Jump to ratings and reviews
Rate this book

از شرابه‌های روسری مادرم

Rate this book

64 pages, Paperback

First published January 1, 2003

5 people want to read

About the author

سید حسن حسینی

25 books26 followers
دکتر سید حسن حسینی (زاده ١ فروردین ۱۳۳۵ تهران – درگذشته ۹ فروردین ۱۳۸۳) شاعر، مترجم، نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی بود.

از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را در مطبوعاتِ قبل از انقلاب علی الخصوص مجلهٔ فردوسی آغاز کرد. در سال ۱۳۵۸، حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی را که به همراه استاد محمد رضا حکیمی، آقایان رخ صفت، تهرانی و آیت ا... امامی کاشانی، راه‌اندازی کرد که مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین پور بر عهده داشت. در دورهٔ آموزشی سربازی بود که جنگ شروع شد. بعد از اتمام دوره‌ی‌آموزشی، با اینکه رَسته بهداری داشت، مسئولیت رادیو ارتش را به عهده گرفت تا چند سال بعد از آزادی خرمشهر، در رادیو ارتش ماند اما وقتی دید جنگ تمام شدنی نیست، به حوزه‌هنری باز برگشت. در سال ۱۳۶۶ در اثر اختلافاتی که با مدیر وقت حوزه‌هنری (حجه الاسلام محمدعلی زم) داشت، دسته جمعی استعفا کرده و به تدریس در دانشگاه الزهرا و دانشگاه آزاد روی آورد. او از سال ۱۳۷۸ در واحد ویرایش رادیو تا زمان مرگش حضور داشت. سال ۱۳۷۹ مجموعه‌ی‌کامل غزلیات بیدل دهلوی را که نزدیک به سه هزار غزل را در بر می‌گیرد خواند. حوزه فعالیتهای دکتر حسینی شامل شعر، تحقیق، ترجمه و تألیف می‌باشد. او سالهای آخر عمرش را به سبک‌شناسی قرآن و زبان‌شناسی حافظ مشغول بود و در ۹ فروردین ۱۳۸۳ بر اثر سکته قلبی، درگذشت. در چهارمین همایش چهره‌های ماندگار در سال ۱۳۸۳، از دکتر حسینی تقدیر شد

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
2 (15%)
4 stars
6 (46%)
3 stars
4 (30%)
2 stars
0 (0%)
1 star
1 (7%)
Displaying 1 - 3 of 3 reviews
Profile Image for حسن صنوبری.
283 reviews106 followers
February 17, 2018
از مجموعه شعرهای متفاوت و هنرمندانه با موضوع حضرت فاطمه زهرا (س). شاعر -زنده‌یاد سید حسن حسینی- در این کتاب به مناجات با مادر و اصالت مقدس تبار خود می‌پردازد
Profile Image for amin akbari.
314 reviews162 followers
September 12, 2017
هوالحق
.
سه شعر از کتاب از شرابه‌های روسری مادرم
دکتر سیدحسن حسینی

《میلاد آسمانی خاک》
.
دختر عطرهای آسمانی
در شامه خاک
غریبانه می گشت
.
و گلوی نوباوه اش
به فریادهای مقدس
اصالت می داد
.
دختر عطرهای آسمانی
در کنار رسالتی مردانه
می شکفت
.
و گدارهای کبود
به جای سبز قدم هایش
رشک می بردند
دست آسمان
زیر سرش بود
.
و پای زمین
زانو زده برابر شکیبایی اش
.
باران گرفت
و دختر عطرهای آسمانی
مادر تبار بی انتهای من شد
■■■
《استراحت》
.
سر بر زانوی مادرم می نهم
و هزار ستاره را
می شمارم
و هزار زخم را
می بوسم .
سجده در کبودی های طولانی
به بیکرانم می بخشد
سلام میکنم
به دامن ستاره بارانت
و پاسخم
ریشه در راه شیری می دواند
در چه مسیرکوتاهی
بلند می شوم به نماز
و تسبیح نفسم پاره می شود
روی سجاده ای که به بی نهایت می انجامد
سر بر زانوی مادرم می نهم
و شکوه می کنم
ار بدرود جبین جاودانه ی مشرق
دستی به پیشانی ام می بخشد
و من بر هرمی که
از گلوگاه دروازه قناری
زخم کاری ام می زند
■■■
《مادرم از ازل》
.
مادرم از روز ازل
باردار اناالحق بود
و زایمان شگفت تاریخ
بستگی به بازوی نیلی او داشت
.
مادرم
پنجره می پرورد
و دیوارها را
به خاک تکیه می داد
افزون بر تمام ترانه ها
زیر لب
به تعلیم فرشته ها
نغمه می خواند
.
و ملکوت عرش
فرش ساده ای بود
زیر گام های حضور بی بدیلش!
زبان آور بامداد ازل
.
مادرم باردار انالحق بود
و دامنی پر از ستاره و
جاودانگی داشت...
Profile Image for کیه!؟.
120 reviews48 followers
January 23, 2021
بسم الله...

مادر ازلی

مادرم از روز ازل
باردار انالحق بود
و زایمان شگفت تاریخ
بستگی به بازوی نیلی او داشت...

در این کتاب شاعری برای مادرش روضه می خواند و من میگریم... این روضه های آهنگین، این روضه های عمیق، این روضه های گوشه ی کتابخانه ام...

این مجموعه ی شعر را "قیصر" پس از رفتن "سید" از میان سروده هایی که از خانواده اش به امانت گرفته بود استخراج کرد؛ مثل طلا از یک معدن ناشناخته! و در مقدمه اش نوشت: «در همه ی آن ها به گونه ای سخن از مادری در میان بود که گاه چندان نزدیک می نمود که انگار مادر زمینی خود شاعر است و گاه چندان دور، با صفاتی آنچنان آسمانی که او را از مادر زمینی به فراسوها و فراسوترها میبرد:
بانوی باغ های اساطیر...»

***

مادرم
تضمین تداوم شکوهمندی هاست
و کتاب های آسمانی
گلدوزی دامنش را به عهده دارند

***
از دیروز بی کسی
تا چشم های امروزی ات
چند قرن حیرت نوری
فاصله دارم؟

***
و پیشانی می گذارم
با صلح کامل
بر زانوی بانوی باغ های اساطیر!
تنها ستاره ای که دلم را
تا درک صابئین غمزده
راهی کرد!

4/11/99
Displaying 1 - 3 of 3 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.