Rumi دوستداران شمس ,مولوی discussion
ERAGHI عراقی
date
newest »

ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی
همه شب نهادهام سر، چو سگان، بر آستانت که رقیب در نیاید به بهانهی گدایی
مژهها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی
به کدام مذهب این این به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر میزدم من، که یکی ز در در آمد که : درآ، درآ، عراقی، که تو خاص از آن مایی
نقل از
http://rira.ir/rira/php/?page=view&am...
همه شب نهادهام سر، چو سگان، بر آستانت که رقیب در نیاید به بهانهی گدایی
مژهها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی
به کدام مذهب این این به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر میزدم من، که یکی ز در در آمد که : درآ، درآ، عراقی، که تو خاص از آن مایی
نقل از
http://rira.ir/rira/php/?page=view&am...
Books mentioned in this topic
Off to Be the Wizard (other topics)Avogadro Corp (other topics)
Kill Process (other topics)
Neuromancer (other topics)
Epic (other topics)
More...
Authors mentioned in this topic
William Hertling (other topics)William Gibson (other topics)
Conor Kostick (other topics)
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
امروز چنان مستم از بادهی دوشینه
تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد
تا هست ز نیک و بد در کیسهی من نقدی در کوی جوانمردان عیار نخواهم شد
آن رفت که میرفتم در صومعه هر باری جز بر در میخانه این بار نخواهم شد
از توبه و قرایی بیزار شدم، لیکن
از رندی و قلاشی بیزار نخواهم شد
از دوست به هر خشمی آزرده نخواهم گشت وز یار به هر زخمی افگار نخواهم شد
چون یار من او باشد، بییار نخواهم ماند چون غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد
تا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهم
تا غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد
چون ساختهی دردم در حلقه نیارامم
چون سوختهی عشقم در نار نخواهم شد
تا هست عراقی را در درگه او باری
بر درگه این و آن بسیار نخواهم شد