Jump to ratings and reviews
Rate this book

کی برمی‌گردی داداش جان

Rate this book

24 pages, Paperback

First published April 1, 1978

1 person is currently reading
57 people want to read

About the author

علی‌اشرف درویشیان

63 books112 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
22 (38%)
4 stars
8 (14%)
3 stars
13 (22%)
2 stars
12 (21%)
1 star
2 (3%)
Displaying 1 - 7 of 7 reviews
Profile Image for Negin.
4 reviews7 followers
January 24, 2013
یه دختربچه ی ۷،۸ساله چقدر درک از زندگی داره که درگیر احساسات یه پسر بچه ای بشه که برادرش رو بزرگترین فرد زندگیش می دونه؟؟
این کتاب رو بیشتر از ۱۰۰بار خوندم و هر بار هم قلبم مثل ه اولین بار به آتیش کشیده می شه...
Profile Image for Bookworm.
181 reviews1 follower
May 7, 2022
کی برمی گردی دادش جان؟
با چشم های ذره بینی
با رنگت از پاییز تنهایی
با جیب هایت پر از لطف و مهربانی
Profile Image for Blue.
33 reviews1 follower
June 5, 2018
💜💙
کتاب جمع و جور و مختصریه ولی پر از غمه:(
روح همه ی داداش های خوبی که برنگشتند شاد...
Profile Image for Masih Reyhani.
281 reviews12 followers
July 12, 2022
علی‌اشرف عزیز من،
با آن قلم زیبا...
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
July 30, 2016
در زندگی پای قصه‌های خیلی از قصه‌ گویان نشسته‌ام،‌ اما مادربزرگم از همه‌ آن‌ها بهتر بود و به آنچه می‌گفت آگاهی کافی داشت‌. افسانه را با آب و تاب و با سود جستن از مثل‌ها و اصطلا‌حات محلی بیان می‌کرد‌. آن‌ها را با مسائل روز و نکته‌های مورد علا‌قه ما می‌آمیخت،‌ آرام و بی‌شتاب قصه می‌گفت و عقیده داشت که گفتن متل در روز سبب کسالت و خستگی می‌شود، ‌بنابراین همیشه شب‌ها و به ویژه پیش از خواب برای ما قصه می‌گفت‌. پدرم هم قصه‌ گوی خوبی بود، اما نه به اندازه مادربزرگم‌. او کم‌ سواد بود و برای ما اشعار حافظ و باباطاهر را می‌خواند‌. نخستین کتاب داستانی که به خانه‌ ما آمد، امیرارسلا‌ن نامدار بود که من در ۹ سالگی در شب‌های زمستان برای خانواده می‌خواندم
Profile Image for طیبه تیموری.
146 reviews
Read
July 11, 2015
کتاب کودک و نوجوان سال ۱۳۵۷ در کرمانشاه.
داستان کوتاهی در مورد یه دختربچه ی ۷،۸ساله و درکش از زندگی واحساساتش نسبت به برادرش و اینکه او را بزرگترین فرد زندگیش می دونه...


از داستان‌هايي بوده كه در كودكي خوندم
Profile Image for Afruz.
41 reviews30 followers
June 13, 2013
؟بگو ببینم داداش تو حرفی از لنین میزند
من گفتم:توی خانه ما وازلین هست که داداشم می خرد وننه به دستهای منو مریم میزند
ولی تابحال برای ما لنین نخریده
من نمیدانم لنین برای چه خوب ا ست

از متن کتاب
Displaying 1 - 7 of 7 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.