داستان كوتاه discussion
نوشته هاي كوتاه
>
احمقانه های زندگی
date
newest »


چندین سال پیش خواندم هنر نه گفتن را یاد بگیریم.....پوزخندی زدمو بی اعتنا رد شدم ....
امروز باز پوزخند میزنم اما به خودم که چرا یاد نگرفتم.....
-صدای زنگ موبایل امد
-خوبی؟
اره عالیم تو چی؟
.................
تازه از راه رسیدم ...از خستگی دارم میمیرم....ای چه کیفی داره برم زیر پتو...
-صدای زنگ موبایل
-میای بریم بیرون دلم گرفته؟
-اره خودمم میخواستم الان برم یه دوری بزنم
...............
وای چقدر از بچه بدم میاد ......
-صدای زنگ موبایل
-میای بریم دیدن مینو؟تولد بچشه...
-اره چرا که نه... چه بچه نازو تو دل بروییم شده
..............