تاریک روشنا نخستین داستان بلند ایرانی با بنمایههای معنوی اسطورهای است که ماجرایش در آیندهای دور به سال ۳۰۰۰ میلادی میگذرد. در کهکشانی دوردست، سیارهایی ناشناخته و مردمانی دیگرگون شده و اغلب غریبه که شاید منششان برایندی از کنشهای همین امروز ما باشد.
English : Arman Arian آرمان آرین زادهی ۱۳۶۰ است. او با آفرینش اثر سهگانهٔ «پارسیان و من» به دنیای ادبیات شناسانده شد. پارسیان و من نام رمانی است در سه جلد که بیانکنندهی اسطوره، حماسه و تاریخ ایران است.
در کل درونمایه عرفانی این داستان رو تا حدودی در رویای باغ سپید هم داشتیم. اما من رویای باغ سپید رو بیشتر دوست داشتم. نکته ای که بسیار اما برایم قابل توجه بود ترجمه ی جالبی بود که آرین از آیه های قرآن آورده بود.. یه جور دلنشین بود.. بدون مشخص کردن آیه ها.. اونجوری که توی قرآنهای معمول میبینیم.. یه جور خاصیه.. یه نمونه اش رو ببینید:
«خداوند، نور آسمانها و زمین است. همچون چراغی در چراغی؛ و چراغی در شیشه ای؛ و شیشه ای همچون ستاره ای درخشان... خدا هرکه را بخواهد به نور خود رهنمون می شود... و اجازه میدهد در برخی خانه ها نامش برده شود، تا به برکت آن یاد و نام، والایی یابند و در صبح و شام، او را به پاکی بستایند.» (سوره نور آیه های 35-36) ص. 119
یا این جمله که روشنا میگوید به نظرم عالیه.. و اگر همه ی ماانسانها به آن توجه میکردیم انقدر شاهد جنگ و تروریسم نبودیم:
«باور حقیقی به یکتاخدا، فقط موجب میانه روی میشود. بروز هر نوع افراط و تفریط، یهنی جایی از باور تو به او لنگ است... » (ص. 116).
انگار که آرمان آرین رو مجبور کرده باشی، یه داستانی بنویسه که توش از قرآن [همون شکلی که از اوستا استفاده کرده قبلا مثلا] استفاده کنه، بشدت از آرین در ذهنم دور بود ولی خب نثرش مثل کتابهای قبلیش دلنشین بود و یه روزه خوندمش
اولین کتابی بود که از آرمان آرین خوندم و چندان خوشم نیومد. مضمون اصلی داستان اثبات وجود خدا بود و چطور این کار رو انجام داد؟ بازی با کلمات. استفاده از واژههای قشنگ قشنگ. پیچوندن حرف. اصلا دلیل منطقی نبود فقط یه جور حس بود که شخصیت داشت و من نداشتم.
یک داستان بلند و تا حدودی رمان علمی تخیلی ایرانی. کتاب از دید اول شخص و از طریق دفترچه یادداشت یا روزنامه راوی روایت می شه. داستان در سال ۳۰۰۰ میلادی اتفاق می افته. راوی اطلاعات رو از طریق یادداشت ها به خواننده منتقل می کنه اما چون کتاب فقط همین یک راوی رو داره و تنها مرجع اطلاعات هم یادداشت های راویه، داستان نمی تونه خیلی طول و تفصیل پیدا کنه و کتاب در ۱۳۳ صفحه جمع و جور می شه. نویسنده که در کتاب های قبلیش داستان های فانتزی رو نوشته، در این کتاب سراغ ژانر علمی تخیلی رفته، اون هم با طرز تفکر ایرانی و جمع اسطوره های ایرانی و آیات قرآن. البته توی این کتاب آیات قرآن بر اسطوره های ایرانی سایه انداخته.
یک علمی تخیلی بیهمتا از آرمان آرین. انسان در جست و جوی معنای خویشتن در سال ۳۰۰۰ با نهادهایی استعمارگر و مردان و زنانی که حافظان حقیقت هستند. حتما بخونیدش لینک در طاقچه: https://taaghche.com/book/26071/%D8%A...
داستان قشنگ بود و اینکه تو آینده دور اتفاق میوفتاد جالب بود، یکم دیر به موضوع کتاب میپردازه و به شخصه تو ذوقم خورد و دوست نداشتم. https://taaghche.com/book/26071