اینو چرا هی گودریدز قاطی میکنه با اخرین کتابش اه.. اون نسخهای که دست خط خودشم گذاشته رو بخونید. نمیدونم شماهم اینجوری هستید که دیدن خط/نوشته عزیزی براتون یه حسوحالی داشته باشه؟ یهجوری که دنیا میتونه کوچیک شه تو اون حس
دو ستاره با ارفاق، آن هم بیشتر ناظر به نیمه ی دوم کتاب
به نظرم طبیعی است که حتی آثار ناتمام و رها شده ی افراد صاحب ذوق و خرد چاپ شوند؛ به همین دلیل مشکلی در چاپ این کتاب نمی بینم. اما سوای این حیث فنی، کتاب به دلیل نقصان های زیادش نمی تواند اثر خوبی باشد. جملات ترجمه خیلی جاها بریده بریده است و در انتظار بازبینی. بعضی بخش ها هم ترجمه نشده. خلاصه آنکه خیلی از شعرها پاره پاره و گسسته اند. این ها را اضافه کنید به ابهام هایی که احتمالا در اصل شعر آلمانی های قرن بیستم وجود داشته است
مشکلات این کتاب به نظرم چند چیز است: 1) نبودن اصل آلمانی اشعار - که بودنش و مقایسه کردنش احتمالا ظرافت های کار فروغ را بیشتر نشان می داد و ابهام ها را بیشتر برطرف می کرد - 2) عدم استفاده از مترجمی دوم برای پرکردن جاهای خالی و احتمالا تذکر اشتباهات و ... - برای اینکه حق اشعار هم ادا شود، 3) اشتباهات چاپی که البته زیاد نیستند
آنهایی که من بیشتر پسندیدم این اشعارند: "خداحافظ" از هانس آدلر، "بازگشت" و "پارک کودکان" از ارنشتاین، "بندر مارسی" از فروستیر، "شعر" از هارینگر، "وقتی که مرگ من فرا می رسد" از اوسیپ کالنتر، "در دره ی کوهستانی" از جوزف لایتگب و در نهایت "نغمه ای از دور" از رنه شیکل