اندیشهٔ سیاسی روی همرفته درپی یافتن کارگزاری در تاریخ است. از اینرو پیرامون اندیشهها، جنبشهای سیاسی و اجتماعی پدید میآید. قرن بیستم عصر دگرگونیهای بنیادی در همهٔ عرصههای زندگی انسان از جمله زندگی سیاسی بوده است. از میان این دگرگونیها برخی، هم بر تکوین و تطور اندیشهٔ این قرن تأثیر بیشتری گذاشته و هم از آن تأثیر جدی پذیرفته است. و بیشک مارکسیسم یکی از جنبشهای فکری عمدهٔ قرن نوزدهم و بیستم بهشمار میآید. نویسنده در این کتاب براساس اندیشهٔ مارکس به بررسی تعابیر گوناگون از مارکسیسم و اختلاف انواع آن میپردازد و نتیجه میگیرد که بخشی از این اختلافات ناشی از ابهامات موجود در اندیشهٔ مارکس و برخی دیگر نتیجه تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی این قرن بر مفسران مارکسیسم است. چاپ اول ۱۳۷۶
حسین بشیریه در سال ۱۳۳۲ در همدان متولد شد. وی لیسانس خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران گرفت و سپس برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. در سال ۱۹۷۹ در رشته رفتارشناسی سیاسی از دانشگاه اسکس انگلستان فوق لیسانس دریافت کرد و در سال ۱۹۸۲ موفق به اخذ درجه دکترا در رشته تئوری سیاسی از دانشگاه لیورپول گردید.
او که در دانشگاه تهران ممنوعالتدریس شده بود ایران را ترک کرد و به دانشگاه سیراکیوز در نیویورک رفت.
جا دارد بیش از این حرفها از این کتاب بنویسم ولی فعلاً فقط قصد دارم در این حد بگویم: اگر هر وقت صحبت از سیاست در ایران و دنیا میشود، در حد نشستهای درونتاکسی اظهار فضل میکنید و خیالتان راحت است و راضی هستید که میدانید «سیاست پدر مادر نداره »، «از ماست که برماست»، «ایرانیها همهشون فلان و بهمان هستن»، «آمریکا باید یه بمب اتم بزنه، همه چی خراب شه و از اول ساخته شه»، «آقا هر چی میکشیم از دست این جهان سرمایهداری کثیف و شرکتهای چند ملیتی بد هست»، «رضا خان، روحت شاد» و مواردی از این دست، به خودتان تکانی دهید. از خودراضی نباشید. کتابی مثل این را در دست بگیرید، صبور باشید و بخوانید. مطمئن هستم با کمی عنایت، بعد از خواندن کتاب از خودتان بیشتر راضی خواهید بود که دیگر میتوانید سطح مباحثه را از سقف تاکسی بالاتر ببرید. گرچه دیگر خیالتان راحت نخواهد بود که همه چیز را میدانید.
پینوشت ۱: خواندن این کتابِ مشخص پیشنیازهایی دارد و شاید برای هر خوانندهی مشتاقی در ابتدا کار مناسب و آسان نباشد. گرچه معتقدم در مورد این کتاب خاص، اگر به اندازهی کافی علاقمند و دست به گوگل باشید، احتمالاً بدون پیشزمینهی خاصی میتوانید کتاب را به پایان برسانید. به هر صورت، منظور از چند خط بالا بیشتر توصیه به خواندن در مورد سیاست بود.
حسین بشیریه تو این کتاب، پذیرش گسترده مارکسیسم تو دنیا رو بر اساس اتفاقات بعد از جنگ جهانی دوم بررسی کرده و "ضعف عملکرد دولت رفاهی که تو دوران بعد از جنگ تو کشورهای اروپای غربی اتفاق افتاده بود" رو به عنوان بهانه ای برای پذیرش اندیشه های مارکسیم از جانب سایستمدارهای اون دوران معرفی کرده. فصل های اول کتاب با تشریح فلسفه مارکسیسم شروع می شوند و نویسنده در ادامه، تعبیر مارکس از فلسفه هگل رو بررسی کرده. به اعتقاد بشیریه «بررسی پیوند فکری بین هگل و مارکس، یکی از پیچیده ترین مباحث فلسفه سیاسی قرن بیستم هست». به همین خاطر هم از این که مجبور شدم این فصل کتاب رو چند بار بخونم، خیلی تعجب نکردم!
بدون دانش فلسفی خوندن این کتاب میتونه خیلی سخت باشه، من که مدام داشتم سرچ میکردم و یه بخشهایی از نظریههای فلسفی رو هم اصلا نمیفهمیدم. ولی با این وجود اطلاعاتی که از این کتاب گرفتم خیلی خوب بود. با مدلهای مختلف اندیشه مارکسیستی آشنا شدم و چقدر این مارکسیسم شبیه به دین میمونه با فرقههای مختلف
محاسن این کتاب این است که تصویر بسیار دقیق، گسترده، و جامعی از مارکسیسم در قرن بیستم به دست می دهد و چه آشنایی شما با مارکسیسم و اشکال گوناگونش کم باشد چه آشتایی مقدماتی داشته باشید خواندنش بسیار مفید است. موضوع را ساده نمی کند ولی با زبان ساده ای توضیح می دهد. اشخاص و مکتبهای مهم را از قلم نمی اندازد و نشان می دهد تعریفهای گوناگون از افکار مارکس چگونه شکل گرفته. عیبش این است که از لحاظ فنی خوب ویرایش نشده. بسیاری جاها افراد اسم انگلیسی شان ذکر نشده. و فرمتینگ یکدست نیست مثلاً در بخش مرلوپونتی برخلاف بقیه کتاب اسامی در گیومه آمده. هیچجا کتاب بد نیست ولی بعضی جاها افت دارد، مثلاً توضیحات بخش ارتدکس و مکتب فرانکفورت درخشان است ولی گرامشی و آلتوسر را می شد خیلی بهتر نوشت
صفر نرید سمت کتاب، حداقل باید یه پیش زمینه از هر کدوم از اندیشمندان داشته باشید تا بفهمید چی داره میگه وگرنه بمباران نظریه میشید بدون اینکه چیزی سر در بیارید.
کتابی که این روزا باید خونده بشه و دید جامع و تاریخی رو از مسائل بهت میده. احتمالا در آینده بازم بهش رجوع خواهم کرد. لذت بردم از فهمهای جدیدی که بهش میرسیدم و برای منی که پیش ازین تجربه اندکی از فلسفه خوندن داشتم و در کنارش به صورت خیلی پراکنده پیگیر اندیشه های مارکسیسم و لیبرالیسم بودم موجب انسجام برداشتهام شد و چندین بار چراغ ذهنمو روشن کرد.
خوندن اين كتاب و در صفحه ي ١٦٠ رها ميكنم. براي من كه چيز زيادي از ماركسيست نميدونستم خيلي چيزها تا اينجاشم ياد گرفتم . ولي من اين كتاب و به كسايي كه قبلا اثار ماركس و انگلس و خوندن و همچنين قبلا مطالعات فلسفي و سياسي داشته اند توصيه ميكنم .