باریس آکونین نویسندهی گرجیالاصل روسی و از مشهورترین نمایندگان ادبیات پستمدرنیستی روسیه است. عمدهی شهرت او مدیون رمانهای پلیسی-تاریخی است که با نقشآفرینی کارآگاهی به نام فاندورین، آوازهای همپای پلیسینویسان بزرگ جهان برای او به ارمغان آوردهاند. به لطف رمانهای آکونین، ادبیات پلیسی، که در روسیه معمولاً در ردهی ادبیات نازل و بازاری قرار میگرفت، جایگاهی همپای آثار فاخر ادبی پیدا کرده است. آکونین در نمایشنامۀ مرغ دریایی در حقیقت پایان مرغ دریایی چخوف را «اصلاح» میکند و آن را به روشی که خود میپسندد ادامه میدهد و از کمدی چخوف یک ماجرای پلیسی بیرون میکشد. منتقدان بسیاری این بازی او را «اسائهی ادب به ساحت والای چخوف» قلمداد کردند و تا حد «تکفیر» ادبی نویسنده پیش رفتند، ولی بسیاری دیگر نیز مرغ دریایی آکونین را تصمیمی جسورانه، سرگرمکننده، هوشمندانه و همساز با اوضاع و احوال امروز جهان ارزیابی کردهاندو زبان به تحسینش گشودهاند.
Real name - Grigory Shalvovich Chkhartishvili (Russian: Борис Акунин; Georgian: გრიგორი შალვას ძე ჩხარტიშვილი; Аlso see Grigory Chkhartishvili, Григорий Чхартишвили), born in Tbilisi, Georgia, in 1956. Since 1958 he lives in Moscow. Writer and translator from Japanese. Author of crime stories set in tsarist Russia. In 1998 he made his debut with novel Azazel (to English readers known as The Winter Queen), where he created Erast Pietrovich Fandorin. B. Akunin refers to Mikhail Alexandrovich Bakunin and Akuna, home name of Anna Akhmatova, Russian poet. In September of 2000, Akunin was named Russian Writer of the Year and won the "Antibooker" prize in 2000 for his Erast Fandorin novel Coronation, or the last of the Romanovs. Akunin also created crime-solving Orthodox nun, sister Pelagia, and literary genres. His pseudonyms are Анатолий Брусникин and Анна Борисова. In some Dutch editions he is also known as Boris Akoenin.
هنگام خواندن ادامهی مرغ دریایی بیاختیار به این فکر میافتیم که با نویسندهای سروکار داریم که ذهنش سرشار از خلاقیت پلیسی است. آرتور کانن دویل داستانی دارد بهنام «مرگ ارباب روس»، که هولمز در آن به واتسون متحیر نشان میدهد داستایفسکی درک کاملاً نادرستی از قتلی دارد که خودش آن را در رمان برادران کارامازوف به تصویر کشیده است. به نظر هولمز اسمردیاکوف فقط وانمود میکند که قاتل است و در حقیقت کس دیگری مرتکب قتل شده است. واتسون بهتزده میپرسد: «ولی در این صورت قاتل کیست؟» هولمز پاسخ میدهد: «رومیان میپرسیدند: چه کسی نفع میبرد؟ ما هم باید به توصیهی آنان گوش کنیم و انگیزهای برای قتل بیابیم.» و سپس به شکلی قانعکننده ثابت میکند که هر کسی می توانسته دست به قتل زده باشد، حتی آلیوشا کارامازوف. ولی هولمز در متن رمان داستایفسکی دست نمیبرد، در حالیکه آکونین موضوع نمایشنامهی چخوف را «چکشکاری» میکند. (کانن دویل، آرتور، «مرگ ارباب روس» -به زبان روسی-، مجلهی مرور کتاب-کنیژنویه آبازرنیه-، ش ۲۴-۱۹۹۱-، ص ۸. مدتی پس از نگارش این مقاله مشخص شد چنین داستانی به قلم کانن دویل وجود خارجی ندارد. درحقیقت، داستان را نویسندهای روس به نام سرگی باریسوف نوشته و آن را در مجلهی مرور کتاب با نام کانن دویل منتشر کرده و در پایان، چنین پرسشی را به صورت مسابقه مطرح کرده بود که «به نظر شما چرا این داستان کانن دویل در طول سالها ناشناخته مانده بود؟» در شمارهی بعدی مجله به کسانی که حدس زده بودند کانن دویل چنین داستانی را ننوشته است جایزه داده شد. ولی بسیاری از خوانندگان این داستان را واقعاً آفریدهی کانن دویل قلمداد کردند و متن آن حتی به برخی از چاپهای معتبر مجموعه آثار کانن دویل در روسیه نیز راه یافت.) ورا ساولیوا -قتل کاملاً انگلیسی- مجلهی گفتار روسی- صفحه ۸۴ کتاب
خوشحالم که این کتاب رو اشتباهاً به جای مرغ دریایی اصلیه خریدم که حالا مجبور شدم بخونمش! این نمایشنامه در ادامهی پردهی آخر مرغ دریاییِ چخوف نوشته شده و واقعا ناامید نمیکنه. یه پلات توییست خفن رو میندازه وسط و درموردش ۷ تا برداشت مختلف ارائه میده. من که از تک تک برداشتها لذت بردم.
متاسفانه اینقدر یهویی انتخابش کردم که نمیدونستم بهتره قبلش نمایشنامهی چخوف با همین عنوان رو بخونم. توی توضیحات کتاب اومده که نویسنده در این نمایشنامه، پایان نمایشنامهی چخوف رو اصلاح کرده ولی چون نمایشنامهی چخوف رو نخوندم، نمیدونم تا چه اندازه موفق بوده و یا این کار اصلا صحیحه یا نه. اما به عنوان یک نمایشنامهی مجزا، برای من جالب بود. اینکه یک اتفاق به چند شکل متفاوت روایت بشه رو دوست دارم و باعث میشه ذهنم توی موقعیتهای زندگی واقعی، زوایای مختلفی رو ببینه.
مرغ دریایی چخوف رو نخوندم اما این مرغ دریایی واقعا زیبا بود. من هنوز با دنیای نمایشنامه ها غریبم و تک و توک نوکی بهش میزنم تا شاید بتونم با یه لبخند باهاش دوست شم و اون هم جوابم رو با یه لبخند بده. مرغ دریایی جواب لبخندم رو داد. چیزی که توی این نمایشنامه خیلی دوست داشتم زیرکی نویسنده اش بود در طراحی سناریوهای مختلف برای پایان این قصه و جالبتر اینکه به تعداد افراد حاضر توی اون صحنه سناریو خلق کرده بود. یک ستاره رو هم به خاطر اینکه بعضی از پایان ها باب دلم نبود کم کردم. خوندن این نمایشنامه رو هم مدیون طاقچه بی نهایت دوست عزیزی هستم که بی دریغ بهم محبت کرد. امیدوارم در فرصتی مرغ دریایی چخوف رو هم بخونم.
مرغ دریایی چخوف را نخوانده ام، اما نخوانده می گویم مرغ دریایی من این است و آن نیست! نمایشنامه ای زنده، پویا و جنبنده با فرمی متفاوت و شخصیت هایی که همانطور که نمایش می طلبد، می گویند و سکوت می کنند و انجام می دهند و انجام نمی دهند. تجربه ی خوبی بود و فکر می کنم از آن نمایشنامه هاست که به خاطر سبکش خواندنش نسبت به تماشایش مخاطبش را در لذت بیشتری غرق می کند.
4🌟 خبب این کتاب اسمش شاید براتون آشنا باشه و ادامه همون کتابه،ادامه کتاب مرغ دریایی چخوف. کتاب دو پرده داره که توی پرده دوم توی 8 بدل احتمالات اون کتاب رو از دید این نویسنده بسط میده. کتاب ترجمهاش عالیه که از مترجمش مشخصه. بعد خوندن مرغ دریایی چخوف این کتاب رو توصیه میکنم فقط باید دقت کنین باریس آکونین یکم با اغراق بیشتری مینویسه و سبک این کتاب رو پلیسی کارآگاهی کرده.
باریس آکونین، ادبیات پلیسی روسیه رو از مبتذل بودن نجات داده و بهش رنگ فاخر بودن داده*
Очень занятная книжка! В очередной раз доказывает, что господин Акунин — мастер детективного жанра. Я не читал произведение "Чайка" Чехова, но мне кажется, что это не мешает оценить данное произведение по достоинствам. Может быть, даже наоборот.