این سستی قشنگ و ضعف جسمانی زن امروزی حالت سطحی و زودگذری باشد.در دنیایی که همه ی کارها با نیروی الکتریکی خواهد بود کارخانه ها مانند خانه های سابق تمیز و پاکیزه خواهد گشت.شهرها باز تر و گشاد تر خواهد شد.و انسان دوباره هوای تازه استنشاق خواهد کرد.گردشها و بازی تنیس و بسکتبال ،گل رخساری دختران را به ایشان باز خواهد گردانید.امروز لباس های سنگین فشار آور که مانند موانعی بودند از میان رفته اند و دختر امروز خود را با جسارت تمام از دست لباس های محترمانه ای که مانع حمل بود رهانیده است.دامنهای کوتاه بر همه ی جهانیان به جز خیاطان نعمتی است و تنها عیبشان این است که قدرت تخیل مردان را ضعیف تر می کند ؛ شاید اگرمردان قوه ی تخیل نداشته باشند زنان نیز زیبا نباشند . به طو رکلی زن امروز بر رنگ و تنوع زندگی امروز خیلی افزوده است ، و در نتیجه ی آزادی ، با نشاط و خوشبخت تر گشته است. بعضی از ما هنوز از دیدن موی کوتاه زن (در قدیم نیز چنین بود)و سیگار های زنانه ناراحت می شویم،اما نسل آینده متوجه این تغییرات سطحی نخواهد بود.هر چه ساخته ی زن زیبا باشد برای مرد عادی جذاب و دلفریب خواهد بود. عادات، اخلاق را به وجود می آورند و در زیبایی نیز سهیم اند . زنان در روزگار گذشته چپق های بد بود می کشیدند و کسی متوجه آن نبود.امروز هم زن در حین عشق بازی با عاشق خویش دود سیگار را به سرو صورت او ول می کند و با زهم کسی متوجه نیست. سیگار همچنان که خوشایند است ممکن است مضر هم باشد ولی آیا مردان و زنان حق ندارند زندگی خوش ولی کوتاه را دوست بدارند؟ از کجا می توانیم ادعا کنیم که خوشی بهتر از عقل نیست؟
درباره ی جنون سرسامی رقص امروز چه باید گفت؟آیا اختراع زنان است یااختراع بعضی از مردان مبتلا به بیماری های عصبی؟ آیا هنگامی که رقص شهوانی والس جای رقص های گروهی و دایره ای اشرافی قدیم را گرفت ، اجداد ما نیز مانند ما از نظر اخلاقی به خشم آمدند؟درباره ی شغل های محترم تازه از قبیل دزدی و آدمکشی و سیاست که خانم ها رفته رفته فرا می گیرند چه باید گفت ؟در سال 1926یکی از روزنامه های محترم بالتیمور جنین گزارش داد : ((مرد ناشناخته ای را با وضع بد و خطر ناکی به یکی از بیمارستان ها آورده اند. می گویند سه دختر ناشناخته در جنگلی ، نزدیک هرلوک آسیب جسمانی شدیدی به او وارد آورده اند. این مرد در جنگل قدم می زد ... این سه دختر با اتومبیلی می رسند و از او دعوت می کنند.که سوار شود. مرد می پذیرد . پس از کمی سواری دختران اتومبیل را را در جاده خلوتی نگه می دارند . پس از گفت و گوی تلخی که به میان می آید ، یکی از دختران از کمی جوش و حرارت مرد عصبانی می شود و کشمکش در می گیرد . دو تا از دختران او را می گیرند و سومی سنجاق به بدن او فرو می کند ، دختران فرار می کنند و او را تنها و بی یاور بر روی خاک می افکنند.)) آیا پس از این واقعه نیز باز باید در آزادی زنان شک کرد؟
شاید هاک��لی حق داشت که می گفت : (( فضیلت زنان جزو شاعرانه ترین خیالات مردان است .))زنان شهوات را همیشه داشته اند اما آن را با پشتکار فراوان نهان می داشتند زیرا خیال می کردند که مردان شرم و حیا را می پسندند. اکنون به نظر می رسد که مردان بیشتر می خواهند حجاب شرم از میان برداشته شود و دختر نوین می خواهد روح و جسم خود را بیش از پیش نمایان سازد . این کار حواس را موقتا به خود جلب می کند اما به سختی ممکن است روح را نیز به خود جلب کند.مرد پخته، امتناع و خود داری ظریفانه ی زن را دوست دارد. شکی نیست که اگر مردان خام و نا پخته بمانند و در آشوب و بی نظمی سرگردان باشند.و از لذت صداقت و وفا غا��ل بمانند و فقط طالب جاذبه ی جسمانی باشند باید با اقدامات مجدانه ی سخت آنان را به داشتن زن و فرزند وادار کرد. اما اگر مردان پس از شهوت رانی به ازدواج قانونی تن در دهند شعله ی این احساسات و شهوات در سایه ی ازدواج رو به خاموشی خواهد گذاشت . شاو اشتباه می کرد :زن و بچه داشتتن نتیجه ی آمیزش هوسرانی مفرط با فرصت طلبی مفرط نیست؛ زیرا فرصت طلبی بر جای می ماند ولی هوسرانی تا کمترین پایه فرود می آید.
4.مادران امروزی یا بزرگان خانواده
چهره ی دختران طبقه ی کارگر امروز، سرگرم به کار جهان و درخشان از نشاط و آزادی ، خوشایند تر از چهره ی زنان طبقه ی متوسط است که عایدات مطمئن دارند و سرگرم بازی بریج و خرید و اصلاحات اجتماعی هستند.
ببینیم کسان دیگر ما را چگونه می بینند. کنت کایسرلینگ می گوید: ((شوهران امریکایی همان اندازه مظلومند که زنان شرق قدیم و در عقب ماندگی روحی که روز به روز بیشتر می گردد نیز به همان گونه اند.)) بعد می گوید(( زنان امریکایی مانند آمازونهای بی پستان هستند و سرد و سخت و بی روحند.))این کنت از آشنایی نخستین چه توقعی داشت؟ ما باید از شدت بعضی از این نظر ها و عقاید که زمینه ی اشرافی براندنبورگ را دارد بکاهیم ؛ اما آنچه می ماند باز کافی است که از اسارت آینده ی مرد خبر دهد و حاجت آنان را به کسی مانند خانم سوزان بی .آنتونی، که از طرفداران محدودیت آزادی زنان بود ، بیان کند. شکی نیست که به زودی ما دچار تعدد ازدواج خواهیم شد و زنان مقتدر حرمسرایی از مردان درست خواهند کرد و زنان خواجه را به به پاسداری از آنها خواهند گماشت .شاید هم در آینده مانند مورچگان و زنبوران سه جنس داشته باشیم که عده ای مشغول زاد و ولد باشند و عده ی دیگر چنان سرگرم امور اقتصادی گردند که نخست میل جنسی و بعد قدرت بارداری را از دست بدهند .تکامل دلیلی به دست نمی دهد که آینده مانند گذشته باشد.
این تغییر و تبدل نقشها چگونه فرا رسید؟می توان گفت که از احترام به قدرت جسمانی حاصل شد .اساسا اطاعت زن از مرد به دلیل قدرت عضلانی مرد بوده است.مرد از آن رو رئیس و برتر بود که زن را در آخرین وهله (که خیلی هم نمی گذاشت طولانی شود)بر زمین می زد.الان هم مردان می توانند زنان را بر زمین زنند و این یک مسئله ی دقیق فلسفی است که مردان چرا و چگونه این عادات را از دست داده اند.شاید رشد حس اخلاقی مرد موجب شده است که از به کار بردن آخرالدوا خجالت بکشد یا آزادی زن از لحاظ امور جنسی وضع او را در میدان نبرد تغییر داده است، یعنی او را از جبهه ی آنکه می دهد به جبهه ی آنکه می خواهد برده است . ولی در پشت سر این علت ثانوی یک حقیقت اقتصادی اولی هم وجود دارد و آن اینکه پیچیدگی مشاغل کنونی هوش بیشتر و قدرت کمتر می خواهد و شهرت زور تنها را از میان می برد و یگانه برتری مردان طبقه ی متوسط را بر زنان این طبقه از دستشان می گیرد. بعد ،تدبیر عالی و اصرار زن همراه با حیا و حساسیت و رنج ،کفه اش را سنگینتر می کند . در جایی که هنوز زور می چربد مرد رئیس و ارباب خانه است و زن امور خود را با انتقام و تلافی می گذراند.
نتیجه ی طفیلی بودن زن را بنگر؛ از آن هنگام که صنعت از خانه رخت بر بسته و به کارخانه رفته ،زن طفیلی از رنج کار خانگی رها شده ، با داروهای ضد باروری و با کمک پرستاران از رنج باروری و بچه داری حسته ،سر و دست و پایش فارغ و مهمل مانده ،و برای نمو تخم بیگانه زمینم حاصلخیزی گشته است.طبعا هر چه بیکار تر شده تنبلتر گشته است و برای انجام دادن کارهایی که باقی مانده است بی میل شده است در حالی که وقتی که کار می کرد دستیار و کمک بود نه عروسک.
در اینجا نمی خواهیم به زنانی که در خانه و مغازه برای زندگی انسان و در راه تولید کالا برای انسان کار می کنند توهین شود .اگر زنی شایسته ی توهین باشد آن است که در زناشویی و تنهایی زیبایی خود را در معرض تجارت می گذارد و برای تنفن و اسراف در عشق به سوداگری می پردازد و سرتاسر روز را به آرایش و گرد زنی سرو صورت و پیچ دادن مو و پوشیدن لباس می گذراند و شبها را در تفریح و لاس زنی به سر می برد .در سرتاسر زندگانی رنگارنگ امروزی هیچ چیزی از بیکاری سنگین قیمت این گونه زنان زننده تر نیست.آنها یا بچه ندارند یا ه ماگر داشته باشند بیشتر از یکی دو تا ندارند اما محتاج خدمه زیاد هستند؛ کاری ندارند اما احتیاجشان بی پایان است، تخصصشان در فن انجام ندادن کار است،به هزار روش و طریق.در نتیجه مرد ناگزیر است که جان بکند و اعصاب بفرساید و با تلخی دریابد که جز منشی و کار پرداز خانم چیزی نیست.
اگر زنان امروز بیشتر از پیش در انتظار خواستگار می مانند تقصیر این زنان طفیلی است.زیرا چنین زنی برای مردش خیلی کمتر از آن عرضه می دارد که کسی سرمایه ای را به مدت کمی در کارهای گوناگون به ریان اندازد. در چنین وضعی ، ازدواج در نظر مرد عزب خرده بین ، غرض و مقصود یک مرد پخته را تامین نیمکند بلکه به منزله ی تسلیم در برابر زن است؛ یعنی همان تسلیم و اطاعت نر از ماده که از دوران های قدیم محبوب طبیعت بوده است و ما در پیش مهتصری راجع به آن بیان داشتیم.که چکونه بعضی حیوانات ،ماده ، نر را در حالی که سرگرم لذت شهوانی است فرو می بلعد و پس تعجبی نیتس که مردان ، پس از مشاهده ی بی حاصلی این زنان شب کار،از طوق سلایی ازدواج بگریزندم. میلیون ها زن عمر خود را در تنهایی تلف می کنند، زیرا میلیون ها زن دیگر طعمه ی خود را پس از شکار آن در معرض عام می خورند و مردان دیگری که مورد تعقیب این شکارچیان هستند به گوشه ی تفکر و عزلت پناه می برند . زشتی غیر اخلاقی بزرگ روزگار ما در این است ، نه در موهای کوتاه و دامنهای کوتاه دختران با نشاط.
بگذار امیدوار باشیم که این دشواری ها و اشکالات خاص دوره ی انتقال است و اضطراب های ذهنی و اخلاقی و سیاسی و هنری ما فاصله ی مبهمی است میان دستگاهی که رو به زوال می رود و دستگاهی که به تدریج ظاهر می شود ؛ البته بتدریج سر در می آورد از ناله و استدلال ما نیست بلکه از تطبیق آزمایشی دواعی بشری است با اوضاع نوین و مصنوعی شهری و صنعتی روزگار ما .طولانی شدن دوران جوانی در روزگار ما ،که مایه ی تاخیر ازدواج و تغییر اخلاق شده ،ممکن است بشر را در نهان به مراتب بالاتری راهنمایی کند.زیرا طولانی شدن دوره ی جوانی در تاریخ بشر موجب طولانی شدن دوره ی تربیت و ریاضت است و آن هم از اسباب مهم ترقی نوع انسان است.شاید ، برخلاف ادعای علمای اخلاق ، شاهد انقراض یک تمدن نیستیم ،زیرا ما ، قوم استثنایی و دور از اخلاق ، اقلیت کوچکی هستیم ؛ شاید هم به بیماری عصبی گرفتاریم و با بی حاصلی خود محکوم به زوال می باشیم . اقوام که دور و بر ما هستند بر خلاف ما به ازدواج و توالد ادامه خواهد داد و کودکان آنها مالک و وارث روی زمین خواهند شد. دلایل زیادی در دست است که این اقوام جهان را به سوی نظمی نوین رهبری خواهند کرد و راه و ثبات و اندیشه جدیدی خواهند آورد و بشر را به سطحی بالاتر خواهند برد،بالاتر از آنچه تجربیات کورکورانه ما می برد.

Profile Image for Alireza.
170 reviews1 follower
August 11, 2012
نباید از کتاب هایی که همه مقولات اندیشه را در خود دارند انتظار زیادی داشته باشید. چرا که اگر هم بخواهند نمی توانند عمیق به مشکلات بپردازند. اما اعجاز ویل دورانت همین است، آنقدری که باید گفته است. نه بیشتر و نه کمتر و مشخص است که تنها این نویسنده توانا، به گواه تاریخ تمدن، می تواند از پس چنین کتاب اصطلاحاً دانشجویی‏ای بر بیاید.
البته باید گفت قلم و لحن ویل دورانت حتی در معرفت شناسی که وی به نیکی آن را انحراف از فلسفه می نامند، لفاظی فیلسوفان را ندارد. بلکه انگار شاعری از فلسفه نوشته باشد. و این سحر قلم ویل دورانت گاهی مجبورتان می کند که تا آخرش بروید و گاهی پَسِتان می زند از فلسفه.
Profile Image for M Jahangir kz.
82 reviews30 followers
August 23, 2020
Awesome read, Will Durant is my new Favorite...

I never knew that his this book gonna be that much classic, his story of philosophy is a Gem, but pleasure of Philosophy is no less than a Gem.

The pleasure of Philosophy talks literally about everything, it takes about all about the inside of a human, as well as what is outside of the human, it eloquent discusses every metaphoric things as well as Every thing from religion, to science, to Philosophy, to reason, to sensation to life to death, to virtues, to good, to evil.

The book has everything in it, you can all is a Philosphical book, you can easily categories it into, history, economy, evolution, science, wisdom. It talks about everything that the earth has ever seen, You will find in the book from Confucius, to Buddha, to Christ, it will then shifts from theology to Philosophy and the you will be meeting Socrate, Plato, Aristotle, Francis bacon, Voltaire, Spinoza, Frederick Nietzsche then from the philosophy you will be reading everything about economics, from Hegel to karl Marx, to Adam Smith then you will be reading historians Such as Anatole France, you will also get a touch of classic writers such as Dostoevsky, Goethe , Tolstoy .. you name it, everything on the plate there will be served to you...

The book is as versatile as its author, the book traces everything from the beginning of humanity, it traces the evolution of human, it dig deep upon the differences between societies, civilization, it takes you into a journey of marriage, why nature given marriage to human, and it rightly say that the gift of marriage from the nature wasn't given to us because of the mating or for the parents, but it was for the children, it was for preserving the race..

This is one of the best book I have ever read, I don't think there is any topic that book has missed, it gives us an eloquent view of how evolution has made woman into woman and man into man. It is all those instincts and choices in our genes that our grand grand grand grand grand parents have taken, which made us what we are today, like in the hunting age it was good for the woman to stay at home and care for children's, and at that times it was good for the race to raise as many children as possible, and then man was responsible for the food, he was the one who takes all those risk of getting out of his home, and look for the food, and in his journey for getting the food he has confront with every challenge that comes his way, so our evolution made us man physically stronger, and woman become lazy non masculine at home.. this distinguishion is in everything, and this was the old ages that the author ponder on, in the book Will Durant candidly enlighten the recent change that is going on in our civilization, will said that the greatest change in the first quarter of 20th Century wasn't the Great world war, neither it was Russian revolution, rather it was the change in status of women.. now our markets demands women to work as well as, they are making women independent, they are providing with the jobs , the economic stability, and hence what was then in the hunting age, it was feasible for the race to grow and marriage happened as soon as they reached the age of puberty, whereas now the marriage are getting delayed, more and more people are preferring to live single, and the age of marriage has being prolonged for many years, now market demands both individual to be single, and marriage is considered to be as hindrance for market.

I will give full ⭐⭐⭐⭐⭐, this is a masterpiece book, which talks about everything that it is there to be talked.
Profile Image for Ali.
77 reviews43 followers
September 19, 2018
ویل دورانت عقاید خودش را راجع به مسائل فلسفی با اشاره گذرایی به نظرات فلاسفه مطرح بیان کرده است. عقاید خودش اما قدرت استدلالی چندانی ندارد و بیشتر شبیه درس‌هایی است که از زندگی آموخته و طبیعتا تاریخ انقضای بعضی‌شان سر آمده. به نظر من کتاب ارزش این را ندارد که به عنوان یک اثر فلسفی جدی گرفته شود و به کسانی که قصد آشنایی با فلسفه را دارند توصیه شود.
Profile Image for Armin.
160 reviews
March 2, 2020
بهترین قسمت کتاب، قسمتی بود که درباره‌ی پیدایش دین صحبت می‌:رد و خیلی قشنگ از نظر تاریخی این مساله رو بررسی کرد.عالی بود این قسمت. اما در کل کتاب ح.صله سربری بود.
Profile Image for J.D. Steens.
Author 3 books32 followers
May 7, 2013
Durant writes well about history (The Story of Civilization) and about his favorite philosophers (The Story of Philosophy). In one of the dialogues in this book, Durant muses with enthusiasm that philosophers should write about history and historians should write about philosophy. That might not be such a good idea. In the former case, you get Hegel. In the latter case, you get Durant, at least in this book.

Durant's intent in this book is laudable. In this day of specialization and analysis, Durant sees the need to integrate and synthesize, drawing from diverse disciplines including physics and biology, to develop a comprehensive worldview. Yet, for the most part, this book is a disappointment. He makes too many sweeping generalizations that miss the mark and in so many ways, seem to reflect the prejudices of a dated age. "The Roman citizen, we are told, was filled with horror at the prospect of a learned wife,.." he writes, and "so is every man; he is unhappy in the company of a woman whose mind is the equal of his own; he can love only what is weaker than himself, as the woman can love only what is stronger." With the use of the present tense, "is," this might be passed off as some sort of historical truth, as opposed to any innateness about man and woman, but there's much more of the same that is written as if he speaks about our biological nature. The woman, he says, "does not look for beauty in the male, and need not imagine it in the man she loves; it is strength which she craves in him, ability to protect her and her children, and to bring to her feet as much as possible of the treasures of the world." This is a fairly old school statement that does not reflect who we, woman and man, by our distinctive human trait, choice, can be. Yet, Durant goes on: If a woman "wanders about aimless and dissatisfied, moving from one place, one man, or one amusement to antoher, and finding no interest anywhere, it is because she has turned her back on the natural purpose of love. A woman, as Nietzsche said, is a riddle, whose solution is a child."

Durant continues like an old uncle who utters one crazy platitude after another: "The instinct to get food becomes the general instinct of acquisition, eager for anything of value. The instinct to fight for food or mates spreads into a general instinct of pugnacity, in which fighting is its own reward. So the estehetic emotion (part of that 'tender emotion' which accompanies the instinct of love) may overflow from the person desired to the objects attached to her...[and] all the world comes to partake of the fair one's splendor." There are causal linkages in this statement that are tenuous. Yet, he goes on: It is, he states, the "subterranean river of erotic energy that feeds the creative passion of the artist" but "in other artists, the flood of sex is dammed, and channeled almost wholly into creation. Love loses its power, emotion is controlled, reason flourishes, and intellect dominates everything. Out of this immense sublimation comes the classic genius...."

This is the Durant we get in this book. Durant has this great flair for using words well, but whose statements are just batty. "We are anarchist by nature, and citizens by suggestion." That sounds good but on what basis does he state that we by nature are anarchist and how might our that match up with Darwin's perspective that we are tribal by nature, with well-developed social instincts that pertain at least to our own group? In this statement, Durant is laying the groundwork for his political philosophy. Here, and despite the great insights in The Story of Civilization about the ebb and flow of human-inflicted evil throughout history and his statement that the past is the best predictor of the future, Durant gets off the wagon and becomes utopian. The problem with civilization is not our inherent nature but our "politicians." How such politicians are distinct from the people they represent is not clear. How society might differ from the "mob rule" concerns of Plato are not clear either. Durant probably had a sense for this problem when he advocated the training in our universities of public servants schooled in the objective science of public administration. Well, that presumes that such individuals and universities are immune to the problems of subjectivity and that "theories about governance" are the same thing as the actual experience of managing inherently conflicting interests. Durant says that the "highest function of government" is not to legislate but to educate, to make not laws but schools." Well, perhaps Durant is catering too much to populistic thinking (people are good; politicians are bad people), but education depends on order and order depends on law.

I did enjoy the front part of the book where Durant uses biology and physics to inform his philosophy. For example, I think he captures well how to bring closure to the mind versus matter debate when he writes that "We bridge the gap between matter and mind not by reducing mind but by raising matter." In the introduction, Durant says this book is an attempt at a "consistent philosophy of life" and that reading it will be "a tour of the infinite." The latter is a lofty thought but I have no idea what he means, unless he believes this book touches significantly on Big History, which I don't think it does.
Profile Image for Shaghayegh.l3.
421 reviews56 followers
March 8, 2020
فصل‌های ابتدایی کتاب رو بیشتر دوست داشتم و از یک‌سری فصل‌های تاریخ، سیاست و دین سلانه‌سلانه گذشتم چون هنوز برای خوندن این مطالب علاقه‌ و آمادگی ذهنی لازم رو ندارم. اما به‌طور کلی کتابی بود برای یاد گرفتن و مرور چیزهایی که کم‌و‌بیش می‌دونستی و خوندنش حس خوبی داشت.
Profile Image for sadra jan.
181 reviews54 followers
November 28, 2021
خدا پدر ویل دورانت را بیامرزد که چه شاهکاری به جا گذاشته.
کتاب بسیار طولانی و به نسبت کتاب های عمومی دشوار و به نسبت کتب فلسفی سطح متوسط در سخت بودن مباحث دارد اما جامعیت کتاب عالیست.
احساس میکنم با خواندن این کتاب زندگی حکیمانه تری را تجربه خواهم کرد. دقیقا حس کسی را دارم که یکبار با تفکر فلسفی زندگی کرده و از دنیا رفته و دوباره به او فرصت زندگی میدهند تا تجربیات قبل را به کار ببرد.
اعتراف میکنم که تا پیش از این در درس های دانشگاهی فلسفه گل لگد میکردم و با خواندن این کتاب امهات مباحث(خواهر و مادر مباحث) را فهمیدم و به معنای دقیق کلمه ورود فلسفه به زندگی را درک کردم. آنهم در تمام شئون زندگی.
درک و شناخت
اخلاق
درک جامعه مدرن
ازدواج و مسائل حومه
فلسفه تاریخ
فلسفه سیاسی
فلسفه دین
زندگی و مرگ
خدایی دیگه چی میخواد آدم از یه کتاب؟؟؟؟
ترجمه ادیبانه و خوبی داشت.
و خیلی با کتابش حال کردم. ره صد ساله را یک ماهه پیمودم با این کتاب.
Profile Image for Shima Masoumi.
86 reviews
March 20, 2017
بارها سعي كردم كتاب ويل دورانت را بخوانم و هر بار از ٥٠ صفحه بيشتر نشد! اين بار كه خواستم تمامش كنم با هر زوري شده مبحث اخلاق را به پايان رساندم، كتاب را بستم و گفتم نه! و هرگز اين كتاب را نخواهم خواند. كتاب ويل دورانت ربطي به "فلسفه" ندارد و صرفا نظرات شخص اوست درباره ي اخلاق، ذهن، طبيعت، زن و ... . و براي من كه با ويل دورانت هيچ اتفاق نظري ندارم صرفا خواندن نظريات شخصيش بي فايده خواهد بود.
Profile Image for Aryan  fotros.
36 reviews29 followers
January 2, 2009
این کتب رو باید هزار دفه خوند
و جملاتشو با آب طلا نوشت روی قلب
Profile Image for Negarin.
56 reviews18 followers
July 5, 2023
ویل دورانت توی لذات فلسفه، به یه سری از موضوعات منتخب فلسفه می‌پردازه که خوندنشون برای من به عنوان مخاطب عام، لذت‌بخش بود. مخصوصا بخش چهارم که در رابطه با "اخلاق" و بخش هشتم که در رابطه با موضوع "دین" بود.
مطالعه فلسفه همیشه از محبوب‌ترین فعالیت‌های زندگیم بوده و وقتی از زبون آدم دنیادیده و خوش‌بیانی مثل ویل‌دورانت باشه، محبوب‌تر هم می‌شه‌.
با این حال، چند تا نکته توجهم رو جلب کرد که نمی‌دونم بشه اسمش رو نقد گذاشت یا نه:

-اگر دنبال مبانی فلسفه هستین احتمالا انتخابای بهتری هم هست‌. خیلی جاها نوشته‌ها بیشتر بوی حکمت می‌ده تا فلسفه.
-نویسنده بی‌طرفانه ننوشته. گاهی با توجه به نظر خودش نتیجه‌گیری ارائه می‌ده‌. البته من عموما مشکلی با این نتیجه‌گیری‌ها نداشتم چون با بیشتر نظرات نویسنده موافق بودم و طرز فکرش رو دوست دارم‌.
-کتاب خیلی سال پیش نوشته شده. و همین باعث شده یه سری مطالبش منقضی شده باشه. اما همچنان مباحث ارزشمند کم نداره.
-حروف‌چینی و فونتش ریز و آزاردهنده است.

به طور کلی اگر دنبال کتابی هستین که یه مقدمه‌ی جذاب از فلسفه بهتون ارائه بده، لذات فلسفه انتخاب خوبیه‌‌. اما من اگر برمی‌گشتم به عقب شاید با کتاب تاریخ فلسفه شروع می‌کردم.
حس می‌کنم اونقدر که دلم می‌خواست نتونستم عمیق مطالعه کنم‌. احتمالا بازخوانیش رو توی برنامه مطالعاتیم بگنجونم‌.

برش‌هایی از کتاب:

-آنچه ذهن به عالم می‌بخشد معنی است، نه وجود‌.

-این جهان پیش از آمدن ما بوده است و پس از ما نیز خواهد بود و چون می‌شنود که انسان خود را معیار همه چیز می‌داند به خنده می‌افتد‌ او می‌داند که بشر در سرگذشت طولانی طبیعت سطری بی نیست و فلسفه اقدامی است برای مشاهده جزء در پرتو کل.

-سقراط بودن و به زندان رفتن بهتر از دیو بودن و بر تخت نشستن است‌.

-پشه‌ای که زاد و مرگش در بهاران و دی کی داند که این باغ از کی است؟

-تمام مردان دروغگو و مکار و گزاف‌گو و دو رو و ستیزه‌جو هستند و همه زنان خودپسند و ظاهرساز و خیانتکارند‌‌. ولی در جهان فقط یک چیز مقدس و عالی وجود دارد و آن آمیزش این دو موجود ناقص است‌.

-اگرچه آزادی از قیود اجرای وظایف و وصول به غایات طبیعی است و زن بی‌فرزند در نظر ما مطعون است و ما را قانع نمی‌سازد که او معنی رضایت و حیات را دریافته است؛ اگر زنی بجز مادری کاری پیدا کند که نیروی خود را مصروف آن سازد و حیاتش را به کمال برساند عیبی ندارد و طبیعت آن را می‌پذیرد.

-مردم زبون آخرین پناهگاه خود را در تسلط بر فرزندان می‌جوید‌.

-کودکانت را به من بنما تا بگویم خود چکاره هستی‌.

-مردی که میلیونها ثروت دارد اما موسیقی بتهوون و نقاشی کورو و شعر هاردی یا منظره غروب جنگل پاییزی برایش جز زنگ و صدا چیزی نیست ققط ماده خام انسان است.


-اگر عشق و نبوغ هر دو به جان کسی بیفتند گفتارش پر از هیجان و درخشندگی خواهد بود.

-شعار تاریخ این است: از سر.

-سعادت در درجه اول با تندرستی و بعد با عشق و در آهر با ثروت مربوط است.

-زمان دراز است و هنر کوتاه و زیباترین چیزها فرّارترین آنهاست.

-صنعت کمیت را بالا می‌برد ولی از کیفیت و هنر و تشخیص عافل می‌ماند. وقتی هر صنعتی هنری بود و اکنون هر هنری صنعتی گشته‌.

-آزاده‌مرد، اخلاق نیک را فقط از خود طلب می‌کند.

-باید زمانی برسد که نردم دریابند بالاترین وظیفه دولت قانونگذاری نیست بلکه تعلیم است. طرح قانون نیست بلکه بنای مدارس است.

-حس غرور و افتخار کسی را برانگیز و هر کار می‌خواهی با او بکن.

-تلخ‌ترین طنز تاریخ آن است که بیشتر افکار و عقایدی که مردم جان خود را به خاطر آن از دست داده‌اند در عمل خنده آور بوده است‌.

-دانستن و دانایی خود را به روی دیگران نکشیدن بالاترین نقطه حکمت است‌.

-آیا خنده‌آور نیست که ��وجود ناپایداری بر سیاره ناپایداری ادعای پایداری کند؟

-تا فقر و مرگ باشد خدایان هم خواهند بود‌.

-این پسر و دختر را در حال معاشقه می‌بینید؟ هیچیک از شرور و زشتی‌های این عالم فانی با جلال و شکوه این زیبایی و نیکی برابری نتواند کرد.

-ما پیش از آنکه بمیریم نشاط و حیات خود را عاشقانه به موجود تازه‌تری می‌دهیم؛ با آوردن فرزندان بر شکاف میان نسلها پل می‌بندیم و دشمنی مرگ را رفع می‌کنیم.


۱۴ تیر ۱۴۰۲
Profile Image for Amir.
40 reviews80 followers
April 4, 2008
نام کتاب: لذات فلسفه
نویسنده: ویل دورانت
مترجم: عباس زریاب خوئی
تعداد صفحات کتاب: ۵19 صفحه
ویل دورانت محقق و نویسنده بسیار برجسته ای هست. هم اطلاعات فلسفی کاملی داشته و هم تاریخ رو خیلی خوب می شناخته. کتاب لذات فلسفه چندمین کتابی بود که از ویل دورانت خوندم و مثل بقیه نوشته هاش به نظرم کتاب عالی بود.
همونطوری که از اسم کتاب میشه برداشت کرد کتاب لذات فلسفه به یه پیش زمینه فلسفی احتیاج داره. اینکه خواننده کتاب اطلاعات خوبی در مورد فلسفه های مختلف و فیلسوف های مختلف داشته باشه. در بخشهای مختلف کتاب بر روی این فلسفه های مختلف بحث شده و یا از زبان فیلسوف ها گفتگوهای مناظره ای فرضی انجام شده یا مستقیما از نوشته های فیلسوف ها نقل قول مستقیم شده. کتاب در سال 1929 نوشته شده و با مقدمه ای از ویل دورانت دوباره در سال 1952 چاپ شده. کتاب در نه فصل هست که به ترتیب این موضوعات هستن:
1. جاذبه فلسفه
2. منطق و شناسایی نگری
3. فلسفه اولی
4. مسائل مربوط به اخلاق
5. زیبایی شناسی
6. فلسفه تاریخ
7. فلسفه سیاسی
8. دین: یک گفتگو
9. پایان نامه
فصل های 4 و 8 به نظر من فصل های فوق العاده عالی بودن. فصل های 1، 2، 3، 5 و 9 رو هم دوست داشتم. فصل های 6 و 7 کمتر برام جالب بودن.قسمتهای جالبی در بخش فلسفه سیاسی بر علیه دموکراسی وجود داره که با توجه به منش ملایم ویل دورانت اینقدر حساسیت نشون دادن از طرفش برام جالب بود. در مقدمه کتاب هم که در سال 1952 نوشته خود ویل دورانت اشاره کرده که با توجه به گذشت زمان اون بخشها خیلی هاش دیگه خنده دار به نظر میان.کتاب نزدیک به 80 سال پیش نوشته شده ولی با این حال برای من نکات جالب و آموزنده خیلی زیادی داشت و از خوندنش خیلی لذت بردم. دقیقا همونطوری که از اسم کتاب برمیاد لذتی هست که آدم از دانستن فلسفه در امور فکری مهم می تونه ببره.مترجم کتاب هم (عباس زریاب خوئی) به نظر من ترجمه خیلی خوبی انجام داده بود. فقط سبک ترجمه با توجه به زمانی که ترجمه شده سبک قدیمی هست و بعضی جاها تلاش کرده که سبک نوشته متن رو ایرونی بکنه. مثلا اصطلاحات ایرونی و ضرب المثل های ایرونی اضافه کرده در ترجمه که در بعضی از جنبه ها خوب هست ولی از اصل نوشته دور میشه.در مجموع این کتاب به نظر من کتاب فوق العاده ای بود که به کسایی که به فلسفه و مباحث فکری علاقه دارن توصیه میکنم.
Profile Image for Bob.
2,462 reviews726 followers
July 22, 2012
I will have to confess in not finding great pleasure in this book. But it is apparent that Durant took great pleasure in the writing, which flows on page after page. In The Story of Philosophy and The Story of Civilization, this seems to work well, but not here. At times it seems "clever", and at times, frankly, bleak, despite his attempts at optimism.

What Durant attempts is a synthesis of the various categories of philosophy into a meaningful, consistent philosophy of life. That philosophy in the end seems to anticipate critical realism in epistemology, a materialist metaphysic, a surprisingly family-centric ethic while rejecting traditional sexual ethics, an epicurean esthetic, a qualified belief in progress, a favoring of aristocracy in political philosophy, and a reduction of religion to Golden Rule ethics with perhaps some sense of God as life force. In his final chapter on death, his concluding comment is that "life wins", meaning the life of the human race, and indeed the cosmos.

The chapters where he creates fictional dialogues are perhaps the most interesting. However, I would suggest that much that is said in this lengthy treatment is touched upon with far greater brevity and insight in Ecclesiastes. Given that this book is not longer in print and Ecclesiastes is, that would be my reading recommendation!
Profile Image for Hamidreza Amiri.
30 reviews21 followers
April 19, 2016
این کتاب رو میشه بارها خوند و لذت برد. لذت برد از نگاهی که ویل دورانت به مسائلی مثل 'اخلاق' و 'زیبایی' و 'تاریخ' و 'سیاست' و 'دین' و.. داره. سطر سطر این کتاب قابل تامله و با وجود برخی تفاوت نگاه هایی که باهاش دارم، کتابی واقعا عالیست برای که کسانی که دغدغه 'کل نگری' دارن. ویل دورانت در این کتابش که اول اسمش کاخ های فلسفه بوده و بعدا با یکسری تجدیدنظر چاپ شده، تا جایی پیش میره که در آخرین جملش میگه: "زندگی پیروز میشود." این خلاصه کتابشه به نظرم. کتابی که سراسر از عشق و حیات حرف میزنه و جاهایی با تندی به دموکراسی و حکومت اعداد می تازه و جاهایی مناظره های جذابی بین کاتولیک ها مورخ ها و منکران خدا تشکیل میده.
Profile Image for Majid golestaneh.
57 reviews39 followers
December 29, 2014
کتاب خوبی بود . البته از متن سختش مباید گذشت و کلمات سختی که تکرار شدن . یه نکته که خیلی مهمه اینه که باید حتما این کتاب و سایر کتب فلسفی رو توی محیطی که تمرکز دارید بخونید وگر نه فایده ای نداره .
از این نکات که بگذریم سخن کتاب خوش تر است . این کتاب از فصل هایی تشکیل شده که فصل منطق اون مثل پل میمونه حتما با همه خشکی و یک رو بودنش بخونیدش به ذهن شما برای فهم بقیه کتاب کمک میکنه .
بعد بخ چهارم و خصوصا اخلاق عالی بود و زیبایی شناسی منو متحیر کرد و بخش تاریخ که یک صحنه تئاتر کاملا سیال رو به نمایش مگذاره براتون

حتما این کتاب رو مزه کنید . قول میدم به فلسفه علاقه مند بشید .
Profile Image for امیرمحمد حیدری.
Author 1 book73 followers
November 14, 2021
حریفی قابل و مقتدر برای (تسلی‌بخشی‌های فلسفی) از (آلن دوباتن). به‌یک اندازه انسان را از فلسفه زده می‌کنند.
Profile Image for Hossein.
10 reviews4 followers
June 6, 2018
کتاب لذات فلسفه با اینکه پر از ارجاع به آرای فلاسفه هست اما بیشتر روایت تاریخِ انسان از نقطه نظر ویل دورانته، روایتی از تاریخ و تمدن و اخلاق و عشق و اقتصاد و سیاست و تربیت و هنر و آزادی و دین. بعضی فصل‌هاش رو بسیار دوست داشتم و با شوق خوندم و بعضی فصل‌هاش برام ملال‌آور و حوصله‌سربر بود
برای من بیش از هر چیز خود کاراکتر دورانت جالب توجه به نظر رسید، عقاید و نظرات روشنفکرانه‌اش در باب عشق و اخلاق و تربیت فرزند و به ویژه بخش مربوط به کودکی دخترش اتل ونحوه تربیت ویل و همسرش خیلی جالب و نسبت به زمان خودش نواندیشانه بود.
دورانت برای مطرح کردن بعضی از موضوعات از شیوه‌ روایت جالبی استفاده میکنه، مثلا در فصل‌های چهاردهم و بیست‌ویکم، فلاسفه و بزرگان ادوار و زمان‌های مختلف رو سر میز مناظره میشونه و از زبون اونها تاریخ و تمدن و دین رو به بحث و چالش میکشونه. در جای دیگه‌ای مثل فصل بیستم از شیوه‌ی خیال‌پردازی کمک میگیره و مفهوم مدینه فاضله رو بیان میکنه.
در شروع کتاب و برای تازه‌کاران فلسفه، همونطور که خود دورانت پیشنهاد میکنه بهتره که از فصل‌ پنجم شروع کرد، چون فصل‌های پیش از اون به منطق و اپیستمولوژی و ماده و حیات میپردازه.
در کل لذات فلسفه برای من لذت‌بخش بود و مهمترین چیزی که بعضی مواقع از لذتش کم می‌کرد تاریخ گذشته بودن بعضی مباحث بود، چرا که این کتاب ربع اول قرن بیستم نوشته شده و مهمترین اتفاقات جهان در قرن گذشته همچون جنگ‌جهانی دوم هنوز رخ نداده، بسیاری از آراء و پیشبینی‌های دورانت به ویژه در مورد سیاست و دموکراسی اشتباهه، خیلی از اطلاعات علمی که ارائه میده برای امروزِ ما یعنی ربع اول قرن بیست‌ویکم بیات شده و تاریخ مصرف گذشته است، بعضی بخش‌ها هم مثل فصل مربوط به آریستوکراسی بطور کل در دنیای مدرن امروز جایی نداره. البته روایت دورانت در بعضی بخش‌ها مثل جدایی دین و سیاست در آمریکای 1920، حتی امروز هم برای ما مثل خواب و رویا میمونه!
هرچند امروز کتاب میتونه به جای 500 صفحه، نیمی از اون باشه ولی حتما ارزش خوندن رو داره.
Profile Image for Joe.
129 reviews
April 24, 2014
Finishing up tonight. It took many years with chunks here and chunks there taken from this masterpiece. Hard to be unaffected by Will Durant. He makes all these great thinkers and ideas so easy to comprehend, and adds his own brilliant wisdom. This is a book that I will refer to over and over again, and reread it all.

Profile Image for Ehsan the badass.
52 reviews2 followers
July 12, 2018
if you want to know philosophy you should start with this athor(like me)

his label is that he made complex philosophy understandable for almost every educated person

this book is about many feilds of philosophy not just one! and you get to see the ideological battle between many of well-known philosophers and even historiographs and ....

i recommend it for you it literally changed my life! :)
Profile Image for Kosar deldar.
2 reviews7 followers
August 27, 2009
کتاب فوق العاده ایه که هر موضوعی رو به جذابترین شکل و با جملات کاملا هوشمندانه ای شکافته تا به ما کمک کنه با زندگی روراست تر برخورد کنیم!!
اگه نخواهم بگم بهترین، حتما میگم یکی از بهترین کتاب��یی که هرکسی باید قبل از مرگش حتما اونو بخونه ،همین شاهکاره ویل دورانته!!
Profile Image for Adib Barari.
65 reviews9 followers
April 14, 2022
مسائل مربوط به منطق و تاریخ و سیاست جالب مطرح شده اند. فصول اخلاق و زیبایی شناسی اما بسیار کسل کننده بود و پر از زیاده گویی.
Profile Image for Navid Asmari Saadabad.
54 reviews
September 23, 2017
این کتاب بیشتر شبیه به دایره المعارفی است جانبدار. برای کسی که مایل هست درباره علوم انسانی مختلف (مسائل اساسی زندگی بشر) اطلاعات کلی و نسبتاً طبقه بندی شده به دست بیاورد، گزینه مناسبی است. البته از جایی که مترجم با هنرمندی ترجمه را به صورت نثر در آورده، تداوم در دنبال کردن موضوعات مختلف کتاب نیازمند حوصله زیادی است.
عموم مطالب ارائه شده سطحی و عاری از استدلال های قوی هستند، اما نکته مثبت کتاب طبقه بندی این مطالب چکیده شده همراه با بیان سیر تاریخی مطرح شدن آنهاست.
اگر مثل من در گذشته مطالعه گسترده و هدفمندی در این موضوعات نداشته اید، این کتاب برای شروع و به عنوان دورنما راضی کننده است.
Profile Image for Saeed Abdavi.
47 reviews4 followers
August 12, 2013
کتاب فوق العاده ای بود.یادم میاد که مترجم گفته بود که به لذتی که
از خواندن فلسفه در نویسنده کتاب به وجود اومده پی برده وبه همن دلیل
این عنوان رو براش برگزیده.من هم که بر اثر واپس زدگی های حاصل از
کنکور شدیدا دنبال چنین لذتی بودم حدود 10 سال پیش این کتاب رو انتخاب کردم
و بعد از اون وارد دنیایی شدم که به جرات میتونم بگم بزرگترین تاثیر رو روی زندگی
.من تا کنون داشته
Profile Image for Sina Abdi.
78 reviews4 followers
March 18, 2016
اگر بخواهیم فلسفه رو شروع کنیم این کتاب میتونه قدم دوم و یا سوم ما باشه
چند بخش ابتدایی کتاب به نظرم کمی سخت بود چون راجع به مسائل پیچیده صحبت می‌کرد ولی به حد کافی توضیح نمیداد، بعد از اون کتاب بسیار شیرین و روون و چند بخش واقعا لذیذ می‌شود
اگر کسی علاقه مند به فلسغه باشه حتما باید این کتاب رو مطالعه کنه
Displaying 1 - 30 of 108 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.