Jump to ratings and reviews
Rate this book

شماس شامی

Rate this book
داستان اگر اجازه ندارد تاریخ را تحریف کند، اما این توان و ظرفیت را داراست که تاریخ را از زاویه‌ای نو به روایت بنشیند، گویی که آن را دوباره می‌آفریند.
در شمّاس شامی، برهه‌ای از تاریخی مکرر، باز هم تکرار می‌شود و هنوز نامکرر است.

مجید قیصری با مجموعه داستان گوساله‌ی سرگردان (افق۱۳۸۶) جایزه‌ی نویسندگان و منتقدان مطبوعات، جایزه ادبی اصفهان، جایزه‌ی جشنواره‌ی ادبی شهید حبیب غنی‌پور و لوح تقدیر جشنواره‌ی روزی‌روزگاری را از آن خود کرد.
رمان باغ تلو، اثر دیگر قیصری نیز برنده‌ی جایزه‌ی مهرگان ادب شد.

159 pages, Paperback

First published January 1, 2008

5 people are currently reading
95 people want to read

About the author

مجید قیصری

19 books27 followers
مجید قیصری نویسنده‌ای که با داستان‌های جنگی‌اش شناخته شده است.
وی در سال ۱۳۴۵ در تهران متولد شد اما اصالتاً اصفهانی است و در رشته روانشناسی تحصیل کرده است. قیصری در اوایل دهه ۷۰ به طور جدی به نوشتن داستان کوتاه پرداخت. مجموعه داستان «صلح»، رمان «جنگی بود، جنگی نبود»، مجموعه داستان «طعم باروت» و مجموعه داستان «نفر سوم از سمت چپ» محصول تلاش‌های او در زمینه داستان‌نویسی در دهه گذشته است.
در سال ۱۳۸۰ رمان «ضیافت به صرف گلوله» و در سال ۸۴ مجموعه داستان «سه دختر گل‌فروش» از وی به چاپ رسیده و رمان «باغ تلو» و مجموعه داستان «گوساله سرگردان» نیز از جمله کتاب‌های وی است. داستان‌های کوتاه قیصری در حقیقت کوله‌بار زخم‌ها، یادها و شهود هنرمندی است که سال‌های نوجوانی خود را پشت خاکریزها و زیر آتش‌باران روزهای جنگ گذرانده است. وی سعی کرده است تا از خاطرات جنگ تنها به روایتی ساده بسنده نکند بلکه خواسته است داستان‌های ماندگاری بسازد که به روایت عواطف انسانی و موقعیت‌های مختلف در پس‌زمینه‌‌ای به نام جنگ بپردازد.
همچنین کتاب «سه دختر گل فروش» برنده جایزه قلم زرین سال ۸۵ شد.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
34 (15%)
4 stars
70 (32%)
3 stars
87 (40%)
2 stars
16 (7%)
1 star
8 (3%)
Displaying 1 - 30 of 47 reviews
Profile Image for مجید اسطیری.
Author 8 books548 followers
September 24, 2019
خوش تر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران

عالی در تعلیق
خیلی خوب در انتخاب زاویه دید
خوب در فرم و ساختار شبیه به کارهای بورخس
متوسط در نثر
Profile Image for Saman.
314 reviews139 followers
December 6, 2024
زمان روایت داستان بعد از عاشورای سال 61 هجری است. راوی قصه نه یک مسلمان، نه یک شرکت کننده در جنگ و یا یک بازمانده از جنگ که یولیوس محافظ جناب جالوت، سفیر روم است که به ماجرای گم شدن سرورش در طی نامه نگاری به دولت روم می‌پردازه. او خبر از گم شدن سرورش میده و به شرح اتفاقاتی میپردازه که منجر به گم شدن او شده. جالوت در کاخ یزید حضور پیدا می‌کنه و این حضور هم‌زمان میشه با رسیدن کاروان اسرای دشت نینوا به کاخ یزید و ماجراهایی که در ادامه برای جالوت پیش میاد.

مهم‌ترین نقطه قوت رمان زاویه دید بود که از یک زاویه دید جدید به تاریخ نگریسته بود و اون رو روایت می‌کرد. داستان با یک تعلیق مناسب شروع میشه و در ادامه هم به خوبی مسیرش رو طی می‌کنه.کتاب خوش خوانی است و با اطناب و پرچانگی هم میانه‌ای ندارد.
Profile Image for حسام آبنوس.
430 reviews330 followers
September 3, 2019
جادوی زاویه دید

زاویه دید آن‌چیزی است که روایت‌های گوناگون از یک رویداد را از هم متمایز می‌کند. موقعیتی که راوی نسبت به واقعه می‌ایستد در واقع عاملی است که روایت او را متمایز می‌کند. حال اگر از رویداد زمان زیادی گذشته باشد و امکان حضور در موقعیت رویداد میسر نباشد تنها راه ممکن برای دستیابی به رویداد و اتفاق سرک کشیدن در تاریخ است. رجوع کردن به مستندات تاریخی تنها راه دستیابی به یک رویداد تاریخی است.

حال در روایت داستانی علاوه بر مستندهای تاریخی، باید فراست و هوش نویسنده را نیز در نظر داشت که از چه زاویه‌ای به رویداد نگاه کند و دوربینش را کجای رویداد بکارد تا خواننده‌اش اتفاقات را ببیند. اتفاقاتی که بخشی از آنها شاید در تاریخ پیدا نشود و این هنر نویسنده است که طوری بنویسد که باورپذیر باشد و خواننده را با خود همراه کند.

مجید قیصری که آثار مختلفی را از او خوانده‌ایم و هرکدام نیز طعم و مزه‌ای برای خواننده داشته، در آفرینش یک اثر عاشورایی جایی ایستاده تا هم خواننده را غافلگیر کند و هم اینکه به صورت ضمنی قدرت داستان‌نویسی‌اش را به رخ مخاطب بکشاند. او دوربین را این‌بار روی دوش یک مسیحی گذاشته و قرار است از زاویه نگاه او در جریان اتفاقات تاریخ قرار بگیریم.

قصه رمان «شماس شامی» از ناپدید شدن فرستاده ویژه امپراتور روم پس از آخرین ورود به دربار یزید و پیگیری‌های پیشکارش آغاز می‌شود و خواننده را درگیر سلسله‌ای از پیگیری‌ها می‌کند. پیگیری‌هایی که تا اواسط کار خواننده را به دلیل تعلیق بسیار با خود همراه می‌کند اما از جایی که کاروان اسرای کربلا به شام نزدیک می‌شود خواننده پی به چیزهایی می‌برد و ولعی برای به انتها رساندن کتاب دارد.

قیصری در روایت عاشورایی خود اسیر روایت‌های تکراری از تاریخ نشده، بلکه تاریخ را از زاویه‌ای روایت کرده که خواننده تصور نمی‌کرده که از این منظر بشود وارد داستان کربلا شد. قیصری وارد متن ماجرا نمی‌شود بلکه حواشی آن را به خواننده نشان می‌دهد و از یک رویداد کوتاه که آن هم مربوط به بزم شراب یزید است، قصه‌اش را ساخته است. در واقع این جادوی زاویه دید است که مجید قیصری از آن سود برده و «شماس شامی» را از این زاویه خلق کرده است.

زاویه‌ای که شاید یک داستان‌نویس قهار باید بنویسد تا بتواند آن را از آب دربیاود. در غیر اینصورت اغلب ماجرای بزم شراب و سفیر امپراتور روم در دربار یزید را در هیات‌ها و منبرها بارها شنیده بودیم ولی تصور نمی‌کردیم که قابلیت خلق چنین اثری را داشته باشد. اثری که رازآلود بودن آن به‌قدری است که هرخواننده‌ای را با خود همراه می‌کند.

قیصری در «شماس شامی» تلاش می‌کند سراغ خلاهای تاریخ برود و آنجا که تاریخ سکوت اختیار کرده یا حرفی نزده را با روایتش بازآفرینی کند. این رمان بر پایه یک رویداد مستند بنا شده اما بخش‌های داستانی آن در واقع همان بخش‌هایی است که تاریخ حرف نزده و قیصری اثرش را در آن خلاها ساخته و پرداخته کرده است.

در این رمان خبری از صحرای کربلا نیست و خواننده تا اواسط کار در آرامش شام و زندگی آنها سر می‌کند تا اینکه کاروان اسرای کربلا به شام نزدیک می‌شود. کرامت‌ها و آثار حضور برگزیدگان در آنها یافت می‌شود و اتفاقاتی را با خود همراه می‌کند. این رمان با توجه به فرمی که دارد پیچیدگی‌های زبانی و حتی شخصیت‌های چندوجهی و عجیبی ندارد و خواننده به سادگی در نشست‌های کوتاه می‌تواند آن را بخواند و قدرت داستان‌نویس را به تماشا بنشیند. داستان‌نویسی که بیشتر از درباره جنگ از او کار خوانده‌ایم اما در «شماس شامی» نشان می‌دهد که درست دیدن و ساده گذر نکردن از کنار وقایع، عامل مهمی برای یک داستان‌نویس خبره و چیره‌دست است.
Profile Image for Majid golestaneh.
57 reviews38 followers
January 25, 2016
اولا یه تبریک به نویسنده بابت ایده بکر و ناب کتاب . به نظرم مواجه شدن با وروود اسرا به شام از این زاویه واقعا جدید و تجربه جذابی بود برای من حداقل
به جز سرگردانی سی صفحه اول کتاب منطق روایی بعدش جذاب میشه تا جایی که مصمم میشی کتاب رو تا آخر یک ضرب بخونی . برای من که این چنین رقم خورد و خیلی هم جالب بود .
پایانش هم عالی نبود ولی قابل تحمل بود لااقل
Profile Image for Zahra Dashti.
437 reviews122 followers
August 30, 2020
شماس شامی طبق مقدمه مترجم، یک گزارش مستند از آنچه بر جالوت سفیر وقت روم در حکومت یزید در ایام عاشورا رخ داده است که توسط خدمتکار نزدیک او نوشته شده.‌ اگر مستندات و کتبی که به تاریخ اون ایام پرداختند را مطالعه کرده باشید بین این شخصیت های این گزارش و افرادی که در تاریخ واقعه عاشورا و حرکت اسرا از اونها (اغلب بی نام) یاد شده تشابه ها و تقارن هایی می بینید. گزارش کوتاهی هست و اگر کسی ماوقع این تاریخ رو نداند شاید متوجه بعضی از بخشها نشه. در مجموع گزارش جالب و قابل توجهی است که برای من جذاب بود.
Profile Image for Abolfazl.
91 reviews49 followers
September 24, 2019
اینکه نویسنده خواننده رو از اول فریب می دهد آزار دهنده است، چون ابتدا مقدمه ای از مترجم عربی کتابی می آورد که وجود خارجی ندارد و بعد هم توضیحات مترجم فارسی متن عربی کتاب خیالی را می آورد که برای اولین بار است به فارسی ترجمه می شود و به خواننده القا می کند که برگردان بخشی از کتاب پیدا شده است و این مقدمات را خارج از داستان می آورد تا باورپذیر باشد و خواننده فکر کند که کتابی براساس مستندی تاریخی می خواند، که چیزی جز فریب خواننده نیست و دلیل این کار را نمی دانم. ولی خود داستان جالب بود و کشش لازم را داشت و قابل قبول بود. کاش نویسنده به یکی از داستان هایی که اجماع درباره آن وجود داشت می پرداخت و شفاف کردن این حادثه کمک می کرد. درست است که هر کسی می تواند از زوایای مختلف به حادثه کربلا نگاه کند ولی اینکه سعی بشود داستان های مختلفی که وجود خارجی ندارد اضافه کند به خود حقیقت ضربه می زند. اگر نویسنده با این قلم به روایت داستان هایی که اجماع بیشتری بر وقوع شان وجود دارد می پرداخت، بهتر بود تا اینکه شاخه به شاخ های بی‌شمار به کربلا اضافه کند. اگر قسمت های اول نبود خیلی بهتر بود.
Profile Image for زینب هاشم‌زاده.
162 reviews66 followers
August 29, 2020
توقع‌ام از مجید قیصری خیلی بیشتر بود. یجورایی خورد توی ذوقم. مخصوصاً اوایل کتاب که قصه‌ی اصلی شروع شد، اوضاع خیلی درهم و برهم بود. کلافه شدم از این‌که دیر رشته‌ی اصلی دستم اومد و فهمیدم چی به چیه.
Profile Image for فــ کریمی.
76 reviews29 followers
July 4, 2019
بسمـ الله...
محتوای کتاب، گزارشی است که  به سال 61 هجری قمری همزمان با واقعه عاشورا و حوادث بعد از آن آمده است. و فردی به نام یولیوس خدمتگزار سفیر روم در شام در خصوص گم شدن مرموزانه سرورش جالوت در دربار یزید به علت حمایت ایشان از اسرای کربلا و اهل بیت پیامبر (ص) به دولت روم نامه نگاری می کند.
 شروع کتاب واقعا خلاقه و قشنگه ولی در ادامه چون پایان کتاب روشنه، از جذابیت کم میشه، به ویژه که زبان خاص و روایتهای ویژه ای در طی مسیر گفته نمیشه.
موضوع امام حسین علیه السلام و عاشورا، زاویه دید خاص، کوتاهی کتاب، ساده و روان بودنش باعث میشه بگم کتاب خوبیه برای نوجوان
Profile Image for Mahda shademan.
44 reviews9 followers
September 24, 2019
من این کتاب را بعد از کتاب نامیرا خوندم.
خب اگه بخوام بین این دوتا کتاب یکی رو انتخا کنم قطعا نامیراست.
ولی داستان اینکه چه جوری به ماجرا نگاه کنی و از این مدل کتاب‌ها چی بخوای؟

شماس شامی برات یه قصه خوب تعریف می‌کنه. انقدر که میتونی بدون زمین گذاشتن کتاب تا آخر ماجرا بری. یعنی از بعد ادبی و قصه گویی می تونی بگی کتاب خوبیه ولی اگه دلت بخواد از خلال داستان اطلاعات تاریخی هم کسب کنی این کتاب همچین ویژگی ندارد. تنها اطلاعاتی که به مخاطب می‌دهد این است که خیلی از مردم بعد از واقعه عاشورا و اوردن اسرا به قصر یزید متوجه ماجرا می‌شوند.
.اما نامیرا با تعریف کردن داستان، فضای کوفه، شخصیت مردم کوفه، دلیل آمدن امام حسین به کوفه، دلیل ترک مکه و... را هم به تصویر می‌کشد.
به هر حال دوستش داشتم.
Profile Image for Hossein  Golzar.
30 reviews8 followers
February 6, 2017
ماجرای کتاب شماس شامی، نامه و یا به عبارتی گزارشی بود از شماس (خادم کلیسا) شامی به یک مقام مافوق امپراطوری روم. که بخش هایی از واقعه عاشورا رو از نگاه یک مسیحی روایت میکرد.

روایت سنجیده، اتمسفر داستانی خوب حول یک موقعیت آشنای مذهبی ( که میتونه چالش روایت باشه) و به نوعی روایت موازی از یک زاویۀ جدید... تعلیق های سنجیده و فراز و فرود های به موقع داستان باعث میشد که روایت از ریتم نیفته و متن کشش لازم رو همواره حفظ میکرد ... اتمسفر تازه حاکم بر فضای داستان (روایت از نگاه یک نصرانی) قصه رو تازه نگه میداشت. و مجموعا میشه گفت رمان حساب شده ای بود.

یکی دیگه از ویژگی های خوب این کتاب اینه که بومی ایران و یا حتی صرفا مسلمانان نیست و از اون دست رمان ها درباره واقعا عاشوراست که میشه برای مخاطب غیر مسلمان هم معرفیش کرد، مثلا در کشور هایی مثل سوریه و لبنان که مسیحی های زیادی در مجاورت مسلمانان زندگی می کنند. به خصوص که بستر وقوع داستان هم در همون فضاهاست (شام).

نکته مهم دیگه که ضمن مطالعه این کتاب به مخاطب اضافه میشه آشنایی با نگاه های موجود و همراه با قیام امام حسین و مسئله خون خدا و ثار اللهی امام حسین در آئین مسیحیت هست.

به شخصه به قصه هایی که در خلال نامه ها روایت میشن و ظرفیت بالای نامه برای به دوش کشیدن بار روایت علاقه زیادی دارم و این کتاب برام یک نمونه موفق از این نوع بود.

در مجموع من که با گارد بسته خوندم ش واقعا راضی بودم و به نظرم کار خیلی خوبی بود و از پس فرم بر اومده بود طوری که جاهایی رو با وسواس کمتر چشم پوشی کنی و رد بشی.

نمونه های خوب دیگری از روایت با نامه ها رو اگر میشناسید به من معرفی کنید.

Profile Image for پگاه.
127 reviews187 followers
November 24, 2013
خیلی خیلی خوب بود..

به دو دلیل خیلی به موقع بود و خیلی از به‌موقع بودنش کیف کردم:

یک. من خیلی برام جالب بود، دید ِ آدمای نصرانی به این واقعه‌ی عاشورا. که توی کتاب آه نوشته بود؛ و بلافاصله خوندن ِ این کتاب از زبون ِ خودشون، خیلی کیف داد بهم.

دو. این اتفاقات تقریبا ترسناکی که برای سربازا افتاد(اون نوشته‌های روی دیوار و سکه‌ها و فلان) خیلی برام تازه بودن.این همه سال، هیچ محرم‌ی کسی از این‌ها برای من تعریف نکرده بود. خیلی کیف کردم که دوباره این‌جا دیدمشون!

خلاصه این که واااقعا خوب و به موقع بود!
مرسی خانم توکلی!
Profile Image for Najma.
118 reviews29 followers
October 2, 2019
دوسش داشتم.عاشورا بستر بزرگی برای داستان و رمان فراهم کرده ولی متاسفانه کم بهش پرداخته شده. این یکی از موارد خوب داستانی با موضوع عاشورا بود. یه داستان که از زاویه ای متفاوت عاشورا رو روایت میکنه قبلا توی این سبک نامیرا رو خوندم که اونم عالی بود
Profile Image for Mehdii.
Author 137 books26 followers
October 23, 2020
رمانی شُسته رُفته ، بدونِ زوائد و حرفِ اضافی. داستان تا صفحه آخر کششِ قابلِ قبولی داره.اطلاعاتِ تاریخی چندان دقیق نیست. نثر کتاب هم جایِ بهتر شدن دارد. نکته ی مثبتِ داستان پرهیزِ نویسنده از پُرچانگی های بیهوده است.
Profile Image for The Zahra..
164 reviews22 followers
September 16, 2022
زاویه دید بدیعانه و داستان تکراری. کتاب با توضیحاتی درباره کتاب دیگری آغاز می‌شود، مقدمه‌ای که می‌گوید این متن گزارشی است که یک نوکر یکی از والیان منطقه شام درباره گم شدن جالوت، اربابش نوشته است. داستان با توصیفات دقیق درباره روابط جالوت با خلیفه‌های وقت (معاویه و یزید) و پدرها و طلاب دِیر شروع می‌شود و همین‌طور این روابط را تا ورود اسرای کربلا به شام و اتفاقاتی که در پی آن می‌افتد ادامه می‌دهد.
نثر کتاب واقعا روان و نرم بود و بسیار دلنشین نوشته شده بود. با این که ماجراها تکراری بودند اما برای من بسیار جذاب بود و علاقه داشتم ادامه‌ش را بخوانم. در کل واقعا تغییر زاویه دید، این کتاب را از کسلی نجات داد و مثل یک معجزه برای کتاب عمل کرد.

لینک کتاب در طاقچه: https://taaghche.com/book/13482/
Profile Image for حمید شاهکلائی.
Author 9 books131 followers
March 9, 2019
داستان خوبی بود
از زاویه متفاوتی به حادثه عاشورا ورود کرده بود
Profile Image for Mo.Azimi.
88 reviews3 followers
Read
September 4, 2020
کتاب خوبی بود برای نمایش آزادگی
درمورد خود وقایع کربلا صحبتی نشده با توجه به مقدمه کتاب میتونست کامل‌تر باشه
درکل خوندنش خالی از لطف نیست
Profile Image for Jahangir Sharghi.
15 reviews2 followers
September 18, 2020
سر و ته نداشت. حرف خاص و جالبی برای گفتن نداشت. ایده‌ی کتاب ایده‌ی خوبی بود، اما نویسنده افتضاح درش آورده بود.
فقط و فقط اطناب بود و زورِ الکی زدن.
Profile Image for Seyyedeh Zeinab Mousavi.
259 reviews15 followers
July 8, 2025
در واقع ۳/۵

محور داستان این کتاب یه قضیه‌ست که نمی‌دونم چقدر صحت داره ولی خودم زیاد شنیده بودم.
وقتی اسرای کربلا به مجلس یزید برده می‌شن، یه نصرانی بعد از اطلاع از نسبشون با تعجب به یزید عتاب می‌کنه که من چندین نسل با پیامبرمون (گویا حضرت داوود) فاصله دارم و با این حال بسیار مورد احترام مردمم هستم، تو چطور پسر دختر پیغمبرت رو کشتی و اهل‌بیتش رو به اسارت گرفتی؟

نویسنده همین قضیه رو دست‌مایه‌ای برای این رمان کوتاه قرار داده و از زبان ملازم و محافظ این مرد نصرانی ماجرای ناپدید شدنش رو تعریف می‌کنه.

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅

دو تا اشکال دارم بهش.

یکی اینکه اول کتاب دو بخش آورده با عنوان «مقدمهٔ مترجم عربی» و «مقدمهٔ مترجم فارسی» که با خوندنش یه لحظه حس کردم شاید واقعا چیزی که اینجا اومده یه گزارش واقعیه و نه یه رمان.
که خب به نظر نمی‌رسه این‌طور باشه. شاید بگید معلومه دیگه، اسمی هم که از این به اصطلاح «مترجم»ها نیاورده. ولی خب، اصلا چه نیازی بود به آوردن همچین چیزی اونم با این اوصاف که دقیقا برای کتاب‌هایی که واقعا ترجمه شدن آورده می‌شه؟

دوم اینکه به نظرم بهتر بود به جای پرداختن به یه سری حواشیِ به نظر من بی‌اهمیت یه مقدار به اصل ماجرا بیشتر می‌پرداخت. می‌تونست توصیفات بیشتری از کاروان اسرا و ماجرای حمل سر مبارک امام بده و به جای اشارات نصفه‌نیمه به اون مجلس یزید (که جدا بریده‌بریده بودنش بعضی جاها حرصم رو در می‌آورد) با جزئیات بیشتری بهش بپردازه.

یه چیزی هم بود که من قبلا اشاره‌ای بهش نشنیده بودم، ماجرای پیراهن حضرت یحیی.
یه کسایی دنبال این پیراهن بودن که از بعضی توصیفاتشون حس کردم یهودی هستن، شایدم به طور خاص به این اشاره کرده باشه ولی به خاطر نداشتن نسخهٔ متنی امکان بررسیش رو ندارم. به هر حال مقادیری به نظرم عجیب رسید و نفهمیدم کلا منظور نویسنده از آوردن این تیکه چی بود 🤔

از اجرای نسخهٔ صوتی هم راضی بودم (البته همون اول با شنیدن صدای راوی، آقای سعید اسلام‌زاده، فهمیدم ایشون همون راوی کتاب آونگ فوکو هستن و ناخودآگاه دائم ذهن�� سمت اون کتاب می‌رفت!)


پ.ن.: متوجه نشدم چرا اسم «جالوت» رو برای این مرد نصرانی انتخاب کرده بود، مگه جالوت یه شخصیت منفی تو کتاب مقدس نیست؟ 😶‍🌫️
Profile Image for Mongarsho.
32 reviews2 followers
February 23, 2021
شماس شامی اثری از مجید قیصری
از اونجا این کتاب برام مهم شد که با مجید قیصری آشنا شدم، ایشون میگن یکی از دلایلشون برای پرداختن به این روایت، اثبات از طریق برهان خلفه، میگفتن چون اعتقادات و حوادث پیرامون جهان اسلام و بالاخص تشیع در جهان به شدت رد میشه، سعی کردن نوع نگاه به شخصیت امام رو تغییر بدن، و از زاوایه نگاه یک غیر مسلمان به این حادثه ورود کردن، و باید گفت این طرح روایت اون هم در آ��ار دینی برای من جالب بود، وقتی داستان رو شروع کردم بعنوان یه کسی که با مهر حسین بزرگ شدم واسم سخت بود که خطاب به امام اون القاب فتنه‌‌گر و خائن رو بشنوم، اما به مرور متوجه شدم که نویسنده داره از چه ترفندی استفاده می‌کنه، از تکرار و تاییداتی که راوی می‌اورد میشد درک کرد خود مجید قیصری با وسواس و البته رنج (برای رسیدن به اثری در خور) از این طرح به روایت مقبول رسیده. یه چند جا به زعم من زبان دچار ایراد میشد که احتمالا نویسنده در چاپ‌های بعدی اصلاح کنن
تلاش خوبی بود و البته قابل تقدیر
امیدوارم روزی این جور آثار که اثبات کننده حقانیت امام و مظلومیت ایشونه جهانی بشن، مطمعن تلنگر کوچکی خواهند بود.
Profile Image for Maryam Peyrovi.
174 reviews3 followers
July 7, 2025
کتابی است که می‌توانید یک نفس بخوانید و تمامش کنید. هم خوش‌خوان است و هم خوش‌فرم. از محتوا هم چیزی کم ندارد. اما باز هم انگار یک چیزی این وسط کم است و آن هم شاید این است که ماجرا و طرح اصلی کتاب، در یک داستان کوتاه تمام می‌شد و نیازی به این همه تفصیل و رمان‌سازی نداشت. البته باز هم می‌گویم واقعا دوست‌داشتنی بود و دم آقای قیصری هم گرم!
پایان‌بندی کتاب هم آدم را به فکر فرو می‌برد؛ انگار که این انسان گم‌شده، به سرنوشت کسی دچار شده که با تمام وجود به غمش نشسته بود. و چه شیرین است این هم‌سرنوشتی... :)
پ.ن: توصیه می‌کنم حتما در دهه‌ی اول محرم بخوانیدش و طوری بخوانید که به شام غریبان هم برسد... اگر بخوانید، منظورم را خوب متوجه می‌شوید💔
5 reviews
Read
November 30, 2016
حس خوبی که موقع نوشتن کتاب به خواننده داده میشه این هست که این اتفاقات دقیقا رخ داده و همه توسط شخصی که در اون زمان زندگی کرده روایت شده.
به قول نویسنده اگر چه نمیشه تاریخ رو عوض کرد، اما میشه اون رو از زاویه دیگری روایت کرد.
Profile Image for Sayyed Khalil.
37 reviews9 followers
Read
March 28, 2017
خوب بود. کاش ادامه داشت. یه نفس خوندمش
Profile Image for Mohammad Sadegh Rasooli.
548 reviews41 followers
September 1, 2022
https://delsharm.blog.ir/1401/06/11/shsh

این مطلب از من در بخش نقد کتاب شهرستان ادب منتشر شده است:
https://shahrestanadab.com/Content/ID...



مجید قیصری را بیشتر در حوزۀ داستان دفاع مقدّس می‌شناسم؛ نویسنده‌ای که در گونه‌های مختلف داستانی دربارۀ دفاع مقدّس، خودش را آزموده و در بیشتر موارد، سربلند بیرون آمده است. در «شمّاس شامی» او چالشی جدید برای خود برگزیده است: چگونه از روایت چندخطی و مبهم از تاریخ، آن هم از حاشیۀ یک واقعۀ بزرگ، داستانی بلند بسازیم؟ برای این کار، او به روایتی اتّکا کرده است که خیلی کوتاه از آن در حواشی بعد از واقعۀ کربلا در تاریخ اشاره شده است. برای این کار، قیصری از بسیاری از عناصر جریان موسوم به پست‌مدرن در ادبیات داستانی بهره می‌برد. آغاز کتاب مانند بسیاری از ادبیات داستانی پست‌مدرن، خواننده را فریب می‌دهد، پنداری نامه‌ای واقعاً پیدا شده، به عربی ترجمه شده و سپس متن عربی به فارسی ترجمه شده است. اگر کسی اهل خواندن داستان‌های پست‌مدرن از سنخ اصطلاحاً فراداستان یا متافیکشن نباشد، ممکن است در آغاز داستان دچار سوءتفاهم شود؛ آن‌قدری که مخاطب گمان کند واقعاً قیصری نامه‌ای را از جایی پیدا کرده است و حالا خواسته یک بار ترجمه را بیازماید.
فراداستان را اگر بخواهم ساده تعریف کنم، می‌شود داستان در دل داستان، مانند داستان‌های شهرزاد در «هزار و یک‌ شب» یا داستان در داستان در رمان «اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری» نوشتۀ‌ «ایتالو کالوینو». فراداستان در ظاهر نوعی بازی با مخاطب است که نویسنده از سر رندی به مخاطب القا می‌کند که خود نقشی در شکل‌گیری داستان نداشته است و صرفاً بازگوکنندۀ روایتی است که به دستش رسیده است. از این جور رودست‌ها در برخی از رمان‌های قرن بیستم پست‌مدرن می‌توان دید، مثلاً در «لولیتا»ی ناباکوف و «نام گل سرخ» از امبرتو اکو.


پیرنگ اصلی «شمّاس شامی» آن است که خدمتگزار راهبه‌ای در اطراف دمشق برای نمایندۀ امپراتور روم نامه می‌نویسد و می‌گوید چرا از نظر او سرورش جالوت فرد بی‌گناهی است و چگونه جالوت یک‌شبه از قامت یکی از نزدیکان خلیفۀ وقت، یزید پسر معاویه، به مغضوبان او تبدیل شده است. این نامه در بیست‌وهشت بخش نوشته شده است و اینجاست که قیصری هنر خود را با تعلیق و محدودسازی زاویۀ دید از دیدگاه خادمی که راه به قصر نداشته و همه چیز را با مخلوطی از حدس و گمان بیان می‌کند، نشان می‌دهد. به بیانی دیگر، قیصری از فنّ راوی نامطمئن حدّاکثر بهره را می‌برد که هم بر تعلیق کار بیفزاید و هم آنجاهایی از تاریخ را که مبهم است، به حساب ندانستن راوی، رفع و رجوع کند. البتّه نمی‌شود همۀ این را به حساب ابهام تاریخ گذاشت، چرا که قیصری در کتاب دیگرش «دیگر اسمت را عوض نکن» و هم‌چنین داستان کوتاه «نفر سوم از سمت چپ» دقیقاً از همین شگرد برای تعلیق و سپس تأثیرگذاری مخاطب در مورد تألّمات روحی جنگ استفاده کرده است. این را نیز در حاشیه بگویم که به نظرم داستان بلند «دیگر اسمت را عوض نکن» که به سبک نامۀ دوطرفه بین سربازی ایرانی و سربازی عراقی نوشته شده است، جزو آثار خوب و قابل تأمّل در حوزۀ‌ ادبیات مقاومت و دفاع مقدّس است.


حادثۀ عاشورا چیزی است شبیه به قصّۀ عشق که از هر زبان که می‌شنویم، نامکرّر می‌نماید. راحت‌ترین کار شاید آن باشد که آن قصّه را دوباره با تشنگی، علقمه، اسارت کودکان و زنان و سرهای روی نیزه بازگو کرد و به خاطر حرارتی که در قلوب مؤمنین است، این قصّه برای همیشه جانکاه و تأمّل‌زا می‌ماند. امّا کار نویسندۀ حرفه‌ای آن است که همیشه زاویۀ دید جدیدی را به مخاطب نشان بدهد که از آن زاویۀ دید بتواند جور دیگری با مسأله روبه‌رو شود. اینجاست که شراب‌خواری درباریان اموی و ترسی که بر جان‌های سربازان پس از کربلا افتاده است، از زاویۀ‌ دید راوی‌ای بیان می‌شود که ظاهراً به خاطر مسیحی بودنش، هیچ تعصّبی نسبت به مسأله ندارد. او خادم است و وقتی سرورش به دربار یزید می‌رود، باید بیرون منتظر بماند و اینجا تنها راوی گفتگوهای پراکندۀ نگهبانان باشد و از روی حالت چهرۀ سرورش، حدس‌هایی از اتّفاقاتی که در قصر یزید افتاده است، بزند.


از قوّت‌های این رمان کوتاه (نوولا) گفتیم امّا خوب است از نقطۀ ضعفش نیز بگوییم. به نظرم زبان کار اصلاً‌ مناسب این فضا نیست. استفاده از کلمات امروزی مانند «پیگیر» و بدتر از آن کلمات غیرفارسی مانند «ماساژ» و «کنترل» از نویسنده‌ای پرسابقه انتظار نمی‌رود. اینجاست که جای خالی ویراستاری دقیق به چشم می‌آید و شاید همین یک نقیصه از ماندگار شدن این اثر در ادبیات بکاهد، چرا که به قول شفیعی کدکنی، تاریخ غربالگر بی‌رحمی است برای ادبیات. نوع روایت این کتاب چیزی شبیه «بازماندۀ روز»‌ از ایشی‌گورو است امّا در «بازماندۀ روز» ایشی‌گورو از ابزار زبان برای شکل‌دهی به زاویۀ‌ دید راوی، بهرۀ خوبی می‌برد. جای زبانی شبه‌کهن در کار قیصری واقعاً خالی است.


در مجموع «شمّاس شامی» کاری است خواندنی که می‌توانست از این‌ها هم بهتر باشد. امیدوارم با وارد شدن نویسندگان حرفه‌ای به حوزۀ ادبیات دینی و تاریخی، بخشی از قصّه‌های کمتر شنیده‌شده از تاریخ را با زاویۀ دید جدیدی بخوانیم. هر کسی حوصلۀ خواندن تاریخ ندارد؛ به قول امید مهدی‌نژاد «تاریخ را برای نخواندن نوشته‌اند» ولی معمولاً اقبال بیشتری به روایت‌های داستانی می‌شود.



Profile Image for Sayyid Ali mar’ashi.
198 reviews4 followers
September 11, 2021
شماس شامی
اجازه میخواهم غیر احساسی و ادبی سخن بگویم. همه ما تراژدی کربلا را از منبر سخنران های مذهبی شنیده ایم و یا فیلم روز واقعه و سریال مختارنامه را دیده ایم. برخی از ما هم احتمالا مقاتل و داستان های روز عاشورا را خوانده ایم. گمان می کنم در بیشتر آنها همسفر کاروان حسین بن علی علیه السلام شده ایم و با چشم دل از مکه به دشت نینوا رفته ایم. در کوفه با ماجرای مسلم غریبی را تجربه کردیم و با بازگشت حر بن یزید به سپاه اندک امام امیدوار شدیم و در نهایت با کامل شدن محاصره در شب دهم گوشه ای از چادرهای برافراشته را انتخاب می کنیم و حیران و ناامید با خود مرور می کنیم چه شد که این اتفاق افتاد؟ آیا حسین علیه السلام راه دیگری نداشت؟

شاید هم عده ای غرق در صفای باطن و صورت های نورانی جوانان و برنادلانی شوند که شب را به شوخی کردن و روحیه دادن به خود و خانواده امام می گذرانند. عده ای نیز در گوشه و کنار امشب را به تأسی از امام با خدای خود خلوت کرده اند و احتمالا تمام زندگی خود تا آن لحظه را مرور می کنند.

شماس شامی اما نه با کوفه کار دارد و نه کربلا! سراغ جایی رفته که منشا تمام این اتفاقات بوده و در یک بی خبری و جو سنگین تبلیغاتی چند ده ساله، مشغول آذین بستن شهر برای ورود اسرا است. در یک کلام طرح نویسنده به دلم نشست. بلاخره هنر می خواهد داستان را از جایی شروع کنی که کمتر به آن پرداخته شده و شاید چون در تمام روضه ها و گریزها سریع به سراغ گودال رفته ایم و ستاندن اشک چشمی از مخاطب و طهارت باطنی دل او، خیلی برای گذشتگان ��ا مهم نبوده تا از شام بنویسند و یا مکتوبات بجامانده از روحیه و تفکر آن مردمان را مورد سنجش قرار دهند. تا آنچه بنده به عنوان یک مخاطب عام خوانده ام صرفا به بی خبری و جهل شامیان استناد کرده اند و پروپاگاندای سنگین معاویه علیه علی علیه السلام و فرزندان او. در مابقی موارد هم داستان کربلا نتیجه ترس، ضعف و دنیاطلبی علویان و اهل کوفه و سابقه داران علوی دانسته شده که البته من در مقام رد این مساله نیستم و صرفا قصد دارم سهم هر جریان را در این فاجعه که ابعاد غیر دینی آن هم پر رنگ است-یک مقاله می طلبد این بخش- مشخص کنم.

شاید در نظر برخی این مساله تنوع طلبی و یا موضوعی فرعی جلوه کند اما برای فهم داستان کربلا یک بخش شناخت شام و شامی است و هیچ کسی نمی تواند با این مهم مخالفت کند. افزون بر این حواسمان هست که تکرار دلاوری ها و بیان آداب و سجایای اخلاقی سپاه امام ملال آور نیست و زنده نگه داشتن تمام خوبی هایی است که شرافت و کرامت ما انسان ها بدان وابسته است.

در شماس شامی ما تقریبا کمتر تماس مستقیمی با خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم داریم و اتفاقا همین حرکت نویسنده به موازات جریان اسرا و داستان کربلا و نزدیک شدن گاه به گاه راوی به آنها ریتم جذابی به داستان داده است که از نظر من نقطه قوت این اثر به شمار می رود. همانطور که آقای آبنوس نیز زبان راوی و داستان را متوسط دانسته بودند من نیز آنرا در برخی موارد پاشنه آشیل متن می دانم که پابه پای روایت جلو نمی آید و گاهی لنگ می زند. نقطه ضعف دیگر کتاب تفریط در پرداختن به وقایع مرتبط با داستان کربلا است. چند صفحه پایانی تقریبا به طور کامل به داستان شماس و گمشده اش اختصاص می یابد و ادامه دادن کتاب برای مخاطبی که انگیزه دینی نیز از خواندن آن دارد را دشوار می کند.

پ: شماس شامی شما را تشنه تر می کند و این برای من ویژگی جذابی است.
سیدعلی مرعشی
محرم ١۴٠٠شمسی
Profile Image for Ketabkhoram.
82 reviews3 followers
December 15, 2020
⭕روایت عاشورا و اتفاقات بعد از آن را زیاد شنیده‌ایم و خوانده‌ایم و همچنان جا داره که بخوانیم و بشنویم اما در این کتاب قراره از زاویه‌ی دیگه‌ای بریم به سمت بازخوانی عاشورا ، این‌دفعه می‌خواهیم از زبان خدمتکارِ جالوت از نوادگان حضرت داوود علیه‌السلام (فرستاده‌ی امپراتوری روم در شام) در مورد عاشورا بشنویم

⭕کتاب کم حجم و روان‌خوان هست و از نظر بنده ، نویسنده خیلی خوب ماجرا رو روایت کرده بود

⭕بخشی از کتاب :
در آن‌حال که اخبار مربوط به اسرا را می‌شنیدم به این فکر می‌کردم که لشکریان خلیفه که توانسته بودند به ضرب تیغ شمشیر صدای مخالفان خود را قطع کنند ، حالا به چه حربه‌ای می‌خواستند جلوی شایعات بعد از جنگ را بگیرند؟ اخباری که در دل راهبان دِیر (ما کافران) رسوخ کرده بود، با مسلمین که دیگر معلوم است چه می‌کند!
به عنوان نمونه می‌گفتند:((وقتی که سربازان محافظ اسرا، سر فرمانده‌ دشمنان خلیفه‌ی جوان را روی تخته‌سنگی گذاشته‌اند تا استراحت کنند، چکه‌ای خون تازه بر تخته‌سنگی چکیده و از دل سنگ،خون تازه‌ای جوشیدن گرفته!)) وقتی این داستان را برای سرورم تعریف کردم، می‌دانید چه گفتند.
گفتن :((هم‌چون سر مبارک حضرت یحیی‌نبی.))
50 reviews1 follower
March 31, 2023
خود سرباز می گوید : امشب در پشت دیوارهای دیر شما فهمیدیم که بوی بهشت برای همیشه بر ما حرام شده...
داستان اگر اجازه ندارد تاریخ را تحریف کند، اما این توان و ظرفیت را داراست که تاریخ را از زاویه‌ای نو به روایت بنشیند، گویی که آن را دوباره می‌آفریند.
در شمّاس شامی، برهه‌ای از تاریخی مکرر، باز هم تکرار می‌شود و هنوز نامکرر است.
لینک کتاب در طاقچه :
https://taaghche.com/book/13482/%D8%B...
Displaying 1 - 30 of 47 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.