Kaaveh > Recent Status Updates

آرتور سی کلارک در قانون سوم‌اش یادآور می‌شود: «هر فناوری که به قدر کافی پیشرفته باشد از معجزه تمیزدادنی نیست.»

در پژوهشی راج ب بیمارانی ک در بخش مراقبت‌های ویژه فوت کردند، نتایج کالبدشکافی را با تشخیصی ک پزشک در زمان حیات بیمار داده و میزان اطمینانش از تشخیص، مقایسه کردند.
نتایج: «پزشکانی ک از تشخیص خود خیلی مطمئن بودند ۴۰٪ موارد اشتیاه کردند.» در اینجا نیز اطمینان متخصصان با مداخله مراجعه‌کنندگانشان بیشتر هم می‌شود: «نداشتن اطمینان برای پزشکان ضعف تشیص داده می‌شود،بنابراین معمولا عدم قطعیت از بیماران پنهان نگه‌داشته می‌شود.»

خطای اعتبار
سیستم۱ خیلی سریع براساس شواهد اندک نتیجه‌گیری میکند. از طرفی، به علت خطای "هرآنچه میبینید، همه آن چیزیست که هست" تنها شواهد موجود اهمیت دارند. به علت اطمینان حاصل از انسجام، اطمینانی که به عقایدمان داریم، انسجام داستانی را بازتاب میدهد که سیستم۱و۲ ساختند. مقدار مدرک و کیفیت آن اهمیت چندانی ندارد، زیرا براساس مدرک کمتر، میتوان داستان بهتری ساخت. ما برای بسیاری از مهمترین باورهایمان اصلا مدرکی نداریم.

اگر مدعی می‌شدم که میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید می‌گردد، هیچ کس قادر نبود حرفم را رد کند، مشروط به آنکه حواسم می‌بود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قویترین تلسکوپ‌ها هم دیده نمی‌شود.
اما اگر تا آنجا پیش می‌رفتم که می‌گفتم چون مدعای من ابطال ناپذیراست جایز نیست عقل بشر به آن شک کند، به حق به یاوه گویی متهم می‌شدم.

با ظهور انقلاب کشاورزی، به وجود زن در مزرعه بیشتر از شکارگاه احتیاج افتاد، زیرا خانه‌داری ثمره کارش را افزون کرد. استخدام زنی بیگانه برای اینهمه کار، گران تمام می‌شد و ازدواج، آنرا ارزانتر می‌کرد. بعلاوه کودکی که در نتیجه ازدواج به بار می‌امد، بیشتر از مخارج غذا و لباس ساده‌اش نفع می‌رساند. کودکان تا دوره بلوغ در مزرعه پدر کار می‌کردند و برای تربیت آنها دیناری صرف نمی‌شد. به همین جهت مادری امری مقدس شد.

" اگر کسی مرا عجیب و غریب بداند، لبخندی میزنم و از آن حکمت بی‌پروایی که در ژرفای قلبم نهفته، پاسخ می‌دهم که تنها ناجورها، عجیب و غریب‌ها و غیرعادی‌ها هستند که دنیای ما را تغییر می‌دهند. متفاوت‌بودن خیلی هم خوب است و عجیب و غریب بودن، از آن هم بهتر! "

چشم‌هایش را بست و گفت: «من آرزوی یه زندگی راحت رو ندارم، چون در چنین زندگی، هیچ رشدی برای قدرتم وجود نداره. من یه زندگی چالش برانگیز رو میخوام تا بهترین من رو بسازه. یه زندگی چالش برانگیز، یه اراده آهنین و یه شخصیت شکست‌ناپذیر رو بوجود میاره.»

ما همه از زندگی کردن طفره میریم. ما بجای اینکه از گل‌های رزی که امروز بیرون پنجره غنچه کردن لذت ببریم، آرزوی یک باغ گل رز جادویی در افق رو داریم.

"آرامش و تنهایی که می‌توانید قبل از طلوع آفتاب داشته باشید، نیرو و خلاقیت شما را تقویت می‌کند. شما برای اوج‌گرفتن نیاز به آرامش و تنهایی دارید. شما می‌توانید تمام روز را با گوشی‌تان درمورد هزاران چیز بی‌معنی چت کنید و یا می‌توانید با شناخت توانایی‌ها و بهبود مهارت‌هایتان دنیا را متحول کنید."

"- طوری زندگی می‌کنید انگار عمری جاویدان دارید. طوری وقتتان را هدر می‌دهید، گویی منبعی بی‌پایان از آن را دارید، درحالی که روزی که برای کسی یا چیزی اختصاص می‌دهید شاید آخرین روز عمرتان باشد.
هنرمند گفت:"اینها حرفهای تو هستند؟ واقعا جالبه."
- "کاش اینها حرفهای من بودند. نه، اینها سخنان سنکا از کتاب در باب کوتاهی زندگی است." "

"تشویق یک کارکرد خوب،بیشتر از تنبیه اشتباهات نتیجه می‌دهد. این مطلب با شواهد بسیاریکه از تحقیق روی کبوتر، موش، انسان و جانداران دیگر اجرا شده، تایید می‌شود."

"وقتی فرصت و گزینه‌های بیشماری مارا احاطه کردند، دچار حالتی میشویم که روان‌شناسان آن را پارادکس انتخاب نامیده‌اند؛ یعنی هرچه گزینه‌های بیشتری در اختیار داشته باشیم، از انتخاب هر یک از آنها رضایت کمتری احساس میکنیم؛ زیرا از وجود همه گزینه‌های دیگر که کنار می‌گذاریم، آگاه هستیم."

"
-تمام افراد از هنگام تولد نفس کشیدن را یاد نمی‌گیرند؟
-اکثر ما می‌دانیم چگونه تنفس کنیم تا زنده بمانیم، با اینحال هیچ‌وقت یاد نگرفتیم برای شکوفا شدن، چگونه تنفس کنیم. اکثر افراد بسیار سطحی تنفس می‌کنند و اینگونه نمی‌توانیم اکسیژن کافی جذب کرده تا بدنمان به کارایی بهینه خود برسد.
"

"هر تجربه ای، خواه سخنرانی در ملاعام یا شنا در دریاچه در هوای گرم و قدم زدن در زیر نور مهتاب، هم می‌تواند خوشایند باشد و هم دردناک. نگرش و تفکر توست که خوشایند یا دردناک بودن آن را تعیین می‌کند."