چون قالب یخی که بر آب نشسته است بنگر چگونه بدست خالق خود ذوب میشوم فرق میان کوه و کاه یک حرف بیش نیست کوه بودم حالا, به حرف تو چون کاه میشوم آیینه ام که هر چه دیده ام فراموش میکنم سنگی زدی ببین چه زلال خورد می شوم من رسم کرده ام روی نمودار زندگی خود حق با تو است,تنها بدست تو پایدار میشوم حالا نترس برو به همه بگو شرح عاشقت من با فسون توست که افسانه می شوم
بنگر چگونه بدست خالق خود ذوب میشوم
فرق میان کوه و کاه یک حرف بیش نیست
کوه بودم حالا, به حرف تو چون کاه میشوم
آیینه ام که هر چه دیده ام فراموش میکنم
سنگی زدی ببین چه زلال خورد می شوم
من رسم کرده ام روی نمودار زندگی خود
حق با تو است,تنها بدست تو پایدار میشوم
حالا نترس برو به همه بگو شرح عاشقت
من با فسون توست که افسانه می شوم