داستان كوتاه discussion
من و اوني که دلش ميخواد بمونه با دلم
date
newest »


آخه من غریبه هستم با همه
یکی آشنا میاد به چشم من
اما از بخت بدم اونم غمه
اما از بخت بدم اونم غمه

دلم نقد میخواد...میشه لطفا؟
بزرگان...کجایید
ماریا جون....اگه اشکالاتمم بگی خوشحال تر میشم

مهتابی خانوم
امیدوارم این رو به حساب ادعا نذارید اما
هر کسی که نقد نکرد دلیل نمیشه که نقد نمی دونه و برعکس.
من هم منتظر دوستان_از نوع بزرگ_ می مونم تا نقدشون رو بشنوم.

من اصلا همچین منظوری نداشتم و الان خیلی ناراحت شدم که شما این برداشت رو کردین.
بزرگان کجایید شامل شخص خاصی نمیشه
من کلی گفتم... همه کسانی که عضو گروه هستند از نظر من بزرگ هستند و فهیم.
خواهش میکنم اینجوری قضاوت نکن.
خوب آقای محترم... قرار بود شعر من رو نقد کنید....منتظرم

از من نخواه که براحساس کسي نقد نکرده ام
مي نويسم به شعر (شايد) تا
سرريز شود واژه ها از ذهنم
تا سبک شود جانم
!ولي شعر گفتن نمي دانم
)-:
قلم آقاي مهدي عزيز لازم است اينجا
و صد البته آرزوي نازنينم
که هرجاهست سالم و شاد باشد

**جای آرزو خالی

نگو خنده م گرفت
اینم نقد من
تحویل بگیر مهتابی خانوم
:
شعرت مفهوم قشنگی داشت و مشخصه که از دل برآمده چون راحت به دل میشینه. البته زبان محاوره ای، به صمیمی شدن شعر خیلی کمک کرده.
اما از نظر فنی
مشخصه که تا حدود زیادی وزن و آهنگ رو میشناسی. گفتم تا حدود زیاد چون در همه مصراعها وزن رو رعایت کردی به جز این:
"دل من الان دیگه یه دنیا غم و ماتمه"
قسمت "غم و ماتمه" باعث شده وزن مصراع به هم بخوره.
اگه خودت با آهنگ این مصرع رو بخونی متوجه میشی.
از نظر رعایت قافیه اما
می تونم بگم تقریبا هیچکدوم از ابیات قافیه ندارن:
ببین قافیه های تو اینان:
بیت اول: پیدا / وا
بیت دوم: بنده / با
عاصی / شاکی
باز / حساب
و همینجور تا آخر
هر چند که تو شعر نو قافیه ملاک نیست اما نوع شعر تو کلاسیکه و در این نوع، رعایت قافیه از الزاماته.
در این قالب شعری که انتخاب کردی هر مصراعی قافیه جدا داره.
مشخصه که سعی کردی تو همه ابیات این رو رعایت کنی به جز بیت آخر که قافیه ش رو با بیت قبل سعی داشتی جور کنی که باعث میشه انسجام شعر در نظر خواننده از بین بره.
فعلا که چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه اما اگه رسید بازم میام.
مطمئن باش
;)

فقط یه سوال دارم
مگه میشه برف بیاد و آدم غمگین باشه؟
شاید نمیتونی بری بیرون برف بازی
به نظرم از قید ردیف و قافیه بیا بیرون
و دست کش هات رو دستت کن

دستکش ندارم

مگه میشه برف بیاد و آدم غمگین باشه؟
"
چرا نمیشه ماهور خان؟
پشت شیشه برف می بارد/ پشت شیشه برف می بارد/ در سکوت سینه ام دستی دانه اندوه می کارد

دستکش ندارم"
پس جریان دستکش از اینجا آب می خوره؟
:)"
دستکش رو دوست نداشتم هيچوقت...باعث ميشه نتونم با انگشت هام انرژي هاي اطراف رو جذب کنم...شايد اگر هديه بگيرم...بذارم بالاي تختم و مدام نگاش کنم

در خیلی از ترانه ها وزن عروضی مشخصی مورد استفاده قرار نمی گیرد هر چند که معمولا اوزان طی یک یا چند بند تکرار می شوند تا در واقع به آهنگساز کمک کنند تا تک ملودی بند اول برای تمام ترانه قابل تعمیم باشد
به همین دلیل من چون به این نوشته به صورت یک ترانه نگاه می کنم تصور کنم تنها ایرادی که به آن وار باشد همین است
فقط یک چیز از قول صالح علا بنویسم که می گفت هر وقت می خواهم شعر بگویم "شیرش" را باز می کنم تا خودش بیاید ولی ترانه باید بجوشد، شیر ندارد
من را یاد ترانه ای با این ترجیع بند می اندازد
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بیای بجنبی پیرت می کنه
حالا كه مادرم مريضه
هيچي شادم نمي كنه
چقدر بدلم نشست شعرت
غصه هات
هيچي شادم نمي كنه
چقدر بدلم نشست شعرت
غصه هات

هيچي شادم نمي كنه
چقدر بدلم نشست شعرت
غصه هات
"
دلارام جون خيلي وقته اينجا نديدمت...داشت غيبت هات بالا ميرفت ها
خدا بد نده...ايشالله که مادر عزيز و مهربونت هرچه زودتر حالشون خوب بشه و بهبود کامل رو پيدا کنن عزيزم
دلت شاد باشه و غمت زودگذر

گاهي وقتا غم مياد ميگرده پيدام ميکنه
تا ميخوام فرار کنم سفره دل وا ميکنه
يه دلم ميگه بمون گناه داره بنده خدا
يه دلم ميگه برو...بذار بمونه...با خدا
خلاصه درگيرم و حسابي من عاصي ميشم
تا ..."
سلام، مرا ببخشید، بجای "تا میاد حرف بزنن"، میتوانید بجای "میاد" بسرائید "میان" یا اگر میخواهید مفرد باشه بجای "حرف بزنن" بنگارید "حرف بزنه" ، ضمنا بیت آخرتان را اگر میخواهید غمه با ماتمه قافیه باشد، باید ادیت کنید
گاهي وقتا غم مياد ميگرده پيدام ميکنه
تا ميخوام فرار کنم سفره دل وا ميکنه
يه دلم ميگه بمون گناه داره بنده خدا
يه دلم ميگه برو...بذار بمونه...با خدا
خلاصه درگيرم و حسابي من عاصي ميشم
تا مياد حرف بزنه ، يه جورايي شاکي ميشم
بِش ميگم غم عزيز: سفره دل رو باز نکن
پيش من نيا ديگه...رو من يکي حساب نکن
بِش ميگم بنده خدا ما خودمون کلافه ايم
ما که همزبون نداريم...توي فکر چاره ايم
پيش من حرف ميزني فکر ميکني که چي ميشه؟!ا
ابراي تيره ميميرن...هوا آفتابي ميشه؟!ا
فکر کنم ، فکر ميکنه جام طلاش پيش منه
شايدم فکر ميکنه شريک روياي منه!ا
خلاصه هرکاري کردم اين غمه سبک نشد
دل من الان ديگه يه دنيا غم و ماتمه
تهران-16 بهمن 87
بعد از ظهر يه زمستون برفي
ضميمه:
http://fc99.deviantart.com/fs40/i/200...