قصه‌ی آه

by صمد بهرنگی, Samad Behrangi

O gun lapa lapa kar yagiyordu. Pencerenin onune oturmus, disariyi seyrediyordum. Kar taneleri havada ucusuyor, yumusak bir inisle yere konuyorlardi. Agaclarin ustune, duvarlara, avludaki tuvaletin kapisinda duran su ibrigine konup duruyorlardi. Bahcede gerili duran camasir ipine bile... Kocaman bir kar tanesi pencereye dogru savruluyordu. Pencereyi actim. Elimi disari uzattim. Avucuma usulca konuverdi. Bembeyaz ve temizdi. (Tanitim Bulteninden)

Genres: Childrens

ebook

Reviews

[Mohajerino · Rating 2 out of 5]

هربچه‌ای اینو بخونه،خوابش پراز کابوس میشه
داستان پراز جنایت که بچه‌های سنین پایین‌‌،باهاش شوکه میشن

[Tom · Rating 3 out of 5]

I was able to read this story by the following person's efforts.
Translation Copyright: Ross Naheedy 2019
There is quite a bit of similarity between this story and Talkhun with sighs, feathers, pools with trapdoors leading to a son held captive in a dungeon, cheating wives and magical remedies for resurrection.

[Mohammad Javad · Rating 4 out of 5]

جدا این داستان مال بچه هاست؟؟ :))
همش سر بریدن و کشتن و شکنجه و خون و درد بود که.

[امیرمحمد حیدری · Rating 4 out of 5]

آه ناجیِ آه‌هایی می‌شود که از نهاد یک دختر متمول برمی‌آید که خواسته‌ی درونی‌اش را نمی‌یابد. در دنیای بهرنگی، عشق نمرده و همیشه پیدا می‌شود، در قالب انسان و انسان، انسان و طبیعت، و انسان و حیوان. در میان خیانت و فاسقان و بی‌رحمی‌های چرخ روزگار، هنوز عشق است. حتی در ذهن خیالبافِ صمد.

[Narges Shegeft · Rating 1 out of 5]

نه محتوای داستان مناسب کودک و نوجوانه و نه طرز گفتار بین شخصیت‌ها.
و بطور کلی داستان مسخره‌ای هم بود.