Jump to ratings and reviews
Rate this book

مکان‌های عمومی

Rate this book
در این مجموعه ۹ داستان کوتاه از نادر ابراهیمی با این عناوین گرد آمده است: «کائوچو»، «زبان دیگر»، «یادگار مقدس»، «اخلاق نو»، «هدیه برای روزهای خوب»، «فردا از طریق امروز»، «خوب‌های کمی پایین‌تر زندگی می‌کنند»، «۱+۱۲» و «خداحافظی داستایوسکی».

134 pages

First published April 1, 1966

4 people are currently reading
107 people want to read

About the author

نادر ابراهیمی

94 books956 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
32 (15%)
4 stars
52 (25%)
3 stars
88 (42%)
2 stars
30 (14%)
1 star
6 (2%)
Displaying 1 - 13 of 13 reviews
Profile Image for Reza Gharibi.
39 reviews23 followers
October 29, 2015
این کتاب از مجموعه داستان های کوتاهی شکل گرفته که به نوعی انزواع و احساس کلافگی افراد نسبت به افراد ووقایع اطرافشون رو نشون میده!
کلافگی هنرمندی که دچار توهم است از صحبت با یک روزنامه نکار
کلافگی و احساس خفگان یک معلم از مسئله ی فقر
احساس کلافگی و ترس یک خانواده از نحسی روز 13 عید
و همینطور بقیه داستان ها !

وقتی کتاب تموم شد سعی کردم یک روز از زندگی خودم به عنوان یه جوون ایرانی رو توی یه فضایی مثل همین کتابی قرار بدم! آدم خسته و افسرده ای نیستم اما چنان فضای تاریکی به وجود اومد که که ترسش رو خود من هم حس کردم!
آدمایی که بی دلیل بهت می خندن! مشاوره دادن چندتا آدم احمق به یه آدم بی عقل ، فقر ، دیدن رویاهای آدمای دورمون که ذره ذره از بین میرن و کلی نقاط منفی دیگه! . . .

بین داستان ها هم "خوب ها کمی پایین تر زندگی میکنند" رو بیشتر از بقیه دوست داشتم.
Profile Image for Amirmahna.
173 reviews48 followers
October 27, 2016
کائوچو: مصاحبه با نویسنده‌ای قدیمی
زبان دیگر: مرد به اصرار همسرش به مهمانی می‌رود
یادگار مقدس‌: مرد به دیدن دوست دوران جنگ خود می‌رود
اخلاق نو: دیدن از فامیل تازه از آمریکا برگشته
هدیه برای روزهای خوب: انشاهای بچه ها
فردا از طریق امروز: بچه‌های مدرسه پسرانه
خوب‌ها کمی پایین‌تر زندگی می‌کنند: مردی که عاشق ورزشکارها بود
دوازده + یک :ترس از سیزده‌به‌در
خداحافظ داستایوسکی: آدم عشق ادبیاتی که به حجرۀ فرش‌فروشی می‌رود
**
داستان آخر کتاب، خداحافظ داستایوفسکی، معرکه است! مخصوصاً اگر اهل مطالعه باشی و عشق ادبیات، دیوانه‌ات می‌کند
همچنین است داستان‌هایی که نادر ابراهیمی از فضای مدرسه می‌سازد که در این کتاب دو داستان اینچنینند
اخلاق نو هم خیلی خوووووب بود
Profile Image for ewondare.
191 reviews13 followers
February 23, 2020
[وی نمی‌تواند درباره این کتاب چیزی بنویسد. پس فقط سکوت می‌کند.]
Profile Image for Mohammad Sadegh Rasooli.
558 reviews41 followers
April 18, 2023
https://delsharm.blog.ir/1402/01/29/mone

این مجموعه داستان کوتاه را نادر ابراهیمی قبل از انقلاب اولین بار منتشر کرده است. مضمون کلی داستان‌ها انزجار نویسنده از طبقهٔ متوسط نوظهور ایرانی است که بعضی‌هاشان سابقاً مبارز بوده‌اند اما حالا «فولکس‌واگن‌شان در جنرال‌سرویس است». افرادی که دل‌خوشی‌شان دورهمی و عرق‌نوشی و افتخار به غربی‌مآبی است.

این کتاب مانند بیشتر دیگر کتاب‌های مرحوم ابراهیمی، نقطهٔ قوت در مضمون و زبان دارد و نقطهٔ ضعف شدید در روایت و گل‌درشتی دارد. همین بس که عبارت «مکان‌های عمومی» اشاره به کارهای خاک‌برسری در فضای عمومی دارد‍! شاید شاخص‌ترین کتابش که این نقاط قوت و ضعف را در اوج دارد «یک عاشقانهٔ آرام» است و به نظرم بهترین کتاب او با فاصله‌ای نجومی «آتش بدون دود» است. «آتش بدون دود» واقعاً یکی از آثار ماندگار ادبیات داستانی معاصر است.
Profile Image for Peyman Karimi.
85 reviews1 follower
August 31, 2011
امروز تو اتوبوس شروعش کردم، اما تا شروع کردم یکی از دوستایِ قدیمیِ خوبم اومد و شروع کردیم به حرف زدن و الان منتظرم سریع‌تر شب بشه برم خونه شروع کنم ادامه‌ش رو بخونم.

پس از خواندن: کتاب زود تو اتوبوس تموم شد. باید یه کتاب دیگه از نادر با خودم همراه داشتم که تا تموم شد می‌رفتم سر وقت اون.فکر کنم این کتابیه که باید به مصطفی مستور معرفیش کرد که چند بار بخونتش :پی
Profile Image for Nirvana.
3 reviews4 followers
January 18, 2013
دو تا داستان اولشو که خوندم، چند روز گیج بودم. محشره. فقط جات خالیه استاد.
1 review
April 6, 2019
از نویسنده‌ای که با کتاب‌هایی همچون «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم»، «یک عاشقانهٔ آرام»، «چهل نامهٔ کوتاه به همسرم»، «ابن‌مشغله» و «ابوالمشاغل» می‌شناختم، خواندن مجموعه داستان «مکان‌های عمومی» تجربه‌ای غیرمنتظره بود. ریتم تند روایت‌ها، محیط‌های سرد شهری، شخصیت‌های تلخ و فاصله‌ای که شخصیت اصلی از دیگران می‌گیرد با نرمی و لطافت سخن، گرمای وجود، محیط‌های دلگرم‌کننده و امید، امید، امید خالص و روشن نوشته‌های دیگر ابراهیمی بسیار فاصله دارد. ابراهیمی در این کتاب دست روی گره‌هایی گذاشته که باعث تلخی و ناامیدی شخصیت‌هایش می‌شوند -مانند گره‌های بین زن و شوهر، گره‌هایی که در وجود بچه‌ها در محیط مدرسه ایجاد می‌شود، گره‌هایی که بخش بزرگی از شخصیت اقشار پایینی اجتماع را شکل می‌دهند، و گره‌های ناشی خرافات که می‌توانند به گره‌های کور تبدیل شوند- و با اینکه در انتهای تعدادی از داستان‌ها شعاعی از نور امید را به خواننده و شخصیت‌هایش نشان می‌دهد، طعم تلخ باقی روایت همچنان در پس کام ما باقی می‌ماند. ابراهیمی این گره‌ها را نه از بیرون، که از درون روایت کرده است؛ یعنی شخصیت اولش نه آن مرد آرامِ عاشقِ سخت‌کوشِ مهربان‌، که مردی عبوس (نه جدی) است - البته به جز داستان آخر، «خداحافظ داستایوسکی»، که شور و حال جوانی نادری آنطور که در «ابن‌مشغله» بود بازمی‌گردد و کمی از بار سنگین باقی مجموعه کم می‌کند.
خواندن چنین کتابی از نادر ابراهیمی تجربهٔ عزیزی بود که با آن فهمیدم وقتی حرف از شهر و آنچه شهر از ما گرفته است می‌زند منظورش چیست.
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
June 4, 2007
tanha ketabi ke az ebrahimi khoondam va khosham oomad!
Profile Image for Sayyid Ali mar’ashi.
198 reviews4 followers
August 21, 2020
"مکان های عمومی"
مجموعه داستانی از نادر ابراهیمی است.

یکپارچه نوشتن از یک سلسله داستان های مختلف آسان نیست اما همین بس که در یک داستان به ملال انگیزترین وجه ممکن شخصیت کرخت و سوخته ای چون شاعر و ادیب را به تصویر کشیده و گفتگوهایی که در مرز میان بی ربطی و معناداری سرگردانند تو را وادار می کنند با توجهی مضاعف به آنها بنگری. اسم شاعر یا تخلصش"نادم" است!

نادر در ماجرایی دیگر از یک مهمانی خسته کننده و بی ربط به تنهایی پرهیاهوی خویش پل می زند. وقتی که ظرافت شاعرانه با کم حوصله گی نویسنده نسبت به رسومات معمول چنین نشست و برخاست هایی همراه می شود، خاطره یک مهمانی اعصاب خورد کن با رفتار تصنعی و تهی میزبانان در ذهن و جان مخاطب زنده می شود.

اجازه دهید یک توصیه کوچک تقدیم نگاه تان کنم: "مجموعه داستان" که می‌خوانی بین هر داستان تنفس و وقفه ای قرار بده، از فضایش بیرون بیا و سعی کن هرچه زودتر وارد فضای داستان شوی، اشکالی هم ندارد که در صفحات اول چند بار برگردی و دوباره بخوانی تا فضای داستان بهتر تو را بگیرد.

به گمانم درک برخی از داستان های این مجموعه در اوقات پس از تاهل سهل تر باشد. منظور این است که آنهایی که چندی از زندگی مشترک شان گذشته و تجربه های زیستی یکسانی دارند و با به ثبات رسیدن دغدغه های جوانی "گذران عمر" می کنند و در پی یافتن دوباره هویت خویش اند، بهتر با آنها ارتباط برقرار می کنند.

پ.ن: از شما چه پنهان با یکی از داستان ها که گویا روایتی از اتفاقات یک دبیرستان پسرانه بود خیلی ارتباط برقرار نکردم.
Profile Image for Mohammad Mahdi Safi.
68 reviews14 followers
August 28, 2024
نادر ابراهیمی در (مکان های عمومی) دنیای عجیبی بنا کرده که تجربه اش برایم تأمل برانگیز بود،
ولی از میان داستانها یکی بیشتر از همه به جان ام نشست!
حال و هوای (خوب ها کمی پایین تر زندگی میکنند) به قدری ملموس است که انگار در لحظات آخر ما به عنوان شخص سومی در کنار آق محسن و قاسم، قدم میزنیم و سرشار از شور می‌شویم و بی شک این لحظات فراموش نخواهد شد...
Profile Image for Behnam seyyed mousavi.
13 reviews2 followers
July 5, 2025
وقتی پاچه‌ی شلوارت را با دست بالا می‌گیری که به لجنی که اطرافیان در آن زندگی می‌کنند آلوده نشوی، خودت هم لجنی، لجن خشک شده، چرا که اطوی شلوارت از رنجی که دیگران می‌کشند مهم‌تر است.
آقای نادر ابراهیمی عزیز، مرحوم دوست‌داشتنی، هیچکس نمی‌خواهد بد باشد، هر کس به اندازه‌ای خوب است که بتواند بدی‌هایش را پنهان کند.
Profile Image for Masood.
157 reviews9 followers
June 18, 2018
یک سری توصیفات قشنگ. ولی حرفی برای گفتن نداشت.
شاید تاریخش گذشته است. شاید زمان خودش خواندنی بود.
Displaying 1 - 13 of 13 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.