محمدرضا مرزوقی متولد ۱۳۵۵ است.. عاتکه نام اولین کتاب اوست که در سال ۱۳۸۰ در نشر روشنگران به چاپ رسید. رمان دیگرش به نام تُل عاشقون با همکاری نشر افق، و رمانهای پسین شوم و بارداری بیهنگام آقای میم با همکاری نشر روشنگران منتشر شدند. مرزوقی علاوه بر داستانهایش درباره نقاشی،برای آشنایی کودکان و نوجوانان با محیط زیست هم داستانهایی نوشته که برخی از آنها را نشر امیرکبیر منتشر کرده است.
فیلمنامهنویسی و فیلمسازی مستند هم از فعالیتهای محمدرضا مرزوقی است.
This would be more fun if I wasn't feeling so miserable (and maybe if I was younger).
معرفی: داستان یک خواهر و برادر به اسمهای بابک و باران است که از یک نوازندهی خیابانی جعبهی موسیقیِ جادوییای میگیرند و با حل معمای آن، به زمان یوهان سباستین باخ پرتاب میشوند و برای مدتی با او همراه میشوند. ▪︎▪︎▪︎
ایدهی کلی کتاب جدید و خوب بود. کیو-آر کدهایی که برای شنیدن موسیقیهای مختلف بودند، و توضیحات کتاب راجع به انواع مختلف قطعات موسیقی خوب بود.
داستانش اما یکهو خوب و یکهو بد میشد و امتیازش از ۴ به ۲، و برعکس از ۲ به ۴ میرسید. خیلی جاها را الکی کِش داده بود و ماجرا "ساخته" بود. وقتی باران و بابک به همراه باخ به دیدار اولین سازندهی پیانو رفتند، داستان واقعا برایم جذاب شد. بعد یک دفعه در کمتر از ۵۰ صفحه باخ را میبینی که دارد کلهی ماهی میخورد و در آن سکهی طلا پیدا میکند و کل داستان بنظرت یک کمیک احمقانه میآید. چندین بار خیلی جدی خواستم ادامهاش ندهم اما گفتم تا آخر بخوانم که خواندم.
مای گاددددد.چقد این کتاب محشر بوددددد.یعنی لحظه به لحظه به لحظه توی کتاب زندگی میکردم.و اوکی کتاب جدید مورد علاقم رو بهتون معرفی میکنم.کتاب:من ارگ نواز باخ هستم.حتما بخونیدش♡☆