روبر برسون در طول چهل سال فعالیت آفرینندهاش در سینما کوشید تا روش بیان شخصی خود را تبدیل به دستور زبان هنر تازهای کند که از «تئاتر فیلمشده» و تأثیرهای ادبی برکنار و مستقل باشد. در این کتاب از این کوشش قهرمانانهی او بحث شده است. اما حتی مهمتر از این، کار بزرگ او سیزده فیلمی است که ساخت. سیزده شاهکار مسلم سینمایی. از بزرگترین دستاوردهای هنر سدهی بیستم. کتاب تأویلهایی تازه از این آثار دربردارد.
از فرشتههای گناه تا پول. کتاب به بررسی آثار برسون در طول چهل سال فعالیت هنری او میپردازد. سینماتوگراف برسون، در برابر سینمای استوار به صنعت فرهنگ و عامهپسند، نو، نامتعارف و شگفتانگیز مینماید. سیزده فیلم که برسون در آنها کوشیده است تا به دردهای درونی و معنوی انسان بپردازد و از ایمان، تنهایی، گناه، تعهدات اخلاقی و درنهایت از مرگ یاد کند.
کتاب، در چهار بخش تاویلی تازه از این آثار را ارائه داده است. در فصل اول، دیدگاه برسون درباره سینماتوگراف مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم، مولف تلاش کرده است تا نشان دهد که چگونه سینماتوگراف برسون از روایت ادبی میگریزد. در این بخش تحلیل جامعی از ساختار روایی در آثار برسون ارائه شده است. در فصل سوم، نشان داده شده است که سینماتوگراف برسون، گونهای نگارش با تصاویر متحرک و با صداهاست. از این چشمانداز، برسون حتی پیش از رولان بارت به تقابل با آن نظریهای شتافت که زبان تصویر را مستقل از زبان گفتاری و نوشتار تلقی میکرد. در این بخش رویکردی نشانه شناسانه به سینمای برسون طرحریزی میشود. در واپسین فصل کتاب، درونمایه آثار برسون به نقد گذاشته میشود. محتوایی آمیخته با تنهایی، نگرانی و ناتوانی در ایجاد ارتباط با جهان.
در مجموع کتاب را میتوان تلاشی موفق برای بررسی نقادانه آثار برسون دانست.
کتاب به بررسی موضوعی آثار برسون می پردازد. مضامین اصلی آثار برسون نظیر ایمان، تنهایی ، گناه و بخشایش به خوبی بسط داده شده اند. اشاره به گفته های منتقدان وفیلمنویسان (بازن ، تروفو ، گدار)و خود فیلمساز بسیار به جا و روشن کننده هستند. برسون فیلمساز صاحب عقیده و فلسفه هست : این نظرگاه یکه هم شامل موضوع عقیده و ایمان ژانسنیسمی برسون و هم شامل هنر سینماتوگراف (به تعبیر فیلمساز) است. ایمان ژانسنیسمی سنگ بنای فلسفی کثیری از آثار برسون است. بدیهیست کتاب با کالبد شکافی نگرش دینی برسون در رمز گشایی بسیاری از گره های موجود در آثار او کارگشاست. هنر سینماتوگراف مبتنی بر پالایش تصویر از اکت و رگه های روانشناسانه ی مرسوم در مکاتب بازیگریست. "مدل های" !برسون در عین سادگی در اجرا عمیقامخاطب را درگیر می کنند : به دور هر بازی تصنعی و رنگ و لعاب دراماتیک آن چه من جادوی سینماتوگراف می دانم همین سادگی و ایجازیست که البته حاصل مرارت ها و تاملات یک هنرمند صاحب سبک است. اشارات به اقتباس از آثار داستایفسکی ، تولستوی و ژرژ برنانوس و نیز نگاه برسون به متون کهن (در ساخا لانسلو دولاک) از دیگر بخش های خواندنی کتاب است.
یکی از نویسنده ها و شخصیت های محبوبم در مورد یکی از کارگردان ها محبوبم کتاب نوشته که قاعدتا باید خوشم میومد و همینطور هم شد. کتاب تقریبا کاملی هست و سینمای برسون رو از تکنیک های سینمایی و فرم منحصر به فردش تا مفاهیم فلسفی یا مذهبی فیلم هاش توضیح میده این روش جالب بابک احمدی که به جای اینکه تاریخی و دوره ای در مورد چیزی یا کسی صحبت کنه میاد و بر اساس مفاهیم صحبت میکنه هم اینجا بازم تکرار شد و برام جالب هم بود.
برتولت برشت، نویسنده و نمایشنامه نویس معروف آلمانی، تماشای تئاتر را یک ((تغییر جهت کامل فرهنگی )) می دانست و علیه برداشتی از هنر قیام کرد که آن را تسلی دهنده و دل داری دهنده می شناخت. برشت بر این باور بود که هنر تئاتر آنگونه که در زمان او بود، از گوهر اصیل خود به دور مانده و تبدیل به گونه ای مخدر شده که روند پیشرفت اِنسان به سمت تکامل درونی را متوقف کرده و حتی به مثابه توجیهی برای شرایط موجود عمل می کند. دیگر خبری از آن اِمکان اصلی هنر خبری نیست ،و این عنصر هستی بخش نیز به وجودی کالا مانند تبدیل شده است، به راستی این واقعیت هولناک است. در تقابل با رویکرد موجود به تئاتر در زمان برشت، او "تئاتر داستانی" و روش "فراشد بیگانه سازی" را مطرح کرد. این روش به زبان ساده به این معناست که نوعی فاصله بین تماشاگر و نمایش بوجود می آید که امکان قضاوت صحیح در مورد آن را به تماشاگر می دهد. این گفته ی برشت گویای کامل این مطلب می باشد : (( بیگانه سازی فنی است که به کمک آن می توان هر رویدادی از رویدادهای زندگی اجتماعی اِنسان ها را چنان نمایش داد که مسلم شود که چیزی است که چشم را می گیرد و حاجت به توضیح دارد. چیزی است که بدیهی نیست و نمی توان بی چون و چرای به حسابش آورد.هدف از بیگانه سازی، فراهم آوردن امکان انتقادی است از نظرگاه اجتماعی)). در واقع برشت با چراغ قوه ی خود به باریکه ای نور بر زوایای پنهان زندگی انسان می اندازد و از مخاطب خود انتظاردارد که نسبت به وضعیت موجود با دیدی انتقادی نگریسته و بیاندیشد. سینما این بار با کارگردان بزرگ فرانسوی ، روبر برسون عارف مسلک، به تفکر برشت روحی سینمایی بخشید. برسون که به سال 1901 در برومون لاموت ( ناحیه ای در فرانسه) به سینمای روز آن زمان به دیده حقارت می نگریست و حتی در موضعی افراطی آن را " مبتذل" می خواند.برسون برای فیلم های خود اصطلاح " سینماتوگراف" را برگزید که در تقابل با سینمای آن روزگار بود. او معتقد بود که تاریخ سینما جز " تئاتر فیلمبرداری شده" یا " نمایش ادبی" نبوده و سینما تا این روزگار هنوز قدرت و امکانات خود را به عنوان "هنری مستقل" کشف نکرده است. در واقع تمامی تلاش برسون در کارهایش را می توان در کشف امکانات خاص و مستقل سینما و نمایاندن جنبه های خاص هستی انسان که از طریق سایر هنر ها امکان پذیر نیست خلاصه کرد. با پرهیز از روده درازی، یا چیدن دکور های شلوغ و گریم های سنگین، دوری از بیان به شیوه ی تئاتری آنچه چیزی که باقی می ماند آن هنر ناب سینماتوگراف است ، برای نمونه می شود فقط با استفاده از یک نمای کلوز-آپ از چهره ی بازیگر و چشمهایش، به رازهای درونی و معنوی شخصیت پی برد و این امکانیست که جز در سینما در هیچ هنری بازیافتنی نیست. آنچه در بیان شد در واقع شالوده و روح کارهای برسون را نشان می دهد.او با بازیگری به شیوه ی معمول زمان مخالف بود و اشخاصی که در فیلم های او ایفای نقش می کردند را " مُدل" خطاب می کرد. برسون در اغلب کارهای خود از مدل هایی استفاده می کرد که هیچ گاه تجربه ی بازیگری نداشته اند و نیز از این رو مناسب مدل بودنند. در واقع او بسیار تلاش می کرد که از جریان متداول روز سینما در به هنگام انتخاب بازیگر فاصله بگیرد. امروزه در قرن بیست و یکم ما بسیار از اشخاص را به عنوان "ستاره های سینما" می شناسیم و آنها را در نقش های بسیار متفاوت بر روی پرده سینما دیده ایم، گاهی شده که در به هنگام تماشای فیلم خاطره ای از فیلم پیشین آن بازیگر به ذهنمان خطور کرده و تمامی و معادلات ذهنی ما را بهم می ریزد، از این رو برسون از مُدل های خود درخواست می کرد که پس از ایفای نقش در فیلم های او، دیگر به سراغ بازی در فیلم دیگر نروند. او معتقد بود که هر مدلی یکه و مستقل و از مدل دیگر است و دارای خصوصیاتی منحصر به فرد می باشد." نخست چنین می نماید که تمامی مدل های برسون سیماچه بی احساس و سرد بر چهره شان نهاده اند.نگاهی تلخ و صدایی عاری از هیجان و زیر و بم دارند.این برداشت از روش ((مکانیکی)) حضور مدل ها نتیجه می شود.بازیگر از نقش فاصله می گیرد، به شیوه ای از بیان تجریدی دست می یابد، نقش را ساده می کند و جزئیات آن را به صورتی همگانی ( دارای منش مشترک) نمایش می دهد. معمولا زمانی که یک شخص به تماشای فیلم های برسون می نشیند ، آنها را بسیار ((غیر عادی)) می یابد. اما مگر هر پدیده نوآور و آفریننده در تاریخ هنر غیر عادی و خارق عادت نبوده است؟ بنابر همین قضیه اصلا عجیب نیست که این سینما برای ما در نگاه اول غریب به نظر بیاید اما این مسئله به هیچ رو از ارزش اثر نمی کاهد.مشاهده ی یک فیلم که کپی برداری از فرم و محتوای فیلم دیگریست و تنها جزئیات کوچک آن تغییر کرده است، تنها زمان انسان را هدر می دهدو از دیدگاه برخی از متفکران حتی مبتذل است. میلان کوندرا نویسنده نام آشنای اهل چک، در کتاب "هنر رمان" خود آن دسته از رمان هایی را که به کشف امکاناتی جدید در زندگی انسان نپرداخته اند را رمان هایی بی ارزش، فاقد محتوا و مبتذل می شمارد.برسون همواره کوشید با استفاده از فیلم های خود هستی و درونیات انسان را بکاود و آن را با دوری از هر نوع قضاوت اخلاقی، نمایش دهد.
باد هر جا که بخواهد می وزد و صدای آن را می شنوی لیکن نمی دانی از کجا می آید و به کجا می رود ، همچنین است هر که از روح متولد گردد ...
سادگی هراس انگیز سینمای برسون آدم را غافلگیر می کند . خاطرات کشیش روستا ، ناگهان بالتازار، جیب بر و چند فیلم دیگر 14 فیلم زندگی روبرو برسون را تشکیل می دهند در این کتاب بابک احمدی از دیدگاه زیبایی شناسانه و هرمنوتیکی از سینمای برسون می گوید
پیشگفتار / هنر سینماتوگراف / سینماتوگراف و روایت ادبی / تصویرها و آواها / زمان ، ایمان و تنهایی و پیوست ها فصل های این کتاب 286 صفحه هستند
خواندن این اثر کمک می کند تا جدا شدن سینما از تیاتر و ادبیات توسط برسون و دیگر تئوریسین های سینما را بنگریم و دریابیم فرق آنچه برسون سینماتوگراف نامیده با آنچه دیگران روی پرده نشان می دهند چیست و چگونه برسون از راه نظام و تعاریف خاص خودش به سینما معنایی جدید داد
A Beautiful poetical analytic description about Robert Bresson, the French film auther, and his films. در دورانی که بسیاری در ایران به سینمای روایی (قصه گو) گرایش دارند، نقدها و بررسی های بابک احمدی کارهای شایانی ست که به ابعاد دیگر سینما، پرداخته. مقالات او و به ویژه این اثر (در باره ی روبر برسون) کارهای ستایش برانگیزی ست. بابک احمدی به "سینمای متفاوت" آن گونه که در ایران مشهور شده، پرداخته و بیشتر از بعد تصویری و نمادین، به رسانه ی فیلم نظر داشته، و ابعاد کمتر شناخته شده ی سینما در ایران را برای علاقمندان توجیه و تفسیر کرده است.