داستان كوتاه discussion
نوشته هاي كوتاه
>
يك تجربه / حميد سلطان آبادي
date
newest »


ولی بازم قشنگ بود.
راستی نمیشد جای چیتوز، چیپس میخوردی که عین برنامه های آقای مدیری نشه؟
YouAreBeautiful
حميد سلطان آبادي! نوشته خوبي بود هر چند موضوع داستان بارها تكرار شده توسط خيلي از نويسندگان چخ به صورت جدي و چه به صورت طنز اما نوع پرداختت خوب بود.
اما يه چيزي اين واه اونجام يعني چي؟ نمي شد يك اسم از خودت واسش در بياري يا لا اقل يكي از اسم هاي بدرد بخور ترش براي داستان رو بياري.
بابا به خدا ما كلمه بد نداريم اين ماها هستيم كه تصميم مي گيريم كدام كلمه را بد و زشت و قبيح بدونيم و كدوم رو تقديسش كنيم.
نويسنده نبايد كلمه رو سانسور كنه حتما به اين توجه داشته باش.
اما يه چيزي اين واه اونجام يعني چي؟ نمي شد يك اسم از خودت واسش در بياري يا لا اقل يكي از اسم هاي بدرد بخور ترش براي داستان رو بياري.
بابا به خدا ما كلمه بد نداريم اين ماها هستيم كه تصميم مي گيريم كدام كلمه را بد و زشت و قبيح بدونيم و كدوم رو تقديسش كنيم.
نويسنده نبايد كلمه رو سانسور كنه حتما به اين توجه داشته باش.



خيلي با مزه بود
بين اينا كه نوشتين
رفتن به نت رو هم مي نوشتيد
چيپس و سير ماست و نت و دوستان
بين اينا كه نوشتين
رفتن به نت رو هم مي نوشتيد
چيپس و سير ماست و نت و دوستان
شبيه فيلم هاي طنزه،منتظره اي خودشو دار بزنه ولي يهو مي افته بعد هوس چي توز سركه اي مي كنه