Jump to ratings and reviews
Rate this book

حکمت اشراق سهروردی

Rate this book
این کتاب در واقع گزارش حکمت اشراق، با تطبیق و نقد و همراه با متن کتاب حکمه الاشراق است.
کتاب حكمت اشراقِ سهروردى، اثرى عمیق و پرنكته است كه اصول و مبانىِ «فلسفه اشراق» را تبیین مى‏كند؛ فلسفه‏ اى كه جاىیگاه مهمى در نظام فكرى اندیشه ‏هاى فلسفى مسلمانان دارد. اثر حاضر كه ترجمه و شرحِ حكمةالاشراق است به قلم دكتر سید یحیى یثربى به نگارش درآمده است. ایشان با تدریس پنجاه دوره متن حكمةالاشراق، با تسلط و چیره ‏دستى كوشیده است گزارشى از این كتاب را به فارسى و تطبیق دیدگاه ‏هاى سهروردى با دیدگاه ابن ‏سینا و نقد و داورى درباره كارهاى سهروردى ارائه كند. این اثر، علاوه بر علاقه ‏مندان فلسفه و حكمت اشراق، براى تدریس در مقاطع مختلف دانشگاهى از كارشناسى تا دكترا، قابل استفاده است.

328 pages, Paperback

First published January 1, 2006

5 people are currently reading
77 people want to read

About the author

سید یحیی یثربی

22 books29 followers
دکتر سید یحیی یثربی در سال 1321 در روستای چراغ تپه سفلی از توابع شهرستان تکاب واقع در استان آذربایجان غربی به دنیا آمد. وی از سال 1335 به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و از 1344 در دانشکده الهیات تهران فلسفه و حکمت اسلامی را آموخت.

تلمذ در محضر آیات عظام دوزدوزانی، ستوده، سبحانی، مکارم، مفتح، منتظری، سلطانی و علامه طباطبایی در حوزه علمیه قم و همچنین شاگردی اساتید بزرگواری همچون شهابی، زرین کوب، ملکشاهی، مطهری، جلیلی، صاحب الزمانی، آریان پور، یزگردی، فلاطوری، حائری، تفضلی، الهی قمشه ای، حمیدی شیرازی و ... در دانشگاه تهران نگاهی منتقدانه و نظریه پردازانه به وی داد.

دکتر یثربی، استاد تمام فلسفه و عرفان اسلامی، چند سالی است که تمام وقت خود را صرف نقد و نظریه پردازی علمی و فلسفی کرده و همه همت و توجه خود را به فلسفه، منطق، معرفت شناسی، عرفان و دین شناسی معطوف ساخته است.

وی همچنین دست به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران و جهان اسلام زده و در راستای از بین بردن جهل و جمود فکری جامعه تلاش می کند. از نظر وی، تحول در زندگی سیاسی و اجتماعی افراد جز با تحول در علوم انسانی ممکن نیست و چنین تحولی نیز باید از منطق، فلسفه و معرفت شناسی آغاز گردد. این آغاز جز با نقد سنت موجود امکان ندارد. بنابراین، وی نقد و نقدپذیری را راهگشای تحول جامعه می داند.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
3 (17%)
4 stars
5 (29%)
3 stars
5 (29%)
2 stars
3 (17%)
1 star
1 (5%)
Displaying 1 - 3 of 3 reviews
Profile Image for فؤاد.
1,127 reviews2,358 followers
September 3, 2019
حکمة الاشراق

کتاب حکمة الاشراق کتاب اصلی سهروردی است که در آن فلسفهٔ خاص خود را طرح می کند. به ادعای سهروردی، جبرئیل در یک روز آن را به دلش الهام کرده، هر چند نوشتن آن چند ماه طول کشیده و در آخر جمادی الثانی سال ۵۸۲ به پایان رسیده، زمانی که هفت سیاره در برج میزان جمع شده بودند (افلاطون معتقد بود هر گاه تمام سیارات یک جا جمع شوند، تاریخ به پایان یک دور خود می‌رسد و دوباره از ابتدا تمام وقایع جهان مو به مو تکرار می‌شوند).

سهروردی توصیه می‌کند که خواننده پیش از پرداختن به کتاب، چهل روز ریاضت بکشد، گوشت نخورد، با خوراک کمی بسازد و جز نور خدا چیزی را به دل راه ندهد. چون این مراقبه پایان رسید شروع به مطالعهٔ کتاب کند، اما در این راه باید از خلیفة الله بر روی زمین یاری بجوید، و به تنهایی نمی تواند حقایق کتاب را درک کند. و در پایان تهدید کرده که هر کس این کتاب آسمانی را انکار کند گرفتار انتقام الهی خواهد شد.


این تصویر آسمان در تاریخ به پایان رسیدن کتاب حکمة الاشراق است، و چنان که معلوم است، برجی که هفت سیاره در آن جمع شده‌اند، سنبله است نه میزان.



خلاصه‌ای از حکمت اشراق

۱. نور و ظلمت

سهروردی که به شیخ اشراق معروف است، برای نخستین بار در عالم اسلام از فلسفهٔ یونانی فاصله گرفت و کوشید نظریات فلسفی زرتشتی و مصری (گنوسی و هرمسی) را دوباره احیا کند.

کلیدی‌ترین نظریه در این میان، نور و ظلمت است. سهروردی با براهین متعدد اثبات می‌کند که مفاهیم فلسفهٔ یونانی همچون وجود و ماهیت، صورت و ماده، و جنس و فصل در توصیف حقیقت موجودات ناکارآمدند، و نشان می‌دهد که جهان آن چنان که زرتشتیان معتقد بودند، از نور و تاریکی تشکیل شده است. سهروردی تأکید می‌کند که منظورش از نور و تاریکی همین نور و تاریکی است که ما می شناسیم و استعاره‌گویی نمی‌کند. سهروردی تمام موجودات مادی را از جنس ظلمت می‌داند، زیرا از خود نوری ندارند. و تمام موجودات غیرمادی را از جنس نور، زیرا خودآگاهی دارند و خودآگاهی نوعی روشنایی و ظهور خود برای خود است. بنابراین جنس انسان و خدا و فرشتگان یکی است و همگی از جنس همین نور مرئی هستند، و تفاوتشان تنها در شدت و ضعف است.

۲. جهان انوار ملکوتی

سهروردی سپس توضیح می‌دهد که جهان چگونه ساخته شده است، و در این راه همان طور که از استدلال بهره می‌گیرد، از نظریات فلسفی زرتشتیان و مصریان و نیز مکاشفات خود استفاده می‌کند.

بین خداوند نورالانوار و جهان ظلمانی ماده، مراتب بی شماری از نور وجود دارد که هر یک مسئول خلق نور پایین‌تر خود است و هر مرتبه کم نورتر از مرتبهٔ بالاتر است. این انوار ملکوتی همان فرشتگان اسلامی و ایزدان ایران و مصر باستان هستند.

به باور سهروردی، خداوند نورالانوار در خود اندیشه می‌کند و حاصل این اندیشه، فرشته‌ایست که تصویری از خداست و از هر جهت شبیه به او، جز این که مخلوق است. این فرشته سپس به دو چیز اندیشه می‌کند: نخست به خدا می‌اندیشد که نور است، و از این اندیشه فرشتهٔ دیگری پدید می‌آید که او هم تصویری از خداست ولی کم نورتر. بعد به خودش می‌اندیشد. اما همان طور که یک چراغ روشن در مقابل خورشید تاریک می‌نماید، روشنایی این فرشته هم در مقابل خدا ظلمت می‌نماید. در نتیجه وقتی فرشته به خود می‌اندیشد، حاصل اندیشه‌اش مخلوقی ظلمانی و مادی است که کرهٔ آسمان باشد.

فرشته‌های بعدی نیز به همین شکل دو نوع اندیشه دارند: اندیشه‌ای نورانی و اندیشه‌ای ظلمانی. هر گاه به خدا و به فرشته‌های پرنورتر می‌اندیشند، فرشته‌های دیگری پدید می‌آورند شبیه به خدا ولی کم نورتر، و هر وقت به خود می‌اندیشند، موجوداتی ظلمانی می‌آفرینند که همان ستارگان و سیارات باشد. سهروردی می‌گوید تعداد فرشتگان عالم انوار ملکوتی، درست به تعداد ستارگان و سیارات است، چرا که هر ستاره سایه و مخلوق یکی از فرشتگان است. بدین ترتیب تمام جهان مادی انعکاسی ظلمانی است از جهان انوار.

سهروردی می‌گوید: علت چرخش ستارگان و سیارات، آن است که برای رسیدن به خدا و جهان انوار اشتیاق دارند، اما چون در جهان مادی اسیرند، همچون پرنده‌ای که در اتاقی افتاده باشد، پیوسته می‌چرخند و می‌چرخند بی آن که راهی به بیرون بیابند.


۳. رب‌النوع‌ها و بت‌های زمینی آن‌ها

این فرشتگان که آسمان و ستارگان را می‌سازند، همه در طول هم قرار دارند، مثل آبشاری که یکسره از عرش تا جهان مادی جاری است و پیوسته کم نور و کم نورتر می‌شود تا به ظلمت محض می‌رسد.

اما در پایین‌ترین مرتبهٔ این ستون عمودی نور، انوار بی شماری در عرض هم قرار دارند که هر یک، رب‌النوع و مدبر یکی از انواع جهان مادی است. به عبارت دیگر، هر یک الگویی غیرمادی و نورانی است که موجودات مادی از روی آن ساخته شده‌اند و سایهٔ آن هستند. فرشته‌ای برای آب، فرشته‌ای برای سنگ، فرشته‌ای برای گیاهان، فرشته‌ای برای اسب‌ها و... به این موجودات مادی که شبیه هر کدام از فرشتگانند، بت یا صنم آن فرشته گفته می‌شود. اگر گیاه همواره گیاه است و صفاتش تغییر نمی‌کند، به خاطر آن است که فرشته‌ای که مدبر آن است تنها می‌تواند همین صفات را به او ببخشد.

رب‌النوع انسان، جبرئیل است. جسم انسان سایهٔ جبرئیل است و روحش نور جبرئیل. جبرئیل همان طور که به انبیا وحی نازل می‌کند، به تمام انسان‌ها هم معرفت می‌بخشد و وحی تنها نوع قوی‌تری از معرفت است.


البته این تصویر نقصی دارد، چون هر یک از انوار ملکوتی علاوه بر خلق یک نور ضعیف‌تر، یک ستاره هم خلق می‌کند، که در این تصویر نیامده.

۴. بت‌خانه‌ای در درون

همان طور که هر نور وقتی به خود می‌اندیشد، خود را در مقابل نور خدا تاریک می‌بیند و از این اندیشهٔ تاریک، سایه‌ای خلق می‌شود که بت آن نور است، روح انسانی نیز بت و سایه‌ای در درون خود دارد که انعکاس ظلمانی روح نورانی اوست. سهروردی می‌گوید: بارها شده که چیزی را می‌خواهیم، اما من دیگری در درونمان خلاف آن را می‌خواهد. می‌خواهیم در اتاقی تاریک بخوابیم و می‌دانیم که خطری هم نیست، اما من دیگری در درونمان از خیالات و اوهامی که خود می‌سازد به وحشت می‌افتد و نمی‌خواهد در اتاق بخوابد. یا با دلایل عقلی به این نتیجه می‌رسیم که فلان کار نادرست است، اما من دیگری در درونمان باز خواهان آن کار است. سهروردی می‌گوید این بت و سایهٔ من نورانی ماست، و تا وقتی این بت درونی‌مان را نشکسته باشیم، نمی‌توانیم از لحاظ معنوی رشد کنیم و از بند ظلمات عالم ماده رها شویم (مقایسه کنید با مفهوم سایه در روانشناسی یونگی).

۵. پس از مرگ

سهروردی معتقد است که حال ارواح در دوران حیاتشان بر دو صورت است: اگر در مدت حیات کوشیده باشند خود را از حجاب‌های ظلمانی رها کنند و بندهای اسارت تن را بگسلند، شوقشان به عالم انوار بیشتر خواهد شد و پس از مرگ به عالم فرشتگان صعود خواهند کرد.

اما اگر در مدت حیات کوششی برای رفع حجاب‌های ظلمانی نکرده باشند و در بند ماده گرفتار مانده باشند، اشتیاقی به عالم انوار پیدا نخواهند کرد و برعکس به جهان ماده مشتاق خواهند بود، در نتیجه پس از مرگ باز به جهان مادی بر می‌گردند و این بار در قالب حیوانی متولد خواهند شد و پیوسته با هر مرگ و تولد در هیئت حیوانی پست‌تر متولد می‌شوند و هرگز رنگ سعادت را نخواهند دید.


از مقدمه کتاب

Profile Image for Amin Dorosti.
139 reviews107 followers
February 26, 2017
این کتاب بر خلاف بسیاری از کتابهای مرتبط با فلسفه اسلامی کتابی دقیق و خوش خوان است، نویسنده کوشیده است که تا بدان جا که ممکن است به زبانی ساده و روان و به دور از واژگان گنگ و نامرتبط با فلسفه، اندیشه های سهروردی را بیان کند و به واقع از زبان فارسی استفاده کند و نه زبانی که در برخی از کتب فلسفه اسلامی دیده میشود که فقط ساختار جملاتش فارسی است و همه کلمات عربی.
این کتاب یکی از منابع خوب و مفید برای مطالعه حکمت اشراق است.
Profile Image for Abolfazl Sharbati.
67 reviews46 followers
February 20, 2021
این کتاب دربارۀ چیست؟
آنچنانکه از نام کتاب پیداست، به معرفی حکمت اشراق سهروردی می‌پردازد. ساختار کتاب اما کمی از ذوق به دور است. ابتدا گزارشی از حکمةالاشراق سهروردی داده است که دو سوم کتاب را شامل می‌شود. انگار نویسنده سر کلاس درس است و به شاگردانش حکمة‌الاشراق را درس می‌دهد (چنانکه خود او می‌گوید این کتاب حاصل پنجاه سال تدریس‌اش است)، عنوان هر گفتار (به تعبیر نویسنده) فصول حکمةالاشراق است که ذیل زیرعنوان‌هایی مطالب کتاب را توضیح می‌دهد.ر
اما پیش از معرفی حکمة‌الاشراق با پیش‌گفتاری سی صفحه‌ای روبروییم که به دو موضوع پرداخته است، یکی زندگی سهروردی و جایگاه او در تاریخ فلسفه اسلامی و دیگری زمینۀ آگاهی او از حکمت خسروانی

ضعف‌های این کتاب در چیست؟
این کتاب دو سه نقص جدی دارد
یکی در پیش‌گفتار آن است، که نشانگر سرسری‌گرفتن سهروردی به‌عنوان فیلسوفی است که در مقابل سنت مشائی و غیرمشائی پیش از خودش عرض اندام کرده است. ناآگاهی زننده‌ای می‌خواهد که رویکرد سهروردی را غیرعقلانی بدانیم، (ص24) حال آنکه پنجاه سال هم تدریس‌اش کرده باشیم. یا اینکه با وجود تاثیرپذیری فلسفه‌های پس از سهروردی از او، به‌طور خاص حکمت متعالیه، شیخ اشراق را «مروج جریان عقل‌ستیز و لااقل عقل‌گریز تاریخ تفکر» (ص24) بدانیم. در جایگاه خودش تأثیر سهروردی بر پسینیانش آمده است که ذکر آن‌ها در اینجا جایی ندارد. اما از باب نمونه به یکی دو مورد اشاره می‌کنم.ر
شاید یکی از بزرگترین تاثیرات سهروردی بر فلسفه‌های پس از خودش ایجاد تغییر بنیادین در منطق و فلسفه است. با سهروردی است که با نقدهای جدی و عالمانه به منطق چیرگی منطق مشائی را خدشه‌دار می‌کند و این زمینه در فلسفۀ ملاصدرا به‌طور ضمنی مشهود است. این نقدها طوری است که برخی این فضل تقدم در نقدها را از آنِ ابن‌سینا و حاصل نبوغ او می‌دانند. my link text
یا از باب نمونه می‌توان به زمینه‌سازی بحث «کلی سعی» در فلسفه‌های پس از خودش اشاره داشت که با بحث از ربط مثال‌های عالم مثل با جزئیات طرح می‌شود.

اما شاید بزرگترین نقدی که به این کتاب می‌توان وارد ساخت شیوۀ تدوین کتاب باشد. نویسنده در دو سوم کتاب مطالب حکمة‌الاشراق را توضیح داده است و با متن عربی تطبیق داده است، درحالی‌که در این بخش از متن عربی خبری نیست. متن عربی کجاست؟ در یک سوم پایانی کتاب. زیبا نیست؟ و این امر زیبا کتاب را از حالت تعلیمی خارج می‌کند و از عهدۀ آنچه برای خود تعریف کرده است، یعنی تطبیق درس‌‌گفتارها و ترجمه‌ها با متن عربی، بر نمی‌آید، یعنی با مشقت بسیار همراه است.ر
و نقد آخر نیز که بسیار زننده است گزینش حکمة‌الاشراق است. این گزینش بر اساس چیست؟ اهمیت مطالب از دیدگاه نویسنده. نویسنده بعضاً مطالبی را نیاورده و بی‌اهمیت خوانده است که در حکمت اشراق سهروردی بسیار اهمیت دارد. برای مثال بحث از دگرگونی منطق نزد سهروردی بی‌معنا است تا وقتی که به دگرگونی دلالات سه‌گانه اشاره نشود.ر

مجموع این مسائل من را بر آن داشت که این کتاب را نه‌تنها توصیه نکنم بلکه از آن بر حذر دارم. در آینده کتاب‌های دیگری از سهروردی‌پژوهان خواهم آورد که بسیار خوشخوان، شیوا و محققانه نگاشته شده است.ر
Displaying 1 - 3 of 3 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.