کتاب «ادبیات امروز آلمان» مجموعه مقالاتی است درباره هفده شخصیت بزرگ ادبی آلمان در قرن بیستم که «تورج رهنما» آن را تدوین کرده است. چهار تن از این شخصیتها، یعنی «توماس مان»، «هرمان هسه»، «الیاس کانهتی» و «هاینریش بل»، به دریافت جایزه نوبل در ادبیات توفیق یلفتهاند. در ضمن باید یادآور شد که این کتاب، نخستین اثر تحلیلیای است که در زمینه ادبیات امروز آلمان در ایران انتشار مییابد. نویسنده کتاب دکتر تورج رهنما در سالهای اخیر به دریافت دو جایزه بزرگ در آلمان توفیق یافته است: جایزه ادبی شهر هانوور (در سال 2000) و نشان بینالمللی «گوته» (در سال 2002). کتاب حاضر را نشر «چشمه» منتشر کرده است.
تورج رهنما (متولد ۱۳۱۶ در اهواز) مترجم، شاعر و پژوهشگر زبان و ادبیات آلمانی است. رهنما تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در ایران گذراند. سپس برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در دانشگاه مونیخ دررشته پزشکی ثبتنام کرد. در حدود دو ماه به آموختن زبان آلمانی در انیستیتو گوته پرداخت. او چهار سال در رشته پزشکی تحصیل کرد، ولی با موافقت دانشگاه و سفارت آلمان رشته تحصیلیاش را تغییر داد. بعد در رشته ادبیات آلمانی، روانشناسی و تعلیم و تربیت ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ درجه فوق لیسانس در همان رشته شد و بعد به ایران بازگشت. رهنما از دولت اتریش برای ادامه تحصیل بورس گرفت و در دانشگاه زالتسبورگ تا مقطع دکتری ادامه تحصیل داد و رساله دکتری خود را تحت عنوان «بازتاب نظریههای روانکاوی درادبیات معاصر آلمان» نوشت.
کتاب برای آشنایی با ادبیات معاصر آلمان بسیار خوب است. به ترتیب حاوی مطالبی دربارهی توماس مان، راینر ماریا ریلکه، هرمان هسه، فرانتس کافکا، برتولت برشت، الیاس کانهتی، گونتر آیش، ماکس فریش، پتر وایس، هاینریش بل، فریدریش دورنمات، ولفگانگ برشرت، زیگفرید لنتس، اینگهبورگ باخمان، مارتین والزر، گونتر گراس، هانس ماگنوس انتسنزبرگر است. فقط بعضاً محتوای رمانها و نمایشنامهها را لو میدهد. اگر به لیست نویسندگان بالا و ادبیات آلمان علاقه دارید بخوانید، مطمئناً چیزهایی ولو بسیار کوچک یاد خواهید گرفت. ******************************************************************************** برتولت برشت در مجلهای نوشت: (همهی دنیا کلاوس مان، پسر توماس مان را میشناسند. اما راستی این توماس مان دیگر کیست؟ ) در اینکه این جمله حاوی طنزی گزنده است جای تردید نیست. واقعیت این است که برشت توماس مان را به خوبی میشناخت، اما از او ابداً خوشش نمیآمد. ص 9 کتاب اینک ای دل، باغهای ناشناس را بسرای باغهای شاداب، روشن و دست نیافتنی را برای آبها و گلهای سرخ اصفهان و شیراز عاشقانه نغمه بیاغاز و به تحسین این بیهمتایان بپرداز ریلکه؛ ترانههایی برای اورفئوس؛ ص 25 کتاب مرگ بسی سترگ است ما با لبان خندان جملگی از آن اوییم هنگامی که خود را در کانون زندگی میپنداریم کسی که در درون ما میگرید اوست ریلکه؛ کتاب ساعات؛ ص 32 کتاب کامو گفته است که محاکمه بیماری زمانهی ما را نشان میکند و قصر مداوای آن را. نظر کامو از این سخن این است که قهرمان قصر دست کم میکوشد تا راه حلی برای رهایی، برای رسیدن به قصر، بیابد، در صورتی که قهرمان محاکمه تقریباً هیچ کوششی برای رفع اتهام از خود به عمل نمیآورد. به اعتقاد کامو راه رستگاری انسان روزگار ما در همین کوشش نهفته است. ص 66 کتاب انسان موجود جالب توجهی است. اگر بنا شود در آب نیز زندگی کند فوراً فلس در میآورد! برشت ص 77 کتاب مسئولیت طبقهی روشنفکر در روزگاری که ستم حکم میراند چیست؟ به اعتقاد برشت پاسخ این سؤال آسان است: حقیقت را اشاعه دادن. اما در دورانی که ترس بر همه جا مستولی است، از چه راهی میتوان حقیقت را اشاعه داد؟ برشت جواب میدهد: از هر راهی که میسر باشد، حتی از طریقی غیر قانونی. ص 86 کتاب تا زمانی که بشر در اجتماع بازیچهی دست سیاست است، نمیتواند بلایی را که سرش میآورند، به عنوان یک آزمایش تلقی کند، بلکه آن را به عنوان سرنوشت میپذیرد. برشت ص 93 کتاب انتقاد بل از کلیسا نه تنها بیسابقه نیست، بلکه بسیار عمیق هم هست. نویسندهی آلمانی معتقد است که کلیسا در دوران اخیر به مردم آلمان خیانت کرده و با سکوت خود در برابر اعمال غیر انسانی هیتلر عملاً از او حمایت نموده است. آیا این نظر واقعاً درست است؟ تاریخ آلمان نشان میدهد که باید به این پرسش پاسخ مثبت داد. ص144 کتاب من در این کشور در پی چه میگردم؟ در این سرزمینی که اجدادم مرا از روی نادانی آوردند؟ من در اینجا بومیام، اما نه چندان مطمئن من در اینجا غایبم، اما شاهد نکبتی دلپذیر در حفرهای دنج و آرامبخش انتسنزبرگر؛ زبان مردم؛ ص 229 کتاب