داستان كوتاه discussion
حاجی مهندس حسن
date
newest »


1 قدیما بس می لوبوند معروف به اشتها بود
اشتها اشتباه بود، حسنی یه اژدها بود
پیشنهاد می کنم اینگونه نوشته شود:
قدیما بس می لوبوند معروف به اشتها بود
اشتها اشتباه بود، حسن یه اژدها بود
2 از دس چش چرونی گفتن بهش بی حیا
از سر چرک و چندش نم نمک حسن وبا
پیشنهاد می کنم اینگونه نوشته شود:
از دس چش چرونی گفتن بهش بی حیا
از سر چرک و چندش بهش می گفتن وبا
3 دود که زیادی کشید شدش حسن ایکبیری
مال مفت رو که نوشید زد تو کار باجگیری
پیشنهاد می کنم اینگونه نوشته شود:
دود که زیادی کشید شدش حسن ایکبیری
مال مفتم که نوشید زد تو کار باجگیری
4 خوب که بخور بخور کرد حسابی که تپل شد
چاق و چله رفت تو شهر، اونجا مدیر کل شد!!
پیشنهاد می کنم اینگونه نوشته شود:
خوب که بخور بخور کرد حسابی که تپل شد
چله و چاق رفت به شهر، اونجا مدیر کل شد!
5 یه اخمی کرد به آینه، یعنی که با ده قهرم
یه چپ چپم نگاه کرد که بچه ناف شهرم
پیشنهاد می کنم اینگونه نوشته شود:
یه اخمی کرد به آینه، یعنی با ده که قهرم
یه چپ چپم نگاه کرد، بچه ی ناف شهرم
6 کارشناسه ِ ارشده ِ نشستنه ِ پشت ِ میز
مهندس موزمالی دکترای خرده ریز
پیشنهاد می کنم اینگونه نوشته شود:
کارشناسه ِ ارشده ِ نشستنه اون پشت ِ میز
مهندس موزمالی دکترای خرده ریز
7 هر جا باشه تنها نیس یا غزه یاکه قزوین
یا تو اجلاس مسکو یا یه حراجی تو چین
پیشنهاد می کنم اینگونه نوشته شود:
هر جا باشه تنها نیس یا غزه یا که قزوین
یا تو اجلاس مسکو یا یک حراج تویِ چین
8 ازدمشون شرعیه صیغه ای و دینی
اسماشون عم قزیه" جز مورد قزوینی
پیشنهاد می کنم اینگونه نوشته شود:
ازدمشون شرعیه صیغه ای یا که دینی
اسماشون عم قزیه" جز مورد قزوینی
9 هاچین و واچین پاورچین از روی این سرزمین
حاج آقا حاج آقا ببخشین دمت رو دیگه برچین
پیشنهاد می کنم اینگونه نوشته شود:
هاچین و واچین پاورچین از روی این سرزمین
حاجی! حاجی! ببخشین دمت رو دیگه برچین
در بیت یکی مانده به آخر بهتر می بود به قرینه «صیغه ای»، «عقدی» می آمد که فکر می کنم به ضرورت قافیه اینگونه نشد.
پیروز باشی

چيزي نرم مانند پلو و نان را با لقمه بزرگ نيم جويده فرودادن
و در فرهنگ معین امده است:
غذا را با حرص و عجله خوردن
مانند تلفظ زنبور که زمبور در گویش عامیانه شده است، ن به م تبدیل شده است. و الف به و تبدیل شده است که خاص گویش تهرانی بوده است.

چيزي نرم مانند پلو و نان را با لقمه بزرگ نيم جويده فرودادن
و در فرهنگ معین امده است:
غذا را با حرص و عجله خوردن
مانند تلفظ زنبور که زمبور در گویش عامیان..."
سپاسگزارم

با تشکر از همه اشکان جان تغییرات رو در اولین فرصت لحاظ می کنم
نادر جان این نوشته با توجه به گویش عامیانه (فولکور) اجازه داره کلمات رو آنجوری بیان کنه که که در گفتار عامه شنیده می شه و لزومی به رعایت قواعد اصلی نداره حتی گاهی در ادبیات فولکور اشتباهات املایی هم دیده می شه مثل نزار که عامیانه واژه نگذار است

قدیم نه که بلا بود؟ اسمش حسن سیاه بود
نه ناخوناش دراز بود؟ قدیما واه و واه بود
با توجه به ترانه
حسنی نگو بالا بگو .... ناخن دراز واه و واه و واه
سروده زنده یاد منوچهر احترامی نوشته شده لذا جا داره یادی از این فقید بشه

با تشکر از همه اشکان جان تغییرات رو در اولین فرصت لحاظ می کنم
نادر جان این نوشته با توجه به گویش عامیانه (فولکور) اجازه داره کلمات رو آنجوری بیان کنه که که در گفتار عامه شنیده می شه و لزومی..."
کاملأ متوجه هستم، اما در مثالی که آوردید ـ نذار و نگذار معنی واژه از دست نرفته، اما در لومبیدن تا لوبیدن واژه بی معنا میشود۰

با تشکر از همه اشکان جان تغییرات رو در اولین فرصت لحاظ می کنم
نادر جان این نوشته با توجه به گویش عامیانه (فولکور) اجازه داره کلمات رو آنجوری بیان کنه که که در گفتار عامه شنیده می شه و لزومی..."
ایمان گرامی. جسارت نکردم که تکلیف کنم. من تنها پیشنهاد کردم. ممکن است بپذیری و یا رد کنی. این دیگر به خود شما برمی گردد.
پیروز باشی

با تشکر از همه اشکان جان تغییرات رو در اولین فرصت لحاظ می کنم
نادر جان این نوشته با توجه به گویش عامیانه (فولکور) اجازه داره کلمات رو آنجوری بیان کنه که که در گفتار عامه شنیده می..."
سلام دوباره
تنها هدفم از نشر مطلبی توی نت استفاده از نظرات مفید و اصلاح ایرادهاست
من از لطف شما و دیگران که کمکم می کنید بسیار متشکرم
منظورم از اولین فرصت، یکی دو روز فرصت برای اینکه نوشته از نظرات بیشتری بهره ببره بود
حسنی کیه؟ "حاج حسن" گاوش چیه؟ "پاجیرو"
قدیم نه که بلا بود؟ اسمش حسن سیاه بود
نه ناخوناش دراز بود؟ قدیما واه و واه بود
قدیما بس می لوبوند معروف به اشتها بود
اشتها اشتباه بود، حسنی یه اژدها بود
از دس چش چرونی گفتن بهش بی حیا
از سر چرک و چندش نم نمک حسن وبا
دود که زیادی کشید شدش حسن ایکبیری
مال مفت رو که نوشید زد تو کار باجگیری
خوب که بخور بخور کرد حسابی که تپل شد
چاق و چله رفت تو شهر، اونجا مدیر کل شد!!
حسنی خواب صفا دید پا شد یه حاج آقا دید
حسنی یه اینجاکه رسید جانمازی رو آب کشید
یه اخمی کرد به آینه، یعنی که با ده قهرم
یه چپ چپم نگاه کرد که بچه ناف شهرم
از وقتیکه رئیس شد حسنی خیلی عزیز شد
شد حاج مهندس حسن، متخصص جیز شد
کارشناسه ِ ارشده ِ نشستنه ِ پشت ِ میز
مهندس موزمالی دکترای خرده ریز
اتل متل بخشید تشریف داره حاج حسن؟
نخیر الان پاریسه یا شایدم تو لندن
هر جا باشه تنها نیس یا غزه یاکه قزوین
یا تو اجلاس مسکو یا یه حراجی تو چین
ازدمشون شرعیه صیغه ای و دینی
اسماشون عم قزیه" جز مورد قزوینی
هاچین و واچین پاورچین از روی این سرزمین
حاج آقا حاج آقا ببخشین دمت رو دیگه برچین