گسترهی محبت روایت زندگی، عاطفه و مهر همیشه ماندگار مادر است که باید یک بار دیگر بر ذهن فراموشکار و قلب سرد تاریخ حک کرد. داستان با ازدواجی میان دو خانوادهی سرشناس و متمول آغاز میشود. همه چیز بر وفق مراد است. مهمانیهای شبانه و دیدارهای خواسته و ناخواسته و آشنایی دور و نزدیک همه حاکی از پیوندی فرخنده است. اما طبیعت و روزگار اغلب سودای دیگری دارد که ساز خوش زندگی را درست سر بزنگاه ناخوش میکند... ؛
یه تابستونی خاله ام این کتابو برای مامانم از کتابخونه گرفته بود و مامانم خونده بودش و بعدم ماجراشو برام تعریف کرد. بعدا هم خودم نسخه روی گوشیشو خوندم و خیلی بنظرم کتاب جالبی بود. حداقل داستانش بعد این همه سال هنوز توی ذهنم هست.
زمانی که نوجوان بودم این کتابها رو میخووندم. هر چند که هرگز نمیگم دوره ی بدی بود یا چیزی! اقتضای اون زمان برای خیلی از ماها، از این دست کتابها بود حتی برای من،عشق به کتاب با این ها و چند تا کتاب معروف خارجی ژول ورن و غیره... شروع شد. اون زمان هم مث الان،کتابهای خوب و مترجم کم بودند یا شناخته شده نبودند.
این از اون کتاب هایی. هست که من تو ۱۲،۱۳سالگی خواندم و تو۱۵سالگی که رسیده بودم به مرحله مرشد و مارگاریتا تو آتش چهارشنبه سوری سوزاندمش که هیچوقت کسی تو اطاقم پیداش نکنه و بفهمه انقدر احمق بودم که همچین چیزایی رو بخوانم و کلی هم برای شخصیت های داستان اشک بریزم.🤦🏼♀️ الان هم بعد از روزها وهفته ها فکر کردن به این نتیجه رسیدم که در گود ریدز به این جرم اعتراف کنم بلکه یکم از ستاره هاش کنم. خلاصه رای من همان زیر خط فقر است.
عالی بود...برخلاف خیلی از کتبی که بی ارزشیها رو ارزش جلوه میدن و برعکس این کتاب اصالت و خصوصیات ایرانی رو با توجه به زمانش خوب و حقیقی جلوه داده و این برای من خیلی ارزش داشت...احسنت به نویسنده عزیز که قلم جذابی دارن
اولین کتابی که از ایشون خوندم. عاشق شخصیت های هیجان انگیز داستان بودم با یک روند خیلی عالی و پر کشش. بعد بامداد خمار دومین کتابی که منو به خوندن این سبک کتاب تشویق کرد
چقدر این کتاب رو دوست داشتم و شروع آشناییم با کارهای خانم قديري بود. همچنان هم بنظرم کتاب اشراف زاده ایشون یکی از قشنگترین کتاب هاست که لیاقت دیدن شدن خیلی بیشتری داره