داستان ها بعضاً از کتاب های دیگه جمع شده بودن. یعنی یک جورایی گزیده ی داستان های کوتاه جلال بود. لازم نیست که دوباره راجع به نثر خوب جلال بگم. و لازم نیست که دوباره راجع به دید تیزبین و دغدغه های روشنفکریش بگم. بعضی از داستان ها خیلی حرف برای گفتن داشتن. مثل داستان "دفترچه بیمه" مثلاً.
اورازان (۱۳۳۳ مدیر مدرسه (۱۳۳۷ غرب زدگی (۱۳۴۱ سنگی بر گوری (نوشتهٔ ۱۳۴۲، چاپ ۱۳۶۰ نفرین زمین (۱۳۴۶ نون والقلم در خدمت و خیانت روشنفکران از رنجی که میبریم پنج داستان تات نشینهای بلوک زهرا جزیره خارک درّ یتیم خلیج فارس چهل طوطی خسی در میقات دید و بازدید زن زیادی سرگذشت کندوها سفر آمریکا سفر به ولایت عزراییل سفر روس سه تار مکالمات یک چاه و دو چاله نیما چشم جلال بود در خدمتیم
ترجمهها
مائدههای زمینی عبور از خط قمارباز(رمان) سوء تفاهم دستهای آلوده گرگدن
هر چقدر از نثر زیبای آقای جلال آل احمد بگم کم گفتم . باز هم با داستان های زیبایشان ذهنم جلا یافت و لذت بردم . از داستان جاپا و مسلول لذت بیشتری بردم . هم طرز نوشتار هم شخصیت پردازی فوقالعاده بود و بیشتر همزاد پنداری کردم .