Jump to ratings and reviews
Rate this book

پریدخت

Rate this book
بخشی از مقدمه: سید محمود و پریدخت ساکن طهران هستند. سید محمود را فرستاده ام پاریس برای تلمذ طبابت و پریدخت را چشم انتظارش گذاشتم. هر دو از دوری هم می سوزند و کلمه به کلمه ی این نامه ها راوی این سوختن است. در این فراق چندین ماهه، این نامه ها بین این دو نفر رد و بدل شده است و بعد هم هردویشان توی تاریخ این سرزمین گم شده اند.

امر خطیر عاشقی فقره ای است که این روزها یا یادمان رفته یا از روی نسخه فرنگی اش تقلید می کنیم.

تصدقت گردم. پریدخت شما را بمیرد که امسال سال عاشورا را در بلاد فرنگ بودید و نتوانستید بر سر و سینه بکوبید. الله وکیل کل یوم دهه اول از خاطرم نمی رفتید و در نظرم بودید. فوق النهایه اشک ریختم و غریب کربلا من را ببخشد اگر اشکم بر عزای مظلومیتش با اشک بر فراق شما ممزوج گشته باشد. شب هشتم وقتی در تعزیه سید یعقوب مشاهده کردم یکی دیگر از اولیاء خوانان جای شما علی اکبر می خواند از حال رفتم. مرحمتی خدا بیگم باجی کنارم بود طلا در آب انداختند به حال آمدم. ببینید فراقتان چه با دل پریدخت کرده که سکینه باجی متعلقه ی ادریس شمرخوان به حالم اشک ریخت و از هول حال من سپرده به ادریسش امسال سر حسین را نبرد که سید یعقوب گفته بگویید نیاید... سر حسین باید بریده شود.

به منزل برگشتیم تمام بدنم کبود بود از بس بر سینه و پا زده بودم (تقبل الله) تصدقت گردم چند شب پیش امام پلو داشتیم نشستم به پیاز خرد کردن اشک پیاز و فراق جنابتان و تنهایی عقیله بنی هاشم ممزوج شده بود و بیگم باجی سر رسید و نهیبم داد که بس کن دختر گوسفندها را قیمه کردند و منتظرند که پیاز داغ کنند زردچوبه را هم زده اند معطل تو اّند نشستی به آب غوره گرفتن؟

بینی بالا کشیدم به دروغ که اشک حسین است لب ورچید که خدا کند ...گیس بریده عین چی حواسش به ما هست نمی گذارد یک دل سیر اشک بریزیم. آقا سیدم من این دهه ماندم چه رنجی می کشد فطرس حسین که اشک از اشک سوا کند. فی النهایه عارضم که اوضاع وطن هم لطفی ندارد. دوسیه ی مشروطه انگار سر اتمام ندارد. شاه از خر شیطان پیاده نمی شود و مشروطه چی ها هم قسم حضرت عباس خورده اند تا برقراری عدلیه تفنگ بر زمین نگذارند. قربان دل غمگینتان بروم از پریدختتان سر سراغ کنید. دلش ابریشم است بید بزند به کار کهنه ی نوزاد هم نمی آید. صبح ها که در تکیه سادات اخوی که روضه می رفتیم هربار آقا روی منبر می گفت حاجت بخواهید ما هیچ نمی خواستیم الا وصال حضرتتان.
دل ما دیگر طاقت ندارد. به وطن مراجعت نموده دل ما را علاج کرده بروید پی تحصیل علم طبابت. خدا را خوش نمی آید اینقدر بسوزیم ... کاغذ بفرستید که با دل ما همان کند که گهواره طفل کربلا با دل رباب... هرچند محرم است و نه شانه به گیس می کشیم و نه ابرو نازک می کنیم و نه عطر مرحمتی تان را می زنیم اما حلال منید ... بوسه به پیوست است .....

144 pages, Paperback

30 people are currently reading
447 people want to read

About the author

حامد عسکری

7 books60 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
128 (23%)
4 stars
129 (23%)
3 stars
158 (28%)
2 stars
82 (14%)
1 star
50 (9%)
Displaying 1 - 30 of 144 reviews
Profile Image for حسام آبنوس.
429 reviews332 followers
September 27, 2020
بخوان و بگو

حامد عسکری صدایم کرد و گفت هنوز توزیع نشده، بخوان و نظرت را بگو
خیلی زود سطر به سطر سر کشیدم و تمامش کردم
یعنی مهلت ندادم یا بهتر است بگویم سیدمحمود و پریدخت به من مهلت ندادند نفس بکشم.
خیلی زود تمام شد و من ماندم عشق ناکام پریدخت به سیدمحمود
نامه‌هایی عاشقانه بین طهران - پاریس، که در آنها ریزبینی‌های نویسنده برجسته است و همین سبب می‌شود با یک سری نامه روبه‌رو نباشید
Profile Image for محمد شفیعی.
Author 3 books114 followers
April 2, 2019
احسنت بر حامد عسکری
چقدر خوب زبان قاجاری را در آورده و چقدر حس و حال پریدخت و سید محمود را با دقت و ظرافت منتقل کرده، کاملا محو داستان میشوی و همراهشان از طهران به پاریس و بالعکس سفر میکنی...
و چه پایان بندی عالی و خوبی، مردان مرد، همیشه بوده و هستند
Profile Image for Fatemeh Eftekhari.
115 reviews69 followers
May 29, 2020
اگر نام حامد عسکری روی کتاب نبود
سه ستاره بیشتر میدادم
ولی از برخی نویسنده ها انتظار بیش از این است
اگر نبود چند نامه ی انتهایی کتاب همین سه ستاره را هم نمی دادم!
Profile Image for Mohadese.
422 reviews1,134 followers
May 7, 2021
و اما پریدخت...
پریدخت، دختری بود در محله پامنار طهران که یک صبح سرد زمستانی، باد او را با خود برد و لابه‌لای صفحات تاریخ این سرزمین گم شد.
.
.
پری‌دُخت مجموعه نامه‌های پاریس_طهران است.
نامه‌هایی که بین پریدخت و سید محمودش که در پاریس طبابت میخونه رد و بدل شده.
نامه‌ها همگی رنگ و بوی دلتنگی میدهند و آمیزه‌ای از عشق و احترام است. جنس عاشقانه‌اشون چقدر ناب بود!
نثر کتاب قجریه و حال و هوای مشروطه دارد.
بسیار خوش خوان و روانه و یکی_دو ساعته می‌تونید تمومش کنید.
صفحه آرایی و از لحاظ بصری صفحات کتاب خیلی خوشگله.
این که هر کس رسم‌الخط و ادبیات خاص خودش رو داشت هم به نظرم جالب بود.

من با پریدخت ناراحت شدم و بعضا به افکارش خندیدم، ولی بیایید قبول کنیم داستان نداشت.
یعنی از اون کتاباس که خودم نمی‌پسندم اما تو کتابفروشی‌م استوری کنم همه میان می‌خرن. :/

به قول حانیه عزیزم:" کاش بوسه‌های پریدخت به پیوست نمی‌ماند..."
Profile Image for زینب هاشم‌زاده.
162 reviews68 followers
August 11, 2019
پری‌دخت، اولین کتاب داستان حامد عسکری‌ه که شامل مجموعه نامه‌های پری‌دخت و سیدمحمود، که برای درس طبابت به پاریس رفته، میشه.
که زندگی عاشقانه‌ی اونا با دوری و وضعیت بهم‌ریخته‌ی دوران مشروطه گره خورده.

توی داستان نوشتن، شخصیت‌سازی و تیپ‌سازی مهمه. یعنی یه فرقی بین زاویه دید، مدل حرف زدن و ادبیات شخصیت‌های داستان باشه.
ببینید یه نگاه به عشق توی این کتاب هست که من اسمش رو می‌ذارم "لوس‌بازی".
یعنی به همون قاعده که شخصیت زن داستان عشوه داشت، شخصیت مرد هم داشت.
اگر فونت‌های نامه‌ها و شخصیت مورد خطاب رو جابه‌جا می‌کردی، نامه‌ی پری‌دخت با سید محمود فرقی با هم نداشت.
مع الاسف کتاب پری‌دخت مجموعه‌ای از لفاظی‌های تکراری ِ عاشقانه‌‌ای بود که مجموعاً بجای دل‌چسب بودن، مصنوعی بود.
می‌تونستی حدس بزنی توی نامه‌ی بعدی صدبار قراره بهم بگن تصدقت شوم! قربانت بروم! پری‌دختم! سید محمودم!
خب؟ داستان‌پردازی و قصه‌گویی کجای این ماجراست الان؟
ببینید ایراد اینجا لفاظی‌های عاشقانه نیست. اینجا ضعف نویسنده برای بسط دادن قضیه‌ و رابطه‌ی بین این دونفره‌.
بجای مدام ابراز دلتنگی می‌تونست خاطرات رو مرور کنن. خب اگر خاطراتی نیست، این عشق و عاشقی چیه؟
نویسنده باید رابطه‌ی این دو نفر رو کاملا بفهمونه به مخاطب‌. که سطح و نوع رابطه چجوریه بعد شروع کنه به عاشقانه نویسی وقتی که من مخاطب رو قانع کرده باشه از جنس و عمق رابطه.
آقای عسکری خیلی راحت با گفتن چندتا خاطره می‌تونستن من مخاطب رو قانع کنند.
اصلا کار سختی نبود که این کتاب تبدیل به یه کتاب خیلی خوب بشه.
منتها ابراز احساسات از قصه پردازی خیلی راحت‌تره.
آقای عسکری اون کار خیلی راحت‌تره رو انتخاب کرده بودن.
می‌شد توقع خاصی از کتاب نداشت ولی خب وقتی یه کتاب خیلییی فروش میره و خیلی ازش تعریف می‌کنن. اونم اطرافیان نویسنده خب باید توقع بالا داشتن از کتاب رو هم پذیرفت.
بنظر من کتاب آقای عسکری الهام گرفته شده از گچ‌پژ محسن‌رضوانی و چهل‌نامه‌ی نادر ابراهیمی بود! منم متر و معیارم یجاهایی برای سنجش کتاب مقایسه‌اش با این دو کتاب بود.
من حتی می‌تونم بپذیرم که یه نفر با یه نگاه عاشق بشه با همون یه نگاه هم کلی رویا پردازی بکنه برای خودش به شرطی که همه‌چیز متن سرجای خودش باشه از رویابافی و آینده‌نگری از ابراز احساسات تا ابراز دلتنگی. از مرور جزئیات لحظه‌ای که معشوقه‌اس رو دیده.
حالا مثال دیدار رو بسط بدین به رابطه‌ی نامزدی که قطعاً می‌تونه مفصل‌تر باشه.

یجا سید محمود اشاره کرده به لب‌های پری‌دخت:
«‏عرض آخر اینکه چای و نبات مرحمتی رسید. فوق النهایه مطبوع بود. با خیالتان نشستیم، چند پیاله نوشیدیم. از شما چه پنهان، نبات که انداختیم، یاد از لبتان کردیم؛ ملتفید که .. بر من ببخشایید.»
یجوری عاشقانه‌ب خط قرمزی محسوب میشد که مثلا هیجان خواننده رو ببره بالا ولی باید بگم واقعاً دل رو می‌زد.

جای دیگه‌ای از داستان که واقعاً قابل درک نبود و من نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم، اون قسمتی بود که پری‌دخت گفته بود:
«‏مرقوم فرموده بودید، چای تمام کردید. پری‌دخت شما بمیرد. به والله العظیم، همین که خواندم، چنان گریستم که خودش می‌داند. مرد ما به جایی رسیده که یک پیاله‌ی چای کسی نباشد دستش بدهد؟ این هم نه، چای نداشته باشد؟» حامد عسکری اینجا یه فضاسازی عالی و یه فرصت برای گریز به گذشته، که توی بقیه داستان البته نبود، رو سوزوند با اون عبارت "کسی نیست چایی به دستت بده" به تنهایی می‌تونست یه نامه‌ی کامل بنویسه.

در کل قصه‌گویی خوبی نداشت شخصیت‌پردازی هم ضعیف بود. بنظرم آقای عسکری صبر می‌کردند و وقت بیشتری برای کتاب صرف می‌کردند، بهتر بود.

و در آخر اینکه واقعاً برای نوشتن یه نامه انقدر عشوه لازم نبود. :))
Profile Image for زهرا نجاری.
Author 1 book497 followers
March 15, 2021
تنها چیزی که باعث شد که کتاب رو تموم کنم این بود که کم حجمه و میشه یک روزه تمومش کرد.
ایده ی کتاب جذابه، اما فقط همین و بس. از نویسنده و ناشر ناراضی نیستم، از خودم ناراضی ام که باز یک کتاب رو فقط به خاطر پرفروش بودنش خریدم و نتیجه اصلا به دلم ننشست.

درباره محتوای کتاب

نامه نگاری های یک دختر و پسر شیرینی خورده در دوران قاجار که پسر برای تحصیل علم به پاریس رفته و دختر در تهران چشم انتظار نشسته

متن اصلا به دلم ننشست. شاید در همون نامه ی اول که دیدم سید محمود که داره از حال و هوای پاریس تعریف می کنه میگه:«امروز سه روز است که در پاریس، یا به قول خودشان: پغیس، رحل اقامت افکنده ام» همینجا گیر کردم. چون مطمئنم که هیچ فرانسوی ای تا به حال «س» آخر پاریس رو تلفظ نکرده و «خودشان» می گویند «پغی»! اینجا بود که خلقم تنگ شد. چه اینکه از نویسنده انتظار دارم درباره ی چیزی به این واضحی تحقیقات اندکی انجام داده باشه

دیگر اینکه متن پر بود از اصطلاحاتی که با «زن را چه به فلان» مثلا زن را چه به سیاست! زیاد بود و دل من می گرفت. مخصوصا اینکه می دانستم نویسنده اهل همین زمان خودمان است نه اینکه در صد سال پیش های تاریخ گم شده باشد. خوشم نیامد

نکته ی سوم اینکه دو شخصیت اصلی این ماجرا اصیل و مذهبی و اهل نماز و روزه هستند. نامه ها اما ... نمی دونم، نمی خورد بهشون. بی پردا حرف می زدند و با تصور من از دختر و پسر با حیای قدیمی این نبود

به شوخی بگم که این دختر خانم هم سر هرچیزی غش می کرد و باید با آب طلا حالش رو جا میاوردند. حس می کردم با نوشتن شرح غش کردن هاش برای آقا پسر بیشتر تمایل داره با سیاست های زنانه دل ایشون رو شدیدتر به دست بیاره تا اینکه واقعا از غم هجران باشه اینها

در کل خسته کننده بود و از صفحه ی شصت به بعد یکی درمیون می خوندم. همه ی نامه ها پر از تصدقت شوم و قربانت بروم و نامه ات را مالیدم به چشمانم و اینها بود

نپسندیدم
Profile Image for Mahdis.
216 reviews37 followers
September 22, 2022
متاسفانه کتاب شدیداً و عمیقأ برام کرینج بود. حالم بهم میخورد از عاشقانه‌های اینا که توش دختره مدام غش میکرد و همش در حال گریه بود و خودش رو ضعیفه و ناقص العقل خطاب می‌کرد. سمی بود. نخونید. یعنی اگه ارزشی هستید بخونید.

«اصلا ضعیفه جماعت را چه به پولوتیک؟ همین که عطر دمپختکش حیاط را پر کند برای او کافی است»

«اگر زبانم لال، دل در گرو دلبرکان موبور و چشم آبی داشته باشید تریاک می‌خورم و خودم را خلاص می‌کنم»


«بیگم باجی می‌گوید دختر را چه به خواندن و نبشتن؟ دختر که خواندن بلد باشد ال میشود بل می‌شود. بی سواد است اما حکمت دارد. فکر کنید من هم سواد نداشتم، نه زحمت خواندن بود و نه مشقت نوشتن»

«فرموده بودید چای تمام کردید. به ولله که وقتی این را خواندم گریستم. پریدخت شما بمیرد. (:||||||||) مرد ما به جایی رسیده که کسی نیست یک پیاله چای دستش بدهد؟»

«زن را که می‌گویند ناقص‌العقل است. درست هم هست»

«شما که مردید، عقلتان اتم و اکمل است بگویید این ضعیفه ناقص العقل چه کند»

Totally disgusting.

پ.ن: اگر کتاب رو در شرایطی به جز شرایط امروز میخوندم (اواخر شهریور خونین ۱۴۰۱) اینقدر دلم بهم نمی‌خورد، اما الان دیگه پر از تنفرم از هر کس، متن، و کتابی که بگه زن فلان و زن بهمان. برید توی خیابون ببینید زن‌ها چی هستن. البته که نویسنده کتاب ظاهراً شاعری معلوم‌الحاله. من نمیشناختم ولی با یک سرچ ساده میشه بهش رسید. بعید نیست همین الان در قرن ۲۱ هم تفکرش تو همین مایه‌ها باشه. این هم رو تنفر بی‌حد و حصرم از کتاب بی‌تاثیر نبود.
Profile Image for Mahdi.
299 reviews101 followers
January 19, 2019
فوق العاده. شاید این بهترین تعریف برای این کتاب باشد. یک عاشقانه ی خیلی آرام و دوست داشتنی که دل آدم کیف می کند از خواندن فارسیِ عسل و عشق بازی های کلامی که ریشه در ادبیات خودمان دارد و وارداتی نیست

پریدخت البته ایراد هم دارد؛ مثلا از نامه سوم به بعد کمی تکراری می شود و پایان بندی ماجرا هم کمی بی منطق است و نیاز به کار بیشتر داشت. با این حال، شیرینی کلمات و تعابیر تا اندازه ای است که این اشکالات را می پوشاند

کتاب پر از تکه هایی است که می توان برید و جداگانه برای لیلی ها و مجنون ها ارسال کرد. در واقع این کتاب را باید دستورالعمل نامزدبازی در ایام جوانی دانست؛ کتابی که تعابیر ناب و دلکشی دارد و حال هر خواننده ای را خوب می کند
Profile Image for mohamad jelvani.
284 reviews66 followers
May 2, 2019
لفاظی های عاشقانه
و تکرار اگزجره و نخ نمای ادبیات قاجاری
در قالب نامه نگاری دو عاشق و معشوق
پر از اشتباه های ادبی و تاریخی
هر چند گاهی این لفظ پردازی ها قشنگ بود و دلبر
به ویژه از زبان پری دخت
اما هیچ گاه حس عاشقانه ای در دل بر نمی انگیختت
یا به قول معروف دل را نمی لرزاند
داستان نداشت و سعی می کرد با چپاندن وقایع مشروطه در نامه نگاری ها داستان بتراشد
و به نظرم ناموفق بود
Profile Image for Zeinab khatoon.
106 reviews16 followers
January 31, 2022
قلم شیرینی داشت و باید با حوصله خونده می‌شد...
من لذت بردم از خوندنش...
Profile Image for سیده فاطمه مطهری.
381 reviews131 followers
August 4, 2019
پریدخت! و اما پریدخت که از اواخر سال پیش و چند هفته مانده به رونمایی‌اش تا یکی دو ماه بعد رونمایی و جشن امضا و .... شبکه‌های مجازی پر شده بود
از به به و چه‌چه و تعریف از کتاب و قصه‌اش و قلمش و حامد خان عسکری شاعر که برای اولین بار کتاب نثری منتشر کرده
کتاب عاشقانه خوب و تکراری‌ای بود! انتهایش خواننده را شوکه میکرد ولی انصافا آنقدر خوب نبود که دوستان تعریف ها و متن ها در ستایشش نوشتند. میگذاریم به پای رفیق بازی
طبع عاشقانه و احساسی حامد عسکری از شعرهایش مشخص بود و این بار با پریچهر به نثر نشست
امیدوارم کتابهای بعدی نثرشان، بهتر و بهتر باشد
Profile Image for محمد یوسفی‌شیرازی.
Author 5 books208 followers
March 16, 2022

حامد عسکری، به‌خلاف شعرهایش، در این اثر منثور، سخت ناموفق بوده است. خواسته است در قالب نامه‌نگاری، روایتی بسازد از دل‌دادگی دو عاشقِ عصر قاجار که در گرماگرم جنبش مشروطه و دور از یکدیگر زندگی می‌کنند؛ اما کتاب، جز انگشت‌شمار قسمت‌هایی که بیش‌وکم لحنی دل‌نشین و بیانی شورانگیز می‌یابد، سربه‌سر اثری است ناکام و ملال‌آور.


شاید مهم‌ترین عیب این نامه‌ها این باشد که روایت ندارد؛ یعنی از ماجرا و اتفاقْ خالی است و به همین دلیل، مخاطب را به خود جذب نمی‌کند. همچنین بخش زیادی از آنچه از زندگی عاشق و معشوق در نامه‌ها بازتاب یافته، واقع‌نما و باورپذیر نیست؛ مثلاً اینکه دختر لحظه‌به‌لحظه از غم دوری پسر ناخوش است و مدام تب می‌کند و به بستر می‌افتد و هیچ کاروباری جز عاشقی و قربان‌صدقه‌رفتن ندارد. درواقع، عشقی که در میان این سطرها تصویر شده، عشقی نیست که در متن زندگی جاری باشد و چندان ارتباطی با واقعیت زندگی داشته باشد؛ گذشته از اینکه این اندازه بی‌پروایی در بیان بی‌پرده‌ی احوال و حالات عاشقانه، به‌ویژه وقتی پای دختری پرده‌نشین و دین‌مدار و شرم‌خو در میان باشد، با شرمگینی‌ها و خویشتن‌داری‌های دوره‌های قدیم نسبتی ندارد و بیش از هر چیز رفتارهای جسورانه‌ی امروزی را به ذهن می‌آورد. به نظر می‌رسد مایه‌های مذهبی‌ای هم که بر رابطه‌ی دو عاشق حاکم است و نیز پایان حماسه‌گونه‌ی ماجرا که با شهادت همراه است، بیش‌ازحد به برداشتی که در جمهوری اسلامی از شهادت و جان‌فشانی و انقلابی‌گری وجود دارد، نزدیک است و به‌عبارتی، با این بیان و آب‌وتاب، تناسبی با آن دوره‌ی تاریخی بخصوص نداشته باشد.


زبان اثر نیز بااینکه نویسنده کوشیده است رنگ‌وبوی نثر قاجاری را در آن بازتاب دهد، یک‌دست و هموار نیست و در بسیاری از جاها میان زبان کهنه و امروزی در رفت‌وآمد است. افزون‌براین، شماری از واژه‌های عربی یا کهنه‌گرایانه‌ای که در متن به کار رفته، در بافت کلام خوش ننشسته و نثر را تا اندازه‌ای ساختگی کرده است. درواقع، در جاهایی متن چنان است که انگار نویسنده واژه‌هایی را فقط برای اینکه نوشته را از طرز بیان امروزی دور کند، به کار برده است؛ بی‌اینکه آن واژه‌ها چندان مناسبتی با موضوع و محتوا داشته باشد یا مشخصاً در آن دوره‌ای که نویسنده می‌خواهد زبان آن را تقلید کند، به کار رفته باشد. از جمله‌ی این واژه‌ها است «فی‌النهایه» و «فوق‌النهایه» و «الیوم» در پاره‌ای از قسمت‌های متن.

Profile Image for فــ کریمی.
76 reviews29 followers
January 25, 2019
بسمـ الله...
در یک جمله بخوام توصیفش کنم، میشه: یک روایت از عاشق و معشوقی ناآرام، اما آرامش‌بخش
حامد عسکری خیلی خوب احساساتش رو روی کاغذ آورده و ذکاوت خاصش توی سوژه های ریزش کاملاً مشخصه
اما بنظرم جای پرداخت بیشتر داشت داستان
#یک_عاشقانۀ_ناآرام
Profile Image for Elahe AB.
45 reviews4 followers
January 13, 2019
روان و جذاب...صمیمی و اصیل. ایرانی، به معنای واقعی کلمه.
Profile Image for Haniyeh Rahmani.
39 reviews5 followers
March 27, 2019
توی مدت کتاب خوندن مدام به پری‌دخت میخندیدم که واقعا دختر اون زمان تموم دنیاش این چیزا هست و برای یه نامه نوشتن حتی انقدر عشوه ی الکی و انقدر بیخود بازی؟:))
پریدخت اولین کتاب نثر حامدعسکری بود و خب با اینکه انتظار ازشون زیاد میرفت، زیاد سخت نمیگیریم:)) در کل کتاب خیلی خوبی نبود ولی کتاب خیلی ضعیفی هم نبود‌. برای من از اون کتاب ها بود که ذهنم درگیرش بود که خب، ته‌ش که چی؟! چی میشه تهش؟!
Profile Image for Elia.
92 reviews5 followers
February 13, 2023
شاید بنظر بیاد ۵ تا ستاره حق این کتاب نیست، ولی من به اکثر کتابام ۵ تا ستاره میدم، چون بنظرم زمانی خوندمشون که بیشترین احتیاجو بهشون داشتم:) واسه همین برای من ۵ ستاره ان... همیشه ام نه، ولی اغلب اوقات!
و اینکه، انتظار این پایانو داشتم:))
خیلی کتاب شیرین و نازی بود...
واقعا از طرز صحبت کردن و مکاتباتشون لذت بردم:)
Profile Image for Anisa.
114 reviews
April 7, 2022
من این کتاب رو از کتاب‌خونه گرفتم چون می‌دونستم ممکنه واسه طرح جلدش بخرمش... خوش‌حالم که این کار رو کردم چون واقعا حیف بود بخوام ریالی رو براش خرج کنم.
در کل قشنگ‌ترین چیز کتاب همین شکل و شمایلشه و این‌که چند تا کلمه عربی که در دوران قاچار مرسوم بوده رو یاد می‌گیرید.
همون دفعه اول ۷۰ صفحه‌ش رو یه سره خوندم، ولی کتابی نیست که مجابم کنه برم و بقیه‌ش رو بخونم. پری‌دخت قراره خیلی خفن باشه ولی اگر باباش نباشه چیزی نیست. مربوطه به عقاید اون زمانه؟ باشه. ولی محمود رو واقعا درک نمی‌کنم. یه جوری از رفتن به پاریس می‌ناله که کم کم داشتم می‌گفتم نکنه قاجار گل و بلبل بوده و اون‌وری‌ها تباهن! الکی خودش رو لوس می‌کنه.
از اون‌ور هم که پری‌دخت هر پنج نامه یه بار غش می‌کرد... شخصیت‌هاشون خیلی سست عنصرن و نمی‌تونم درک‌شون کنم. بلد بودن از سیاست حرف بزنن ولی توی سایر زمینه‌ها شبیه بچه‌ها رفتار می‌کردن. جالبه واقعا!
Profile Image for Fateme.
66 reviews48 followers
May 3, 2022
مهر و محبت به فارسی ندیده بودم ،نخونده بودم.
از این جهت و از جهت یاد گرفتن چندتا عبارت قشنگ مثل " در دلمان انار پاره شد " یا "دلم نخ کش و چروکیده است " یا جان پناه خطاب کردن معشوق چسبید به جونم
همین
Profile Image for Seyyed Ali Hejazi.
37 reviews3 followers
August 14, 2021
برای تورق کردن‌های گاه‌گاه و از سر بی‌حوصلگی خوب است.
قلم‌ش با دل بازی می‌کند. :)
اما در مجموع حامد عسگری را نمی‌پسندم…
مواجهه‌ی نزدیکی با او داشتم
و راستش را بخواهید کلماتی که نوشته و شعرهایی که سروده است، از او بزرگ‌ترند.
بسیار بزرگ‌ترند…
و خوشا به حال کسانی که
زیباترین سروده‌ی خویش را قلبِ مهربان‌شان می‌دانند. :)
که سهراب اینجنین بود…


علی‌ای‌حال این سه امتیاز را به نثر قجری و دل‌نشین کتاب می‌دهم. خاطره‌ی خوبی برایم ساخت،
برای من که پناهنده‌ی همیشگیِ سال‌های دور و غبارگرفته‌ام. :)
Profile Image for Hanie.
27 reviews
April 24, 2025
قلم آقای عسکری رو دوست داشتم اما داستان رو نه. البته به جز چند نامه آخر هم داستانی در کار نبود ولی خب در کل برای من خوندن نامه‌های دوتا عاشق و معشوق و یاد گرفتن کلی قربون صدقه جدید جذاب بود.

از دل ما سر سراغ کنید سید جان که نعنا داغ را باید دل داد و ملتفت بود تا نسوزد و طعم نگرداند ...
ملتفتيد که ...
Profile Image for negar heshmat.
104 reviews5 followers
February 4, 2022
بطور کلی کتاب بامزه ای بود:))
میتونه ۳-۴ ساعتی سرگرمتون کنه
و اینکه نباید توقع پختگی که حامد عسکری در شعر هاش داره رو از اولین نثرش داشت.
همین:)
Profile Image for Shaghayegh.
111 reviews16 followers
December 19, 2021
راستش انتظارم از این کتاب یکم بیشتر بود ، روند داستان می تونست بهتر باشه. مثلاً اگه علاوه بر قربون صدقه ها ، کمی هم از موضوعات دیگه ای صحبت می‌شد ، خوشحال تر می‌شدم یا حداقل اگه نامه ها تاریخ و ساعت داشتن ، فاصله ی زمانی و مکانی بین سید محمود و پری دخت رو بهتر درک می‌کردم . در کل متوسط بود ، جاهایی که پری دخت درمورد شربت سکنجبین و انواع و اقسام خوراکی ها صحبت می‌کرد من رو یاد خونه های قدیمی که تو حیاطشون حوض دارن و درخت های پرتقال و بوی غذا همیشه ازشون بلند میشه انداخت و حرف های بیگم جان رو هم تا حدی دوست داشتم ، نوستالژیک بود و آدم رو پرت می‌کرد به گذشته ها.
Profile Image for فهیم.
56 reviews27 followers
August 17, 2021
۸۷ صفحه خواندم و بقیه‌ش رو هم ورق زدم تا ببینم آخرش چی‌ میشه. معمولا با هیچ کتابی این کار رو نمی‌کنم اما تو این مورد دیگه نتونستم ادامه بدم.
داستان در مورد نامه‌هایی از سید محمود، مشغول تحصیل پزشکی، و پری‌دخت همسرش. در بحبوحه‌ی دوران مشروطه.
محتوای نامه‌ها از دلتنگی‌های این دو کارکتره که عملا تو روند پیشرفت کتاب هم همان دلتنگی‌ها با تشبیه‌های مختلفی ارائه میشه و اینکه پری‌دخت از کاغذ آقا سید محمود مشعوف شده و سید هم همین‌طور و یکم هم از فضای سیاسی ایران تو اون زمان. در این حد سید نگرانه بابت جریان مشروطه ایران، جایی هم نامی از ستار خان برده میشه‌ آخرش هم سید محمود به این جریانات وصل میشه که باز هم جزئیات چندانی ارائه نمیشه.

نویسنده می‌تونست از فضای سیاسی اون دوران بنویسه تا محتوای نامه‌ها فقط خم زلف پری‌دخت خانم و اینکه زن مملکت شماست، حدودات شماست، بر این مملکت خسرو شمایید؟ :))))) صحبت نشه.
حامد عسکری خواسته نثر پری‌دخت و سطح فکرش رو مثل عامه‌ی زنان دوران قاجار نشون بده اما پری‌دخت عملا خودش رو در طبق اخلاص گذاشته و از زنان دیگه هم مایه می‌ذاره.

کار درستی نیست که این کتاب رو با نثر بهمن فرسی مقایسه کنم تو "شب یک شب دو" اما برای من که نامه‌های زاوش و بی‌بی رو خوندم، عاشقانه‌‌هاش برام زیبا نبود. توصیه نمی‌کنم به کسی چون وایبی که ازش گرفتم شبیه "قهوه‌ی سرد آقای نويسنده" بود.
Profile Image for Mohammad Hosein.
134 reviews20 followers
June 19, 2019
هوالحبیب
بعضی جاها دیگه خسته کننده بود... آخرشم که بغضم گرفت!
Profile Image for Bahar.
107 reviews62 followers
November 2, 2021
یادتان بهار دل است.گلدانی لاله ی عباسی را در هزارتوی تالاری هزار در و بر هر در هزار قفل بگذارید، بهار که برسد میشکفد، تازه میشود، معطر میشود معطر میکند...حکایت دل ما و یاد شما نیز همین است.(از متن کتاب)
Profile Image for Mansoore.
20 reviews3 followers
October 14, 2024
کتاب کوتاه و آروم و دوست داشتنی ایه (هرچند یسری جاها یسری دیالوگاشون رو دوست نداشتم🤏)
اینکه به صورت نامه هایی از پریدخت و سید محمود بود برای من خیلی بامزه و جالب بود✨🤏

* البته چیزی که خوندن این کتاب و برای من دلچسب تر کرد تجربه همخوانیش با یکی از عزیزترین آدم های زندگیم بود🌙
Profile Image for Mohammad Naderi.
49 reviews3 followers
March 27, 2021
بسم المعطر الحبیب
کتابی که از ابتیاع کردن و خواندن آن و از داشتن آن در کتابخانه منزل پشیمان نخواهید شد. شاید کتاب خط داستانی شگفت انگیزی نداشته باشد اما از شخصیت پردازی و نثر دوره قاجاری آن لذت می برید . خاطر نشان اینکه خود نویسنده در مقدمه ذکر می کند که این اولین تجربه نثر نویسی او است و نباید به او سخت گرفت.
باقی بقایتان
جانم فدایتان
محمد نادری
Profile Image for Amir mohammad.
32 reviews2 followers
February 2, 2019
تنها دلیل برای خوندن اسم حامد عسکری بود. شاید بشه بهش گفت عاشقانه اما متن به زمان نمیخورد. گچ پژ محسن رضوانی هرچند طنز اما متنش به نثر قجری بیشتر می چربید تا پری دخت.
Profile Image for Mohammad.
138 reviews15 followers
November 5, 2020
دو نیم ستاره به عبارات، تیکه کلام ها زبان دوره ی قجری و ابداعات کلامی نویسنده....
به لحاظ داستان قوی نبود. و قربون صدقه رفتن ها توش آنقدر زیاد شده بود که بعضی جاها بی نمکش کرده بود.....
Displaying 1 - 30 of 144 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.