سول جعفریان در سال ۱۳۴۳ هجرى شمسى در «خوراسگان» از توابع اصفهان پاى به دنیا آمد دوره دبستان را در زادگاهش گذراند و سپس براى ادامه تحصیل به اصفهان آمد و دوره راهنمایى را در این شهر آغاز کرد. پس از چندى تحت تأثیر سفرهاى تبلیغى مبلغان حوزه علمیه قم و کلاس هاى روخوانى قرآن در خوراسگان به دروس دینى علاقه مند شد و از آن پس به مدرسه ذوالفقار رفت و مطالعه دروس جدید را در مدارس شبانه ادامه داد. وى در مدت اقامت در اصفهان، به صورت آزاد از مدارس دینى دیگرى چون «نیماورد»، «نوریه»، «وجده کوچک» استفاده مى کرد. رسول جعفریان در سال ۵۷ هجرى شمسى و در آستانه پیروزى انقلاب، براى ادامه تحصیلات حوزوى، راهى شهر مقدس قم شد. نخست به مدرسه خان رفت و سپس در مدرسه رسالت، به ادامه تحصیل پرداخت. وى در قم از درس اساتیدى چون آیت الله جوادى آملى، آیت الله مصباح یزدى، آیت الله ممدوحى، آیت الله گرامى و نیز آیت الله جعفر مرتضى جبل عاملى کسب فیض کرد. سال ۵۸ هجرى شمسى با آثار و موسسه آیت الله مصباح یزدى آشنا شد و در کلاسها و دوره آموزشى آن موسسه شرکت کرد و با بازگشایى دانشگاهها، در سال ۵۹ هجرى شمسى به تدریس معارف اسلامى و تارىخ اسلام در دانشگاههاى اصفهان و تهران مشغول شد. اولین اثر استاد جعفریان در سال ۶۴ هجرى شمسى تحت عنوان «پیش درآمدى بر شناخت تاریخ اسلام» منتشر شد و از آن پس تاکنون، ضمن همکارى با موسسات پژوهشى و تأسیس کتابخانه اسلام و ایران در قم، به کوشش هاى پى گیر خود در زمینه تألیف، تصحیح، ترجمه و نیز تحقیق در تاریخ اسلام، ایران و تشیع همچنان ادامه مى دهد.
این کتاب رو از نشر سایان خوندم. سایان اومده مطالب همین کتاب رو با اجازهی نویسنده به صورت تاریخ مصور در آورده. اگه چیزی از سال ۱۳۲۰ به این طرف نمیدونین خیلی بهتون کمک میکنه. به نظر بی طرفانه هم تعریف میکنه من جانبداری حس نکردم. ولی واقعا یه جاهایی جزییاتش عذاب آوره 🫠 واسه همین طول کشید تا تمومش کنم.
رسول جعفریان در فصل اول از کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران»، از جوانی متولّد خانیآبادِ تهران با نام سید مجتبی میرلوحی، معروف به نواب صفوی، سخن گفته است و به حمایتهای پنهانی آیتالله سید روحالله خمینی و ارادت آشکار آیتالله سید علی خامنهای نسبت به او و فدائیان اسلام اشاره میکند (جعفریان، ۱۳۸۲: ۱۰۴-۱۱۸). یکی از مطالب مطرح شده در این فصل این است که نواب صفوی پیش از تشکیل سازمان فدائیان اسلام، شخصاً به ترور احمد کسروی پرداخت. اما کسروی از این سوءقصد نجات یافت تاآنکه چندماه بعد توسط دیگر اعضای فدائیان کشته شد (همان: ۱۰۵). از دیگر مباحث این فصل اشارۀ رسول جعفریان به یکی از جلسات درسی آیتالله بروجردی است که در آن بروجردی بر ضدّ فدائیان اسلام صحبت کرد و تأکید نمود که این افراد نمیتوانند از طلاب علوم دینی باشند و باید آنان را مردود و مطرود ساخت. آیتالله بروجردی در انتقاد به برخی از روشهای فدائیان اسلام میگفت: آخر دعوت به اسلام که با تهدید و غصب اموال مردم نمیشود. وقتی این مسأله را با نواب در میان گذاشتند، گفت: هدف ما مقدّس و مقدّم بر اینهاست. ما به قصد قرض میگیریم. هنگامی که حکومت علوی را تشکیل دادیم، قرض مردم را میپردازیم (همان: ۱۲۴-۱۲۵).
منبع: _ جعفریان، رسول، ۱۳۸۲، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، تهران، خانه کتاب.
چاپ هفتم این کتاب را به تازگی تمام کردم. کتاب عالمانه و محققانه ای است؛ اما از نظر ساختار و فصل بندی کمی آشفته و بی نظم به نظر می رسد. از نظر کیفیت چاپ (حروف چینی، ویرایش، طرح جلد و...) ضعیف است و بهتر بود چاپ این اثر ارزشمند توسط یکی از ناشران مطرح کشور انجام می شد. برای استاد جعفریان آرزوی توفیق روزافزون دارم