رابیندرانات تاگور، نویسنده و شاعر بزرگ هندوستان و برنده جایزه نوبل ادبیات است. رمان زیبای کشتی شکسته با ترجمه دقیق زنده یاد عبدالمحمد آیتی در دههی چهل در سلسله انتشارات کتابهای جیبی منتشر شد و از آن زمان تا کنون همواره خواننده داشته است. چاپ تازه آن با ویرایش جدید و با تاسف درگذشت مترجم فرهیخته آن به بازار کتاب عرضه میشود. این اثر ما را ضمن داستانی لطیف و عاشقانه با بسیاری از مراسم و مناسک فرهنگی، هنری و اجتماعی هندوستان آشنا میکند.
Awarded the Nobel Prize in Literature in 1913 "because of his profoundly sensitive, fresh and beautiful verse, by which, with consummate skill, he has made his poetic thought, expressed in his own English words, a part of the literature of the West."
Tagore modernised Bengali art by spurning rigid classical forms and resisting linguistic strictures. His novels, stories, songs, dance-dramas, and essays spoke to topics political and personal. Gitanjali (Song Offerings), Gora (Fair-Faced), and Ghare-Baire (The Home and the World) are his best-known works, and his verse, short stories, and novels were acclaimed—or panned—for their lyricism, colloquialism, naturalism, and unnatural contemplation. His compositions were chosen by two nations as national anthems: India's Jana Gana Mana and Bangladesh's Amar Shonar Bangla.
من بهجای یک رمان، با یک گزارش بدون توصیف روبهرو شدم که از لحاظ محتوا هم دقیقاً کپی فیلمهایی بود که هیچوقت ازشون خوشم نیومده. خلاصه اینکه، من و هند باز هم همدیگه رو نپسندیدیم!
:بخشی از کتاب به نظر من کسی که با مردم عادی همراه نیست نمی شود گفت که از راه منحرف شده است، اما آیا ممکن است که کسی بتواند همیشه خارج از اجتماعش زندگی کند؟ من معتقدم همانطور که یک شمشیر نمی تواند بدون غلاف باشد، یک انسان هم نمی تواند دور از اجتماع خود باشد. قسمتی از شمشیر که در غلاف جای می گیرد قسمت عمده آن است. اما قسمتی که از غلاف بیرون است قبضه شمشیر است. این قسمت را صنعتگران وسیله ی هنرنمایی خود قرار می دهند و هرکس به سلیقه خود بر آن نقش و نگاری می کشد. انسان هم همینطور است دارای یک سلسله عادات و علایق خصوصی است که دیگر نمی تواند در اجتماع به آنها برسد باید خارج از غلافش یعنی خارج از محیط اجتماعی اش به آنها رسیدگی کند رابیندرانات تاگور کشتی شکسته نشر نگاه
واقعا کتاب مزخرفی بود. من که فرهنگ هندی رو انقد دوست دارم از این کتاب خیلی بدم اومد.دختر خالم گفت تاگور نویسنده خوبی نیست گفتم مگه میشه نوبل برده و از این حرفا ولی دیدم حق با اونه. به این نتیجه رسیدم تو انتخاب کتاب به حرف نرگس گوش کنم و این که به نوبل اعتماد نکنم.
فکر نمیکردم کتابهای هندی هم مثل فیلماشون باشه اصطلاح فیلم هندی شنیدین که پر از صحنه های کلیشه اییه؟! کتابهاشونم دقیقا اینجوریه ولی بامزه اس در مورد این رمان هم بگم، کسایی که طرفدار رمان های عشقی هستن، از این کتاب خیلی خوششون خواهد اومد