Jump to ratings and reviews
Rate this book

Il sesso inutile

Rate this book
“Le donne non sono una fauna speciale e non capisco per quale ragione esse debbano costituire, specialmente sui giornali, un argomento a parte: come lo sport, la politica e il bollettino meteorologico.”

Così Oriana Fallaci nella premessa a Il sesso inutile, il primo libro che pubblica con Rizzoli, nel 1961. L’anno precedente, inviata de “L’Europeo”, è in Oriente insieme al fotografo Duilio Pallottelli per un’inchiesta sulla condizione delle donne. È partita alla ricerca di tracce di felicità e nel libro racconta la sua esperienza: a Karachi in Pakistan assiste al matrimonio di una sposa bambina e si ribella all’idea delle donne velate (“più che un velo è un lenzuolo il quale le copre dalla testa ai piedi come un sudario”); a New Delhi incontra Rajkumari Amrit Kaur, figura di grande potere in India, e le sembra che assomigli a sua nonna; in Malesia conosce le matriarche che vivono nella giungla; a Singapore c’è la scrittrice Han Suyin, che sente subito amica; a Hong Kong le cinesi non hanno più i piedi fasciati ma le Intoccabili abitano ancora sulle barche, senza mai scendere a terra; a Tokio è smarrita di fronte all’impenetrabilità delle giapponesi e a Kyoto affronta il mistero delle geishe; alle Hawaii cerca invano i segni di un’esistenza originaria intatta. Il viaggio si conclude a New York, dove il progresso ha reso più facile la vita delle donne a confrontarsi con “un mondo di uomini deboli, incatenati a una schiavitù che essi stessi alimentano e di cui non sanno liberarsi”.

Nella nuova edizione BUR delle Opere di Oriana Fallaci un reportage memorabile, capace di restituirci un mondo oggi non sempre avvicinabile, colto con decenni di anticipo dallo sguardo profondo, sicuro e lungimirante di una grande scrittrice.

214 pages, Kindle Edition

First published April 1, 1961

206 people are currently reading
2656 people want to read

About the author

Oriana Fallaci

57 books1,565 followers
Oriana Fallaci was born in Florence, Italy. During World War II, she joined the resistance despite her youth, in the democratic armed group "Giustizia e Libertà". Her father Edoardo Fallaci, a cabinet maker in Florence, was a political activist struggling to put an end to the dictatorship of Italian fascist leader Benito Mussolini. It was during this period that Fallaci was first exposed to the atrocities of war.

Fallaci began her journalistic career in her teens, becoming a special correspondent for the Italian paper Il mattino dell'Italia centrale in 1946. Since 1967 she worked as a war correspondent, in Vietnam, for the Indo-Pakistani War, in the Middle East and in South America. For many years, Fallaci was a special correspondent for the political magazine L'Europeo and wrote for a number of leading newspapers and Epoca magazine. During the 1968 Tlatelolco massacre prior to the 1968 Summer Olympics, Fallaci was shot three times, dragged down stairs by her hair, and left for dead by Mexican forces. According to The New Yorker, her former support of the student activists "devolved into a dislike of Mexicans":

The demonstrations by immigrants in the United States these past few months "disgust" her, especially when protesters displayed the Mexican flag. "I don't love the Mexicans," Fallaci said, invoking her nasty treatment at the hands of Mexican police in 1968. "If you hold a gun and say, 'Choose who is worse between the Muslims and the Mexicans,' I have a moment of hesitation. Then I choose the Muslims, because they have broken my balls."

In the late 1970s, she had an affair with the subject of one of her interviews, Alexandros Panagoulis, who had been a solitary figure in the Greek resistance against the 1967 dictatorship, having been captured, heavily tortured and imprisoned for his (unsuccessful) assassination attempt against dictator and ex-Colonel Georgios Papadopoulos. Panagoulis died in 1976, under controversial circumstances, in a road accident. Fallaci maintained that Panagoulis was assassinated by remnants of the Greek military junta and her book Un Uomo (A Man) was inspired by the life of Panagoulis.

During her 1972 interview with Henry Kissinger, Kissinger agreed that the Vietnam War was a "useless war" and compared himself to "the cowboy who leads the wagon train by riding ahead alone on his horse".Kissinger later wrote that it was "the single most disastrous conversation I have ever had with any member of the press."

She has written several novels uncomfortably close to raw reality which have been bestsellers in Italy and widely translated. Fallaci, a fully emancipated and successful woman in the man's world of international political and battlefront journalism, has antagonized many feminists by her outright individualism, her championship of motherhood, and her idolization of heroic manhood. In journalism, her critics have felt that she has outraged the conventions of interviewing and reporting. As a novelist, she shatters the invisible diaphragm of literariness, and is accused of betraying, or simply failing literature.

Fallaci has twice received the St. Vincent Prize for journalism, as well as the Bancarella Prize (1971) for Nothing, and So Be It; Viareggio Prize (1979), for Un uomo: Romanzo; and Prix Antibes, 1993, for Inshallah. She received a D.Litt. from Columbia College (Chicago). She has lectured at the University of Chicago, Yale University, Harvard University, and Columbia University. Fallaci’s writings have been translated into 21 languages including English, Spanish, French, Dutch, German, Greek, Swedish, Polish, Croatian and Slovenian.

Fallaci was a life-long heavy smoker. She died on September 15, 2006 in her native Florence from breast cancer.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
1,024 (25%)
4 stars
1,509 (38%)
3 stars
1,039 (26%)
2 stars
289 (7%)
1 star
82 (2%)
Displaying 1 - 30 of 398 reviews
Profile Image for فؤاد.
1,127 reviews2,358 followers
February 18, 2023
چیزی که مخصوصا توی فصل ژاپن آزاردهنده بود، این بود که نویسندۀ اروپایی از برخورد با ژاپن مدرن سرخورده شده بود و شاکی بود که چرا فانتزی‌هایی که از شرق داره در واقعیت وجود ندارن و به جاش ژاپن به اروپا شبیه شده. یه جای دیگه توی همین فصل می‌گه فلانی هرچند ژاپنی بود، اما تفکرات اروپایی داشت برای همین انتقاداتش از فرهنگ ژاپن برام ارزش نداشت.
این هم یه نوع خفه کردن صداست، در لباس شرق‌دوستی. گویی فقط اروپایی‌ها حق دارن از نگرش‌ها و ارزش‌های اروپایی بهره‌مند باشن و هر غیراروپایی که خواهان ارزش‌ها و نگرش‌های مشابهی باشه، ارزش کمتری داره. حتی فریادهاش در انتقاد از مشکلات فرهنگ شرقی شنیده نمی‌شه، چون غربزده است. اینو مخصوصاً این مدت در مورد حجاب دیدیم: زن‌های بی حجاب "وسترنایزد"ن، و نمایندۀ واقعی ایران نیستن. و به همین راحتی یه عده آدم حذف می‌شن.
زن‌های ژاپنی اعتقاد دارند: زن خوب در خانه می‌ماند و مثل رقاصه‌ها خود را به نمایش نمی‌گذارد. کاش زنان غربی گاهی نیم‌نگاهی به زنان ژاپنی بیندازند و فداکاری و ایثار را یاد بگیرند!

پیشرفت تمدن تنها چیزی که به زنان هاوایی داده بود، حق طلاق بود، تا به کرور کرور زنان بی شوهری اضافه شوند که در تنهایی دق می‌کنند!

همون غربی که تا صد سال پیش حکم می‌کرد شرقی‌ای باارزشه که ارزش‌های غربی داشته باشه حالا برای جبران اون اشتباه به اشتباه جدیدی افتاده و حکم می‌کنه شرقی‌ای باارزشه که ارزش‌های غربی نداشته باشه.
Profile Image for °•.Melina°•..
407 reviews609 followers
January 30, 2025
(اول از همه بگم دیدنِ اینکه بیشتر کسایی که زیر سه ستاره به این کتاب دادن مذکرن خیلی خنده دار و خجالت‌آوره! بی‌معناست. به چی دارید امتیاز کم میدید؟ به "وضعِ واقعیِ زنان شرق که مردها باعث و بانیش بودن"؟؟)
هر زنی. هر مردی، هر آدمی، باید حداقل یک بار این کتاب رو تو زندگیش بخونه‌. هیچ تاثیری هم نذاره، فقط حداقل متوجه میشه که تاریخ و مرد و حکومت با زنها چه کرده تو خاورمیانه.

خیلی از وجود داشتن این کتاب خوشحالم و اون طرف از اینکه از این کتاب کم وجود داره یا حداقل من هنوز نخوندم خیلی ناراحتم. وضعیت زنان... زنانی که تا همین ده سال پیش پدهای پریودشون با خون مصنوعی آزمایش میشده نه با خون واقعی پریود! زنانی که از مادرسالاریِ دوره‌های اولیه کشیده شدن به سمت پدرسالاری و تا همین امروز ضرر دیدن و ظلم دیدن و جنگ دیدن. مردها ام دیدن، اما مردها حداقل زن نبودن. زنی که فقط زن بودنش زندگی رو سخت و جرم‌هاشو صدبرابر بدتر و بدنش رو صنعتی و تابو میکنه.

ما گناه رو نمیبینیم مگراینکه زنی دچار آن شود

کتاب سفر نصفه نیمه‌ی اوریانا در دهه‌ی شصت میلادی از شرق و تحقیق درمورد سبک زندگی و رسم و رسومات زن‌هاشونه. میگم نصفه نیمه چون ایران و خیلی کشورهای دیگه که یک فرهنگ مستقل و متفاوت داشتن جزوشون نبوده و کاش ادامه میداد این سفرها رو یا تحقیقات طولانی تر بود یا مثلا بیست سال بعد میرفت دوباره سر بزنه تا ببینه تو بیست سال چه تفاوت‌هایی ایجاد شده. کاش زنده بود و امروز رو میدید، زن زندگی آزادی رو میدید، دوست داشتم نظرشو درمورد همه چیز وضعیت یک زن امروزی بدونم. زنی که به ظاهر آزاد و مستقله ولی اما و اگر هایی که هم خودش ایجاد کرده هم جامعه، همچنان اون دو تحت فشار قرار میده. زن امروزی‌ای که تراپی رفتن براش مثل یه روتینِ باشگاه و غذا خوردن شده، در طول تاریخ تراپی نبوده، شاید چون مهم نبوده ولی شاید هم چون فشارهاشون مثل فشارهای الان نبوده‌. زنهای قدیم و سنتی سنت‌شون رو میپذیرفتن ولی زن امروزی حتی نمیدونه چی رو باید بپذیره یا نپذیره و این بدتره بنظرم. زنی که جنگید برای کار کردن و حقوق برابر ولی حالا زیر همون کارهای اداری و روتین و تکراری داره له میشه و زنانگیشو از دست میده.
خلاصه ابنکه آزادی باید اینطوری باشه که یک نسخه برای همه ی مردها یا همه‌ی زنهای جهان پیچیده نشه. هر شخصی هرجور دوست دارهز ندگیشو بچرخونه، هر زوجی هرطور دوست داره خونه و پول و آینده‌شو بسازه. که خداروشکر تو عصری زندگی میکنیم که این جاافتاده تا حد زیادی.
اینا عقاید خودم بود.
حالا درمورد کتاب، یکم نفهمیدم بالاخره اوریانا اوکی بود بااینکه شرقی ها غربی بشن یا نه. از نظر خودم که "غربی شرقی" کلا کلمه‌ی بی معنا و اشتباهیه. "سنتی و امروزی" شاید درست تر باشه. هرکسی هرجور صلاح میدونه زندگی میکنه دیگه این برچسب‌ها لازم نیست بهش زده بشه. مثل این میمونه که به زن ایرانی بگی تو غرب زده ای که میخوای حجابت رو برداری درحالیکه اون زن فقط میخواد تو هوای گرم تابستون پارچه پیچ نباشه و لباسهای موردعلاقشو فقط تو خونه نپوشه. یه. حق‌. معمولی‌. حقی که آدمهای اولیه داشتن ولی ما نداریم.

و دوم اینکه آخرش خیلی زنهای آمریکا رو یکم سمت برتری برد و توضیح داد که باورم نمیشه ۶۰ سال پیش اونجوری بوده باشه، ببین دیگه الان چیشده! جالب بود برام ولی خوندنش برام خوشایند نبود‌. چون تو این دنیا ما هیچوقت به برتری نیازی نداریم، برابری به اندازه‌ی کافی میتونه بهشت بسازه اما همیشه سلطه، چه سلطه‌ی مرد به زن چه سلطه‌ی حکومت به مردم همیشه خون و اشک میاره.

خلاصه‌ی کلام اینکه هر مردی. هر زنی. هر آدمی، باید حداقل یک بار این کتاب رو تو زندگیش بخونه‌. هیچ تاثیری هم نذاره، فقط حداقل متوجه میشه که تاریخ و مرد و حکومت با زنها چه کرده تو خاورمیانه. فقط گوشه‌ای از سنت‌های احمقانه و باوررررنکردنی. همین. همین رو بدونیم کلی جلوییم. من به آگاهی بیشتر از برابری راضی‌ام. تو آگاهی حداقل مردها تو دلشون میگن کاش هیچوقت اینطوری نبود، و شاید کاری براش کردن. کمکی تو این راه کردن.
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews877 followers
September 6, 2015
هرچقدر توی فروشگاه‌های توکیو لباسای دوخت فرانسه بفروشن، هر چقدر توی خیابونای بمبئی درباره‌ی عظمت زنا شعار بدن؛ حتی اگر دانش‌کده‌های نظامیِ پکن دراشون رو روی زنا باز کرده باشن…بازم دعوای بین زن ومرد باقی می‌مونه، چون زن زنه و مَرد، مرد…
«-زنای تموم دنیا مثل همن!».
اینو راکوماری آمریت کور –عاقل ترین زن دنیا- بالای یکی از تپه های دهلی گفت.
واقعا حق با اون نیست؟
وقتی به اوضاع زنای دور تا دور دنیا فکر می‌کنم، می‌بینم اکثرشون دارن تو باتلاق اشتباه و بی خبری دست وپا می‌زنن . چه مثل حیوونای باغ‌وحش جدا از مَرداشون زندگی کنن، چه عین کلاغا خودشون رو از چشم مردا پنهون کنن و چه مثل جنگ جوهای افسانه‌ای از خودشون شجاعت نشون بدن و هزار تا مدال و نشون به سینه هاشون باشه…
هیچ کدوم اون جوری که باید به خوش‌بختی و زندگی خوبی که حق اوناس نرسیدن.
من نمی‌تونستم بین غم دیدن عروس بدبخت کراچی و غم تماشای پاهای کوچیک زنای چینی فرق بزارم و بگم از اون یکی ناراحت‌کننده تر بود. نمی‌تونستم بفهمم زندگی ِ زنای قایق‌نشین هنگ‌کنگ وحشتناک‌تره یا این زن آمریکایی که داشت سعی می‌کرد یه مرد خواب‌آلود ایتالیایی رو تو دام بندازه!
به نظرم اغلب زنای دنیا دارن راه غلطی رو می‌رن که فقط به عذاب و بدبختی ختم می‌شه!
کلمه‌ها‌ی پیشرفت و استقلال این روزا به دهن همه‌ی زنای دنیا افتاده. هرجای دنیا که رفتم به همین دوتا کلمه برخوردم که مثل سقز تو دهن همه نشخوار می‌شد، بدون اینکه فکر کنن ممکنه باعث دلدرد بشه!
Profile Image for Sahar Khoshghadam.
85 reviews23 followers
July 1, 2015
این کتاب رو با ترجمه ی یغما گلرویی خوندم و اینقدر این ترجمه ضعیف بود که نتونستم از متن کتاب لذت ببرم و فقط میخواستم تموم شه. جمله بندی های بیش از حد خودمونی که بیشتر به آدم القا میکنه داره یه کتاب سرگرم کننده میخونه تا یه گزارش از وضعیت زنان جهان. استفاده ی زیاد از علامت تعجب بدون اینکه لزومی داشته باشه و اعراب گذاری کلمات که واقعا عجیب و خنده دار بود. همه ی اینهارو نوشتم تا توصیه کنم کتاب رو از مترجم دیگه ای بخونید.
خود فالاچی هم انگار نتونسته بود اینبار بدون قضاوت این گزارش رو بنویسه و نگاه از بالا به پایینش به زن شرقی یه جاهایی توو ذوق میزد.
عجیب ترین جمله ی کتاب هم برمیگرده به صفحه ی 144 کتاب : چون قمار یه کار احمقانه ست با ذات زنا هم خونی داره!
در کل به نظر من این کتاب رو اگه نخونید هم چیز زیادی از دست ندادید.
Profile Image for Azar Dokht.
48 reviews26 followers
May 18, 2019
از اوریانا قبلا "نامه به کودکی که هرگز زاده نشد" رو خونده بودم. هم تو اون کتاب و هم کتاب حاضر صمیمیت و صداقت خاصی رو حس میکردم که باعث میشد بدون سرد شدن ادامه بدم. نمیدونم به خاطر ترجمه ی یغما گلروییه یا سبک نگارش اوریانست!
این کتاب مربوط میشه به خیلی سال قبل. حدودا قبل انقلاب. انقدر قبل که وقتی وضعیت زن های آسیایی رو مقایسه میکنه میگه زنان ایرانی وضعیت خوبی دارند!
چیزی که خیلی برام حیرت انگیز بود، رسومات و خرافات مردم و جامعه ی زنان دیگر کشورهای آسیایی بود. چیزهایی که فکرش رو نمیکردم جایی به جز ایران داشته باشه... البته همون جور که گفتم کتاب مال خیلی سال پیشه و یحتمل اون جوامع پیشرفت های زیادی کردند اما ما...
و اینکه سوال همیشگی من پررنگ تر شد با خوندن گزارشهای اوریانا... چرا زنان، در جوامع مختلف همیشه جنس دومن؟! ...
Profile Image for Eärendilen.
209 reviews62 followers
January 18, 2019
فقط اون جای کتاب که میگه به ایران نرفتیم چون اوضاع زنان بهتر از هر جای دیگه در آسیا بود:) پیتی..
Profile Image for Ali.Deris.
91 reviews60 followers
March 25, 2021
حاصل سفرهای اوریانا فالاچی به چندین کشوره و از نحوه ی پوشش تا نقش اجتماعی زنان رو به رشته ی تحریر در میاره... قدرت زنان رو به تصویر میکشه و به نظرم بیشترین استفاده از این قدرت به صورت استثماری بوده!

تنها نقدم هم اهمیت زیاد به جزییات که ممکنه برای برخی خوانندگان خسته کننده باشه....
Profile Image for Kiana.
130 reviews17 followers
July 29, 2025
مشکلای مردها چیزایی مثل نژاد پول یا شغل برمیگرده تما مشکلای زن‌ها دور یک موضوع میگرده: زن به‌دنیا اومدن!
Profile Image for پیمان عَلُو.
346 reviews290 followers
April 8, 2019
فالاچی با دامن مینی ژوپ و سیبیل نیچه!

جنس ضعیف به خودی خود ضعیف هست اگه ترجمه یغما گلرویی هم باشه که وا ویلا،

این کتاب ما رو میبره به چند کشور تا بهمون بگه توجنس بی فایده هستی جنس ضعیفی،خاک توسرت ،اونقدر تعریف از فالاچی شنیده بودم که واقعا احساس کردم قراره یکی از بهترین کتابای زندگیمو‌ بخونم اما مقوا بود یعنی اگر نمیخوندم کوچک‌تریم نقطه ای در زندگیم کم نمیشد ...

خودمون بعضی کتاب ها رو بت میکنیم بعد باید همون بت هارو بشکونیم،من به دخترای این نقطه از جغرافیا ،نمایشنامه تک گویی های یک واژن رو پیشنهاد میدم
Profile Image for Haleh.
74 reviews34 followers
November 26, 2018
۹۷
در واقع که کتاب یک گزارش درباره وضعیت زنان و همینطور جامعه چند کشور که برای بررسی وضعیت زنان در اون کشورها بهشون سفر کرده. کشورهای پاکستان، هند، مالزی، هنگ کنگ، ژاپن، جزایر هاوایی و نیویورک هست.
هرچند کتاب رمان نیست و در واقع گزارشه ولی این چیزی از جذابیت و گیرایی کتاب کم نمی‌کنه و خوندنش برای آدم جالبه.
تو نوشته‌های اوریانا صداقت زیادی حس میشه. و البته گزارش از زاویه دید اوریانا ست و خب مثلا اوریانا یه مقدار به بعضی از تغییرات تو کشورها و غرب گرایی‌شون با دید منفی نگاه می‌کنه و از اینکه بعضی سنت‌ها و رفتارهای مختص اون کشور از بین رفته، و غرب گرایی باعث تغییرشون شده، ناراحت میشه. که شاید من از بعضی جهات در این مورد باهاش موافق نباشم.
ولی در کل توصیفات کتاب از کشورهای دیگه با صداقتی که بخرج داده، با اینکه مال حدود ۵۰-۶۰ سال پیشه. بازم خیلی خواندنی هست. و حیفه که نخونیمش.

------------------------------------------------------------------
بخش پاکستان به محدودیت های زیادی که تو کشورهای اسلامی برای نوع پوشش و حق انتخاب نداشتن در ازدواج توضیح میده.

بخش هندش برای من جالب بود.
منی که فیلم هندی هم نمی‌بینم و دید من نسبت به هند یه کشور فقیر با زنهایی که ساری می‌پوشن و عشق و عاشقی زیاده و بعضی حیوون‌ها مقدسن. همین.
ولی تو این کتاب خوندم که زنها در هند حتی قبل تر از اروپا حق رای داشتند، فهمیدم که طبقه تحصیلکرده هند تلاش می‌کنند تا به مردم آموزش بدن که تا جلوی زاد و ولد زیاد را بگیرن تا روز به روز فقیرتر نشن. زن‌ها تو هند از همون سالها جایگاه اجتماعی داشتن. حیوونها را دوست دارن ولی مقدس بودن بعضی حیوونها براشون مشکل سازه. هر خرافاتی همیشه مشکل سازه.
سالهای خیلی قدیم تر یک سنت عجیب وجود داشته که وقتی مردی می‌مرده، و‌ می‌سوزوندنش، زنش هم باهاش سوزونده می‌شده.
در اون سالها دیگه این رسم احمقانه نبوده ولی هنوز زنها برای نشون دادن ناراحتی‌شون و یا وانمود کردن به ناراحتی خودشون را روی آتیشی که مرد و مرده را می‌سوزونده پرت می‌کردن و اطرافیان بلندشون می‌کردن.
اون سالها ازدواج مجدد یه زن بیوه اتفاقی بوده که هیچوقت نمیفتاده.

بخش جالب بعدی راجع به مادرسالارها توی سنگاپور و مالزی، زنهایی که همون سالها هم تعدادشون خیلی کم شده بوده و احتمالا الان دیگه وجود نداشته باشن. برای عجیب بود و اولین بار بود چنین مطلبی شنیدم و خوندم.
زنهایی که تمام قدرت مال اوناست، خونه، زمین و همه چی مال اوناست و برعکس جاهای دیگه اینها به مردهاشون زور می‌گفتن، اگه درست کار نمیکردن، از خونه بیرونشون می‌کردن یا طلاقشون میدادن. توی قبیله اونا خونه مال زنه و‌ زن مرد را انتخاب می‌کنه و مرد باید جهیزیه میاورده و ارث از مادر سالار فقط به دختراش می‌رسیده و پسرها حقی نداشتند.

چین و هنگ کنگ: اوریانا به هنگ کنگ سفر کرده بود، نتونسته بود از چین ویزا بگیره و بیشتر از اینکه در مورد زنان هنگ کنگ نوشته باشه، تلاش کرده در مورد زنان و زندگی در چین اطلاعات بدست بیاره و بنویسه.
اینقدر مسائل و آداب و رسوم مردم چین در اون سالها عجیب‌ن و زیر سایه سنگین کمونیست ، شرایط عجیبی داشتن که من حتی نمی‌تونم در مورد چیزایی که خوندم بنویسم، به نظرم عجیب ترین و غیر معمول ترین روش زندگی که تو این کتاب در موردش نوشته شده، مربوط به چین هست. و مشکلات تو کشورهای دیگه اینقدر غیرقابل هضم و غیرقابل تصور و رو اعصاب نیست. من توضیحی در مورد این بخش کتاب نمیدم.

ژاپن: من همیشه فکر می‌کردم چشم بادومی‌ها شبیه همن و حتما زندگی‌هاشون هم شبیه همه. چین، هند، ژاپن.
ولی خیلی سبک زندگی‌هاشون فرق داره.
البته چیزایی که ما الان میخونیم مربوط به پنجاه شصت سال پیشه. و شاید الان تفاوت ها کمتر شده باشه، نمی‌دونم. ولی سالهای قبل که واقعا خیلی متفاوت بودن و شباهتی بین سبک زندگی‌شون نیست.
ژاپن در اون سالها در برهه تغییر از زندگی سنتی به سمت زندگی غربی بوده، این برای اوریانا که دلش میخواسته زندگی سنتی ژاپن را ببینه یه مقدار ناامیدکننده ست ولی خب نظر من تغییر یک سری سنت‌های دست و پاگیر خیلی هم می‌تونه خوب باشه، به شرط اینکه هرچیزی را چشم بسته پیروی نکنیم.
در ژاپن ادب و احترام افراطی بوده، تا جایی که طرف مقابل را هم خسته و دلزده می‌کرده. در اون سالها زنهای ژاپن داشت کم کم لباسهای سنتی کیمونو‌شون را کنار میزاشتن، صندلهای چوبی را دور می‌انداختن و از سنت های دست و پا گیر فاصله می‌گرفتن.
اون قسمتی که برای من عجیب بود این بود که نوشته بود بعد از اشغال ژاپن به دست آمریکا، زنای ژاپنی زیادی با مردهای آمریکایی ازدواج کرده بودن و اینکه اینقدر راحت دشمن اشغالگر را پذیرفتن برام عجیبه.
تو ژاپن هیچ کاری جز سربازی برای زنها ممنوع نیست.

در بخش بعدی به جزایر هاوایی سفر می‌کنند که قبلتر از اون در اون مناطق بومی‌ها خیلی راحت و بدون قانون و مسالمت آمیز زندگی می‌کرده‌اند ولی اوریانا چیزی از این نوع تمدن و زندگی به چشم نمی‌بینه و دیگه تموم شده.

در آخر سفر به نیویورک میرن که نظر اوریانا اینه که پیشرفت این کشور باعث شده زن و مرد از هم دور بشن و جو رقابتی بین زن و مرد و پیشرفت زنان، روی زندگی مشترک زن و مرد اثرات منفی گذاشته
Profile Image for Gabriela Pistol.
643 reviews247 followers
January 25, 2023
Poate v-ati aștepta la un manifest feminist; nu este nici pe departe. Dimpotrivă, Fallaci e șocant de disprețuitoare față de emanciparea accelerată a femeilor și nu doar atunci când e adusa de colonialism și globalizare.
Dar e la fel de furioasă și pe insignifianța vieții femeii în culturile profund patriarhale (un fundamentalism mai mult sau mai puțin legat de religie, dar antipatia ei fața de Islam, care avea să o facă dacă nu o paria, măcar o figura puțin frecventabilă la finalul vieții, se simte deja aici).
Ce e important pentru ea e ca femeile să fie "libere, făra complexe, fericite".

Îsi sfârșește călătoria în jurul lumii (din Italia în Pakistan, India, Malaysia, Japonia, Hawaii și New York) profund nefericită, pentru că descopera că acel "paradis pierdut" (chiar folosește sintagma), despre care credea că s-a închis doar pentru femeile vestice, nu mai exista nicăieri. Toate femeile din lume sunt la fel. Nefericite. Pentru că nu pot găsi echilibrul între libertate și companie/dragoste.

La peste 60 de ani după ce a scris cartea, nu pot să spun că sunt pe aceeași linie ideologică cu ea (mai ales când le plânge de mila bărbaților americani, care mor, vezi doamne, foarte tineri - cel puțin in anii '50-'60- pentru că se spetesc să le facă ușoară viața zgripțuroaicelor - termenul ei). Dar e provocatoare, oho, îți dă de gândit. Și scrie extrem de bine reportaje de călătorie.
Profile Image for Niloofar.
118 reviews16 followers
May 4, 2014
جنس ضعیف، گزارش اوریانا فالاچی از سفری عمدتا به مشرق زمین و بررسی زندگی زنان کشورهای مختلف است. در تمام نقاط سفر، دید دوگانه‏نگر و فاشیستی اوریانا شما را همراهی می کند. به هر حال اوریانا هر چند در گرایش های سیاسی خود ضد فاشیسم باشد، محصول همان نظام فاشیست است.
به درستی مشخص نیست که تعریف وی از زن و نظام حقوقی اش چه چیزی می باشد و در این سفرها به جز جستجوی بدبختی زنان به دنبال چه می گردد. اما قدر مسلم او زن و زندگی اش را از عینک چشم خود دیده و بدون در نظر گرفتن عوامل فرهنگی-اجتماعی و بررسی زن در بافت جامعه، تنها گزارشی عامیانه از زندگی زنان ارائه داده است که ارزش پژوهشی و استنادی ندارد.
از ابتدای کتاب می توان حدس زد که اوریانا در نهایت به چه نتیجه ای می رسد. زیرا دیدگاه اوریانا در بررسی زندگی زنان بیشتر حول محور عشق و زندگی عاطفی با مردان می چرخد. موضوعی که به وضوح در کتاب "نامه به کودکی که هرگز به دنیا نیامد" یکی از کمبودها و مشکلات خود اوریانا است. از این رو اوریانایی که گه گاه در جای جای این کتاب زنان برخی از مناطق را به دیده حقارت نگریسته و خود را برتر می بیند، نیز به اندازه همان زنان دارای مشکل است. شاید اگر وی به جز مسئله عشق و روابط عاطفی زندگی زنان را از ابعاد دیگری نیز بررسی کرده بود، از ابتدای کتاب برای چگونگی پایان بندی کتاب تصمیم نمی گرفت.
در هر صورت، کتاب جالبی ست که ارزش خواندن دارد اگرچه من از دیدگاه صفر و یک اوریانا در این کتاب خوشم نمی آید.
Profile Image for Marjan Ghp.
48 reviews19 followers
May 10, 2018
وقتی به اوضاعِ زنای دور تا دورِ دنیا فکر کنیم، می‌بینیم اکثرشون دارن تو باتلاقِ اشتباه و بی‌خبری دست و پا می زنن. چه مثل حیوونای باغ وحش جدا از مرداشون زندگی کنن، چه عینِ کلاغا خودشون رو از چشمِ مردا پنهون کنن، چه مثلِ جنگ‌جوهای افسانه‌ای از خودشون شجاعت نشون بدن و هزار تا مدال و نشونه به سینه هاشون باشه … هیچ کدوم اونجوری که باید به خوش بختی و زندگیِ خوبی که حقِ اوناس نرسیدن. من نمی‌تونستم بینِ غمِ دیدنِ عروسِ بدبختِ کراچی و غمِ تماشای پاهای کوچیکِ زنای چین فرقی بزارم و بگم یکی از اون یکی ناراحت‌کننده تر بود. نمی تونستم بفهمم زندگیِ زنای قایق نشینِ هنگ کنگ وحشتناک‌تره یا این زنِ آمریکایی که داشت سعی می‌کرد یه مردِ خواب آلودِ ایتالیایی رو تو دام بندازه!»
(از متن)


*ترجمه يغما گلرويي در مجموع خوب بود ولي ايرادات ويرايشي و نگارشي مثل كاربرد غلط "هكسره" توي ذوق ميزد،
همچنين استفاده از كلماتي مثل "زنده گي" و "خسته گي" بجاي "زندگي" و "خستگي"! يا مثلا استفاده از "اعراب ضمه" بجاي" و"(..رنگاي زردُ سبزُ قرمز..)! :|

* ولي بايد خوند قطعاً :)
Profile Image for Shirin.
43 reviews10 followers
December 13, 2018
باید بگم که موسسه انتشارات نگاه و یغما گلرویی بخاطر این ترجمه و ویرایشِ پر از ایراد و اشکال(البته اگر ویرایشی در کار بوده باشه!)،یک عذرخواهی بزرگ به اوریانا فالاچی بدهکارن.
خود کتاب و موضوع : عالی👌
Profile Image for Hamide meraj.
208 reviews149 followers
April 8, 2017
زنای تموم دنیا مثل همن!».
اینو راکوماری آمریت کور –عاقل ترین زن دنیا- بالای یکی از تپه های دهلی گفت.
واقعا حق با اون نیست؟
وقتی به اوضاع زنای دور تا دور دنیا فکر می‌کنم، می‌بینم اکثرشون دارن تو باتلاق اشتباه و بی خبری دست وپا می‌زنن . چه مثل حیوونای باغ‌وحش جدا از مَرداشون زندگی کنن، چه عین کلاغا خودشون رو از چشم مردا پنهون کنن و چه مثل جنگ جوهای افسانه‌ای از خودشون شجاعت نشون بدن و هزار تا مدال و نشون به سینه هاشون باشه…
هیچ کدوم اون جوری که باید به خوش‌بختی و زندگی خوبی که حق اوناس نرسیدن.
من نمی‌تونستم بین غم دیدن عروس بدبخت کراچی و غم تماشای پاهای کوچیک زنای چینی فرق بزارم و بگم از اون یکی ناراحت‌کننده تر بود. نمی‌تونستم بفهمم زندگی ِ زنای قایق‌نشین هنگ‌کنگ وحشتناک‌تره یا این زن آمریکایی که داشت سعی می‌کرد یه مرد خواب‌آلود ایتالیایی رو تو دام بندازه

یک کم نگاه نویسنده به نظرم همراه با قضاوت بود. تعریفش از خوشبختی زن نظر شخصی خودش بود و البته که حقایق کتاب دردناک بود ..
Profile Image for Komizerim.
51 reviews
January 5, 2025
Avrei aumentato il mio punteggio, anche di molto, se non fosse stato per il perenne tono lamentoso e petulante della scrittrice. E questa cosa è stupida, e questa è noiosa, e quest'altra è sciocca, e quest'altra ancora è idiota, o assurda, o buffa (non in senso positivo) o sconcertante... tutto questo per quasi 200 pagine. Da farti venire il latte alle ginocchia.

Il titolo è fuorviante, dato che all'inizio del libro ti viene fatto credere che la giornalista voglia scoprire se le donne siano un sesso inutile oppure no. Poi diventa presto una mezza ricerca se le donne sono felici oppure no, che si conclude con un'analisi abbastanza superficiale. "Analisi" è forse un termine troppo grande, dato che viene scialaquata in mezza pagina. L'autrice ha preferito sfruttare le pagine a disposizione più che altro in battutine (che, come ho detto prima, erano più o meno tutte sul tono "che strano, che noia, che buffo, che imbecille...". Nulla che facesse lontanamente piegare dalle risate).

Le prime parti erano interessanti, soprattutto per il fatto che l'intervistatrice dovesse prima o poi eclissarsi per far parlare le altre donne. Ma gradualmente ha sentito il bisogno di dir sempre più la sua fino a dovermi trascinare per i deliri delle ultime pagine che dedica brevemente a New York (donne superiori agli uomini perchè i frigoriferi e la lavastovie sono per le donne, donne che tarpinano gli uomini, ecc... negli anni '60)
New York, che viene utilizzata per rappresentare tutti gli Stati Uniti (immaginate se qualcuno utilizzasse Roma, o Londra o Parigi o Atene per parlare dell'intera Europa). Stranamente, mentre nei paesi orientali il libro si dilunga tanto sul tema della prostituzione, non si fa nessun riferimento al riguardo a New York. Come se non esistesse.

Il sottotitolo del libro è "Viaggio intorno alla donna". Immaginate la mia perplessità quando mancandomi solo 30 pagine alla fine del libro la narrazione si svolgeva ancora in Giappone. Un titolo più appropriato sarebbe "Viaggio in Oriente + epilogo alle Hawaii e New York".

La narrazione del Giappone è stata particolarmente imbarazzante nel momento in cui avviene l'incontro con le geishe, non perchè trovassi le geishe ridicole come la Fallaci ha tentato di farmi credere, ma per il comportamento cafone di lei e il fotografo con le geishe stesse. Addirittura lui tenta di baciare una geisha, meanche fosse una sua amica, o fidanzata, o una escort, e si stupisce quando lei non lo ricambia. Sembra davvero che la Fallaci e l'altro avvessero scambiato le geishe per prostitute.
Pur atteggiandosi da paladina della libertà delle donne, in vari punti la Fallaci dà molto spago all'atteggiamento sfruttatore e superficiale degli uomini nei confronti delle donne di cui parla (il bello è che la Fallaci racconta di avances indesiderate subite nel corso del viaggio, avances descritte con sdegno e fastidio. Quando però a commettere tali avances è un suo collega e a subirle è una donna appartenente a un mondo che la Fallaci afferma di non capire, queste diventano fonte di riso).
Alcuni potrebbero giustificare questo comportamento dicendo che in fondo sono gli anni '60, ma il concetto di ospitalità è vecchio migliaia di anni. Non ci voleva un genio per arrivare a capire che se una persona ti ospita l'ultima cosa da fare è cercare di baciarla per poi prendertela se non vieni ricambiato.

In molte parti del libro la Fallaci ripete la cantilena "Non capivo...", "non riuscivo a capire...", ma non è che sembrasse impegnarsi tanto a cercare di farlo. Sembra incapace di uscire da sé stessa, non ci prova nemmeno. I pochi tratti di analisi critica della società si ricuono in pezzi pseudopoetici che nel concreto si riducono al nulla (vedi la scena della Geisha).

Non sono ovviamente le uniche ripetizioni del libro, ne abbiamo già dalla prima pagina:

- "Ti ricordi di *****?" "Mio Dio!" E ricordammo bla bla bla...
(tutto questo ripetuto per tre volte in un'unica pagina.)

O altre perle come:

-' "(...)Altri non ci capirono, voglio dire che non capirono il modo di usare gli antifecondativi: li mangiarono tutti". La studiosa di pettinature fece una risatina ma il dottor Katju non la raccolse. Non trovava nulla di divertente nel fatto che gli indiani ignoranti mangiassero gli antifecondativi. '
(Grazie Oriana, meno male che ci sei tu, non ci saremmo mai arrivati da soli)

- (in riferimento ad un'intervistatore che ha riportato un'informazione imprecisa su di lei) "Certo, se fossi stata una giornalista onorevole, avrei ripensato alle inesattezze scritte nei miei articoli a spese degli altri; e non avrei protestato. Ma, non essendolo, l'inesattezza infastidì fino alla collera e telefonai alla segretaria del direttore chiedendo un incontro con lui."
(La cosa viene buttata sul ridere, ma che la Fallaci mentisse pur di dare per buona la sua versione dei fatti è una cosa di cui avevo già avuto il sentore leggendo altri suoi scritti, e l'idea non mi aveva fatto impazzire. Qui ho avuto la prova, per cui ora non posso essere chiamata pazza o di malafede. Il bello è che poi al tizio che ha dato l'imprecisione su di lei dà dell'imbecille, ma allora questo cosa fa di lei?)

- "Non è smarrimento, Chas. È confusione. La donna del ristorante era tanto diversa dalla ragazza dello strip tease. La ragazza dello strip tease era tanto diversa dalla bambina in blue Jeans"
(Quando scopri che le persone sono diverse. La grande scoperta. L'imprevedibile rivelazione)


Ora, per essere il più imparziale possibile nonostante l'autrice stessa non mi faccia impazzire (allora perchè continuo a leggerla? Perchè di lei sento solo tessere le lodi di cui ancora sto cercando le ragioni), ammetto che forse l'opera deve essere presa per quello che è, cioè uno scritto del '61.
Tuttavia questa mente brillante e avant-garde che tanti attribuiscono alla Fallaci non l'ho ancora trovata, anzi.

Inoltre, ancora una volta, pur avendo detto ne La Forza Della Ragione di essere sempre stata un'atea convinta, come in quel libro (del 2004) così anche in questo deve comunque metterci in mezzo il Padre Nostro. Io davvero non capisco chi sentirebbe così tanto il bisogno di nominare Dio in ogni discorso se davvero si ritiene così fieramente ateo.
Profile Image for Rana.
68 reviews89 followers
September 19, 2018
بیشتر یه مجموعه فکت بود از زندگی زنان چند کشور جهان؛ "آیا میدانستید زنان چین/ژاپن/هاوایی/پاکستان و... فلانند/فلان بوده اند؟" نه چیزی عمیق‌تر و جدی‌تر و بزرگتر. اطلاعاتی که می‌داد جالب بودن، ولی سطحی و سرهم بندی شده و نصفه نیمه‌ست به نسبت موضوع بزرگ و پر پتانسیلی که رفته سراغش.
لحن و دیدگاه نویسنده هم به طور کلی جهت‌دار بود و با نگاهِ از بالا به زن شرقی. بعضی جاها هم بی‌حساب و کتاب همون چند نمونه‌ی معدودی که دیده بود رو به کل جوامع اطراف بسط می‌داد؛ مثلا پاکستان رو به ایران و عربستان و کلا اسلام.
خوندنش وقت تلف کردن نیست، ولی مفید هم نیست چندان. کتاب مهمی نیست در مجموع به نظرم.
Profile Image for Anca Zaharia.
Author 31 books614 followers
May 2, 2021
http://ancazaharia.ro/2021/05/femeia-...

Mi-a plăcut cum a fost scrisă cartea asta, poate și pentru că ilustrează concret felia de jurnalism pe care o prefer de pe tot platoul cu posibilități: o cunoaștere temeinică a istoriei și a contextului politic, un simț al observației și al detaliului cât mai ascuțit, la toate acestea adăugându-se atenția la contradicții și disonanțe. Obligatorie este și curiozitatea.

Oriana Fallaci a avut nevoie de această combinație, pe lângă cele câteva convingeri personale puternice, ca să înțeleagă cum căsătoria este, în multe culturi, pentru totdeauna, fără să aibă vreo legătură cu iubirea sau neînțelegerile, asupra căreia doar soțul sau rudele acestuia pot interveni ulterior; sau cum matriarhele din Malaysia ies din junglă o dată pe an și-atunci doar pentru a merge la dentist; ori cum abolirea fetișului cu bandajarea picioarelor fetițelor din China a însemnat o emancipare care le-a separat pe femei într-un „înainte” și „după”, făcând provocatoare conviețuirea. Obiectivitatea de jurnalist a autoarei este presărată de mici efuziuni sentimentale, judecăți de valoare personale, dar care dau și mai multă autenticitate textului. Nu am simțit nevoia de o relatare seacă și „corectă”, ci de un punct de vedere trăit, filtrat prin experiențele și convingerile unei femei din Europa. Probabil că autoarea m-a cucerit atunci când a recunoscut că au existat momente în care nu a înțeles nimic, iar la asta am fost din nou sensibilă pentru că m-am săturat de jurnalistul care, mai ales în zilele noastre, vrea să demonstreze că e mai deștept, mai bine pregătit decât interlocutorul. Nu e natural și nu-s fană, continuați să învățați citate de pagini întregi pe de rost, eu nu susțin, nu aprob, dar vă felicit dacă vă iese ceva frumos și vă place!
Profile Image for Elisa.
141 reviews7 followers
March 23, 2016
Is there anywhere in the world where women are happy? This question prompts Fallaci to travel the world to discover how women see themselves in different cultures. The answer she gives herself and the reader is disparaging; women suffer and will suffer always.

the book is very interesting as a depiction of the '60s. It glimpses into the pre-Internet, post-WWII world when globalization and mass culture was not yet in full bloom.

However, from a reporting point of view the book has its flaws. It is unclear what Ms Fallaci is chasing, her idea of happiness of a woman seems to be linked more to the relationship with nature (as in Hawaii or Malaysia) than with her condition in the modern world. So if the only way to be happy is to renounce technology, globalization and live free and naked in the woods than there is a flaw. Because both men and women are destined to be unhappy now that we lost innocence.

Also I think that Ms. Fallaci didn't have a clear idea on what being a woman is. She swings back and forth between power and femininity: In China and USA where women where leaders and Middle East and India where women are beautiful and feminine but have less power. She seems to imply that one cannot go with the other. So if you fight for power you renounce your being "woman".

Also she tries too hard to prove the point of unhappiness. Her assessment of American Women highly is misconstrue. She just needed something to juxtapose to the other countries.

I believe that this book is an interesting read - but should not be approached as a feminist book. More as a book about someone trying to make sense of a changing world.


Profile Image for مهسا ✿.
49 reviews129 followers
November 29, 2020
اولش که این کتاب رو شروع کردم خیلی ذوق داشتم که قراره یه کتاب فمنیستی بخونم که نویسنده‌ش هم آدم دنیادیده‌ایه و کتابای خوبی هم می‌نویسه (نامه‌ به کودکی که هرگز زاده نشد رو چندین سال پیش خونده بودم.) تا یه جایی کتاب واقعا برام جالب بود، چیزای زیادی داشتم یاد می‌گرفتم راجع به فرهنگ‌های متفاوت و زنای هر گوشه از جهان، مخصوصا که کتاب مال قبل از انقلاب ایران بود و رشد فرهنگ کشورها تو همین مدت برام جالب بود، ولی کم‌کم خورد تو ذوقم و برای خوندن کتاب بی‌میل شدم. بجز اینکه فالاچی چیزهایی که می‌گفت تقریبا با فمنیسم در تضاد بود و این ناراحتم می‌کرد، این ترجمه از کتاب پر از ایرادهای نگارشی بود اونقدر که حتی منی که رو غلط املایی حساس نیستم هم اعصابم خورد شده بود و تصمیم گرفتم دیگه ترجمه‌های یغمایی رو نخونم.
بنظرم برای زمان خودش کار ارزشمندی رو انجام داده بود خانم فالاچی، ولی خیلی از حرفاش غلط بود و اواخرش تحمل نظرات بی‌پایه و اساسش برام سخت شده بود. ترجیحم این بود که فقط به روایت چیزهایی که دیده بپردازه و اصلا نظر شخصی‌ش رو دخیل نکنه چون اینطوری قابل تحمل‌تره. :))))
بیشتر از همه هم ۱۰ صفحه‌ی آخر کتای کفری‌م کرد. خلاصه‌ی کلام اینه که اگه مث من دارید می‌رید سراغ این کتاب باید بگم که خیلی ذوق‌زده نباشید، اوریانا فالاچی هم مثل خیلی‌های دیگه ذهنش پر از کلیشه بود.
Profile Image for Yasaman A.
232 reviews49 followers
July 6, 2023
وقتی جنگ جهانی دوم شروع شد، مثل انگلیس و آلمان در ژاپن هم این شعار شنیده شد که: “جای مردان در جبهه های جنگ و جای زنان در کارخانه است.” پس خیلی از زنان ژاپنی که هیچوقت بدون شوهرهایشان از خانه هم بیرون نرفته بودند، به تب و تاب افتادند. یاد گرفتند یونیفرم و پالتوی سربازی بدوزند. حتی گیشاها از اتاق های معطرشان بیرون آمدند تا بتوانند برای کشورشان کاری بکنند. این زنان زیر بمباران های نفس گیر تا فاجعه ی هیروشیما، پا به پای مردانشان جنگیدند و وقتی مردان شکست خورده و حقیر و با تن و روح خسته به خانه هایشان بازگشتند، بالاخره بعد از هزارسال یک حقیقت مهم را دریافتند: مردان شکست ناپذیر و نامیرا نیستند!
Profile Image for حسام آبنوس.
429 reviews331 followers
October 8, 2018
این کتاب را چند سال پیش خواندم
آن سال‌ها شور عجیبی پس از خواندن این کتاب بهم دست داد تا جایی که خیلی علاقه دارم دوباره این کتاب را بخونم
نثر فوق‌العاده کتاب با ترجمه روان آن دست به دست هم داده تا اثری متفاوت را شاهد باشیم. اثری که قرار است از منظر زنان به جامعه و اتفاقات جوامع بنگرد.
Profile Image for Sajede.
97 reviews3 followers
September 16, 2022
چهار ستاره دادم به این خاطر که این کتاب برام مثل یه داستان تاریخی بود( من به تاریخ علاقه دارم) چون کتاب تقریبا ۸۰ سال پیش نوشته شده.
شاید این خوشبخت نبودن زنها بخاطر اینه که بقیه بهشون میگن که باید چی بخوان.
Profile Image for Myricae ♡.
126 reviews27 followers
March 13, 2020
Forte, tagliente, decisa; Oriana non cambia mai, rimane sempre la stessa: eye-liner forte sugli occhi aguzzi come coltelli, i pensieri luccicanti come stelle nella notte fredda. Intorno a lei ruotano tutte le donne di un mondo che avanza implacabile; donne alla ricerca di emancipazione e risposte, ma forse, più di tutto, alla ricerca della FELCITÀ
Profile Image for about_mava.
48 reviews19 followers
December 26, 2024
شاید این کتاب برای زمان خودش حرفهای جالبی رو بیان کرده ولی برای نسل امروز و دنیای اینترنت فکر نمیکنم حرف مفیدی بوده باشه.
بیشتر نگاه قضاوت گرانه به عیب های هر فرهنگ بود تا نگاهی تحلیلی.
Profile Image for Zohreh Samiei.
208 reviews10 followers
August 19, 2018
"به نظرم اغلب زناي دنيا دارن راه غلطي رو مي رن كه فقط به عذاب و بدبختي ختم ميشه! كلمه هاي پيشرفت و استقلال اين روزا به دهن تمام زناي دنيا افتاده. هرجاي دنيا كه رفتم به همين دوتا كلمه برخوردم كه مثل سقز تو دهن همه نشخوار مي شد، بدون اينكه فكر كنن ممكنه باعث دلدرد بشه!"
ص١٩٥
Profile Image for Zahra Taghipour.
50 reviews13 followers
August 18, 2018
مشکلای مردا به چیزایی مثل نژاد، یا پول وشغل برمی گرده اما مشکلای زنا دور یه موضوع می گرده: زن به دنیا اومدن! ص15

درسته که هیچ کس نمی تونه خودش رو از قانونای سفت و سختی که جامعه براش تعیین میکنه خلاص کنه اما نباید واسه احترام به اون قانون، رو حس و وجود خودش پا بذاره و سرکوبش کنه. ص193

وقتی به اوضاع زنای دورتادور دنیا فکر کنیم، می بینیم اکثرشون دارن تو باتلاق اشتباه و بی خبری دست و پا می زنن. چه مثل حیوونای باغ وحش جدا از مرداشون زندگی کنن، چه عین کلاغا خودشون رو از چشم مردا پنهون کنن، چه مثل جنگ جوهای افسانه یی از خودشون شجاعت نشون بدن و هزار تا مدال و نشون به سینه هاشون باشه... هیچ کدوم اونجوری که باید به خوشبختی و زندگی خوبی که حق اوناس نرسیدن. ص195
Profile Image for Yas.
650 reviews70 followers
January 31, 2025
سراپای زن طاقت و تحمله.
Profile Image for Zahra.
12 reviews3 followers
February 7, 2019
در کل کتاب رو دوست داشتم و به اطلاعاتم افزود...
یه ایرادی که میتونم به کتاب وارد کنم اینه که چون کتاب نوعی گزارش و سفرنامه هست دلیلی نمیبینم نویسنده نظرات شخصی خودش رو نسبت به کسی یا چیزی بیاره. مثلاً چند جا درمورد قیافه اشخاص اظهار نظر کرده بود: زن زشتی بود، زن زیبایی بود... از این دست جملات. ضمن اینکه تعریف زیبایی و زشتی تو هر کشور و فرهنگی متفاوته.
ایراد دیگه در واقع ایراد نیست حسرته. همونطور که اشاره شده همراه فالاچی عکاسی به نام دوئیلیو هم بود. کاش چند تا از عکس هارو هم تو کتاب ضمیمه میکرد. بنظرم به جذابیت کتاب اضافه میشد.
Profile Image for Vajihe Nikkhah.
105 reviews5 followers
October 18, 2018
بهتر بود روی کتاب بنویسه گزارشی سطحی از پنج کشور جهان. فالاچی فقط مشاهداتش از چند زن رو نوشته، کتابش بیشتر به سفرنامه شبیه هست و گزارشش رو کاملا بدون مطالعه از گذشته و حال زنان یک کشور شروع کرده و ادامه داده. ترجمه خودمانی کتاب رو هم اصلا نپسندیدم
Displaying 1 - 30 of 398 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.