اين اثر هم مثل ديگر آثار اين نويسنده در جنوب ايران رخ ميدهد و در پسزمينهي داستان، به فرهنگ و سنتهاي بومي اين خطه پرداخته شده است. ايوبي در اين رمان، ماجراي زندگي شخصيتي به نام حبيب را از کودکي تا پيري روايت ميکند. اين كتاب دربارهي مردي فاقد ارادهي عقلاني است كه بدون بهرهگيري از قوهي عقل و منطق، با زندگي و آدمها روبهرو ميشود.
طعنه مشت نیست که بخوری ، یک ساعت ، دو ساعت ، یک روز ، دو روز حتی یک ماه ، دو ماه زیر چشمت بادمجانی باشد و درد بکند ، طعنه خیلی خیلی ناکار می کند حتی آن هایی که لیاقت طعنه را دارند ، سخت شان است ....