جزوهای است در توضیح نمایش «عباس آقا، کارگر ایران ناسیونال»؛ نگاشته شده به تاریخ دوم اردیبهشت ۱۳۵۸. این جزوه مروج نمایش مستند است؛ نوعی نمایش متعهد. نمایشی که در آن با مراجعه به زندگی واقعی انسانهای جامعه، پرده از حقیقت و جوهرهٔ آن برمی دارد. این نوع نمایش به ذائقهٔ هنری مردم بومی نیز توجه دارد و مثلا از سیاه بازی، تعزیه و… درس میگیرد و بهره میبرد. اما در عین حال به دلیل تازه بنیاد بودنش هنوز قانونی ندارد. گفتار این جزوه سرتاسر انقلابی و چپ است - آن هم در فضای پس از انقلاب ایران - و از این منظر به زندگی کارگری میپردازد که پس از سالها مرارت در کارخانهٔ ایران ناسیونال استخدام شده است. اما مدتی نمیگذرد که این کارخانه دست به تعدیل نیرو میزند. این است که این کارگر محروم حق خود را فریاد میکند. در این جزوه میتوانیم تصاویر عباس آقا، همسرش و فرزندانش را مشاهده کنیم و روایت کوتاه خود آنها را از زندگیشان بخوانیم. در پایان این جزوه تصویر شناسنامهٔ عباس آقا آمده است تا بر این حیث مستند بودن تأکیدی دوبارهای باشد. همچنین در این جزوه میتوان شعارها و ترانههای پرشوری در حمایت از کارگر و اتحاد کارگران مشاهده کرد.
سعید سلطانپور (زاده ۱۳۱۹ در سبزوار - درگذشته ۱۳۶۰ در زندان اوین، تهران)، شاعر، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، عضو کانون نویسندگان ایران و فعال سیاسی چپگرای ایرانی بود. وی یکی از شاعرانِ سخنران در شبهای شعر گوته بود. اشعار سرودهایی چون پرنیان شفق، سر اومد زمستون، خون ارغوانها، گل مینای جوان و آیینه رود از اوست. در ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ و در شبِ عروسیاش به اتهام هواداری از سازمان چریکهای فدائی خلق دستگیر و نزدیک به دو ماه بعد در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در زندان اوین، اعدام شد
سعید سلطانپور پس از انشعاب در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در پی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، به طرفداری از طیف اقلیت پرداخت که باور به ادامه مبارزه مسلحانه و موضعگیری در مقابل رژیم تازهتاسیس جمهوری اسلامی داشت
محمود دولتآبادی کتاب آوسنه باباسبحان خود را به سعید سلطانپور تقدیم کردهاست