(Book 375 from 1001 books) - Slaughterhouse-Five = The Children's Crusade: A Duty-Dance with Death, Kurt Vonnegut
Slaughterhouse-Five, or The Children'(Book 375 from 1001 books) - Slaughterhouse-Five = The Children's Crusade: A Duty-Dance with Death, Kurt Vonnegut
Slaughterhouse-Five, or The Children's Crusade: A Duty-Dance with Death (1969) is a science fiction-infused anti-war novel by Kurt Vonnegut about the World War II experiences and journeys through time of Billy Pilgrim, from his time as an American soldier and chaplain's assistant, to postwar and early years. It is generally recognized as Vonnegut's most influential and popular work. A central event is Pilgrim's surviving the Allies' firebombing of Dresden as a prisoner-of-war. This was an event in Vonnegut's own life, and the novel is considered semi-autobiographical.
تاریخ نخستین خوانش: روز نوزدهم ماه می سال2011میلادی
عنوانهای چاپ شده در ایران: «سلاخخانه شماره پنج»؛ نویسنده: کورت ونهگات؛ انتشاراتیها: (روشنگران و مطالعات زنان)؛ تاریخ نخستین خوانش نوزدهم ماه می سال2011میلادی
عنوان: سلاخ خانه شماره پنج؛ نویسنده: کورت ونه گات؛ مترجم: علی اصغر بهرامی، تهران، نشر روشنگران، سال1372؛ در263ص؛ چاپ دیگر سال1380؛ چاپ بعدی سال1381؛ شابک9646751490؛ چاپ ششم سال1389؛ موضوع: جنگ جهانگیر دوم - از سال1939میلادی تا سال1945میلادی از نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
کورت ونه گات: (زادروز: یازدهم ماه نوامبر سال1922میلادی، ایندیاناپولیس، ایالت ایندیانا، درگذشت: روز یازدهم ماه آوریل سال2007میلادی) در شهر «نیویورک، ایالت نیویورک»؛ ملیت: آمریکایی؛ پیشه: نویسنده از سال1950میلادی تا سال2005میلادی؛ همسران: «جین مری کاکس» از سال1945میلادی تا سال1971میلادی، «جیل کرمنتز از سال1979میلادی تا سال2007میلادی)، دارای چهار فرزند؛ والدین: «کورت وانگات سینیور، ادیت لیبر»؛
آثار: رمانها: «پیانوی خودنواز (سال1952میلادی)»، «آژیرهای هیولا (سال1959میلادی)»، «شب مادر (سال1961میلادی)»، «گهواره گربه (سال1963میلادی)»، «خدا شما را حفظ کند، آقای رزواتر (سال1965میلادی)»، «سلاخخانه شماره پنج (سال1969میلادی)»، «صبحانه قهرمانان (سال1973میلادی)»، «اسلپ استیک (سال1976میلادی)»، «محبوس (سال1979میلادی)»، «مجمع الجزایر گالاپاگوس (سال1985میلادی)»، «ریش آبی (سال1987میلادی)»، «زمان لرزه (سال1997میلادی)»، «مرد بیوطن (سال2005میلادی)». مجموعه داستانها: «قناری در خانه گربه (سال1961میلادی)»، «به خانه میمون خوش آمدید (سال1967میلادی)»، «انفیه دان باگومبو (سال1999میلادی)»، «خدا شما را حفظ کند، دکتر کورکیان (سال1999میلادی)»، «جوجو را نیگا (سال2009میلادی)». نمایشنامه: «تولدت مبارک وندا جون (سال1971میلادی)».؛
کورت وانگات جونیور، در رشته ی زیست شیمی، از دانشگاه «کورنل» فارغ التحصیل شدند، در ارتش نامنویسی کردند، و ایشان را برای نبرد در جنگ جهانی دوم به «اروپا» فرستادند؛ ایشان بسیار زود به دست نیروهای «آلمانی» اسیر، و در «درسدن» زندانی گردیدند، پس از پایان جنگ و بازگشت به «ایالات متحده آمریکا»، در «دانشگاه شیکاگو» به آموزش «مردمشناسی» پرداختند، و سپس به عنوان تبلیغاتچی در شرکت «جنرال الکتریک» دلمشغول به کار شدند، تا سال1951میلادی که با پایان یافتن انتشار نخستین کتاب ایشان «پیانوی خودکار»، کار پیشین خویش را ترک کردند و تمام وقت دلمشغول نویسندگی شدند؛ آثار ایشان ترکیبی از طنز سیاه، در مایه های علمی - خیالی هستند؛
از آثار ایشان: «گهواره گربه»، «سلاخخانه شماره پنج» و «صبحانه قهرمانان» بیشتر مورد ستایش قرار گرفته اند.؛ در سال1999میلادی آستروئید یا سیارک شماره25399، را، برای بزرگداشت ایشان «ونه گات» نامیدند
چکیده این داستان: «بیلی پیلگریم»، قهرمان داستان، در زمان خدمت خود در آرتش «آمریکا» در جنگ جهانگیر دوم، قابلیت حرکت در زمان را پیدا میکند، و از آن لحظه به طور همزمان در زمین، و در یک سیاره ی دور، به نام «ترالفامادور»، زندگی خویش را پی میگیرد؛ او به فلسفه سرنوشت «ترالفامادور»ی ها باور پیدا میکند؛ آنها قادر به دیدن محیط خود در چهار بعد هستند؛ بنابراین از همه ی رخدادهای بگذشته و آینده باخبر هستند؛ واکنش او به رخدادهای ناخوشایندی که رخ میدهد، گفتن این جمله است: «بله! رسم روزگار چنین است.»؛
Hiromu Arakawa is best known for the manga series Fullmetal Alchemist,鋼の錬金術師 1 = Fullmetal Alchemist, Vol. 1 (Fullmetal Alchemist, #1), Hiromu Arakawa
Hiromu Arakawa is best known for the manga series Fullmetal Alchemist, the manga series was adapted into two anime television series.
In an alchemical ritual gone wrong, Edward Elric lost his arm and his leg, and his brother Alphonse became nothing but a soul in a suit of armor. Equipped with mechanical “auto-mail” limbs, Edward becomes a state alchemist, seeking the one thing that can restore his and his brother’s bodies...the legendary Philosopher’s Stone. Alchemy: the mystical power to alter the natural world; something between magic, art and science. When two brothers, Edward and Alphonse Elric, dabbled in this power to grant their dearest wish, one of them lost an arm and a leg…and the other became nothing but a soul locked into a body of living steel. Now Edward is an agent of the government, a slave of the military-alchemical complex, using his unique powers to obey orders…even to kill. Except his powers aren't unique. The world has been ravaged by the abuse of alchemy. And in pursuit of the ultimate alchemical treasure, the Philosopher's Stone, their enemies are even more ruthless than they are…
تاریخ نخستین خوانش روز نهم ماه می سال2022میلادی
عنوان: کیمیاگر تمام فلزی؛ نویسنده و تصویرگر: هیرومو آراکاوا؛ مترجم: فاطمه سعیدی؛ مدیر پروژه: محمدمهدی جلالیان؛ بازبینی و تصحیح: مهدی عالمی؛ تهران، نشر ابراهیم، سال1399؛ در186ص؛ مصور، رنگی، شابک9786227376333؛ چاپ دیگر تهران، نشر رویاپردازان، سال1400؛ در186ص؛ شابک9786229836163؛ موضوع مانگا و داستان تصویری از هنرمندان ژاپن - سده21م
دو برادر به نامهای «اِدوارد» و «آلفونسو الریک»، پس از درگذشت مادرشان دلشان میخواهد، که وی را با کیمیاگری زندگی دوباره ببخشند؛ با «قانون تبادل برابر» در کیمیاگری، «آلفونسو» همه ی بدنش، و «اِدوارد» یک پای خود را، از دست میدهند، و فرایند زنده سازی نیز شکست میپذیرد؛ «اِدوارد» فداکاری میکند، و دست راست خود را قربانی میکند، تا روح برادر خود را، درون یک زره قرار دهد؛ دو برادر برای بدست آوردن بدنهای پیشین خویش، برای یافتن سنگ کیمیاگری، روستای خود را ترک میگویند؛ این داستان در شهر خیال انگیز «آمستریس» روی میدهد؛ شماری از کیمیاگرها برای دولت کار میکنند، آنها کیمیاگران ایالتی هستند، و در ارتش درجه ی سرگردی دارند، کیمیاگرها اگر اراده کنند، به یاری اشکالی که دایره ی تبدیل نام دارد، توانایی آفرینش هر چیزی را دارند، اما برای هر کار، بر اساس قانون مبادله ی یکسان، باید چیزی به ارزش همسان کار داشته باشند، تنها چیزی که کیمیاگران اجازه تبدیل آن را ندارند، انسان و طلا است؛ در تاریخ هرگزی اشاره ای به تبدیل موفقیت آمیز یک انسان نشده، کسانی که دست به چنین کاری میزنند، یک عضو بدن خویش را از دست میدهند، و نتیجه ی کار هم یک موجود ناانسان است
تاریخ بهنگام رسانی 21/02/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Patty and Walter Berglund are indelible characters, and their mistakes and joys, as they struggle to learn how to live in an Freedom, Jonathan Franzen
Patty and Walter Berglund are indelible characters, and their mistakes and joys, as they struggle to learn how to live in an ever more confusing world, have become touchstones of contemporary American reality. The novel opens with a brief look at the Berglund family during their time living in St. Paul, Minnesota, from the perspective of their nosy neighbors.
The Berglunds are portrayed as an ideal liberal and middle-class family, and they are among the first families to move into urban St. Paul after years of white flight to the suburbs.
Patty Berglund is a charming and youthful homemaker with a self-deprecating sense of humor; her husband Walter is a mild-mannered but principled lawyer with environmentalist advocacies. They have one daughter, Jessica, and one son, Joey, the latter exhibiting a precocious independence and talent for making money.
تاریخ نخستین خوانش روز بیست و هفتم ماه آوریل سال2020میلادی
عنوان: آزادی؛ نویسنده: جاناتان فرنزن؛ مترجم: شیما بنیعلی؛ تهران، نشر علمی، آسونه، سال1398؛ در600ص؛ شابک9789644043659؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده21م
آزادی رمانی از «جاناتان فرنزن» است؛ که نخستین بار در سال2010میلادی منتشر شد؛ این کتاب با پیشواز بسیار خوبی از سوی ناقدان آثار و طوطیان شیرین گفتار روبرو شد، و بسیاری از انتشاراتیها آن را در زمره ی بهترین رمانهای سال2010میلادی قرار دادند؛ برخی نوشتند و گفتند که در آینده رمان «آزادی» اثر «فرنزن»، همان نقش و جایگاهی را پیدا میکند، که امروزه «جنگ و صلح» اثر «تولستوی» دارد؛ «جاناتان فرنزن» در کتاب «آزادی» سرگذشت زندگی خانواده ی «والتر و پتی برگلوند» و دوست صمیمیشان «ریچارد کتز» را بازگشایی میکند؛ «فرنزن» در این داستان به روابط اعضای خانواده با همدیگر، و همچنین با آدمهای دوروبری خانواده میپردازند؛ آغاز و پایان عشق، عبوراز دورههای نوجوانی، و پای بگذاشتن به رویدادهای بزرگسالی، رقابت، و خیانت، از مباحث این داستان هستند؛ واقعگرایی و روانکاوی ژرف شخصیتهای داستان، از برتریهای این کتاب به شمار میآیند
تاریخ بهنگام رسانی 07/02/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The story of Valentine Michael Smith, a human who comes to Earth in early adulthood after being born on Stranger in a Strange Land, Robert A. Heinlein
The story of Valentine Michael Smith, a human who comes to Earth in early adulthood after being born on the planet Mars and raised by Martians. He struggles to understand the social mores and prejudices of human nature that are so alien to him, while teaching them his own fundamental beliefs. Though he is a man in his twenties, Smith looks at absolutely everything on this new planet through the ignorant eyes of a baby, and faces the job of learning how to be a human being.
تاریخ نخستین خوانش سالها پیش از امروز شاید سال1972میلادی
عنوان: غریبهای در سرزمین غربت؛ نویسنده: رابرت آنسون هاینلاین؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
رمان علمی و خیال انگیز «غریبهای در سرزمین غربت»، اثری از «رابرت آنسون هاینلاین» نویسنده ی «ایالات متحده آمریکا» است، که نخستین بار در سال1961میلادی منتشر شده است؛ این اثر «هاینلاین»، از ستایش شده ها در گونه ی ادبی علمی و خیال انگیز بوده است، و در همان سال انتشار برنده ی جایزه ی «هوگو» برای بهترین رمان علمی و خیال انگیز سال شد، اندیشه های آینده نگرانه «هاین لاین» که همانند «ژول ورن» و «آیزاک آسیموف» از زمانه ی خویش پیشروتر، و پدید آورنده ی خیالهای خویش بوده اند، آن خیالها در این کتاب جلوه گر هستند؛ کتاب در رده ی آثار خیال انگیز و برتر از دیگر کتابها بوده؛ و داستان کتاب درباره ی «والنتاین مایکل اسمیت» است، یک انسان سبز که به زمین میآید، او در سیاره ی «مریخ» به دنیا آمده، و توسط مریخیان بزرگوار گردیده، نویسنده در این رمان به بررسی شخصیت قصه و در جهت تحول نهایی فرهنگ زمینی میپردازند؛ این کتاب را سالها پیش از امروز خوانده ام باید دوباره اگر زنده ماندم به اوراق کتاب بنگرم و یادمانی نو از خوانش آن بنگارم
تاریخ بهنگام رسانی 01/02/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Vanishing Acts focuses on Delia Hopkins, a missing persons' investigator, and her family, including her young daughter, SoVanishing Acts, Jodi Picoult
Vanishing Acts focuses on Delia Hopkins, a missing persons' investigator, and her family, including her young daughter, Sophie, her widowed father, Andrew, and her search and rescue bloodhound, Greta. But as Delia plans her wedding, she is plagued by flashbacks of a life she can’t recall…until a policeman knocks on her door, revealing a secret about herself that changes the world as she knows it and threatens to jeopardize her future. The novel is set in rural New Hampshire.
تاریخ نخستین خوانش روز هجدهم ماه آوریل سال2022میلادی
عنوان: آرام آرام از یاد میبریم؛ نویسنده: جودی پیکولت؛ مترجم: مهگونه قهرمان؛ ویراستار: علیاصغر عبداللهی؛ تهران، پیکان، سال1399؛ در421ص؛ شابک9789643289102؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده21م
بازرسِ افراد گمشده «دِلیا هاپکینز»، با پدرش «اندرو»، و دختر جوانش «سوفی»، در «نیوهمپشایر» زندگی میکنند؛ «دلیا» برای یافتن افراد ناپدید شده تلاش میکند؛ او در آستانه ی ازدواج با دوستی از دوران کودکی خویش «اریک» است؛ تا اینکه شبی پلیس زنگ خانه را به صدا درمیآورد و پرده از رازی برداشته میشود، که نه تنها زندگی «دِلیا» را زیر و زبر میکند، بلکه آینده او را نیز به خطر میاندازد
تاریخ بهنگام رسانی 30/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Nicholas Charles Sparks is an American novelist, screenwriter, and philanthropist. Nights in Rodanthe is a romanticNights in Rodanthe, Nicholas Sparks
Nicholas Charles Sparks is an American novelist, screenwriter, and philanthropist. Nights in Rodanthe is a romantic love and loss story novel, first published in September 2002. Adrienne Willis is 45 and has been divorced for three years, abandoned by her husband for a younger woman. The trials of raising her teenage children and caring for her sick father have worn her down, but at the request of a friend and in hopes of respite, she's gone to the coastal village of Rodanthe in North Carolina to tend the local inn for the weekend. With a major storm brewing, the time away doesn't look promising...until a guest named Paul Flanner arrives. ...
عنوانهای چاپ شده در ایران: «شبهای رادنث»؛ «شبهای رودنتی»؛ «شبهای ردانته»؛ نویسنده: نیکولاس اسپارکس (اسپارکز)؛ تاریخ نخستین خوانش روز هجدهم ماه آوریل سال2014میلادی
عنوان: شبهای رادنث؛ نویسنده: نیکولاس اسپارکس؛ مترجم: نفیسه معتکف؛ تهران، لیوسا؛ سال1382؛ در238ص؛ شابک ایکس-964563430؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
آدرین ویلیس خانمی شصت ساله هست، که در این رمان سرگذشت خویش را برای دختر خود «آماندا»، بازگو میکند؛ سالها پیش، شوهر «آدرین» به سبب دوستی با زنی جوان او را ترک میگوید؛ «آدرین ویلیس» با وجود داشتن سه فرزند غمگین و دل شکسته، به شهر ساحلی و کوچک «رادنث» میرود، تا روزهایش را در مهمانسرای یکی از دوستان خویش سپری کند؛ بین «آدرین ویلیس» و «پل فلانر»، مردی که یکی از میهمانان آن مهمانسرا هست، عشقی آتشین پا میگیرد؛ اما یک هفته پیش از ازدواج آنها، «پل» در سانحه ای جان خود را از دست میدهد و ...؛
تاریخ بهنگام رسانی 29/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
My Dark Vanessa, Exploring the psychological dynamics of the relationship between a precocious yet naive teenagMy Dark Vanessa, Kate Elizabeth Russell
My Dark Vanessa, Exploring the psychological dynamics of the relationship between a precocious yet naive teenage girl and her magnetic and manipulative teacher when she was 15. She is now thirty-two and in the storm of allegations against powerful men in 2017, the teacher, Jacob Strane, has just been accused of sexual abuse by another former student. Vanessa is horrified by this news, because she is quite certain that the relationship she had with Strane wasn't abuse. It was love. She's sure of that. Forced to rethink her past, to revisit everything that happened, Vanessa has to redefine the great love story of her life – her great sexual awakening – as rape. Now she must deal with the possibility that she might be a victim, and just one of many. My Dark Vanessa is Kate Elizabeth Russell debut novel, published in 2020 and became a national bestseller.
تاریخ نخستین خوانش روز یازدهم ماه آوریل سال2022میلادی
عنوان: ونسای غمگین من؛ نویسنده: کیت الیزابتراسل؛ مترجم شهرزاد شهسواریفرد؛ تهران، نسل روشن، سال1400؛ در514ص؛ شابک9786222475826؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده21م
داستانی از یک رابطه ی همه جانبه بین دختری نوجوان و پانزده ساله با آموزگار خویش است، نویسنده ی کتاب داستانی از دخترانگی دزدیده شده، و دنباله ی گرفتاریهای آن کار را بازگو میکنند؛ «ونسا» دخترکی پانزده ساله، جسور و تنهاست، که درگیر رابطه ای به ظن خود عاشقانه، با آموزگار چهل و دو ساله اش میشود، و هفده سال پس از آن روز، در جریان جنبشی که علیه مردان آزارگر به راه میافتد، در دوراهی خیال خویش قرار میگیرد؛ در دو راهی سکوت برای نگهبانی از داستان عاشقانه ای که هفده سال پیش با مردی داشته، یا همصدا شدن با زنانی که بر خلاف او، خود را قربانی میدانند، روایتی از رابطه ای فرساینده و آسیب زا، میان یک نوجوان، و آموزگاری چهل و دو ساله، که پس لرزه های رنج آور آن، هیچگاه دست از سر «ونسا» برنداشته است، اما «ونسا» باور کرده که داستان عشق آنها یگانه بوده و هیچ چیز نمیتواند و نباید آن را بلرزاند
نقل از متن: (من نمیخواهم با پسرهای هم سن خودم، پسرانی با موهای شوره زده و صورتهای جوش جوشی باشم؛ چقدر بی رحمند وقتی ظاهر دخترها را مسخره میکنند و به هر قسمت بدن آنها از یک تا ده امتیاز میدهند؛ من برای آنها ساخته نشده ام؛ من شیفته ی ملاحظات میانسالانه استرین و ابراز علاقه ملیح او بودم؛ او موهایم را، با رنگ برگهای افرا مقایسه میکرد، مرا به خواندن شعرهایی از امیلی، ادنا، سیلویا، ترغیب میکرد؛ او باعث شد که من خودم را همانطور که او میدید ببینم، دختری با موهای قرمز که ققنوس وار از آتش بیرون میآید و مردان را چون هوا میبلعد؛ او آنقدر مرا دوست داشت که بعضی اوقات بعد از پایان کلاس، روی صندلیم خم میشد، سرش را به میز تحریر تکیه میداد و سعی میکرد در هوایی که من نفس کشیدم نفس بکشد؛ تمام اینها قبل از آنکه چیزی بینمان جوانه زند اتفاق افتاد؛ من ونسای غمگین او هستم؛ همین کافیست؛ من خوشبختترینم، از این بابت که کسی چنین عاشقانه دوستم دارد)؛ پایان
نقل دیگر از متن: (میخواهم بگویم خیلی وقت است؛ اینکه هر روز هر جا میروم، دائماً احساس میکنم به خاطر او آماج نگاههای تند بچهها قرار میگیرم، چیزی که عادلانه نیست؛ آیا تاکنون سعی کرده مرا نجات دهد؟ به من وعده میداد که به دانشگاه میروم، اصرار داشت که در نهایت دنیایم بزرگتر از او میشود؛ او چیزهای زیادی برای من میخواست؛ آینده ای بیکران، نه محصور در جاده ای باریک، اما فقط در یک صورت این اتفاق میافتاد، به شرط اینکه این راز همیشه پیش ما بماند؛ طبق توصیفش اگر حقیقت فاش شود، باید تمام زندگیم را بر باد رفته تلقی کنم؛ اینکه دیگر آینده ای ندارم. یک خاطره ی نیمه را میبینم، مثل تکه ای از یک رؤیا؛ یک دختر ترکیبی، نیمی از آن من هستم و نیمی دیگر خانم «تامپسون»، یا شاید دارم ویدیوی خبری از «مونیکا لوینسکی» را به یاد میآورم؟ یک زن جوان، همینطور که اشکهایش از روی گونههایش میلغزد، سعی میکند در برابر این سؤال تحقیرآمیز سرش را بالا نگه دارد، سؤالی که از او درباره ی آنچه اتفاق افتاد، میپرسد: «دقیقاً به ما بگویید که او با شما چه کرد؟»؛ او جواب میدهد تصور اینکه زندگی من ممکن است بعد از تصمیم به گفتن حقیقت، به یک روال ممتد در هم فرو پاشیده تبدیل شود، دور از ذهن نیست، استرین میگوید: «ترجیح میدم همین حالا بمیرم تا عواقب چنین تصمیمی گریبانگیرم بشه»؛ او با حقارت به من خیره میشود؛ دستهایش هنوز در جیب شلوارش است؛ بیتفاوت با چشمانی مملو از فلاکت به من نگاه میکند؛ «اما شاید تو از من قویتر باشی.»؛ ناگهان اشکهایم سرازیر میشوند، از اعماق وجود گریه میکنم؛ ضجههایی آنقدر شدید که تا به حال جلوی او سابقه نداشت.)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 23/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
(Book 908 from 1001 books) - Les Trois Mousquetaires = The Three Musketeers, Alexandre Dumas
The Three Musketeers is a historical adventure novel writt(Book 908 from 1001 books) - Les Trois Mousquetaires = The Three Musketeers, Alexandre Dumas
The Three Musketeers is a historical adventure novel written in 1844 by French author Alexandre Dumas. Set in 1625–1628, it recounts the adventures of a young man named D'Artagnan after he leaves home to travel to Paris, to join the Musketeers of the Guard. Although D'Artagnan is not able to join this elite corps immediately, he befriends the three most formidable musketeers of the age—Athos, Porthos and Aramis—and gets involved in affairs of the state and court. ...
In 1625 France, d'Artagnan leaves his family in Gascony and travels to Paris to join the Musketeers of the Guard. At a house in Meung-sur-Loire, an older man derides d'Artagnan's horse. Insulted, d'Artagnan demands a duel. But the older man's companions instead beat d'Artagnan unconscious with a cooking pot and a metal tong that breaks his sword. His letter of introduction to Monsieur de Tréville, the commander of the musketeers, is also stolen. D'Artagnan resolves to avenge himself upon the older man, who is later revealed to be the Comte de Rochefort, an agent of Cardinal Richelieu, who is passing orders from the cardinal to his spy, Lady de Winter, usually called Milady de Winter or simply "Milady".
In Paris, d'Artagnan visits Monsieur de Tréville at the headquarters of the musketeers, but without the letter, Tréville politely refuses his application. He does, however, write a letter of introduction to an academy for young gentlemen which may prepare his visitor for recruitment at a later time.
From Tréville's window, d'Artagnan sees Rochefort passing in the street below and rushes out of the building to confront him, but in doing so he offends three musketeers, Athos, Porthos and Aramis, who each demand satisfaction; d'Artagnan must fight a duel with all of them that afternoon. As d'Artagnan prepares himself for the first duel, he realizes that Athos's seconds are Porthos and Aramis, who are astonished that the young Gascon intends to duel them all.
As d'Artagnan and Athos begin, Cardinal Richelieu's guards appear and attempt to arrest d'Artagnan and the three musketeers for illegal dueling. Although they are outnumbered four to five, the four men win the battle. D'Artagnan seriously wounds Jussac, one of the cardinal's officers and a renowned fighter. After learning of this, King Louis XIII appoints d'Artagnan to Des Essart's company of the King's Guards and gives him forty pistoles. ...
سه تفنگدار - الکساندر دوما (هرمس / زرین، گوتنبرگ و ...) ادبیات فرانسه
عنوان: سه تفنگدار؛ نویسنده: الکساندر دوما؛ مترجم محمدطاهرمیرزا اسکندری (محمدطاهر قاجار)؛ چاپ نخست سنگی با تاریخ نامعلوم در دوران ناصرالدین شاه قاجار؛ چاپ دیگر، تهران سال 1340، چاپ دیگر الست فردا، 1383؛ در دو جلد؛ چاپ دیگر تهران، شهر کتاب هرمس، سال 1383؛ در1666ص؛ شابک9789647100816؛ چاپ دوم 1388؛ چاپ هفتم 1399؛ چاپ دیگر، تهران، امیرکبیر، 1394، در پنج جلد؛ شابک دوره9789640015933؛ شابک جلد یک9789640015940؛ شابک جلد دو9789640015957؛ شابک جلد سه9789640015964؛ شابک جلد چهار9789640015971؛ شابک جلد پنج9789640015988؛ موضوع: داستانهای نویسندگان فرانسه - سده 19م
عنوان: سه تفنگدار در ده جلد؛ اثر: الکساندر دوما؛ مترجم: ذبیح الله منصوری؛ تهران، زرین، گوتنبرگ، سال1378؛ در10جلد؛ شابک دوره9644072227؛ چاپ دوم 1382؛ چاپ هشتم تهران، نگارستان کتاب سال1388؛ در ده جلد؛ شابک دوره9786005541397؛ موضوع داستانهای نویسندگان فرانسه - سده19م
سه تفنگدار اثر نویسنده ی فرانسوی «الکساندر دومای پدر» است؛ این رمان قهرمانیها و دلاوریهای سه تن از تفنگداران «لویی سیزدهم» به نامهای «آتوس»، «پورتوس»، «آرامیس»، و همچنین جوانی دلیر و باهوش به نام «دارتنیان» را، که در طول داستان عضو تفنگداران سلطنتی میشود، بازگو میکند؛ این چهار تن با هم پیمان دوستی میبندند، تا در همه ی رخدادها، و گرفتاریها کنار یکدیگر باشند؛ «الکساندر دوما» در این رمان اشخاص، زندگی، و بخش کوچکی از تاریخ «فرانسه» را، با مهارتی ویژه، به خوانشگران مینمایاند؛ نخست چکیده ی داستان را خوانده بودم، با تلخیص «روماشل»، و ترجمه ی جناب «محمدتقی دانیا»، در سال1352هجری خورشیدی؛ سپس یک مجموعه سه جلدی را خواندم، از انتشارات «میر»، و از همین مترجم پرکار جناب «منصوری»، که روانش هماره شادمان باد
سه تفنگدار نخستین بار در سال1844میلادی به صورت دنباله دار در یکی از مجلات «فرانسوی» منتشر میشد، در «ایران» نخستین بار این کتاب توسط «محمد طاهر میرزا قاجار (محمد طاهر میرزا اسکندری)» در زمان سلطنت «ناصرالدین شاه قاجار» به فارسی برگردان شد، و به صورت چاپ سنگی منتشر شد، سالها گذشت تا ترجمه ای از کتاب، توسط «ذبیح الله منصوری» یز صورت گرفت و سپس ترجمه های بسیار دیگر تا بماند یادگار
تاریخ بهنگام رسانی 19/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Fall of Giants (The Century Trilogy #1), Ken Follett
Kenneth Martin Follett is a British author of thrillers and historical novels. The first book coveFall of Giants (The Century Trilogy #1), Ken Follett
Kenneth Martin Follett is a British author of thrillers and historical novels. The first book covers notable events such as World War I, the Russian Revolution, and the struggle for women's suffrage. The sequel Winter of the World covers World War II and was published on September 18, 2012. The third book, Edge of Eternity, covers the Cold War and was published in 2014. Fall of Giants follows five interrelated families throughout the course of the 20th century. A historical saga from 1911 to 1924 covering principally, the World War I. The story is about a thirteen-year-old Welsh boy enters a man’s world in the mining pits. ... An American law student rejected in love finds a surprising new career in Woodrow Wilson’s White House. ... A housekeeper for the aristocratic Fitzherberts takes a fateful step above her station, while Lady Maud Fitzherbert herself crosses deep into forbidden territory when she falls in love with a German spy. ... And two orphaned Russian brothers embark on radically different paths when their plan to emigrate to America falls afoul of war, conscription, and revolution.
تاریخ نخستین خوانش روز هفتم ماه مارس سال2022میلادی
عنوان: سقوط غولها کتاب نخست از سری سه گانه قرن (سده)؛ نویسنده: کن فالت؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده21م
سقوط غولها داستان سه خانواده از سه کشور در نخستین سالهای سده بیستم میلادی در اروپا است، که اعضای آن هر کدام به گونه ای از هم میپاشند؛ اعضای یک خانواده آلمانی – اتریشی، یک خانواده انگلیسی و دو برادر روس، شخصیتهای این کتاب هستند، و سرنوشت آنها در رویدادها به هم گره خورده است
تاریخ بهنگام رسانی 18/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
コンビニ人間 = Konbini ningen = Convenience Store Woman, Sayaka Murata
Convenience Store Woman captures the atmosphere of the familiar convenience store thatコンビニ人間 = Konbini ningen = Convenience Store Woman, Sayaka Murata
Convenience Store Woman captures the atmosphere of the familiar convenience store that is so much part of life in Japan. The novel won the Akutagawa Prize in 2016. Convenience Store Woman is the heartwarming and surprising story of thirty-six-year-old Tokyo resident Keiko Furukura. Keiko has never fit in, neither in her family, nor in school, but when at the age of eighteen she begins working at the Hiiromachi branch of “Smile Mart,” she finds peace and purpose in her life. A brilliant depiction of an unusual psyche and a world hidden from view, Convenience Store Woman is an ironic and sharp-eyed look at contemporary work culture and the pressures to conform, as well as a charming and completely fresh portrait of an unforgettable heroine.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «سوپرمارکت شبانهروزی»؛ «زن فروشنده»؛ نویسنده: سایاکا موراتا؛ تاریخ نخستین خوانش روز ششم مله مارس سال2022میلادی
عنوان: زن فروشنده؛ نویسنده: سایاکا موراتا، مترجم از متن انگلیسی: پرستو خوشفکر؛ تهران، انتشارات خوب، سال1399؛ در112ص؛ شابک9786226983167؛
رمان «زن فروشنده (زن فروشگاه رفاه)» نوشتاری از «سایاکا موراتا»، نقدی بر برخی از نگاهها و باورهایی است، که در جامعه ی «ژاپن» نسبت به زنان، وجود دارد؛ «کایکو فوکورا» زنی سی و شش ساله است، که از هیجده سالگی در فروشگاه زنجیره ای شعبه «هیروماچی» کار میکند؛ او مجرد و منزوی است، و از بچگی نیز همینگونه بوده؛ با کسی بجز خانواده ی خودش رابطه ای ندارد، «کایکو» با مردی به نام «شیهارا» که به تازگی در فروشگاه آنها استخدام شده، آشنا میگردد؛ این موضوع خانواده اش را نیز خوشحال میکند، اما رابطه ی آن دو دوام نمیآورد، چون «شیهارا» آدمی تنبل، و سوء استفادهگر است، هماره میخواهد منافعش تامین باشد، به آدم میچسبد؛ «شیهارا» به آرامی شغل «کایکو» را نیز از او میدزدد، و به او وعده ی سر خرمن میدهد، که او میتواند در شرکتهای نامدار استخدام شود؛ «کایکو» اکنون باید بداند، آیا به رابطه با «شیهارا» ادامه دهد، و به وعدههای او دل خوش کند، یا به دنبال زندگی خویش برود...؛
نقل از متن: (مثلاً زمانی که کودکستانی بودم و پرنده ی مرده ای را در پارک دیدم؛ کوچک بود و کاملاً آبی، شاید حیوان خانگی کسی بود؛ با گردن یک وری و چشمهای بسته افتاده بود، و بچههای دیگر همگی گریان دورش ایستاده بودند؛ دختری شروع کرد به پرسیدن که: «چهکار باید...» اما پیش از آنکه بتواند جمله اش را تمام کند، پرنده را قاپیدم و دویدم سمت نیمکتی که مادرم رویش نشسته بود، و داشت با مادرهای دیگر حرف میزد؛ او با لطافت موهایم را نوازش کرد و گفت: «چی شده کِیکو؟ آخی! یه پرندهٔ کوچولو... یعنی از کجا اومده؟ حیوون بیچاره. براش قبر بکنیم؟»؛ گفتم: «بیا بخوریمش!»؛ - «چی؟»؛ - «بابا یاکیتوری دوست داره، مگه نه؟ بیا کبابش کنیم و برای شام بخوریمش!»؛ مات و مبهوت نگاهم کرد، فکر کردم درست نشنیده است و چیزی را که گفته بودم اینبار واضح و شمرده بیان کردم؛ مادری که کنارش نشسته بود با دهان باز نگاهم کرد؛ چشمهایش، سوراخهای بینیاش و دهانش کاملاً گرد شده بودند؛ نزدیک بود بزنم زیر خنده، اما بعد دیدم به پرنده ی توی دستم زل زده، و فهمیدم که احتمالاً فقط یکی از این پرندههای کوچک برای پدر کافی نخواهد بود؛ با نگاهی به دو سه پرنده ی دیگری که در اطراف قدم میزدند، پرسیدم: «برم چندتا دیگه بیارم؟»؛ مادرم که سرانجام هشیار شده بود با لحن سرزنشباری فریاد زد: «کیکو! بیا یه قبر برای آقای مرغ عشق بکنیم و خاکش کنیم؛ ببین! همه دارن گریه میکنن؛ دوستهاش حتماً ناراحتن که مرده؛ حیوون کوچولوی بیچاره!»؛ - «اما مُرده؛ بیا بخوریمش!»؛ زبان مادرم بند آمده بود، اما من محو تصویر خیالی پدر و مادر و خواهر کوچکترم شده بودم که با خوشحالی دور میز شام میخوردند؛ پدرم همیشه میگفت یاکیتوری چقدر خوشمزه است و مگر یاکیتوری پرندهٔ کباب شده نبود؟ یک عالم پرنده ی دیگر آنجا در پارک بود، پس فقط لازم بود چندتایی ازشان را بگیریم؛ و ببریمشان خانه؛ نمیتوانستم بفهمم چرا باید به جای خوردن پرنده، دفنش کنیم؛ مادرم با التماس گفت: «ببین آقای مرغ عشق چقدر نازه! بیا اونجا براش یه قبر بکنیم، همه هم میتونن روش گل بذارن.»؛ و همین کار را کردیم؛ همه اینطرف و آنطرف میرفتند، و گلها را با کشیدن و چیدن ساقههایشان قتلعام میکردند، و با هیجان میگفتند: «چه گلهای دوستداشتنیای! آقای مرغ عشق کوچولو حتماً خوشحال میشه.»؛ آنقدر عجیب و غریب بودند که فکر کردم باید همه شان عقلشان را از دست داده باشند؛ پرنده را در یک چاله، آنطرف حصاری که تابلوی ورود ممنوع داشت، خاک کردیم، و اجساد گلها را رویش گذاشتیم؛ یک نفر از توی سطل یک چوب بستنی آورد تا از آن بهعنوان نشانهٔ قبر استفاده کنیم؛ - «پرندهٔ کوچولوی بیچاره؛ خیلی ناراحتکننده ست، نه کیکو؟»؛ مادرم مدام زیر لب حرف میزد، انگار سعی داشت من را قانع کند؛ اما من اصلاً فکر نمیکردم ناراحت کننده باشد؛ اتفاقهای مشابه بسیار دیگری نیز بود، مثل آن درگیری بزرگ، کمی بعد از مدرسه رفتنم؛ همان موقعی که بعضی از پسرها در طول زنگ تفریح به جان هم افتادند...؛ بچههای دیگر جیغ و دادشان بلند شد که: «یه معلم صدا کنین!» و «یکی جلوشون رو بگیره!» این شد که من رفتم سراغ انبار وسایل، یک بیل بیرون آوردم، دویدم سمت پسرهای شیطان، و زدم توی سر یکیشان؛ سرش را که توی دستش گرفت و به زمین افتاد، همه شروع کردند به جیغ کشیدن؛ من که دیدم حرکتش متوقف شده است توجهم به آن یکی پسر جلب شد، و دوباره بیل را بالا بردم؛ دخترها گریان بر سرم فریاد کشیدند: «کیکو چان! بسه! لطفاً بس کن!»؛ چند معلم آمدند و هاج و واج از من خواستند برایشان توضیح بدهم؛ - «همه داشتن میگفتن جلوشون رو بگیرین، خب من همین کار رو کردم.»؛ معلمها که گیج شده بودند، بهم گفتند خشونت کار بدی است؛ من با حوصله توضیح دادم: «اما همه داشتن میگفتن دعوای یامازاکی کون و آئوکی کون رو متوقف کنین! من فقط فکر کردم این سریعترین راهه.»؛ اصلاً چرا آنقدر عصبانی بودند؟ واقعاً متوجه نمیشدم.)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 17/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
スプートニクの恋人 = Supūtoniku no Koibito = Sputnik Sweetheart, Haruki Murakami
Sputnik Sweetheart is a profound meditation on human longing. Sumire is an aspiスプートニクの恋人 = Supūtoniku no Koibito = Sputnik Sweetheart, Haruki Murakami
Sputnik Sweetheart is a profound meditation on human longing. Sumire is an aspiring writer who survives on a family stipend and the creative input of her only friend, the novel's male narrator and protagonist, known in the text only as 'K'.
K is an elementary school teacher, Twenty-five years old, and in love with Sumire, though she does not quite share his feelings. At a wedding, Sumire meets an ethnic Korean woman, Miu, who is Seventeen years her senior. The two strike up a conversation and Sumire finds herself attracted to the older woman. When Sumire disappears from an island off the coast of Greece, K is solicited to join the search party—and finds himself drawn back into her world and beset by ominous visions. Subtle and haunting.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «دلدار اسپوتنیک»؛ «اسپوتنیک دلبند من»؛ نویسنده: هاروكی موراكامی؛ تاریخ نخستین خوانش روز بیست و دوم ماه مارس سال2022میلادی
عنوان: دلدار اسپوتنیک؛ نویسنده: هاروكی موراكامی؛ مترجم: م عمرانی (معصومه عباسی نتاجعمرانی)؛ ویراستار: ویراستار ناکتا رودگری؛ تهران، نوای مکتوب، سال1395؛ در207ص؛ چاپ سوم سال1397؛ شابک9786009666782؛ موضوع داستانهای نویسندگان ژاپن - سده20م
عنوان: اسپوتنیک دلبند من؛ نویسنده: هاروكی موراكامی؛ مترجم: سلماز بهگام؛ ویراستار:علی فتحینجفی؛ مشهد، انتشارات ترانه؛ سال1396؛ در308ص؛ شابک9786007061640؛ از متن انگلیسی ترجمه شده؛ چاپ دیگر سال1398؛
اسپوتنیک، نام ماهواره ای فضایی بود، که در دوازدهم مهرماه سال1336هجری خورشیدی، اتحاد جماهیر شوروی از پایگاه فضایی «بایکونور» به مدار زمین پرتاب کرد؛ تنها سرنشین آن ماهواره، سگی به نام «لایکا» بود که به عنوان نخستین جاندار مدار زمین را دور زد، و در اسپوتنیک و به دور مدار زمین نیز جان داد، با اینکه عنوان «اسپوتنیک» تنها چند بار در متن داستان آمده، اما سود بردن از نام این ماهواره برای نامگذاری این کتاب، هوشمندی «موراکامی» را نشان میدهد
داستان دختری بیست و دو ساله به نام «سومیر» است، که به نویسندگی عشق میورزد؛ از کالج ترک تحصیل کرده تا بتواند به آرزوی دیرینش برسد؛ «سومیر» در سه سالگی مادر خویش را ازدست داده و از شش سالگی با نامادری خود بزرگوار شده؛ نامادری «سومیر» هماره پشتیبان او بوده است؛ خوانش کتاب برای «سومیر» همانند نفس کشیدن لازم بود؛ هماره در گوشهای مینشست و کتاب میخواند؛ و دلپسند دیگرش گذران ساعتها در کتابخانهها و کتابفروشیها بود؛ ... سپس داستان آشنایی «سومیر»، با زنی میانسال به نام «میو» رو میشود؛ شخصیتهای کتاب «سومیر»، «میو»، و «کا» راوی داستان نیز هستند؛ «کا» آموزگاری جوان در توکیو است، که به «سومیر» عشق میورزد؛ هرچند این احساس یکسویه است؛ «سومیر» بیشتر روی نویسنده شدن خویش تمرکز دارد؛ داستان از آنجا آغاز میشود که «سومیر» در یک عروسی با «میو» آشنا میگردد؛ «میو» اهل «کره» بود ولی در «ژاپن» بزرگوار شده بود؛ «میو» چندان دلبند کتاب نبود، و داستانهایی تنها برای گذران زمان میخواند، اما سراغ رمانها نمیرفت؛ میاندیشید شخصیتها ساختگی هستند، و نمیتوانست با آنها همپندار باشد؛ با پیشنهاد کار در شرکت «میو»، زندگی «سومیر» دیگر میگردد؛ «سومیر» عاشق شخصیت «میو» شده، و دوست دارد در آینده شبیه «میو» زنی میانسال، زیبا، و دل انگیز باشد؛ شاید چیزهایی که بیش از همه «سومیر» آنها را جذب خود کرده، اسراری بود که در بگذشته های «میو» نهفته بود؛ «سومیر» از بگذشته های «میو» تنها همین را میدانست که او چهارده سال پیش، تجربه دردناکی داشته، که موجب شده جوانی و شادابی خود را از دست بدهد و به تعبیر خودش به دونیم شود؛ «سومیر» دلش میخواست از بگذشته های «میو» بداند؛ هر چند «میو» چنان نمیخواست؛ و ... باید خود بخوانید
تاریخ بهنگام رسانی 03/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
A Little Life is Hanya Yanagihara's second novel published 2015. This novel is about four classmates (Jude St. Francis,A Little Life, Hanya Yanagihara
A Little Life is Hanya Yanagihara's second novel published 2015. This novel is about four classmates (Jude St. Francis, Willem Ragnarsson, Malcolm Irvine, and Jean-Baptiste "JB" Marion) in a small Massachusetts College, all of whom immigrate to New York, each going their own way. One is dreaming of acting, the other is successful but dissatisfied architecture, the third is a bold and outspoken painter trying to make his way into the art world, and the last is an isolated and mysterious man who is at the center of this friendship group. Despite its large volume and candid descriptions of addiction, violence, and psychological problems, the novel became very popular among book lovers, and for a long time was on the bestseller list.
تاریخ نخستین خوانش روز سوم ماه مارس سال2022میلادی
عنوان: کمی سر زندگی (یک زندگی کوچک)؛ هانیا یاناگیار (یاناگیارا)؛ مترجم: مرجان قاسمی؛ ویراستار: محمد محمدی؛ تهران، سرگیس؛ سال1400؛ در1064ص؛ شابک9786008086598؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده21م
این کتاب درباره ی چهار همکلاسی از «دانشگاه اسمیت» در «ماساچوست» است، که همگی به «نیویورک» کوچ میکنند، و هر کدام راه خویش را در پیش میگیرند؛ یکی از آنها سودای بازیگری در سر دارد، دیگری به معماری پیروزمند اما ناراضی تبدیل شده، سومی نقاشی جسور و رک است که کوشش میکند راه خویش را به دنیای هنر هموار کند، و آخرین آنها مردی گوشه گیر و مرموز است که در مرکز همین گروه دوستی قرار دارد؛ این رمان با ستودن و فاشگویی بیپرده از اعتیاد، خشونت، و مشکلات روانی، در بین اهالی کتاب بسیار دل انگیز شد، و تا مدتها در فهرست رمانهای پرفروش قرار داشت
تاریخ بهنگام رسانی 21/12/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
三体 = Trisomy = The Three-Body Problem (Remembrance of Earth’s Past #1), Liu Cixin
The Three-Body Problem is the first novel of the Remembrance of Earth三体 = Trisomy = The Three-Body Problem (Remembrance of Earth’s Past #1), Liu Cixin
The Three-Body Problem is the first novel of the Remembrance of Earth's Past trilogy. Set against the backdrop of China's Cultural Revolution, a secret military project sends signals into space to establish contact with aliens. An alien civilization on the brink of destruction captures the signal and plans to invade Earth. Meanwhile, on Earth, different camps start forming, planning to either welcome the superior beings and help them take over a world seen as corrupt, or to fight against the invasion.
تاریخ نخستین خوانش روز هجدهم ماه فوریه سال2022میلادی
عنوان: سه جرم کیهانی کتاب نخست از سه گانه یادآوری گذشته زمین؛ نویسنده سیکسین لیو (سیشین لیو)؛ مترجم شهناز صاعلی؛ ترجمه از متن انگلیسی؛ تهران، کتابسرای تندیس؛ سال1398؛ در416ص؛ شابک9786001825798؛ موضوع داستانهای نویسندگان چین - سده21م
دومین و سومین رمان از این سه گانه: «جنگل تاریک» و «پایان مرگ» هستند
در پس زمینه انقلاب فرهنگی «چین»، یک پروژه نظامی پنهانی سیگنالهایی را برای برقراری تماس با بیگانگان به فضا میفرستد؛ یک تمدن بیگانه ی در آستانه ی نابودی سیگنال را میگیرد و میخواهد به زمین یورش کند؛ در همین حال، بر روی زمین، اردوگاههای گوناگونی به شکلگیری آغاز و برنامهریزی میکنند
نقل از متن: (اتحاد سرخ به مدت دو روز مرکز فرماندهی بریگاد سرخ بیست و هشت آوریل را مورد حمله قرار داد؛ پرچمهای سرخ آنها بیامان در اطراف ساختمان بریگاد سرخ در اهتزاز بود، همچون آتشی که ولع بلعیدن جنگل را دارد؛ فرمانده اتحاد سرخ نگران بود البته نه به دلیل مقاومت بریگاد سرخ در برابر آنها؛ چون در حدود دویست نفر افراد بریگارد سرخ بیست و هشت آوریل در برابر سربازان کهنهکار اتحاد سرخ، سربازانی تازهکار و مبتدی بیش نبودند، گارد سرخ اتحاد سرخ در آغاز انقلاب پرولتاری بزرگ در ابتدای سال1966میلادی تشکیل شد، و با داشتن تجربه ی پر جار و جنجال تورهای انقلابی در سراسر کشور و صفآرایی عظیم دیدار با رئیس «مائو» در میدان «تیانانمن» آبدیده و ورزیده شده بود؛ فرمانده اتحاد سرخ از ده دوازده اجاق آهنی داخل ساختمان میترسید، که پر از مواد منفجره بودند، و به وسیله ی چند چاشنی الکتریکی به هم متصل شده بودند؛ فرمانده آنها را نمیدید، اما مثل آهنی که کشش آهنربایِ نزدیکش را ردیابی میکند، وجود مواد منفجره را حس میکرد؛ اگر مدافع گارد سرخ سوئیچ را میزد، انقلابیون و ضد انقلابیون، همگی یکجا، در گلوله ی آتشی عظیم میمردند؛ و از جوانان گارد سرخ بریگاد بیست و هشت آوریل، واقعاً چنین دیوانگیای برمیآمد؛ در مقایسه با مردان و زنان سرد و گرم چشیده ی اولین نسل گارد سرخ، این شورشیان جدید، یک گله گرگ روی زغال آتشین و دیوانهتر از هر دیوانهای بودند.)؛ پایان نقل
تاریخ بهنگام رسانی 04/12/1400هجری خورشیدی؛ ا.شربیانی...more
Il Suffit d'un Amour = One Love is Enough (Catherine #1), Juliette Benzoni
Catherine: One Love is Enough, is the first of a series of seven historical Il Suffit d'un Amour = One Love is Enough (Catherine #1), Juliette Benzoni
Catherine: One Love is Enough, is the first of a series of seven historical romance novels written by Juliette Benzoni between 1963 and 1978. In turbulent 15th Century France, young Catherine Legoix grows into a woman of dangerous beauty. Her distinctive violet eyes and stunning mane of golden hair inflame the desires of the powerful Duke Philippe, who schemes to make her his mistress by having her unwillingly married to the hugely wealthy but emotionally distant Royal Treasurer.
تاریخ نخستین خوانش روز شانزدهم ماه فوریه سال2016میلادی
عنوان: کاترین: عشق و دیگر هیچ...؛ نویسنده: ژولیت بنزونی (بنزنی)؛ مترجم: فریده مهدوی دامغانی؛ تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، سال1383؛ در991ص؛ شابک9789644226632؛ چاپ دوم سال1386؛ با عنوان: کاترین: تنها عشق است و دیگر هیچ؛ تهران، موسسه نشر تیر؛ سال1400؛ در992ص؛ شابک9786008817321؛ موضوع داستانهای نویسندگان فرانسه - سده20م
در این اثر برگردان سی و دو قطعه از سری داستانهای تاریخ «فرانسه» آرمیده اند، که نویسنده در آنها رویدادهای تاریخی را با افسانه ها درمیآمیزند؛ قهرمان این داستانها دخترک نوجوانی به نام «کاترین لوگوآ» است، که بر اثر سرنوشتی باورنکردن، اسیر عشقی کودکانه اما بینهایت ژرف میشود؛ دیگر شخصیتهای داستان حقیقی هستند؛ آنچه در این کتاب جا خوش کرده تصویر روشن و دقیقی از تاریخ «فرانسه»، در نیمه ی نخست از سده ی پانزدهم میلادی است، نویسنده میکوشند پرده های سیاه از تاریخ کشور «فرانسه» را در نیمه نخست سده ی پانزده میلادی بشکافند و چهره ی راستین دربارهای «فرانسه»، و هوسرانی شاهان و روحانیون طمعکار کاتولیک را آشکار سازند؛ افرادی که بدون هیچ شرمی، آیین مسیحیت را بازیچه ی هوسهای سیاسی خویش کرده بودند
تاریخ بهنگام رسانی 27/11/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Garth Stein is an American author and film producer from Seattle, Washington. Widely known as the author of The Art of Racing in the Rain, Garth Stein
Garth Stein is an American author and film producer from Seattle, Washington. Widely known as the author of the novel The Art of Racing in the Rain. Nearing the end of his life, Enzo, a dog with a philosopher's soul, tries to bring together the family, pulled apart by a three year custody battle between daughter Zoe's maternal grandparents and her father Denny, a race car driver.
Enzo educated himself by watching television extensively, and by listening very closely to the words of his master, Denny Swift, an up-and-coming race car driver.
The art of racing in the rain, Garth Stein, 336 Pages, New York, 2008. تهران: جاودانه، 1398هجری = 2019م
تاریخ نخستین خوانش روز نخست ماه نوامبر سال2020میلادی
عنوان: هنر مسابقه در باران؛ نویسنده: گارت اشتاین؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 21م
انزو، سگی با روحی فیلسوفانه، در نزدیکیهای پایان عمر خویش، کوشش میکند، خانوادهای را دوباره گرد هم نگاه دارد؛ «انزو» با تماشای تلویزیون و با گوش دادن به سخنان استادش «دنی سویفت»، که یک راننده ی خودروهای مسابقه است، بسیار میآموزد؛ «انزو» با توجه موشکافانه به رفتار «دنی»، دنیا را بهتر میشناسد: هنگامی که «دنی» در پیست مسابقه رانندگی میکند، زمانی که او در خانه ویدئوهای مسابقات مهم را تماشا میکند، یا زمانی که یک مستند درباره ی «مغولستان» میبیند؛ «انزو» نیز همراه اوست و آرزو دارد که در آخرین روزهای پیش از تبدیل شدنش به انسان، زندگی خود را در دشتهای «مغولستان» بگذراند
تاریخ بهنگام رسانی 09/08/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Stoner is a 1965 novel by the American writer John Williams.
William Stoner is born at the end of the nineteenth century into a diStoner, John Williams
Stoner is a 1965 novel by the American writer John Williams.
William Stoner is born at the end of the nineteenth century into a dirt-poor Missouri farming family.
Sent to the state university to study agronomy, he instead falls in love with English literature and embraces a scholar’s life, so different from the hardscrabble existence he has known.
And yet as the years pass, Stoner encounters a succession of disappointments: marriage into a “proper” family estranges him from his parents; his career is stymied; his wife and daughter turn coldly away from him; a transforming experience of new love ends under threat of scandal.
Driven ever deeper within himself, Stoner rediscovers the stoic silence of his forebears and confronts an essential solitude.
John Williams’s luminous and deeply moving novel is a work of quiet perfection.
William Stoner emerges from it not only as an archetypal American, but as an unlikely existential hero, standing, like a figure in a painting by Edward Hopper, in stark relief against an unforgiving world.
تاریخ نخستین خوانش روز بیستم ماه اکتبر سال 2017میلادی
عنوان: استونر؛ نویسنده: جان ویلیامز؛ مترجم: مرجان محمدی؛ تهران، نشر قطره، سال1395؛ در306ص؛ شابک9786001199035؛ چاپ دوم سال1396؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 20م
عنوان: استونر؛ نویسنده: جان ویلیامز؛ مترجم سعید مقدم؛ تهران، نشر مرکز، سال1396؛ در293ص؛ شابک9789642133468؛
عنوان: استونر؛ نویسنده: جان ویلیامز؛ مترجم: ستاره نعمتاللهی؛ تهران، نوای مکتوب، سال1396؛ در271ص؛ شابک9786009666720؛ چاپ دوم سال1396؛
درباره یک شخصیت خیالی به نام «استونر» است؛ «ویلیام استونر» فرزند پدری فقیر و کشاورز است، که پدرش در نوزده سالگی او را به دانشگاه «میزوری» میفرستد؛ «استونر» یک رمان عشقی نیست اما رمانی درباره ی عشق به ادبیات و عشق رمانتیک است؛ رمانی که «جان ویلیامز» نوشته، گرچه بیوگرافی نیست، اما به داستان زندگی خود جان ویلیامز شباهت دارد؛ «ویلیام استونر» در نوزده سالگی وارد دانشگاه میشود؛ تا درس کشاورزی بخواند، اما بعدها شیفته ی ادبیات میشود، و همین زندگی ایشان را دگرگون میکند؛ او عاشق میشود و با زنی نامتعادل و سرسخت ازدواج میکند، ازدواجی که خیلی زود اشتباه بودن اش برای او روشن میشود؛ این رمان شامل جزئیات به ظاهر معمولی زندگی یک استادیارادبیات انگلیسی است؛ اما پر از لحظاتی ژرف و عاشقانه و پرشور است؛ رمان به شهرتی که شایسته ی آن بود رسید، و پرفروشترین کتاب سال اروپا شد و چه غم انگیز که جان ویلیامز شاهد این پیروزی نبود؛
جان ویلیامز در سالهای پایانی عمر خویش در گفتگویی کممانند درباره «استونر» میگویند: (به نظر من او یک قهرمان واقعی است، بیشتر کسانی که این رمان را خوانده اند فکر میکنند «استونر» زندگی غم انگیز و بدی داشت، به نظر من او زندگی بسیار خوبی داشت، یقینا زندگی او از بیشتر مردمان بهتر بود، کاری را میکرد که دوستدارش بود، و به آن احساس داشت، اهمیت کارش را میدانست، او ارزشها را پاس میداشت، در این رمان چیزی که برای من مهم است، حس شغلی «استونر» است؛ تدریس برای او یک شغل، یک شغل به معنای واقعی کلمه خوب و شرافتمندانه است؛ شغل او نوعی هویت به او میدهد، و از او یک چنین آدمی میسازد...؛ آنچه ضروری است عشق به چیزیست، و اگر شما عاشق چیزی باشید آن را درک میکنید، و اگر درک اش کنید چیزهای بسیاری یاد خواهید گرفت؛ بدون عشق بودن در تدریس، تعریف یک آموزگار بد است…؛ هیچوقت همه ی نتایج کاری را که انجام میدهید نمیدانید؛ میاندیشم این چکیده ی چیزی است که من میخواستم در رمان «استونر»، به آن برسم؛ باید ایمان داشته باشید؛ مهم این است، که این سنت را نگاه دارید؛ چرا که این سنت، خود تمدن است.)؛
تاریخ بهنگام رسانی 28/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
With effortless grace, celebrated author Chimamanda Ngozi Adichie illuminates a seminal moment in modernHalf of a Yellow Sun, Chimamanda Ngozi Adichie
With effortless grace, celebrated author Chimamanda Ngozi Adichie illuminates a seminal moment in modern African history: Biafra's impassioned struggle to establish an independent republic in southeastern Nigeria during the late 1960's.
We experience this tumultuous decade alongside five unforgettable characters:
Ugwu, a thirteen-year-old houseboy who works for Odenigbo, a university professor full of revolutionary zeal.
Olanna, the professor’s beautiful young mistress who has abandoned her life in Lagos for a dusty town and her lover’s charm.
and Richard, a shy young Englishman infatuated with Olanna’s willful twin sister Kainene.
Half of a Yellow Sun is a tremendously evocative novel of the promise, hope, and disappointment of the Biafran war.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «نیمهی یک خورشید طلایی»؛ «نیمی از خورشید زرد»؛ نویسنده: چیماماندا انگزی (گُزی) ادیشی (آدیچی)؛ تاریخ نخستین خوانش روز بیستم ماه اکتبر سال 2011میلادی
عنوان: نیمهی یک خورشید طلایی؛ نویسنده: چیماماندا انگزی (گُزی) ادیشی (آدیچی)؛ مترجم: ناهید تبریزی - سلامی؛ اهران، نشر چشمه، سال1388؛ در626ص؛ شابک9789643625641؛ موضوع جنگ داخلی نیجریه - از نویسندگان نیجریه - سده ی 21م
این داستان سه راوی دارد که از نگاه آنها بازگو میشود؛ «اوگوو» پسری خدمتکار، «اولانا» یک زن درش خوانده ی «نیجریه»ای و «ریچارد» مردی «انگلیسی» که برای پژوهش و نوشتن در «نیجریه» است؛ شرحی زیبا و واقعی از عشق، خشونت، و خیانت، در جنگ داخلی خونین و ویرانگر «فدراسیون نیجریه»، یا جنگ بر سر استقلال ناحیه ی «بیافرا»، که نفت، و طمع کمپانیهای نفتی، عامل آن قلمداد شده اند؛ آن جنگ در روز ششم ماه ژوئیه سال 1967میلادی آغاز شد؛ پشتیبانی «اعراب» و «مصر» از یک حزب، و پشتیبانی «اسرائیل» از حزب دیگری بود؛ با خوانش این کتاب که ادبیات مردمان دور از چشم این دیار است، چشمان خوانشگران به روی چیزهایی باز میشود، که نمیدانستند؛ با فرهنگها و دوره هایی تاریخی که نمیشناختند، آشنا میشوند؛ و میآموزند که جنگ، زشتترین چهره ی خود را چگونه نشان خلایق میدهد، هر چند چهره ی جنگ، هماره زشت بوده، اما آنگاه که جنگ نابرابر باشد، چهره ای زشت تر از زشت نیز نمایان میگردد؛ از یکسوی، مردمانی هزینه ی جنگ را، با عرق جبین و خون خویش و عزیزانشان میپردازند، و پول غذای فرزندان، و داروهای مادران، و از دست دادن خواب خوش، و مرگ برای عزیزانشان است، که خود را به جنگ فدا میکنند، و از سوی دیگر ....؛
نقل از متن: («اولانا» برایشان در مورد پرچم «بیافرا» صحبت کرد؛ آنها روی قطعات چوب، زیر نور آفتاب ضعیف صبحگاهی، که از حفرهای که قبلا سقف کلاس بود، به درون میتابید؛ نشسته بودند؛ او پرچم پارچه ای «اودنیگبو» را باز کرد، و برایشان توضیح داد که هر یک از علامات روی آن چه چیزی را بیان میکنند؛ رنگ قرمز، نماد خون خواهران و برادران آنها بود، که در شمال قتلعام شده بودند؛ سیاه نماد سوگواری برای آنها بود، و سبز نماد شکوفایی ای که بالاخره نصیب «بیافرا» خواهد شد، و بالاخره نیمه ی یک خورشید طلایی، نماد آینده ی پرشکوهشان بود)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 28/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The Unlikely Pilgrimage of Harold Fry (Harold Fry #1), Rachel Joyce
Recently retired, sweet, emotionally numb Harold Fry is jolted out of his passivityThe Unlikely Pilgrimage of Harold Fry (Harold Fry #1), Rachel Joyce
Recently retired, sweet, emotionally numb Harold Fry is jolted out of his passivity by a letter from Queenie Hennessy, an old friend, who he hasn't heard from in twenty years. She has written to say she is in hospice and wanted to say goodbye.
Leaving his tense, bitter wife Maureen to her chores, Harold intends a quick walk to the corner mailbox to post his reply but instead, inspired by a chance encounter, he becomes convinced he must deliver his message in person to Queenie -who is 600 miles away- because as long as he keeps walking, Harold believes that Queenie will not die.
So without hiking boots, rain gear, map or cell phone, one of the most endearing characters in current fiction begins his unlikely pilgrimage across the English countryside.
Along the way, strangers stir up memories--flashbacks, often painful, from when his marriage was filled with promise and then not, of his inadequacy as a father, and of his shortcomings as a husband.
Ironically, his wife Maureen, shocked by her husband's sudden absence, begins to long for his presence.
Is it possible for Harold and Maureen to bridge the distance between them?
And will Queenie be alive to see Harold arrive at her door?
عنوانهای چاپ شده در ایران: «سفر غریب هارولد فرای»؛ «سفر زیارتی قرن بیست و یکم هارولد فرای»؛ نویسنده: راشل جویس؛ تاریخ نخستین خوانش روز هجدهم ماه اکتبر سال 2015میلادی
عنوان: سفر زیارتی قرن بیست و یکم هارولد فرای؛ نویسنده: ریچل (راشل) جویس؛ مترجم هما بینا؛ تهران، کتاب خورشید؛ 1398؛ در 370ص؛ شابک9786007131268؛ چاپ دوم سال1399؛
پیرمرد بازنشسته ای به نام «هارولد فرای» که عمر خود را با ترس و لرز بگذرانده، پس از دریافت نامه ای مرموز، نزدیکانش را ترک كرده، و سفری ناشدنی را آغاز میکند؛ سفری که با پشتوانه ایمان و امید در وجود «هارولد»، سبب ممکن شدن همگی ناشدنیها و بدل شدن او به انسانی کامل و مثبت میشود
تاریخ بهنگام رسانی 26/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Brideshead Revisited: The Sacred and Profane Memories of Captain Charles Ryder, Evelyn Waugh
Evelyn Waugh's most celebrated novel is a memory drama aboBrideshead Revisited: The Sacred and Profane Memories of Captain Charles Ryder, Evelyn Waugh
Evelyn Waugh's most celebrated novel is a memory drama about the intense entanglement of the narrator, Charles Ryder, with a great Anglo-Catholic family.
Written during World War II, the novel mourns the passing of the aristocratic world Waugh knew in his youth and vividly recalls the sensuous plea?
At once romantic, sensuous, comic, and somber, "Brideshead Revisited" transcends Waugh's familiar satiric exploration of his cast of lords and ladies, Catholics and eccentrics, artists and misfits, revealing him to be an elegiac, lyrical novelist of the utmost feeling and lucidity.
The edition reprinted here contains Waugh's revisions, made in 1959, and his preface to the revised edition.
تاریخ نخستین خوانش روز هفدهم ماه اکتبر سال 2015میلادی
این رمان را شاهکار «اِوِلین وو» نامیده اند؛ شخصیت اصلی داستان «چارلز رایدر»، در دهه ی سی از سده ی بیستم میلادی به دانشگاه «آکسفورد» میرود، و عاشق خانواده ای اشرافی میگردد؛ رمان که از ژرفای روزهای تیره ی جنگ جهانی دوم، در قالب بازگشت به بگذشته هاست، و لبریز است از درخشش عصری در حال گذار که بازگو میشود، داستان با یادمانهای «چارلز رایدر» جوانی از رده ی میانه و هجده ساله، که به تازگی به دانشگاه «اکسفورد» پا نهاده، آغاز میشود؛ او از همان روزهای نخست، دلبسته ی پسری اشرافزاده، با نام «سباستین» میگردد؛ «سباستین» پسریست عجیب که در تختخواب خویش خرس عروسکی دارد، و بسیار بذله گو و خنده روست، کسی در دانشگاه نیست که او را دوست نداشته باشد؛ این دو با هم همخانه میشوند، و از همانجاست که پای «چارلز» جوان، به محفل زندگی خانوادگی «سباستین» باز میشود؛ خانواده ای که کاتولیک و زیر دیدگاه مادر مذهبی خانواده قرار دارند؛ «سباستین» هیچگونه کششی نسبت به خانواده ی خویش ندارد، و کتاب از نگاه «چارلز» و با توجه به زندگی و ارتباط او با این خانواده، زندگانی و فروریزش اخلاقی و متلاشی شدن خانواده «سباستین فلایت» را پی میگیرد؛
نقل از متن: (مقدمه: وقتی به خطوط گروهان «سی.» در بالای تپه رسیدم، مکثی کردم و به اردوگاه پشت سرم نگاهی انداختم، اردوگاهی که آن پایین، به تدریج از پس پرده ی خاکستری مِهِ صبحگاهی آشکار میشد؛ آن روز عازم بودیم؛ سه ماه پیش، وقتی قدم رو وارد این اردوگاه شدیم، کل منطقه زیر برف بود؛ حال نخستین برگهای بهاری جان میگرفتند؛ آن زمان با خودم گفته بودم که در آینده هر فلاکتی هم که پیش بیاید، به اندازه ی این چشم انداز سیاه و بیرحمانه نخواهد بود، و حال با خودم میگفتم که از این دوره حتی یک خاطره ی خوش هم برایم باقی نمانده است اینجا، عشقِ میان من و ارتش مرده بود خط آهن در این نقطه به پایان مسیر میرسید، بنابراین، مردان گیج و منگی که از «گلسکو» برمیگشتند، میتوانستند روی صندلیهایشان چرتی بزنند تا زن متصدی در پایان مسیرشان، آنها را از خواب بیدار کند؛ از ایستگاه تا ورودیهای اردوگاه، کمی راه بود؛ مسیری حدوداً نیم کیلومتری که مردها میتوانستند حین عبور از آن، قبل از رسیدن به اتاقک نگهبانی، دکمه های بلوزشان را ببندند، و کلاههایشان را صاف کنند، نیم کیلومتر مسیر که طی آن، سیمانِ کنارِ جاده جایش را به علفهای هرز میداد؛ اینجا، آخرین محدوده ی شهر بود، لبه ی کُنده ای شناور بر بالاترین سطح آب؛ اینجا، حیطه ی بسته و همگون مجتمعهای مسکونی و سینماها پایان مییافت و محدوده ی حومه و روستا آغاز میشد اردوگاه در جایی قرار داشت که تا همان اواخر، مرتع و اراضی کشاورزی بود؛ خانه ی سرمزرعه در یکی از چینهای تپه قرار داشت، و حال از آن به جای دفاتر گُردان استفاده میکردند؛ بقایای دیوارهای قدیمی باغ میوه هنوز پوشیده از عشقه بود؛ پشت رختشوی خانه ها، حدود دو هزار متر زمین با درختان قطع شده ی باغ باقی مانده بود؛ پیش از آمدن ارتش، قرار بود آنجا را تخریب کنند؛ اگر صلح یکسال دیگر ادامه پیدا کرده بود، دیگر نه خانه ی سرمزرعه سر جایش باقی میماند، نه دیوار و نه درختان سیب؛ حدوداً یک کیلومتر جاده ی آسفالت میان کرانه های برهنه ی خاک رُس امتداد یافته بود، و در دو سو، شبکه ای از خندقهای باز وجود داشت که مقاطعه کاران شهرداری در آنها شبکه ی فاضلاب طراحی کرده بودند؛ اگر صلح یکسال دیگر ادامه پیدا کرده بود، این منطقه به بخشی از حومه ی شهر تبدیل میشد؛ حال کلبه هایی که زمستان را در آنها سپری کرده بودیم، در انتظار تخریب بودند سر راه، تیمارستان شهرداری، دستمایه ی شوخی سربازان، نیمه پنهان در پَسِ درختانِ گرداگردش در زمستان، با نرده های آهنی و دروازه های باشکوهش، به سیم خاردارهای مفلوکانه ی ما جلوه ای خفّتبار میبخشید؛ در روزهای آفتابی و معتدل، دیوانه ها را میدیدیم که میان مسیرهای سنگریزی شده و چمنهای زیبا برای خودشان پرسه میزدند و جست وخیز میکردند؛ سازشکاران بانشاطی که از آن جدال نابرابر دست برداشته بودند و همه ی شک و تردیدهایشان برطرف شده بود و همه ی وظایفشان را انجام داده بودند؛ وارثان قانونیِ یک قرن پیشرفت، که آسوده و آرام، از میراثشان بهره میبردند؛ قدمرو که از مقابلشان ردّ میشدیم، سربازها از پس نرده ها به فریاد با آنها خوش و بش میکردند ـ «یه تخت رو برام گرم نگه دار، رفیق؛ زود برمیگردم» ـ اما «هوپر»، فرمانده ی جدیدترین گروهی که به ما ملحق شده بود، به خاطر زندگی راحت و بی دغدغه شان به آنها حسادت میکرد؛ گفت: «هیتلر اگر بود، ترتیبشونو میداد؛ گمونم بد نیست بعضی چیزا رو از اون یاد بگیریم.»؛ اواسط زمستان، وقتی قدمرو وارد این منطقه شدیم، گروهی از مردان قوی و امیدوار را با خود به اینجا آوردم؛ وقتی از خلنگزار به این منطقه ی بارانداز میآمدیم، بین مردها شایعه شد، که به زودی راهی خاورمیانه خواهیم شد؛ با گذشت روزها، وقتی شروع کردیم به روبیدن برفها و صاف کردن زمین رژه، احساس کردم که یاسشان جای خود را به تسلیم و رضا داد، بوی ماهیهای سرخ کرده در مشامشان میپیچید، و به صداهای آشنای دروان صلح و موسیقی گروه نوازندگان سالنها گوش میسپردند؛ در روزهای مرخصی، در گوشه و کنار خیابانها قوز میکردند و با نزدیک شدن افسرها، آهسته پا پس میکشیدند تا مبادا با سلام نظامی اجباری جلوی نامزدهایشان کوچک شوند؛ در دفتر شرکت، یک کپه پرونده و کاغذ وجود داشت، پرونده های تخلفات جزئی و درخواستهای مرخصی اضطراری؛ با اینکه روشنایی هنوز بیجان و بیرمق بود، روز با آه و ناله ی کسانی که تمارض میکردند و چهره های محزون و چشمان خیره ی مردانِ ناراضی ای که شِکوِه و گلایه داشتند آغاز میشد)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 25/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Frances is twenty-one years old, cool-headed, and darkly observant.
A college student and aspiring writer, shConversations with Friends, Sally Rooney
Frances is twenty-one years old, cool-headed, and darkly observant.
A college student and aspiring writer, she devotes herself to a life of the mind--and to the beautiful and endlessly self-possessed Bobbi, her best friend and comrade-in-arms.
Lovers at school, the two young women now perform spoken-word poetry together in Dublin, where a journalist named Melissa spots their potential.
Drawn into Melissa's orbit, Frances is reluctantly impressed by the older woman's sophisticated home and tall, handsome husband.
Private property, Frances believes, is a cultural evil--and Nick, a bored actor who never quite lived up to his potential, looks like patriarchy made flesh.
But however amusing their flirtation seems at first, it gives way to a strange intimacy neither of them expect.
As Frances tries to keep her life in check, her relationships increasingly resist her control: with Nick, with her difficult and unhappy father, and finally even with Bobbi.
Desperate to reconcile herself to the desires and vulnerabilities of her body, Frances's intellectual certainties begin to yield to something new: a painful and disorienting way of living from moment to moment.
عنوانهای ثبت شده در ایران: «زمزمههای دوستانه»؛ «نجواهای دوستانه»؛ نویسنده: سالی رونی؛ تاریخ نخستین خوانش
Past horrors and evil lurk in Colorado's Overlook Hotel, threatening winter season caretakers Jack Torrance,The Shining (The Shining #1) Stephen King
Past horrors and evil lurk in Colorado's Overlook Hotel, threatening winter season caretakers Jack Torrance, his wife Wendy, and their young son, Danny. Gifted with the shining, a clairvoyant Danny must battle the darkest evil in the remote hotel in an attempt to save his family from its influence.
The Overlook Hotel claimed the most beautiful physical setting of any resort in the world; but Jack Torrance, the new winter caretaker, his wife Wendy and their five-year-old son Danny saw much more than its splendor. Jack saw the Overlook as an opportunity, a desperate way back from failure and despair; Wendy saw this lonely sanctuary as a frail chance to preserve their family; and Danny?... Danny, who was blessed or cursed with a shinning, precognitive gift, saw visions hideously beyond the comprehension of a small boy. He sensed the evil coiled within the Overlook's one hundred and ten empty rooms; an evil that was waiting just for them.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «درخشش»؛ «درخشان»؛ نویسنده: استفن کینگ؛ تاریخ نخستین خوانش روز یازدهم ماه اکتبر سال2000میلادی
عنوان: درخشش؛ نویسنده: استفن کینگ؛ برگردان بهنام دیانی؛ تهران، نشر البرز، سال1378؛ در624ص؛ شابک9644421558؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
عنوان: درخشان: علم غیب؛ نویسنده: استیفن کینگ؛ مترجم لیلا شاپوریان؛ تهران، نشر قطره، سال1391؛ در711ص؛ شابک9786001196034؛ چاپ دوم تهرن: کتابسرای میردشتی: نشر قطره؛ سال1400؛ در708ص؛ شابک9786227546040؛
نویسندهای جویای نام «جک تورنس» میخواهد زندگی خانوادگی، و شغلی خویش را از نو بسازد؛ «جک» که شغل آموزگاری در مدرسه ی پیش دانشگاهی «ورمونت» را، پس از یورش به یک دانشآموز، از دست داده، مشتاقانه سرایداری زمستانی هتل کوهستانی پرت «اوورلوک» را میپذیرد، و امیدوار است تا بتواند، در آن مکان دور افتاده، ارتباطی نو با خانواده ی خویش ـ همسر و پسرش ـ برقرار کند، و به نگارش نمایشنامه ی تازه ای نیز بپردازد؛ «دنی» پسر پنج ساله ی «جک» که به برهان موهبتی خدادادی، از توانایی ویژه ای برخوردار است، پس از نقل مكان به هتل «اوورلوک»، درمییابد تصاوير و ارواحی در هتل وجود دارند؛ با بارش برف سنگین، و بسته شدن راههای ارتباطی، رویدادهایی رخ میدهند، که افراد خانواده را دچار مشکل میکنند و...؛ سالها پیش از امروز خوانش این کتاب مرا مدهوش کرد
نقل از متن: (قسمت اول: مطالب مقدماتی: 1- مصاحبه ی شغلی؛ «جک تورنس» با خود گفت: مردک بدذات!؛ «اولمان» با قد پنج فوت و پنج اینچ ایستاده بود، و وقتی حرکت کرد، حرکتش چنان خشک و شتابان بود، که به نظر میرسید این ویژگیِ همه ی مردان کوچولوی گرد و قلنبه است؛ موهایش مرتب بود، و لباس تیره رنگش، که سنگین ولی راحت بود، باعث میشد مشتری احساس کند، میتواند مشکلات خود را با او در میان بگذارد؛ با لحن تندی با کارگران صحبت میکرد: باید کارتان را درست انجام بدهید؛ روی برگردان یقه اش، گل میخک قرمزی زده بود؛ شاید برای اینکه در خیابان «استوارت» کسی او را با مامور کفن و دفن محلی اشتباه نگیرد وقتی «جک» سخنان «اولمان» را شنید، با خودش فکر کرد که با این اوضاع، لازم نیست علاقه ای به هیچ کدام از افراد آن طرف میز داشته باشد «اولمان» سئوالی مطرح کرد، ولی او منظورش را نفهمید؛ «اولمان» از آن مردانی بود که چنین خطاهایی را برای رسیدگی بعدی در دفتر راهنمای شخصی ذهنشان بایگانی میکنند ببخشید؟ پرسیدم آیا همسر و پسرتان دقیقا میدانند شغل شما در اینجا چیست؟ نگاهی به پرسشنامه ای که مقابلش بود انداخت و گفت: پسرتان دانیل و همسرتان از این کار وحشتی ندارند؟ وندی زن فوق العاده ای است پسرتان هم فوق العاده است؟ جک لبخند زد، لبخندی به پهنای صورتش؛ ما دوست داریم اینطور فکر کنیم؛ در مقایسه با بقیه ی پسربچه های پنجساله، کاملاً متکی به خود است اولمان دیگر لبخند نزد؛ پرسشنامه ی «جک» را در پرونده اش گذاشت، و پرونده را به کشو برگرداند؛ میز تحریر کاملاً خالی بود، و فقط یک کاغذخشک کن، یک تلفن، یک چراغ مطالعه، و یک سبد مخصوص نامه های وارده و صادره، روی آن بود، که نامه ای هم در آن نبود اولمان برخاست و به طرف کمد بایگانیِ گوشه ی اتاق رفت، و گفت: آقای «تورنس»، اگر مایلید نزدیک میز تحریر بیایید، تا نگاهی به کارها بیندازیم؛ پنج ورقه ی بزرگ آورد، و آنها را روی چوب گردوی کاملاً براق میز تحریر گذاشت؛ «جک» بوی ادوکلن «اولمان» را استشمام کرد، و شانه به شانه ی او ایستاد؛ بدون هیچ دلیلی، به فکرش خطور کرد، که تمام مردان یا اصلاً ادوکلن نمیزنند، یا «انگلیش لدر» میزنند، و مجبور شد زبانش را بین دندانهایش فشار بدهد، تا جلوی خنده ی خود را بگیرد؛ از پشت دیوار صداهایی از آشپزخانه میآمد، که مربوط به فعالیتهای ساعت ناهار هتل «اوورلوک» بود اولمان به سرعت شروع به صحبت کرد: بالاترین طبقه، اتاق زیرشیروانی است؛ فعلاً آنجا چیزی نیست به جز یک مشت خرت و پرت؛ «اوورلوک» بعد از جنگ جهانی دوم، بارها دست به دست شده است، و به نظر میرسد، مدیرانی که پشت سر هم آمده اند، چیزهای زیادی را در اتاق زیرشیروانی گذاشته اند؛ من میخواهم آنجا تله موش بگذارم، و اطراف آن را سمپاشی کنم؛ بعضی از زنهای مستخدم طبقه ی سوم، از آنجا صدای خش خش شنیده اند؛ من باور نمیکنم، ولی حتی یک درصد امکان وجود موش را هم، نباید در هتل نادیده گرفت؛ البته شما که در هیچ وضعیتی اجازه نمیدهید پسرتان به اتاق زیرشیروانی برود جک گفت: نه؛ بعد دوباره نیشش باز شد و با خود فکر کرد: عجب حرف مزخرفی؛ آیا این مردک احمق واقعا فکر میکرد او اجازه میدهد پسرش در اتاق زیرشیروانی که پر از خرت و پرت، تله موش و خدا میداند چه چیزهای دیگری است، پرسه بزند؟ اولمان نقشه ی اتاق زیرشیروانی را به سرعت برداشت، زیر بقیه ی کاغذها گذاشت، و با صدایی دانشمندانه گفت: «اوورلوک» یک صدوده مهمانپذیر دارد، سی تای آن که سوئیت هستند، در طبقه ی سوم قرار دارد؛ ده تا -از جمله سوئیت ریاست جمهوری- در قسمت غربی است، ده تا در وسط، ده تای دیگر در قسمت شرقی؛ ناگفته نماند که همه ی آنها به منظره های باشکوهی مشرف هستند جک با خود فکر کرد بگوید، ممکن است لطفا تبلیغات فروش را کنار بگذارید؟! ولی ساکت ماند چون به این شغل نیاز داشت اولمان نقشه ی طبقه ی سوم را زیر همه گذاشت و به بررسیِ طبقه ی دوم پرداختند: چهل اتاق، سی اتاق دونفره و ده اتاق یک نفره، و در طبقه ی اول بیست تا از هر کدام، به اضافه ی سه کمد ملافه در هر طبقه، و یک انباری که در انتهای قسمت شرقیِ هتل در طبقه ی دوم، و انتهای قسمت غربی در طبقه ی اول است؛ سوالی ندارید؟)؛ پایان نقل
تاریخ بهنگام رسانی 21/07/1400هجری خورشیدی؛ 25/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The Amazing Adventures of Kavalier & Clay, Michael Chabon
The Amazing Adventures of Kavalier & Clay won the Pulitzer Prize for Fiction in 2001.
Joe KavaThe Amazing Adventures of Kavalier & Clay, Michael Chabon
The Amazing Adventures of Kavalier & Clay won the Pulitzer Prize for Fiction in 2001.
Joe Kavalier, a young Jewish artist who has also been trained in the art of Houdini-esque escape, has just smuggled himself out of Nazi-invaded Prague and landed in New York City.
His Brooklyn cousin Sammy Clay is looking for a partner to create heroes, stories, and art for the latest novelty to hit America - the comic book.
Drawing on their own fears and dreams, Kavalier and Clay create the Escapist, the Monitor, and Luna Moth, inspired by the beautiful Rosa Saks, who will become linked by powerful ties to both men.
With exhilarating style and grace, Michael Chabon tells an unforgettable story about American romance and possibility.
عنوان: سرگذشت شگفتانگیز کاوالیر و کلی (ماجراهای شگفت انگیز کاوالیر و کلی)؛ نویسنده: مایکل شیبون (چابون)؛ مترجم ماهرخ آخوند؛ تهران، نشر نون، سال1400؛ در 704ص؛ شابک9786227566314؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 21م
داستان جالبی بود اما چندان به دلم ننشت، باید این واژه ی جالب یا (اینترسان) را نیز گشود، رمان با الهام از جادوگران نگاشته شده، ولی ترفندهای کمی در رمان وجود دارد؛ از نظر ساختار یا صدا هیچگونه دستکاری پست مدرنیستی ندارد؛ داستان در سحرآمیزترین و جذابترین حالتش تنها قصه میگوید - توانایی سحرانگیز کتاب همگی در سرزندگی و گستردگی خیال انگیز داستان آن، و نیروی انسانی در حال حرکت دو شخصیت اصلیش، «یوزف کاوالیر» و پسر عموی آمریکاییش «سام کلی» است
تاریخ بهنگام رسانی 19/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
First, there were ten—a curious assortment of strangers summoned as weekend guests to a little private islandAnd Then There Were None. Agatha Christie
First, there were ten—a curious assortment of strangers summoned as weekend guests to a little private island off the coast of Devon. Their host, an eccentric millionaire unknown to all of them, is nowhere to be found. All that the guests have in common is a wicked past they're unwilling to reveal—and a secret that will seal their fate. For each has been marked for murder.
A famous nursery rhyme is framed and hung in every room of the mansion: "Ten little boys went out to dine; One choked his little self and then there were nine. Nine little boys sat up very late; One overslept himself and then there were eight. Eight little boys traveling in Devon; One said he'd stay there then there were seven. Seven little boys chopping up sticks; One chopped himself in half and then there were six. Six little boys playing with a hive; A bumblebee stung one and then there were five. Five little boys going in for law; One got in Chancery and then there were four. Four little boys going out to sea; A red herring swallowed one and then there were three. Three little boys walking in the zoo; A big bear hugged one and then there were two. Two little boys sitting in the sun; One got frizzled up and then there was one. One little boy left all alone; He went out and hanged himself and then there were none."
When they realize that murders are occurring as described in the rhyme, terror mounts. One by one they fall prey. Before the weekend is out, there will be none.
Who has choreographed this dastardly scheme?
And who will be left to tell the tale?
Only the dead are above suspicion.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «و آنگاه دیگر هیچ...»؛ «و سپس هیچکس نبود»؛ «دیگر کسی آنجا باقی نماند»؛ «کسی نماند دیگر»؛ «پس آنگاه هیچ کس نبود»؛ نویسنده: آگاتا کریستی؛ تاریخ نخستین خوانش سال 1995میلادی
عنوان: و آنگاه دیگر هیچ...؛ نویسنده: آگاتا کریستی؛ مترجم بهرام افراسیابی؛ تهران، سخن، 1372؛ در 204ص؛ چاپ دوم 1373؛ موضوع داستانهای نویسندگان بریتانیا - سده 20م
عنوان: و سپس هیچکس نبود؛ نویسنده آگاتا کریستی؛ مترجم ثریا قیصری؛ تهران، نشر سمیر، 1375؛ در 248ص؛ چاپ دیگر تهران، اکباتان، 1397؛ در248ص؛ شابک9786006608600؛
عنوان: پس آنگاه هیچ کس نبود؛ نویسنده: آگاتا کریستی؛ مترجم حمیدرضا زاهدی؛ تهران، نشر گویا، 1398؛ در 216ص؛ شابک9786226528153؛
عنوان: و سپس هیچکس نبود؛ نویسنده آگاتا کریستی؛ مترجم سودابه مرادنیا؛ تهران، باران خرد، 1375؛ در 250ص؛ شابک9786227487022؛
داستان هفت مرد و سه زن است، که به یک جزیره دعوت میشوند؛ آنها یک اشتراک با هم دارند؛ همگی در گذشته باعث مرگ یک تن شدهاند؛ به ظاهر برای گذران تعطیلات آمدهاند، اما متوجه میشوند یک فرد مرموز در جزیره قصد کشتن آنها را دارد، و قربانیها را بر اساس یک شعر قدیمی انتخاب میکند؛ آنها باید نجات پیدا کنند؛ شعری که قتلها براساس آن انجام میشود این است: ده پسربچه سیاهپوست برای خوردن شام رفتند؛ یکی از آنها خود را خفه کرد؛ نه تای دیگر باقی ماندند، آنها تا دیروقت بیدار نشستند، تنها یک نفر آنها بیشتر از بقیه خوابید؛ هشت تا باقی ماند؛. هشت پسربچه سیاهپوست در دون سفر کردند و یکی از آنها تصمیم گرفت همانجا بماند؛ شدند هفت تا؛ هفت پسربچه سیاهپوست چوب میشکستند که یکی از آنان سرش برید، ماند شش بچه؛ یک پسربچه سیاهپوست با یک کندوی عسل بازی کرد و یک زنبور او را نیش زد ماند پنج تا بچه؛ پنج پسربچه سیاهپوست به دادگاه رفتند یکی از آنها محکوم شد ماند چهار بچه؛ یک پسربچه سیاهپوست به دریا رفت یک ماهی بزرگ او را خورد، ماند سه بچه؛ سه بچه سیاهپوست در باغ وحش قدم میزدند که یک خرس یکی از آنان را خورد، ماند دو بچه؛ دو پسربچه ی سیاهپوست در آفتاب نشسته بودند که یکی از آنان کباب شد، ماند یک بچه؛ یک پسربچه سیاهپوست تنهای تنها ماند، او هم رفت خودش را دار زد؛ آن وقت هیچ کس دیگر نماند
نقل از متن: (آقای «جاستین واگرو» در یکی از کوپههای درجه یک نشسته بود، و مشغول کشیدن سیگار بود، او تازه باز نشسته شده بود؛ مجلۀ تایمز را که اخبار آن را با اشتیاق خوانده بود به زمین گذاشت، و از پنجره بیرون را نگاه میکرد؛ نگاهی به ساعتش انداخت، هنوز دو ساعت دیگر مانده بود؛ او قصد داشت به جزیره «نیگر» برود؛ اطلاعاتی که در مورد این جزیره داشت نزد خود مرور کرد
این جزیره بوسیلۀ یک «آمریکایی» میلیونر خریداری شده بود، که به قایقرانی علاقۀ وافری داشت ولی برعکس، همسرش از قایقرانی متنفر بود، به همین دلیل با اینکه در آن جزیره یک خانه ی لوکس و مدرن ساخته بودند تصمیم گرفتند آنرا بفروشند
شخصی به نام «آون» آن را خریداری کرد؛ بعد از آن بود که شایعات مختلفی در مورد جزیره بر سر زبانها افتاد؛ در حقیقت جزیره، بوسیلۀ یک هنرپیشه هالیوود به نام خانم «گابریل ترول» خریده شد، که فقط چند ماهی از تعطیلات خود را در آنجا میگذراند؛ «بیزی بی» گفته بود، که جزیره برای اقامت خاندان سلطنتی خریداری شده است؛ آقای «مری وتر» گفته بود، که «لرد ال» آن را برای ماه عسل خود خریداری کرده و «جوناس» میگفت، جزیره توسط نیروی دریایی خریداری شده و خلاصه اینکه، موضوع جزیره، موضوع روز بود.)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 14/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The Corrections is a 2001 novel by American author Jonathan Franzen's third novel.
It revolves around the troubles oThe Corrections, Franzen, Jonathan
The Corrections is a 2001 novel by American author Jonathan Franzen's third novel.
It revolves around the troubles of an elderly Midwestern couple and their three adult children, tracing their lives from the mid-20th century to "one last Christmas" together near the turn of the millennium.
Franzen brings an old-time America of freight trains and civic duty, of Cub Scouts and Christmas cookies and sexual inhibitions, into brilliant collision with the modern absurdities of brain science, home surveillance, hands-off parenting, do-it-yourself mental healthcare, and the anti-gravity New Economy.
With The Corrections, Franzen emerges as one of our premier interpreters of American society and the American soul.
Enid Lambert is terribly, terribly anxious.
Although she would never admit it to her neighbors or her three grown children, her husband, Alfred, is losing his grip on reality.
Maybe it's the medication that Alfred takes for his Parkinson's disease, or maybe it's his negative attitude, but he spends his days brooding in the basement and committing shadowy, unspeakable acts. More and more often, he doesn't seem to understand a word Enid says.
تاریخ نخستین خوانش روز ششم ماه مارس سال 2021میلادی
عنوان: اصلاحات؛ نویسنده: جاناتان فرنزن؛ مترجم پیمان خاکسار؛ تهران، نشر چشمه، چاپ نخست تا چاپ پنجم سال 1400؛ در 744ص؛ شابک9786220107538؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 211م
رمان «اصلاحات» سومین کتاب «جاناتان فرنزن» نویسنده ی «ایالات متحده آمریکا» است؛ داستان درباره ی مشکلات زوجی غربی، و سه فرزند بزرگسال آنهاست؛ کتاب «اصلاحات» حکایت انسان است، حکایتی در دل ژرفتترین، و پیچیده ترین وضعیتهایی که تا کنون انسانها در آن قرار داشته اند، و این لابد شاخصههای دوران مدرن، و پستمدرن، یعنی از هم گسیختگی ارزشها، وارونگی راستیها، معناها، و جسم و روان انسان است، که نویسنده و نگارگر واژه ها با کوشش موشکافانه ای برای خوانشگرانشان بازگو کرده اند؛ «جاناتان فرنزن» از آخرین مومنان به راستی و زیبایی در دوران ما هستند، ایشان علیه همه ی چیزهایی که اصالت، زیبایی، و واقعیت وجودی اکنون و بگذشته را، از انسان سلب کرده اند، برآشوبیده اند؛ خوانش این کتاب «اصلاحات» نیز همانند دو اثر پیشین «جاناتان فرنزن»، ضربه های مهلکی به وجدان همگان میزند، و همه ی فریبهایی را که خورده ایم، یا دیگرانی را که فریب دادهایم، و یا فریبهایی را که به خوردمان دادهاند، در قالب داستانی خانوادگی بازگشایی میکنند، این روزها با درگذشت چندین تن از خاندانی که این فراموشکار نیز عضو کوچکی از آنها هستم، دلکم بسیار شکسته و ذهنم مشوش، و حالم خوش نیست؛ مدام اشکم سرازیر است؛ مرا ببخشایید که نمیتوانم به زیبایی بگذشته ها داستانها را با واژه های دل انگیز بگشایم؛
تاریخ بهنگام رسانی 13/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Mr. Penumbra's 24-Hour Bookstore (Mr. Penumbra's 24-Hour Bookstore, #1), Robin Sloan
The Great Recession has shuffled Clay Jannon away from life as a Mr. Penumbra's 24-Hour Bookstore (Mr. Penumbra's 24-Hour Bookstore, #1), Robin Sloan
The Great Recession has shuffled Clay Jannon away from life as a San Francisco web-design drone and into the aisles of Mr. Penumbra's 24-Hour Bookstore.
But after a few days on the job, Clay discovers that the store is more curious than either its name or its gnomic owner might suggest.
The customers are few, and they never seem to buy anything instead, they "check out" large, obscure volumes from strange corners of the store.
Suspicious, Clay engineers an analysis of the clientele's behavior, seeking help from his variously talented friends.
But when they bring their findings to Mr. Penumbra, they discover the bookstore's secrets extend far beyond its walls.
Rendered with irresistible brio and dazzling intelligence, Robin Sloan's Mr. Penumbra's 24-Hour Bookstore is exactly what it sounds like: an establishment you have to enter and will never want to leave.
تاریخ نخستین خوانش روز پنجم ماه اکتبر سال 2018میلادی
عنوان: کتابفروشی ۲۴ بیست و چهار ساعته آقای پنامبرا؛ نویسنده: رابین اسلوان؛ مترجم سید سعید کلاتی؛ ویراستار ساقی قاجار؛ تهران، نشر هیرمند، چاپ نخست سال1396؛ در342ص؛ شابک9789644084720؛ چاپ سوم و چهارم 1397؛ چاپ هفتم 1398؛ چاپ نهم 1399؛ چاپ سیزدهم 1400؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 21م
داستانی درباره «کلی جانون» را بازگو میکند؛ پسری که در زمان رکود اقتصادی «آمریکا» کار خویش را در شرکتی از دست میدهد، و پس از تلاشهای بسیار، در شیفت شب یک کتابفروشی بیست و چهار ساعته، دلمشغول کار خویش میگردد؛ در اینکار تازه همه چیز از دیدگاه او ناباورانه جلوه میکنند؛ از آدمهایی که به کتابفروشی سر میزنند، تا کنجکاوی، که چرا باید چنین فروشگاه کوچک و خلوت، شبانه روز باز باشد؟ این حس کنجکاوی «کلی جانون» را به جاهای ناآشنایی میبرد، که همه چیز بسیار با دنیایی که همیشه در آن زندگی میکرده دیگرگونه است؛ شخصیت اصلی داستان، «کِلی جانون»، از سویی به دنیای چاپ، و از سوی دیگر به دنیای دیجیتال وابسته است؛ او در کنار چند گوگلی و استارتاپی تلاش میکند، تا با شیوه های نوین، موازی کردن رایانهها، و فن آوریهای مصورسازی داده ها، پرده از این راز بردارد؛ داستان روایت همین کوششهاست که با ضرباهنگی ملایم ولی پرکشش خوانشگر را با خود همراه میکند
نقل از متن: (راهپیمایی برای کاریابی مرا حسابی از خانه دور کرده بود؛ اسم مغازه ی کناری آن کتاب فروشی بوتی که تابلویی با پایه های نئونی ضربدری داشت درِ شیشه ای کتاب فروشی را به داخل هل دادم. با بازشدن در زنگوله ای بالای سرم به صدا درآمد و به آرامی وارد فروشگاه شدم. آن لحظه نفهمیدم از چه آستان و گذرگاه مهمی عبور کرده ام داخل: شکل و ابعاد یک کتاب فروشی معمولی در گوشه ای از مغازه دیده می شد. آنجا به طرز بیهوده ای باریک و به طور غریبی مرتفع بود و قفسه ها در سرتاسر فروشگاه تا سقف بالا رفته بودندـ سه طبقه یا بیشتر کتاب! گردنم را تا جایی که می شد کشیدم -چرا کتاب فروشیا همیشه کاری می کنن که گردنتون اذیت بشه ؟!- و قفسه ها هر چه بالاتر می رفت و در سایه هایی محو می شد که آن سویشان چیزی پیدا نبود، این تصور را در ذهن به وجود می آورد که انگار آن مغازه سقفی ندارد قفسه ها کیپ تا کیپ هم روی زمین نصب شده و این چیدمان صحنه ای به وجود آورده بود که احساس می کردی در حاشیه ی یک جنگل ایستاده ای ـ نه یکی از آن جنگل های دوست داشتنی کالیفرنیا، بلکه یکی از جنگل های قدیمی ترانسیلوانیایی، جنگلی مملو از گرگ ها و جادوگرها و راهزن های خنجر به دست که همگی آن سوی مهتاب به انتظار نشسته اند؛ داخل فروشگاه نردبان هایی وجود داشت که به قفسه ها تکیه داده شده بودند می شد به کمک ریل های پای قفسه ها جابه جایشان کرد. معمولاً در حالت عادی دیدن چنین چیزهایی دلچسب است، اما آنجا، وقتی به طرف تاریکی بالای قفسه ها کشیده می شدند، بدشگون به نظر می رسیدند. انگار در آن تاریکی مشغول شایعه پراکنی بودند به نیمه ی جلویی فروشگاه، جایی که روشنایی درخشان نیمه ی روز حکمرانی می کرد و احتمالاً مراقب بود گرگ ها از آن جنگل خارج نشوند، چسبیدم. دیوار اطرافم و بالای در، شیشه ای بود. شیشه ضخیم مربعی شکل در شبکه ای از آهن سیاه حبس شده بود و با حروف طلایی درشتی به شکل سروته رویش نوشته شده بود: MR.PENUMBRA`S 24- HOUR BOOKSTORE زیر نوشته ی کتابفروشی ۲۴ساعته ی آقای پنامبرا نمادی قرار داشت؛ یک جفت کف دست به هم چسبیده که از وسط یک کتاب باز بیرون آمده بود آقای پنامبرا کی بود؟ از پشت کتاب ها صدای آرامی گفت: «سلاااام.» بعد هیبتی ظاهر شد؛ مردی کشیده و لاغراندام، درست مثل یکی از نردبانهای فروشگاه، مُلبس به یک پیراهن دکمه دار خاکستری روشن و یک ژاکت آبی از پشت قفسه ها بیرون آمد؛ مرد تلوتلوخوران، در حالیکه دست بلندش را به قفسه ها گرفته بود تا نیفتد، به سمتم آمد؛ وقتی از سایه خارج شد، متوجه شدم چشمهای آبی رنگش پشت خطوط نامنظم گذر سالیان پناه گرفته اند؛ سن و سال خیلی زیادی از مرد گذشته بود با سر اشاره ای به من کرد و به سختی دستش را در هوا تکان داد و گفت: «توی این قفسه ها دنبال چی میگردی؟»؛ شروع خوبی برای یک گفت و گو بود و به دلایلی باعث شد احساس راحتی کنم؛ پرسیدم: «شما آقای پنامبرا هستید؟»؛ سری تکان داد و گفت: «من پنامبرا و نگهبان این مکانم.»؛ دقیقاً متوجه منظورش نشدم، و در جواب گفتم: «من دنبال کار میگردم.»؛ پنامبرا چشمی بر هم زد و بعد تلوتلوخوران رفت طرف میزی که درست جلوی در ورودی قرار داشت؛ میز چوبی بزرگی که مثل دژی محکم جلوی ورودی آن جنگل انبوه قرار گرفته بود؛ در صورت حمله ی قفسه ها، به راحتی میشد از آن برای دفاع از خود استفاده کرد پنامبرا باز سری تکان داد و گفت: «کار.» خودش را ول کرد روی صندلی پشت میز و از پشت بدنه ی ستبر میز نگاهم کرد؛ «قبلاً هیچ وقت تو یه کتاب فروشی کار کردی؟»؛ خب، دوران مدرسه تو یه رستوران غذاهای دریایی پیشخدمت بودم که صاحب اونجا کتاب آشپزی خودش رو هم میفروخت؛ ـ اسم کتابش «کاد سِری» بود و سی و یک روش پخت مختلف ماهی «کاد» را با دقت توضیح داده بود، «البته، احتمالاً این جزء کار کتاب فروشی به حساب نمیاد»؛ آقای پنامبرا گفت: «نه نمیاد، اما مساله ای نیست؛ تجربه ی قبلی ت تو زمینه ی فروش کتاب اینجا به ندرت به دردت میخوره.»؛ صبر کنید! شاید اینجا واقعاً جای عجیب وغریبی بود، به کف زمین و اطراف نگاه کردم، اما هیچ مورد مشکوکی پیدا نکردم، در واقع درست کنار دستم روی میز کوتاهی یک دسته از آثار غبار گرفته ی «داشیل همِت» قرار داشت، این نشانه ی خوبی بود پنامبرا گفت: «برام از کتابی که عاشقشی بگو.»؛ جواب این سوال برایم خیلی آسان بود و اصلاً مرا به زحمت نینداخت؛ گفتم: «آقای پنامبرا، اون یه کتاب نیست، یه مجموعه س؛ شاید بهترین کتاب نباشه و شاید بیش از حد طولانی باشه و آخرش افتضاح تموم شه، اما تا حالا سه بار خوندمش و دلیل آشنایی م با بهترین دوستم هم این بود که هردومون وقتی کلاس شیشم بودیم، خوره ی این کتاب بودیم.»؛ بعد نفسی تازه کردم و ادامه دادم: «من عاشق کتاب تاریخچه ی ترانه های اژدها هستم.»؛ پنامبرا ابرویی بالا انداخت، بعد لبخند زد و گفت: «خوبه، خیلی خوبه!» بعد لبخندش عریضتر شد و دندانهای سفید و ردیفش را به رخم کشید؛ زیرچشمی بهم خیره شد و با چشمانش سراپایم را ورانداز کرد و گفت: «میتونی از نردبون بالا بری؟»؛ *** و اینطوری شد که خودم را روی این نردبان، بالای طبقه ی سوم، البته منهای همکف، کتاب فروشی ۲۴ساعته ی آقای پنامبرا یافتم؛ اسم کتابی که دنبالش آمده ام این بالا «الاسمری» است و از سمت چپ حدود یک بازو و نصفی با من فاصله دارد؛ طبیعتاً باید از نردبان پایین بروم و نردبان را جابجا کنم تا دستم به کتاب برسد؛ اما آقای پنامبرا از آن پایین فریاد میزند: «خم شو، پسرم! خم شو!»؛ وای خدای من! واقعاً هرگز دلم میخواست چنین شغلی داشته باشم؟)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 13/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The Nickel Boys is a 2019 novel by American novelist Colson Whitehead.
It is based on the real story of a reform DoziThe Nickel Boys, Colson Whitehead
The Nickel Boys is a 2019 novel by American novelist Colson Whitehead.
It is based on the real story of a reform Dozier School that operated for 111 years, and warped the lives of thousands of children.
A reform school in Florida that operated for 111 years and had its history exposed by a university's investigation.
the story of two boys unjustly sentenced to a hellish reform school in Jim Crow-era Florida.
When Elwood Curtis, a black boy growing up in 1960's Tallahassee, is unfairly sentenced to a juvenile reformatory called the Nickel Academy, he finds himself trapped in a grotesque chamber of horrors.
Elwood’s only salvation is his friendship with fellow “delinquent” Turner, which deepens despite Turner’s conviction that Elwood is hopelessly naive, that the world is crooked, and that the only way to survive is to scheme and avoid trouble.
As life at the Academy becomes ever more perilous, the tension between Elwood’s ideals and Turner’s skepticism leads to a decision whose repercussions will echo down the decades.
تاریخ نخستین خوانش روز سوم ماه آوریل سال 2021میلادی
عنوان: پسران نیکل؛ نویسنده: كولسون وایتهد؛ مترجم سعيد كلاتی؛ تهران، نشر گویا: کتاب کنج، 1399؛ در236ص؛ شابک9786226528603؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 21م
داستان براساس یک ماجرای راستین نگاشته شده؛ و در یک مدرسه تربیتی به نام «دوزیر» در ایالات «فلوریدا» رخ میدهد؛ این مدرسه برای افرادی بود که والدینشان میخواستند از کژرویهای اجتماعی آنها را دور سازند؛ مدرسه «اصلاحات و تربیت» به مدت یکصد و یازده سال دایر بود؛ دولت و افراد بسیاری در مورد رازهای مخوف این مدرسه پژوهش کردهاند؛ باید اشاره کرد که این رمان در ادامه ی رمان «راه آهن زیرزمینی» اثر «وایتهد» نگاشته شده است؛ کتاب «پسران نیکل» در سال 2020میلادی برنده ی جایزه ی «پولیتزر» شد؛ همچنین این کتاب برنده جایزه ی «الکس» در سال2020میلادی، جایزه «کرکس» و در سال 2019میلادی، جایزه «گودریدرز»، و جایزه «اورول» برای داستانهای سیاسی و جایزه ملی «حلقه منتقدان» در سال 2019میلادی شد.
این داستان در سالهای دهه ی 1960میلادی رخ میدهد، و یکی از شخصیتهای اصلی داستان با نام «الوود کورتیس»، یک «آمریکایی» «آفریقایی تبار» اهل «تالاهاسی» است؛ «الوود کورتیس» به سخنان «مارتین لوترکینگ» باورمند است؛ «لوترکینگ» با سخنان خویش در دل این پسر «آفریقایی»، امید را برای زندگی در جامعه ی پر از تبعیض «آمریکا» زنده میکند؛ «کورتیس» میخواهد در دانشگاه درس بخواند؛ در یکی از روزها میخواهد به دانشگاه رفته و ثبت نام کند؛ اما از بخت بد سوار ماشینی میشود که دزدی بوده است؛ پلیس متوجه ماجرا شده و جوان بیگناه را برای تربیت دوباره، به «آکادمی تربیت نیکل» در «فلوریدا» میفرستد؛ در آن مدرسه عجیب، او با پسری به نام «جک ترنر» دوست میشود؛ «ترنر» پسری منفیگراست؛ او پیشتر در آن مدرسه مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته؛ «کورتیس» نیز بر خلاف رفتار مناسبش، مورد ضرب و شتم قرار میگیرد؛ او نامه ای اعتراض آمیز به دولت مینویسد؛ اما «ترنر»، «کورتیس» را باخبر میکند، که دولت میخواهد او را بکشد؛ این دو تصمیم به فرار میگیرند، ولی در لحظه ی فرار با شلیک گلوله، زندگیشان به طرز عجیبی تغییر میکند؛ سالها بعد «ترنر» دوباره به «تالاهاسی» باز میگردد؛ او میآید، تا برای آزار و اذیتهایی که مسئولان مدرسه انجام میدادند، شهادت دهد؛ پلیس در مدرسه، یک گورستان پنهانی یافته که جنازه ی صدها جوان در آنجا دفن شده اند؛ «وایتهد» شخصیتها را به دو شکل گوناگون طراحی کرده؛ «الوود کورتیس» شخصیتی خوشبین و امیدوار و باورمند است اگر تلاش کند میتواند جهان را به مکانی بهتر بدل سازد؛ «جک ترنر» شخصیتی بدبین است، او باورمند است کشور بر اساس نسل کشی و برده داری بنا شده، و همیشه همان خواهد ماند؛ ناقدان بسیاری در مورد این کتاب نظریه های خود را بیان کرده اند؛ «مورگان کوریگان» میگویند:«این کتاب یک شاهکار است؛ ریشه در تاریخ و اسطورههای آمریکایی دارد، اما عدالت و رحمت را در آمریکا کاملا رد کرده است.»؛
نقل از متن برگردان جناب «صراف»: (پس از اینکه قاضی حکم «الوود» را برای «نیکل» صادر کرد، او سه شب آخر را در خانه گذراند، ماشین ایالتی ساعت هفت صبح سه شنبه رسید؛ افسر دادگاه از بچه های خوب قدیمی بود، با ریش جنگلی پرپشت و لرزش ناشی از خماری در گامهایش؛ پیراهنش برایش تنگ شده بود و بدنش طوری از زیر به دکمهها فشار میآورد، که انگار زیرش تودوزی کرده بودند؛ در طول خیابان، آدمها از ایوانها بیرون را تماشا میکردند و سیگار میکشیدند و نردهها را طوری چنگ میزدند که انگار میترسیدند از آن طرف بیفتند، از پنجره هایشان صحنه را دید میزدند و آنها را به یاد وقایع سالها پیش میانداخت؛ روزهایی که پسری یا مردی را میبردند که نه فقط ساکن آن خیابان بلکه قوم و خویش و برادر و پسرشان بود)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 11/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
She's Come Undone is the 1992 debut novel by Wally Lamb. She's Come Undone has been translated into eighteen languages.
ShShe's Come Undone, Wally Lamb
She's Come Undone is the 1992 debut novel by Wally Lamb. She's Come Undone has been translated into eighteen languages.
She's Come Undone is the story of a troubled teenage girl growing into a woman, her struggles and the ways in which she decides to cope with them. In this engaging first novel, narrator Dolores Price recounts her life story from age four to age 40.
Wally Lamb has written his first novel in the arresting voice of Dolores Price, a 40-year-old woman who recounts in scrupulous detail her harrowing progress into adulthood.
In "She's Come Undone," an ambitious, often stirring and hilarious book, Mr. Lamb gives his vociferous heroine truly heroic proportions, in both the physical and the psychical sense.
تاریخ نخستین خوانش روز نخست ماه اکتبر سال 2008میلادی
عنوان: دو لورس؛ نویسنده: والی لمب؛ مترجم: نوشین ریشهری؛ تهران، نقش و نگار، 1384؛ در 336ص؛ شابک 9646235921؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 20م
رمان «دولورس؛ دختر ناموفق»، نوشته «والی لمب» نویسنده ی «آمریكایی» است؛ «دولورس» شخصیت محوری این رمان از مشکلات خانوادگی بسیاری رنج میبرد ولی تلاش خستگی ناپذیری را برای رهایی از این مشکلات و آفرینش یک زندگی دیگر را برای خود آغاز میکند و...؛
تاریخ بهنگام رسانی 09/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The Island of Doctor Moreau is an 1896 science fiction novel by English author H. G. Wells (1866–1946)
Edward PrendThe Island of Dr. Moreau, H.G. Wells
The Island of Doctor Moreau is an 1896 science fiction novel by English author H. G. Wells (1866–1946)
Edward Prendick is an Englishman with a scientific education who survives a shipwreck in the southern Pacific Ocean.
A passing ship called Ipecacuanha takes him aboard and a man named Montgomery revives him.
Prendick also meets a grotesque bestial native named M'ling who appears to be Montgomery's manservant.
The ship is transporting a number of animals which belong to Montgomery.
As they approach the island which is Montgomery's destination, the captain demands Prendick leave the ship with Montgomery.
Montgomery explains that he will not be able to host Prendick on the island. Despite this, the captain leaves Prendick in a dinghy and sails away.
Seeing that the captain has abandoned Prendick, Montgomery takes pity and rescues him. As ships rarely pass the island, Prendick will be housed in an outer room of an enclosed compound.
The island belongs to Dr. Moreau. Prendick remembers that he has heard of Moreau, formerly an eminent physiologist in London whose gruesome experiments in vivisection had been publicly exposed, and who fled England as a result of his exposure.
The next day, Moreau begins working on a puma.
Prendick gathers that Moreau is performing a painful experiment on the animal and its anguished cries drive Prendick out into the jungle.
While he wanders, he comes upon a group of people who seem human but have an unmistakable resemblance to swine.
As he walks back to the enclosure, he suddenly realises he is being followed by a figure in the jungle.
He panics and flees, and the figure gives chase. As his pursuer bears down on him, Prendick manages to stun him with a stone and observes that the pursuer is a monstrous hybrid of animal and man.
When Prendick returns to the enclosure and questions Montgomery, Montgomery refuses to be open with him. After failing to get an explanation, Prendick finally gives in and takes a sleeping draught. ....
تاریخ نخستین خوانش سال 1997میلادی
عنوان: جزیره دکتر مورو؛ نویسنده: اچ.جی ولز؛ مترجم علی الستی؛ تهران، رفعت، 1375؛ در 150ص؛ شابک9649076301؛ چاپ دیگر تهران، دبیر، 1389؛ در 151ص؛ شابک9789642621965؛ موضوع داستانهای نویسندگان بریتانیا - سده 19م
فهرست: (مقدمه؛ در قایق لیدی وین؛ سرگردان، چهره ی عجیب؛ در عرشه کشتی؛ پیاده شدن در جزیره؛ ملوان ابلیس گونه؛ در قفل شده؛ نعره پوما؛ هیولایی در جنگل؛ فریادهای یک انسان؛ شکار یک انسان،-؛ یک مذاکره دوستانه؛ دکتر مورو توصیه میدهد؛ در مورد جمعیت حیوانات؛ چگونه اهالی حیوانگونه جزیره مزه خون را چشیدند؛ یک بلای ناگهانی؛ پیدا کردن مورو؛ مرخصی ابدی مونتگمری در ساحل؛ تنها با اهالی حیوانگونه جزیره، برگشتن آدم نماها به حالت اول)؛
داستان علمی و خیال انگیز «جزیره دکتر مورو» را نویسنده ی «بریتانیا»، روانشاد «اچ.جی ولز» در سال 1896میلادی نگاشته اند؛ این رمان، داستان زندگی مردی به نام «ادوارد پرندیک» را بازگو میکند؛ مردی که از یک کشتی غرق شده، با یک قایق نجات پیدا کرده، و خود را در جزیره «دکتر مورو» مییابد، «دکتر مورو» در آن جزیره، از شکافتن جانوران زنده موجوداتی نیمه انسان و نیمه حیوان (حیوانات آدم نما) میآفریند؛ این کتاب به سوژه های فلسفی، همانند: درد، ستم، مسئولیت اخلاقی، هویت انسان، و تقابل انسان با طبیعت، میپردازد، «جزیره دکتر مورو» یکی از نخستین نمونه های رمانهای علمی و خیال انگیز است و از بهترین آثار نویسنده شمرده میشود، از روی این رمان تا کنون اقتباسهای بسیاری در رسانه ها شده است
تاریخ بهنگام رسانی 05/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The novel centers around the protagonist and narrator, Rachel White, a thirty-year-old single womSomething Borrowed (Darcy & Rachel #1), Emily Giffin
The novel centers around the protagonist and narrator, Rachel White, a thirty-year-old single woman who is a consummate good-girl living and working in Manhattan.
She and Darcy Rhone have been best friends since childhood, and hard-working Rachel is often in the shadow of flashy, sometimes selfish Darcy.
Then, after a night of drinking on Rachel's thirtieth birthday, she sleeps with Darcy's fiance, Dex.
After this turns into an affair, Rachel explores the meaning of friendship, true love, and ethics.
تاریخ نخستین خوانش روز بیست و چهارم ماه سپتامبر سال 2020میلادی
عنوان: از ترس تنهایی؛ نویسنده: امیلی گیفین؛ مترجم علی شاهمرادی؛ تهران، نشر سنگ، 1399؛ در 352ص؛ شابک9786229633670؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 21م
داستان «از ترس تنهایی» نوشته ی «امیلی گیفین»، داستان همیشگی عشقها و تنهاییها و تردیدهای دختری سی ساله است، که ناخواسته در برابر رابطه ای عاشقانه و پیچیده قرار میگیرد؛ او که هماره دختری نیک بوده، در شب زادروز سی سالگی خویش، ناخودآگاه وارد ماجرایی میشود، که زندگیش را دگرگون میکند، ماجرایی که به او میفهماند مرز میان درست و نادرست، بسیار باریک است
نقل از متن: (صدایم را پیدا میکنم و خودم را جمع میکنم تا آن جمله را به او بگویم که «دوستت دارم.» کلماتی که خیلی خیلی وقت است به زبان نیاوردهام؛ کلماتی که قبل از این معنایی نداشت، هیچ کداممان نمیدانستیم قرار است این حرفها پیش بیاید، اما من میتوانم آن را در هوایی حس کنم، که دورمان را گرفته است، چیزی است که انگار وزن دارد و بیشتر از رطوبت غلیظ قابل لمس است، میتوانم آن را از طریقه ی نگاه کردنش به خودم حس کنم، از طریقی که اسمم را میگوید، کلماتش شبیه کشیده شدن سوزن بر صفحه ی گرامافون است.)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 02/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
American Dirt is a 2020 novel by American author Jeanine Cummins, about the ordeal of a Mexican woman who had to leave bAmerican Dirt, Jeanine Cummins
American Dirt is a 2020 novel by American author Jeanine Cummins, about the ordeal of a Mexican woman who had to leave behind her life and escape as an undocumented immigrant to the United States with her son.
The story starts in Acapulco, in the Mexican state of Guerrero: Luca, a handsome eight-year-old boy, went with his parents to his grandmother's house for his cousin Yenifer's quinceanera.
While Luca is in the bathroom with his mother Lydia, a killer commando enters the house and kills everyone he meets, 16 people representing the entire family of the two including her husband and father Sebastiàn.
Only chance allows Lydia and Luca to escape the slaughter.
Lydia knows that the principal is Javier Crespo, head of the powerful drug cartel The gardeners, whom she met as a client of the bookshop she opened with her husband and with whom a relationship has arisen that can be defined as a purely intellectual flirtation, with more involvement on his part.
She also knows that Javier may not have liked an article, honest but not bad, just published by Sebastiàn who is a journalist expert in cartels, and that escaping the narcos is almost impossible: therefore he decides to leave Mexico and go to the United States.
Hence the escape from Acapulco and the journey to the capital with the help of Carlos, an old friend of the family, where, however, the unavailability of Luca's documents makes any legal journey impossible: therefore, all that remains is the way of the migrants and the Beast, the freight train in which you get on and off on the fly, at the constant risk of life.
تاریخ نخستین خوانش
عنوان: خاک آمریکا؛ نویسنده: جیناین کامینز؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 21م
خاک آمریکا ماجرای زندگی «لیدیا» است، روز پیش، «لیدیا» یک کتابفروشی داشت، روز پیش، «لیدیا» با یک روزنامه نگار ازدواج کرده بود، روز پیش، او همراه با تمام کسانی بود که از هر چیز دیگری در این دنیا بیشتر دوستشان داشت، امروز، پسر هشت ساله او، «لوکا»، تمام چیزیست که برایش باقی مانده است، به خاطر اوست که یک چاقو را روی ساق پایش بسته و پنهان میکند، به خاطر اوست که روی سقف قطاری که با سرعت تمام در حال حرکت است، میپرد؛ «خاک آمریکا» روایتی از سفر و زندگی «لیدیا» است؛ زمانی که برای نجات جان خود و فرزندش از دست کارتلهای مواد مخدر «مکزیک» به «آمریکا» مهاجرت میکند
نقل از متن: (افسر سرش را آرام تکان میدهد؛ با صدایی ملایم میگوید: بهتون اطمینان میدم اون مادرتون نیست؛ لیدیا بیحرکت، بدون این که پلک بزند ایستاده، کلیدهای شوهرش را محکم در دست گرفته؛ او میتواند زمان بیشتری را در این صحنه قتل عام بگذراند، ولی چرا؟ همه آنها رفتهاند؛ این چیزی نبود که او میخواست از آنها به یاد بیاورد، با گریه از میان شانزده جنازه افقی رد شده و وارد آشپزخانه میشود، بیرون از آنجا، مسئولین کارهایشان را از سر میگیرند؛ لیدیا کمد اتاق خواب مادربزرگ را باز کرده و چیزی را از یک چمدان بیرون میآورد: کیف دستی قرمز کوچک؛ آن را باز میکند، پر از کیفهای پول کوچک است، کیفیست پر از کیف؛ همه آنها را روی تخت میریزد، کیف دستی مادربزرگ را باز کرده و تسبیح و کتاب دعای کوچک را از کشو بیرون آورده و همه را با دسته کلید سباستین در کیف میگذارد، بعد روی زمین زانو زده و دستش را زیر تشک تخت مادربزرگ میبرد، دستش را آن زیر این طرف و آن طرف میکشد، و در نهایت یک دسته کاغذ لوله شده را بیرون میآورد، لوله کاغذ را باز میکند: پانزده هزار پِزو؛ همه را داخل کیف میگذارد؛ تمام کیفهای کوچک را داخل کمد میگذارد، کیف بزرگ را به دستشویی میبرد، کمد داروها را باز میکند و هر چیزی را که میتواند برمیدارد؛ برس مو، مسوواک، خمیر دندان، کرم، مرطوبکننده لب، موچین و قیچی؛ تمام این کارها را بدون هیچ فکری انجام میدهد، بدون اینکه حتی در نظر بگیرد هر کدام از آنها به چه دردی میخورند؛ این کار را میکند چون نمیداند باید چه کار دیگری انجام دهد
اندازه کفش لیدیا و مادرش یکیست، یک نعمت کوچک؛ لیدیا تنها کفش راحت مادرش را از کمد برمیدارد؛ کفش ورزشی طلایی رنگ با زیپی در کنارش، که مادربزرگ برای باغبانی از آن استفاده میکرد؛ دستبرد زدن در آشپزخانه ادامه پیدا میکند: یک جعبه کلوچه، یک قوطی بادام زمینی، دو بسته چیپس، تمام این چیزهای عجیب و محرمانه در کیف جا میشوند؛ کیف پول مادرش به قلاب پشت در آشپزخانه آویزان شده است، کنار دو قلاب دیگر که مادربزرگ پیشبند و کت چرمی مورد علاقهاش را میگذارد، لیدیا کیف پول را برداشته و داخل آن را نگاه میکند، مثل این است که دهان مادرش را باز کند، کیف پول یک وسیله شخصی ست؛ لیدیا همه چیز را برمیدارد، چرم قهوهای نرم را تا کرده و در جیب آخر کیف گذاشته و زیپش را میبندد؛ وقتی لیدیا برمیگردد، کارآگاه کنار لوکا روی کاناپه نشسته، اما سئوالی نمیپرسد، دفترچه و مدادش را روی میز قهوه گذاشته است؛ لیدیا میگوید: باید بریم؛ لوکا بدون این که چیزی به او بگوید، میایستد؛ کارآگاه هم میایستد و میگوید: سینیورا باید در مورد برگشتن به خونه، اون هم حالا، هشدار بدم، ممکنه امن نباشه، اگر یه کم صبر کنید شاید یکی از افراد بتونه شما رو ببره، میخواهید یه جای امن برای شما و پسرتون پیدا کنیم؟ لیدیا با حیرت لبخند میزند؛ با پوزخند، نفسش را بیرون میدهد، بدون مامورهای شما، شانس بیشتری دارم؛ کارآگاه به او اخم میکند ولی سرش را به نشانه تایید تکان میدهد؛ لیدیا میگوید: لازم نکرده شما خودتون رو دلواپس سلامتی و امنیت ما بکنید؛ عدالت رو اجرا کنید؛)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 27/06/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more