جان شیفته - اثر رومن رولان - ترجمه محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) - طرح جلد از بیژن شفیعی
فضای داستان جان شیفته، فرانسه در ابتدای سده بیستم است و رمان وضعیت اجتماعی این دوران را برای خواننده به تصویر میکشد. از سوی دیگر، شخصیت اصلی داستان زنی به نام آنت ریوییر است و رولان در طول داستان چگونگی بیداری زنان فرانسه را شرح میدهد.
رومن رولان خود مینویسد: «قهرمان اصلی جان شیفته، آنت ریوییر به گروه پیشتاز آن نسل زنان تعلق دارد که در فرانسه ناگزیر گشت به دشواری، با پنجه در افکندن با پیشداوریها و کارشکنی ِ همراهان مرد خویش، راه خود را به سوی یک زندگی مستقل باز کند.»
جان شیفته نخستین بار در ایران با ترجمه محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) منتشر شدهاست. او نخستین فصل این اثر را هنگام بازداشتش در زندان قصر ترجمه کرد و درباره آن گفتهاست «ترجمه این اثر پیرم کرد. چه سالها که قطره قطره آب شدم و فرو ریختم»
Varied works of French writer Romain Rolland include Jean Christophe (1904-1912), a series of satirical novels; he won the Nobel Prize of 1915 for literature.
The committee awarded him "as a tribute to the lofty idealism of his literary production and to the sympathy and love of truth with which he has described different types of human beings."
دوستان قراره راجع به دومین جلد از دوره چهار جلدی «جانِ شیفته» اثر «رومن رولان» صحبت کنیم. جلدی که بر خلاف نقد بسیاری ، بنظر من قدرتمنده. جلد دوم متشکل از دو بخشه : 1.جنگ که در بخش مادر و پسر روایت میشه و 2.پایان جنگ که در بخش پس گفتار روایت میشه. بخش «مادر و پسر» بشدت طولانیه و اون اوج و فرود جلد قبل رو نداره. به عمد هم نویسنده ریتم رو کند میکنه. علت؟ هدف نویسنده اینجا صرفا روایت و پیش بردن قصه نیست. هدف «روانکاوی رابطه والد و فرزندی» هست. فرزند «آنت» اینجا در سن بلوغه ، کلهش بوی قرمه سبزی میده و میخواد هویت خودش رو بسازه. برخلاف جلد قبل که شخصیت «آنت» تمام بار جذاب بودن و روایت سریع داشتن رو به دوش میکشه ، اینجا «آنت» حضورش کمتر میشه و تمرکز نویسنده روی شخصیت فرزند هست : «مارک». که اتفاقا کار درستیه. اینجا نوجوان ساخته میشه ، حوادثش ، طرز فکرش ، برخوردهاش با بقیه ، همه ساخته میشن غیر از دیالوگ ها. دیالوگ های «مارک» مطلقا مال این سن نیست. گاهی اوقات مثل یه آدم «90 و اندی ساله» و گاهی اوقات هم مثل یه پسر بچه «8 ,9 ساله» حرف میزنه. ولی حضور و رفتارش خوبه.فضای سراسر این جلد ، «جنگ» هست. این جنگ خیلی خوب ساخته میشه ؛ باوجود اینکه حتی یک خط از میدان نبرد ما نخواهیم خوند اما ما هم درد جنگ رو مثل شخصیت ها ، اصلی و فرعی ، حس میکنیم. درد شخصیت ها ازاعزام شدن مردها به جنگ فوق العاده بی نظیر ساخته میشه. علتش هم کاملا معلومه : «یک شخصیت پردازی بی نظیر» ماجراهای این جلد رو من خیلی بهش اشارهای نمیکنم چون ماجراهای دنیای بیرون محدودن و اسپویلشون شوق خواننده رو کور میکنه. چیزی که خیلی درباره این اثر برای من جالبه اینه که پایان هر جلد ، به حدی حساب شدهست که شما اگر تصمیم گرفتی قبل از پایان جلد آخر ، کتاب رو سر هر جلد تموم کنی و هرگز سراغش نری ، یه پایان برات هست و داستان ناقص نمیشه. در این جلد «رومن رولان» از طریق حوادثی که برای شخصیت هاش میسازه ، و دیالوگ ها حضور خودش رو در داستان بیشتر میکنه. هدفش هم گفتن یه مشت حرف تکراری نیست. حرف ها خیلی گستردهن و به نوعی میشه گفت تقریبا تمام ایدئولوژیش رو در باب جنگ و کمی درباره روشنفکرهای بورژوا تبار در این جلد مطرح میکنه. توصیهم اینه که حتما قبل از شروع مطالعه این جلد از چت جی بی تی (حداقل) ویا خواندن یک کتاب تاریخ فرانسه فقط در بازه جنگ جهانی اول (حداکثر) درباره تاریخ فرانسه و جنگ جهانی اولش اطلاعاتی داشته باشین ، تا در داستان گم نشید.
×از اینجا به بعد اسپویل شدید خواهیم داشت×
یکی دو شخصیت حذف میشن از داستان ، که حذفشون علاوه بر هوشمندانه بودن ، بسیار دراماتیکه. ما مرگ «لئوپوند» رو نمیبینیم. اما نامه قبل از مرگ ، خیلی کار میکنه و باعث میشه که ما از مرگش ناراحت بشیم و این مرگ دراماتیک - تراژدی میشه. در باب مرگ شخصیت «ژرمن» : «ژرمن» شخصیتی هست که مرگش ، بهتر از خودش برای ما ساخته میشه. علت هم واضحه : «ژرمن» تیپه ، اما فراتر از یک تیپ و کمتر یک شخصیت هست. «ژرمن» سمبولی از قشر روشنفکر بورژوایی از فرانسهست. برای همینه که همزادپنداری با این بشر جهان شمول نیست. ولی مرگش خوبه. بسیار بسیار خوب جمع میشه ، و درست و به لحظهست.
دوران کودکی پسر آنت، و تقابل آنت و خواهرش سیلوی برای ربودن دل کودک، بیگانه شدن کودک با مادر خودش. همه و همه بسیار بسیار دلنشین بود. هر چند جلد اول هنوز زیبایی خاص خود را دارد، اما جلد دوم مکمّل این زیبایی است: آنت کم کم زیر چرخ آسیای روزگار به زنی قدرتمند تبدیل می شود.
جلد دوم رو نمیشد به سرعت جلد اول خوند،حداقل برای من اینطور بود،باید مکالمات رو چندبار برمیگشتم از اول مرور میکردم تا ببینم چی میگن. صفحات کلاس درسی که آنت معلمشه رو خیلی دوست داشتم.روح آزاد آنت تو این جلد بیشتر خودش رو نشون میده
It's amazing! My Bible. I've read it three times fully in different ages, 19, 26, and 39. each time I found it better and I still refer to it time to time. I love it. The best book I've ever read. I love Anette, a real human with all sences, emotions, wisedom, potential to love and to be loved to the end, a high self confidence, ....! Strongly recommended!
آنت تو هیچ موقع نخواهی دانست که من حسرت آزادی و جسارتت را با خودم تا ابد خواهم داشت تو بی نظیری در حرف و عمل در رفتار و تفکر و بزرگترین جسارت تو ، زمانی بود که با عشق زیاد به عاشقت نرسیدی و ازدواج نکردی آفرین بر تو آنت
خب این جلد وسطاش وارد دوران جنگ جهانی اول میشیم و حقیقتا یکم توصیفا و اتفاقات خارج از زندگی آنت و سیلوی و مارک حوصلمو سر می برد ویه جاهاییم اخلاقای رو اعصاب مارک اذیتم می کرد ولی نویسنده جای خوبی قضیه رو جمع کرد و بعدم که بهش فک کردم دیدم نشون دادن بد قلقیای یه نوجوون که تازه کشورش درگیر جنگم هست و مادرشم تفکرات خیلی خاصی داره نیاز بود برا پیشبرد قصه. سیر تحولی شخصیتا رو هم خیلی دوس دارم امیدوارم جلد بعدیم خوب پیش بره
انت هرچه جلوتر مي رود بي باك تر و قدرتمندتر مي شود؛ وقتي به ژرمن و فرانتس كمك مي كند، وقتي بعد از سال ها بالاخره مارك متوجه نيروي درون مادرش مي شود و به ان اعتراف ميكند. وقتي انت به پيش مارك برميگردد و نامه هايش را ميخواند نمي توانستم گريه نكنم. خوشحالم كه بالاخره حرف پدر مارك پيش امد، و مشتاقم ببينم زندگي انت و مارك حالا كه بالاخره هم را كشف كرده اند چطور پيش مي رود.
ژان کریستف و جان شیفته را م. به آذین(محمود اعتمادزاده) به فارسی ترجمه کرده که اولی یکی دو سال قبل از انقلاب و دومی در سال های اول انقلاب منتشر شده اند.
دنبالش نروید! زندگی مثلِ یک محوطه چرخ سواری است. گرد میگردند. برایتان کافیست که منتظر بمانید. هرچه بیشتر از شما دور شود، بیشتر به شما نردیک شده است ...