شش داستان کوتاه از بهرام صادقی در این مجموعه گرد آمده که عبارتاند از: "آدرس: شهر"ت"، خیابان انشاد، خانهی شمارهی ۵۵۵". "۴۹- ۵۰ شب به تدریج اقدام میهن پرستانه ورود وعدهی دیدار با جوجو جتسو
اگر زیاد به سینما میرفتید و از موج نو سر در میآوردید، میفهمیدید که چشمهایتان دارد وقایع آوانگاردی را با حرکت ضبط میکند؛ شاید حرکات یک سرازین ناموفق.
"Bahram Sadeghi, yet another Iranian modernist writer, is praised for both his several collection of short stories, some tinged with surrealistic humour, and his short novel Malakut (Heavenly Kingdom, 1961). Sadeghi's characters, failed government employees and frustrated intellectuals, are consumed by anxiety and terror, and at times even undergo Kafkaesque transmutations and mutilations.
سالها پیش ملکوت رو از بهرام صادقی خوانده بودم و سبک و روایت داستان بسیار لذت برده بودم. وقتی دعدهی دیدار با جوجو جتسو رو شروع کردم، انتظارم چیزی شبیه ملکوت بود و کتاب خیلی ناامیدم کرد. وعدهی دیدار با جوجو جتسو، مجموعه داستانهای کوتاه چاپ نشدهی بهرام صادقی ست که بار اول در سال ۱۳۸۳ به چاپ رسیده، و در واقع ضعیف بودن این داستانها به فکرم انداخت که شاید نویسنده هیچ وقت دلش نمیخواسته این داستانها چاپ شوند. سبک داستانها و ایدهها نسبتا جالباند ولی همگی تا حدی ناپختهاند و انگار داستان رها میشود و یا به جملاتی کلیشه میرسد. «شب به تدریج» تنها داستانی بود که برایم کامل و جذاب بود و ازش لذت بردم. شخصیتهای داستان نمایندهی جامعهاند و سمبلهایی در داستان که نمادی از تاریکی و سوسوی روشنی در جای جای دهکده و یا جامعهاند، و انگار قشر روشنفکر فقط لباسشان و سطح گفتگویشان(ادایشان) روشنفکریست و منصور که انگار در حال تجربهاست، بین احساسات و تعلقی که گاهی میخواهدش، گاهی سردرگمش میکند و گاهی ازش انتظار میرود.
دو داستانِ «آدرس: شهر”ت”....» و «شب به تدریج» داستانهای خوبی بودند و مشخصات سبک منحصربفرد نویسنده را داشتند. بقیهی داستانها جالب نبودند. بهرام صادقی خواننده را وامیدارد که هم به روشنفکرنماهایی که هیچ کاری نمیکنند و هم به مردم عادی که در جستجوی کمی خوشی حاضرند هر کاری بکنند، بخندد. بعد هم بدون این که دلیل خاصی ارائه کرده باشد باعث میشود که دلمان برای هر دو گروه بسوزد. ما را بهتر از هر نویسندهی معاصر دیگری به خودمان نشان داده است .
خدا رحمتش کند . این کتاب شامل ضعیفترین کارهایش بود. نه خودم دوست داشتم و نه توانستم کسی را پیدا کنم که این کتاب را دوست داشته باشد که ببینم لا اقل دوست داشتنی بوده به نظر کسی یا نه.