Jump to ratings and reviews
Rate this book

زرتشت سیاستمدار یا جادوگر؟

Rate this book
مدارک و منابعی که برای تحقیق در دین و فرهنگ ایران قدیم در دست داریم، چنان گوناگون و ناهماهنگ و تأویل‌پذیرند که اگر پژوهنده‌ای در یکی از مراحل کار خود به برخی از آن‌ها بیش از اندازهٔ شایسته تکیه کند و برخی دیگر را از نظر دور دارد، یا در توجیه و تأویل تعبیرات و مفاهیم پای‌بند قواعد زبان‌شناسی نباشد و از سیر و تحول معانی الفاظ بی‌خبر و به اصول «پدیده‌شناسی دین» بی‌اعتناء باشد، بی‌شک به گمراهی خواهد افتاد. از نمونه‌های بازگفتنی این‌گونه گمراهی‌ها، نظرات کاملاً متناقضی است که دو تن از معروف‌ترین ایران‌شناسان این عصر، یعنی ه. س. نیبرگ [نوبرگ] و ا. ا. هرتسفلد دربارهٔ شخصیت و دین زرتشت ابراز داشته‌اند. نیبرگ، در کتابی به زبان سوئدی که ترجمهٔ آلمانی آن به سال ۱۹۳۸ به نام دین‌های قدیم ایران انتشار یافت، زرتشت را طبیب و کاهنی دانسته است که در روزگارانی بسیار دور، در یکی از جوامع بدوی آسیای مرکزی، به حکم وراثت، پیشوایی دینی و اجرای آداب و مناسک خاص قبیلهٔ خود را برعهده داشته و بر سر گروهی از خاصان و پیروان خود به دفع ارواح زیانکار و ایجاد رابطه با عالم ارواح پاک مشغول بوده است. وصول به این عالم برتر، از راه رقص و سماع و خلسه و با نوشیدن موادی که از گیاهان نشئه‌آور به دست می‌آمده، میسر بوده است؛ و در آن حالات روان از تن جدا شده به روح اعظم کیهانی، که زرتشت آن را «وهومنه» می‌نامید، اتصال می‌یافت. زرتشت خود غالبا در این عوالم سیر می‌کرد و بسیاری از سرودهای خویش را در حال جذبه و بی‌خودی سروده است.

119 pages, Paperback

First published January 1, 1951

1 person is currently reading
53 people want to read

About the author

W.B. Henning

12 books3 followers
HENNING, WALTER BRUNO (b. Ragnit, East Prussia, 1908; d. Berkeley, Calif., 1967; celebrated Iranist and linguist. An appreciation of the work of Walter Bruno Henning (in his earlier publications W[alter], from 1937 W[alter] B[runo] Henning), would almost amount to writing a history of the study of Middle Iranian languages and cultures in the 20th century. There exists hardly any discovery in this realm of knowledge to which Henning has not made major and fundamental contributions, and the fact that it is precisely this area of Iranian studies which went through an unprecedented evolution in the 20th century underlines the importance of this scholar, who can be without exaggeration considered as one of the leading philologists of the past century.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
3 (16%)
4 stars
10 (55%)
3 stars
4 (22%)
2 stars
0 (0%)
1 star
1 (5%)
Displaying 1 - 6 of 6 reviews
Profile Image for Peiman E iran.
1,437 reviews1,064 followers
December 27, 2018
‎دوستانِ گرانقدر، کتابهای زیادی در موردِ زرتشتِ خردمند و بزرگ نوشته شده است که بسیاری از آنها به راه اشتباه رفته و دیگران نیز بدونِ پژوهش آن نظریات را در اینترنت پخش کرده اند.. در این ریویو نظرِ پژوهشیِ دانشمندِ پژوهشگر و ایران شناس، زنده یاد <هنینگ>، در موردِ زرتشت را با هم بررسی میکنیم.. به نظرم نظریاتِ این مردِ بزرگ، ارزشِ اندیشیدن را خواهد داشت.. هنینگ جزوِ آن دسته از اندیشمندانیست که احترامِ بسیار زیادی برایِ او قائل هستم... در ریویوهایِ دیگر نظریاتِ دور از واقعیتِ <هرتسفلد> و <نوبرگ> را به صورتِ جداگانه برایتان خواهم نوشت
----------------------------------------------
‎زرتشتِ بزرگوار و خردمند، 258 سال پیش از حملهٔ اسکندر به ایران برخاست، بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که زادروزِ وی باید میانِ سالهای 630 و 618 پیش از مسیح و زندگیِ او را نزدیک به سالهایِ پایانیِ حکومت مادها در نظر گرفت. هنینگ در موردِ تاریخِ زرتشت، زبانِ گاتها را بررسی میکند که کهن تر از سایر بخشهایِ اوستا و کهن تر از زبان کتیبه هایِ هخامنشی میباشد
‎در موردِ زادگاه زرتشتِ بزرگ، هنینگ این نکته را روشن میسازد که بر اساسِ شواهدِ تاریخی، گویا در مشرق و شمالِ شرقیِ ایران، دولتی تشکیل شده بود که از خاندانِ مادها بوده و از مادها به شمار می آمدند، که وسعتِ آن تا جنوبِ سیستان و حوالیِ "رخّج" (حوالی قندهار امروزی) ادامه داشته است و شهرهایِ مرو و هرات نیز در آن قرار میگرفته و همچنین پارت و گرگان نیز در شمارِ سرزمینهایِ این دولتِ بزرگ قرار داشته است. حکومت یا رهبریِ این سرزمینِ بزرگ با خوارزمیان بوده که بر سرزمینهایِ نزدیک به پارت و گرگان و سغد تسلط یافته بودند و "ایرانویج" که در اوستا، سرزمینِ اصلی ایرانیان به شمار رفته، با خوارزم هم مرز میشود. زرتشت در این سرزمین، یعنی "خوارزم" که در اصل تا جنوبِ سیستان و افغانستان کشیده میشده، زاده و بالیده شده است و گشتاسب، پشتیبانِ وی، آخرین پادشاهِ این سرزمین بوده است... این حکومت به زودی توسطِ کوروشِ هخامنشی برافتاد و سرزمینهایِ شرقیِ ایران نیز ضمیمهٔ حکومتِ هخامنشی گردید
‎هنینگ میانِ زبانِ خوارزمیِ باستان، که بیشتر از هر انسانی بر آن تسلط داشت و آن را کشف کرده بود و زبانِ اوستایی پژوهشی میکند و در میابد که بسیاری از واژه هایِ آن و اصطلاحاتی که در اوستا و به خصوص در سروده هایِ زرتشت یعنی گاتها دیده میشود، از زبانِ خوارزمی گرفته شده است و به احتمالِ فراوان، گاتها در حوالیِ مرو و هرات نوشته شده و بیشترِ بخش هایِ تازه تر از اوستا در حوالیِ سیستان به وجود آمده است
‎هنینگ بر این باورِ خردمندانه است که فلسفه و آیینِ زرتشتِ بزرگ، بیش از هر چیز بر اصولی اساسی و ممتاز تکیه دارد: یکی آزادیِ انسان در قبول کردنِ خوب و بد و جایگاهِ والایی که انسان برایِ تحقق بخشیدن به پیروزیِ نیکی و شکست و نابودی بدی و زشتی، در اختیارِ خویش دارد. در میانِ تمامی ادیان، تنها زرتشت است که گفته هایش انسانی بوده و همه چیز را به اختیارِ انسان گذاشته است.. در جهانی که از آمیزشِ نیک و بد ساخته شده است، پیروزیِ نهایی نیکی به کمک انسان که به اختیار دوستدار و هواخواه هرمزد (مزدا اهورا) است به دست می آید.. نه موهوماتی همچون وحی و جبرئیل در کار است و نه دیگر مزخرفاتِ غیرانسانی و کشتار به نامِ بتِ اللهِ اکبر در قالبِ عنوانِ موهومِ جهاد... به راستی که زرتشت به مانندِ دروغگویانی که خود را پیامبر نام نهادند، هیچگاه ادعایِ این عنواینِ دروغین و موهوم را نداشته و تنها به فکرِ آگاه نمودنِ انسانها و رهنمودِ آنها به سویِ آدابِ انسانی و سازندگی و تمدن بوده است
‎اصلِ دیگر آنست که باید بدانیم زرتشت در آیینی رشد و پرورش یافت که به یک خدا، (مزدا) گروش داشت. ولی این مردِ خردمند که انسان و انسانیت در درجهٔ نخست برایش اهمیت داشت، زاده شدنِ نیکی و بدی را که پیوسته در کشمکش هستند را از یک منشا و اصلِ نیک ندانست، در صورتیکه ادیانِ دروغین و موهومِ سامی و تازیان، همه چیز را از جانبِ موجودی به نامِ خدایِ یگانه میدانند... البته بنابر باور زروانیان، که از شاخهٔ زرتشتی هستند، خدایِ زمان که زروانیان قدیمتر از هرمزد و اهریمن میشمردند، در اواخر دورهٔ هخامنشی جان گرفت و توسعه یافت و از باورهایِ بابلیان اثر پذیرفت و تا چند سدهٔ نخستینِ میسحی نیز، چنان که از گفته هایِ مانی نمایان است، رواج بسیار داشته است، ولی پس از آن به تدریج سنتِ خودِ زرتشت برتری گرفت و آخر استوار شد و در کتابهایِ دینیِ زرتشتی جانشینِ باورهایِ دینیِ زروانیان گردید... عزیزانم، در موردِ زروان و زروانیان نیز ریویویی نوشته بودم که میتوانید از آن بهره مند شوید
*****************************
‎دوستانِ گرامی در موردِ دانشِ باستان شناسی و ایران شناسیِ زنده یاد هنینگ، لازم است بدانید که زمانی که کتیبهٔ پهلویِ مشهورِ شاپورِ اول کشف گردید، بسیاری از دانشمندان همچون شپرنگلینگ، تصور کردند که این کتیبه متعلق به نرسی میباشد و حتی در ترجمه و فهمِ آن اشتباهاتِ زیادی داشتند، تنها کسی که این کتیبه را به درستی خواند و کشف کرد که آن متعلق به شاپورِ اول است و موضوعش مربوط به پیروزی شاپور بر رومیان و شکست و دستگیریِ والرین است، زنده یاد هنینگ بوده است
‎یا زمانی که کتیبهٔ مشهوری در فیروزآباد کشف شد، دانشمندِ نامی، هرتسفلد، مقاله ای نوشت و این کتیبه را متعلق به ابرسام، وزیرِ مشهورِ اردشیرِ اول دانست، ولی اینبار نیز این زنده یاد هنینگ بود که با بررسی این کتیبه، دریافت هرتسفلد و بسیاری دیگر اشتباه کرده اند و این کتیبه در اصل متعلق به مهرنسی، وزیرِ نامدار و خردمندِ یزدگردِ اول، بهرامِ گورِ بزرگ و یزگردِ دوم، بوده است
‎این کتیبه را مهر نرسی به مناسبتِ ساختِ پلی نزدیک به فیروزآباد نوشته است و ترجمهٔ آن این است که: این پل به فرمانِ مهر نرسی فرماندار، برایِ آمرزشِ روانِ او و به هزینهٔ شخصیِ خودِ او ساخته شده است. هرکس بر این راه میگذرد، مهر نرسی و فرزندانش را آفرین گوید که این پل را ساخت. به یاری مزدا اهورا، اشتباه و فریب در آن نیست
‎ببینید ما چه بزرگانِ خردمندی در این سرزمین داشته ایم، بعد امروزه عده ای عرب پرستِ بیخرد، این همه حیوانِ زبان بسته را با بیخردی تمام قربانی میکنند و برایِ تازیان نذری میدهند، میخورند و میپاشند و میرینند و هیچ اثری از آن نمیماند، و به خیالِ اشتباه و موهومِ این هستند که آن همه هزینه و خرجی که شده، سببِ پاک کردنِ گناهان و آمرزشِ آنها میشود.. با آن همه هزینه ای که تازی پرستان در ایران میکنند، چه بسیار مدرسه ها و دانشگاه ها و راهسازی هایی و چه و چه میشد انجام داد.. امان و افسوس از بیخردیِ این موجوداتِ خرافی و موهوم پرست
‎زمانی که سنگ نوشته ای با نامِ "تنگ ازئو" در بین هرات و کابل، کشف شد..، همه تصور کردند که این کتیبه ای پارتی میباشد.. ولی هنینگ دریافت که آنها اشتباه کرده اند و این کتیبه در اصل، ترکیبی از سه کتیبهٔ کوچکِ دیگر است و به نوعی نگارش و خطِ عبری نوشته شده است و تاریخِ سلوکی داشته و تاریخش به صد سال پس از مرگِ یزگرد، آخرین پادشاهی ساسانی، بازمیگردد
‎این مردِ بزرگ آنقدر کشفیات از تاریخِ سرزمینِ ما داشته و آنقدر کتیبه ها و سکه ها و آثارِ کهن را کشف کرده و خوانده که تا صدها صفحه هم برایتان از آن بنویسم، بازهم کم است
‎درست است که با وجودِ انگلهایی که امروزه بر سرزمینمان حکومت میکنند، نمیشود در تاریخ این سرزمین پژوهش کرد و این تازی پرستانِ حرامی، آثارِ باستانی ما را نابود کرده اند، ولی امید است کسانی همچون هنینگ بازهم زاده شوند... عمرِ زنده یاد هنینگ کوتاه بود و شاید اگر بیش از شصت سال زندگی میکرد، امروز بیشتر از پیش با تاریخِ کهنِ سرزمینمان آشنا بودیم و آثارش روشنایی بخشِ راهمان بود... یادش همیشه گرامی باد
---------------------------------------------
‎در ریویوهای دیگر، نظراتِ ایران شناسانِ دیگر در موردِ زرتشت را برایتان خواهم نوشت
‎تاریخِ مربوط به دورانِ زندگیِ زرتشت، به اندازه ای دور و مبهم است که پژوهش در موردِ آن بسیار دشوار میباشد.. ولی یکی از بهترین راهها به نظرم نوشتنِ ریویو در موردِ نزدیکترین و پژوهشگرانه ترین نظریاتِ تاریخی برایِ شما عزیزان میباشد، تا اسیرِ تحریفاتِ تاریخی نشوید
‎امیدوارم این ریویو برایِ شما میهن دوستانِ ایرانی، مفید بوده باشه
‎<پیروز باشید و ایرانی>
Profile Image for Gavaevodata.
121 reviews
December 9, 2022
Three lectures defining author's attitude towards Nyberg's book, The Religions of Ancient Iran and consequently its comparison to Herzfeld's theories in his work, Zoroaster and his World.

Herzfeld's Zoroaster was a man who lived his life in full light of history, in time of Cyrus and Darius, a member of two royal houses, Medians by lineage and Achaemenids by marriage, and brother-in-law to both Cambyses and Darius (through Atossa, Cyrus's daughter and Zoroaster's half-sister). He was primarily a politician, got in conflict with the ruling classes, and priests, indicated as a revolutionary, and then condemned to banishment by Gaumata who later usurped the throne and pretended to be Bardiya. Zoroaster helps Darius become the king of kings, although his name was not mentioned by Darius (because of his own suggestion, as he wished to work in the dark). The irony is these men that conspired to hide the truth, speak of Truth as the chief duty of Man.

Nyberg's Zoroaster though is a prehistoric man, a witch-doctor of Inner-Asia tribes before they were civilized by the Persian Empire. Their religion is shamanism, with both equally important points of the college of Fellows of the Ordeal and the Maga. The tribal mythology, theology, and all ideas drive from ordeal (divine judgment) and Maga; the collective magical singing and dancing (or by using hemp) to reach a state of ecstasy. In this state they imagine reaching a mystical union with God Vohu Manah; the collective of the Free-souls, or the cosmic, divine Free-soul. Their souls released by trance from the body to join the other freed souls and dead souls (trance is the brother of death).

There are several types of religious belief that appear to have coalesced in Zoroastrianism.
1. The Original Religion by Zoroaster: There is one God named Ahura Mazdah, an anti-divine force led by Aara Mainyu the 'devil spirit', counter-part of Spenta Mainya (the Sacred Spirit). The acts of mankind exercises a great influence on the outcome of the cosmic war, and the association with God of a number of so-called Amesa Spentas (some regard it as aspects of God).
Nyberg: This resembles the later Zarvanism, in which Zervan the god of Time is a Deus Otiosus and sets the world in motion, but now keeps aloof from it (reminds one of the shadowy gods of Gnostic systems as 'The Nameless God' or 'The Stranger'); its management is left to two contrasting and contending powers, the Good Spirit, and the Evil Spirit. However, Henning believes that Zervanism is the outcome of contact between Zoroastrianism and the Babylonian civilization.
In the beginning Zoroaster believed in a Deus Otiosus creating the world, and an evil god ruling it. In perplexity he turned to God, asking for help and receives a revelation that his God is an active God. He turns from being a Zervanist to a strict Dualist.
My thoughts: Here you can see the evolution of religion. From the one Deus Otiosus God, to a world created by him but ruled by an evil God in response for 'world being suffering'. Out of desperation, we see an emergence of a good God, equal in power to the evil God. Out of arrogance, Man promotes the good God and merged it with the inactive creator God, and hence the demoted evil God is created by the good God. At last, by rejecting both imagined God, we reach the first place of having an inactive God of Physical Laws.
In Manichaeism the dark or evil Power is led by the King of Darkness. His opponent, in the creation of the world, is the First Man; but he is an emanation of the Father of Greatness, the chief of the light or good Power. The relation between Father or Greatness, First Man, and King of Darkness. Is the First Man in equal position as Ahura Mazda?
2. Primitive Polytheism: Iranian inherited it from the remote past, from the tribes later known as Indo-Aryans that immigrated to India. It includes many gods and goddesses: Mithra, Anahita, Verethrayna, Tistrya, etc. animal sacrifices, intoxicating drink, Hamoa, the Indian Soma in the sacrificial ceremonies.
3. The religion of Magi: Which we know very little about. Purification rites, particularly in connexion with dead bodies characterize it.
Zoroaster attacks polytheism in his poems. Nevertheless, we find polytheism mixed with Zoroastrianism. The merging of the two forms, which apparently also swallowed up the third, must have taken place before 400 B.C. probably due to the integration of the Iranian provinces. The propagandists of Mithraism, with their animal sacrifices and nocturnal haoma orgies, exercised an unholy fascination upon the simple, unsophisticated members of Zoroaster's community (alcohol prevailed over hemp).

Main Criticism:
1. & 2. & 3. ...
4. Both scholars' tendency to project the cultural phenomena of a later age into the more distant past. Herzfeld relying on events during Abbasid Caliphate, and Nyberg on Dancing Dervishes, and Prophet Mohammed.
5. Both theories reject the believes of current Zoroastrianism. They don't consider Zoroaster as a politician, nor they practice that Nyberg attributed to their founder.
6. The inadequacy of these figures to place Zoroaster in history. Why the shady politician should have been remembered at all? What is distinguishable about this ecstatic witch-doctor, even when he admitted polytheism into his Church.

In the second lecture, he provides argument to discredit both theories about Zoroaster. For Nyberg's Zoroaster, it is hard to believe that such extreme activities were practiced in modern, and complex system of Persian Empire (maybe by Scythians in Southern Russia). He also argues that hemp was not introduced and used by Iranians at that time. For Herzfeld's Zoroaster, the evidence is mostly based on name resemblances, and no record confirm his arguments.

The third lectures, he puts the date of Zoroaster around 600 B.C. and its location, somewhere around Khwarazm, and approves the dualistic believes attributed the him.
Profile Image for Khodabakhsh.
156 reviews
October 13, 2019
آقای پروفسور هنینگ در این کتاب که مجموعۀ سه سخنرانی اوست، به نقد نظرات دو تن از دانشمندان بزرگ ایرانشناس، آقایان هنریک ساموئل نیبرگ و ارنست هرتسفلد دربارۀ شخصیت و دین زرتشت می پردازد. نظرات پروفسور نیبرگ در کتاب "دینهای قدیم ایران" و پروفسور هرتسفلد در کتاب "زرتشت و جهان او" آمده است. برای مطالعه بیشتر درباره نویسندۀ این کتاب به صفحۀ ایشان در دانشنامۀ ایرانیکا مراجعه کنید:
http://www.iranicaonline.org/articles...
Profile Image for Heawa.
25 reviews7 followers
September 5, 2009
کتابی‌یه سخت‌خوندنی و لذّت‌بخش. از 3 سخنرانی تشکیل شده که دوتای اوّلی تقریباً بی‌نقص هستن ولی سوّمی نظراتِ افراطی و بعضاً مشکوک‌به‌مغالطه‌ی پروفسور هِنینگ رو بازتاب می‌دَن. مقدمه‌ی آموزنده‌ی دکتر فتح‌الله مجتبایی در غنای معانی چیزی‌از اصل اثر کم نداره؛ و ترجمه‌ی فانی ِ عزیز مثل همیشه خوب و روونه.
+ این‌کتاب دریچه‌ی تازه‌یی در دین‌شناسی به‌روی من باز کرد. ارزشش بعداً معلوم می‌شه.
Profile Image for Iman xodafard.
47 reviews10 followers
ketabhaye-xane
September 17, 2011
نقدی بر آرای هرتسفلد و نوبرگ دربارهء زرتشت
Displaying 1 - 6 of 6 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.