ب نام خدا خب همون طور ک قبلا گفتم اولش فکر میکردم ازین کتاب هایی هست ک صرفا ی سری سوالاتی ک بچه مذهبی ها اغلب دغدغه شونه رو مطرح میکنه و در نهایت هم بدون پاسخ دادن ب این همه سوال مخاطب رو با کلی عذاب وجدان و مسئولیت و .... تنها بذاره
واسه همین اولین بار خیلی با اکراه خونده بودمش امروز دوباره از اول خوندمش واقعا کتاب خوبی بود ب نظرم پاسخ خیلی از سوالات و دغدغه هایی بود ک شاید اگه اول دوره دانشجویی میگرفتم خیلی راه های غلط رو امتحان نکرده بودم و حالا جلوتر از اینی ک الان ایستادم وایساده بودم
امیدوارم ازین نوع تجربه نویسی ها رو همه داشته باشیم ک لااقل اگه خودمونن از قافله جاموندیم و نتونستیم راه رو بریم و همه ی دوران تحصیلمون شد صرف شناخت موقعیت و هدف و این ها با انتقال تجربه ها و راهی ک رفتیم نسل بعدی ی قدم جلوتر از ما بره
موضوع و شروع کتاب عالی بود اما هر چه جلوتر میرفت و حرف های نویسنده از محیط دانشگاه خارج میشد پیوستگی و زیبایی خودش رو از دست میداد برای من کل کتاب همین دو جمله بود و بس: "کارتان" را برای خدا نکنید برای خدا "کار" کنید. این همه دانشگاه زدیم این همه رشته دانشگاهی اضافه کردیم ولی مشکلات جامعه ما بخاطر ندانستن یکسری امور و ضعف های علمی نیست بلکه بخاطر عمل نکردن به دانسته هامون است.
درباره این که جنگ امروز کجاست؟ این فرمانده سابق بسیج دانشگاه، ایده های جالب و حرفهای قشنگی تو این کتاب نوشته. "شما کارتون رو برای خدا می کنید" یا "برای خدا کار می کنین؟" اگه از این کتاب که نایاب هم شده و ارزش هدیه دادن هم داره (گرچه ارزش مادی اون کمه) به تفاوت همین دو جمله پی ببرید، می تونه زندگی شما رو در جهت دیگری تغییر بده.
به این کتاب به این خاطر ۵ ستاره دادم چون با وجود اینکه ساده ولی دقیق صحبت کردن سخت است، خوب عمل کرده است. این کتاب انگار قرار است به نسل جوانتر و تازهدانشجو انتقال تجربه دهد و به نظرم خیلی خوب بوده. کاش این جور دغدغهها در مورد علم و تکنیک در نظر غرب و خطر انتقال بیتأمل آن را کسی توی گوش ما میخواند.