Sir William Gerald Golding, was a British novelist, playwright, and poet. Best known for his debut novel Lord of the FlThe Inheritors, William Golding
Sir William Gerald Golding, was a British novelist, playwright, and poet. Best known for his debut novel Lord of the Flies. Golding, won the 1983 Nobel Prize for Literature.
The Inheritors is an imaginative reconstruction of the life of a band of Neanderthals. Eight Neanderthals encounter another race of beings like themselves, yet strangely different. This new race, Homo sapiens, fascinating in their skills and sophistication, terrifying in their cruelty, sense of guilt, and incipient corruption, spell doom for the more gentle folk whose world they will inherit.
تاریخ نخستین خوانش روز بیست و یک ماه می سال2019میلادی
هشت «نئاندرتال» با نژاد دیگری از موجودات شبیه خودشان، اما به طرز عجیبی دیگرگونه روبرو میشوند؛ این نژاد تازه، انسانهای خردمند، که در مهارتها و پیچیدگیهایشان شگفتانگیز، در ظلم، احساس گناه، و فساد وحشتآور هستند، عذابی را برای مردمانشان به ارث خواهند گذاشت؛ تصویری که نویسنده از انسانهای نخستین (نئاندرتالها) ارائه مینمایند، تصویر انسانهایی است که هرگزی در بحرانیترین لحظات زندگی، به هیچ نوع از وحشیگری و خوی دد منشی، روی نمیآورند، و حتی بحرانها را با خیراندیشی، دوری از پلیدی، سادگی، و با صفای درونی پشت سر میگذارند، آنها هرگز دست به خونریزی نزده، به خشونت متوسل نشده، طبیعت را نابود نکرده، و هرگزی به همنوعانشان آسیب نمیرسانند، و حتی زمانیکه با نخستین انسانهای مدرن که خونریزی نموده، و اعمال زشت و جنایتکارانه انجام میدهند، روبرو میشوند، ولی آنها شیوه ی زندگی به دور از خشونت خونریزی و دوری از جنایت را پی میگیرند؛ اگرچه آنها از نظر ظاهری، فیزیکی، جسمی، و بعضی رویکردها، شباهت بسیار به حیوانات دارند، اما هماره عشق به همنوع، محبت و صمیمیت، که لازمه ی یک زندگانی به دور از خشونت در جوامع انسانی میباشد را، در همگی رفتارهای خویش، و در همگی حالات از خود بروز میدهند؛ «گلدینگ»، نویسنده این کتاب و کتاب «ارباب مگس ها»، در سال1983میلادی برنده ی «جایزه نوبل ادبیات» شدند
تاریخ بهنگام رسانی 31/02/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
(Book 375 from 1001 books) - Slaughterhouse-Five = The Children's Crusade: A Duty-Dance with Death, Kurt Vonnegut
Slaughterhouse-Five, or The Children'(Book 375 from 1001 books) - Slaughterhouse-Five = The Children's Crusade: A Duty-Dance with Death, Kurt Vonnegut
Slaughterhouse-Five, or The Children's Crusade: A Duty-Dance with Death (1969) is a science fiction-infused anti-war novel by Kurt Vonnegut about the World War II experiences and journeys through time of Billy Pilgrim, from his time as an American soldier and chaplain's assistant, to postwar and early years. It is generally recognized as Vonnegut's most influential and popular work. A central event is Pilgrim's surviving the Allies' firebombing of Dresden as a prisoner-of-war. This was an event in Vonnegut's own life, and the novel is considered semi-autobiographical.
تاریخ نخستین خوانش: روز نوزدهم ماه می سال2011میلادی
عنوانهای چاپ شده در ایران: «سلاخخانه شماره پنج»؛ نویسنده: کورت ونهگات؛ انتشاراتیها: (روشنگران و مطالعات زنان)؛ تاریخ نخستین خوانش نوزدهم ماه می سال2011میلادی
عنوان: سلاخ خانه شماره پنج؛ نویسنده: کورت ونه گات؛ مترجم: علی اصغر بهرامی، تهران، نشر روشنگران، سال1372؛ در263ص؛ چاپ دیگر سال1380؛ چاپ بعدی سال1381؛ شابک9646751490؛ چاپ ششم سال1389؛ موضوع: جنگ جهانگیر دوم - از سال1939میلادی تا سال1945میلادی از نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
کورت ونه گات: (زادروز: یازدهم ماه نوامبر سال1922میلادی، ایندیاناپولیس، ایالت ایندیانا، درگذشت: روز یازدهم ماه آوریل سال2007میلادی) در شهر «نیویورک، ایالت نیویورک»؛ ملیت: آمریکایی؛ پیشه: نویسنده از سال1950میلادی تا سال2005میلادی؛ همسران: «جین مری کاکس» از سال1945میلادی تا سال1971میلادی، «جیل کرمنتز از سال1979میلادی تا سال2007میلادی)، دارای چهار فرزند؛ والدین: «کورت وانگات سینیور، ادیت لیبر»؛
آثار: رمانها: «پیانوی خودنواز (سال1952میلادی)»، «آژیرهای هیولا (سال1959میلادی)»، «شب مادر (سال1961میلادی)»، «گهواره گربه (سال1963میلادی)»، «خدا شما را حفظ کند، آقای رزواتر (سال1965میلادی)»، «سلاخخانه شماره پنج (سال1969میلادی)»، «صبحانه قهرمانان (سال1973میلادی)»، «اسلپ استیک (سال1976میلادی)»، «محبوس (سال1979میلادی)»، «مجمع الجزایر گالاپاگوس (سال1985میلادی)»، «ریش آبی (سال1987میلادی)»، «زمان لرزه (سال1997میلادی)»، «مرد بیوطن (سال2005میلادی)». مجموعه داستانها: «قناری در خانه گربه (سال1961میلادی)»، «به خانه میمون خوش آمدید (سال1967میلادی)»، «انفیه دان باگومبو (سال1999میلادی)»، «خدا شما را حفظ کند، دکتر کورکیان (سال1999میلادی)»، «جوجو را نیگا (سال2009میلادی)». نمایشنامه: «تولدت مبارک وندا جون (سال1971میلادی)».؛
کورت وانگات جونیور، در رشته ی زیست شیمی، از دانشگاه «کورنل» فارغ التحصیل شدند، در ارتش نامنویسی کردند، و ایشان را برای نبرد در جنگ جهانی دوم به «اروپا» فرستادند؛ ایشان بسیار زود به دست نیروهای «آلمانی» اسیر، و در «درسدن» زندانی گردیدند، پس از پایان جنگ و بازگشت به «ایالات متحده آمریکا»، در «دانشگاه شیکاگو» به آموزش «مردمشناسی» پرداختند، و سپس به عنوان تبلیغاتچی در شرکت «جنرال الکتریک» دلمشغول به کار شدند، تا سال1951میلادی که با پایان یافتن انتشار نخستین کتاب ایشان «پیانوی خودکار»، کار پیشین خویش را ترک کردند و تمام وقت دلمشغول نویسندگی شدند؛ آثار ایشان ترکیبی از طنز سیاه، در مایه های علمی - خیالی هستند؛
از آثار ایشان: «گهواره گربه»، «سلاخخانه شماره پنج» و «صبحانه قهرمانان» بیشتر مورد ستایش قرار گرفته اند.؛ در سال1999میلادی آستروئید یا سیارک شماره25399، را، برای بزرگداشت ایشان «ونه گات» نامیدند
چکیده این داستان: «بیلی پیلگریم»، قهرمان داستان، در زمان خدمت خود در آرتش «آمریکا» در جنگ جهانگیر دوم، قابلیت حرکت در زمان را پیدا میکند، و از آن لحظه به طور همزمان در زمین، و در یک سیاره ی دور، به نام «ترالفامادور»، زندگی خویش را پی میگیرد؛ او به فلسفه سرنوشت «ترالفامادور»ی ها باور پیدا میکند؛ آنها قادر به دیدن محیط خود در چهار بعد هستند؛ بنابراین از همه ی رخدادهای بگذشته و آینده باخبر هستند؛ واکنش او به رخدادهای ناخوشایندی که رخ میدهد، گفتن این جمله است: «بله! رسم روزگار چنین است.»؛
The Boxcar Children (The Boxcar Children, #1), Gertrude Chandler Warner
The Boxcar Children is a children's book series, written by Gertrude Chandler WThe Boxcar Children (The Boxcar Children, #1), Gertrude Chandler Warner
The Boxcar Children is a children's book series, written by Gertrude Chandler Warner. A classic tale among a group of four orphaned siblings, taking care of each other, after their father dies. Henry, Jessie, Violet, and Benny are brothers and sisters. They're orphans too, and the only way they can stay together is to make it on their own. When the children find an abandoned boxcar in the woods, they decide to call it home and become the Boxcar Children!
تاریخ نخستین خوانش روز نخست ماه می سال2018میلادی
عنوان: بچههای واگنی؛ نویسنده: گرترود چندلر وارنر؛ مترجم: آیدا مرادی آهنی؛ تهران، نشر جیکا، سال1395؛ در111ص؛ مصور؛ کودک و نوجوان؛ شابک9786008328063؛ چاپ دوم سال1397؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
سری بیست جلدی کتابهای «بچههای واگنی»، داستانهای چهار کودک به نامهای (هنری، جسی، وایولت و بنی)، از یک خانواده به نام «آلدن» هستند؛ بچه ها پدر و مادرشان را از دست داده اند؛ آنها از پدربزرگشان فراری هستند؛ و هیچوقت پدربزرگشان را ندیده اند، اما میدانند که او از مادرشان بدش میآمده، و به همین برهان نمیخواهند با او باشند؛ در یک روز بارانی، آنگاه که آنها در جنگل سرگردان، و به دنبال یک مکان خوب هستند تا از دست باران در امان بمانند، ناگهان یک فکر ناباورانه به سرشان میزند و ...؛ نویسنده ماجراهای این خانواده ی داستانی، را در نوزده کتاب پس از این کتاب نیز، پی گرفته اند
تاریخ بهنگام رسانی 11/02/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The story of Valentine Michael Smith, a human who comes to Earth in early adulthood after being born on Stranger in a Strange Land, Robert A. Heinlein
The story of Valentine Michael Smith, a human who comes to Earth in early adulthood after being born on the planet Mars and raised by Martians. He struggles to understand the social mores and prejudices of human nature that are so alien to him, while teaching them his own fundamental beliefs. Though he is a man in his twenties, Smith looks at absolutely everything on this new planet through the ignorant eyes of a baby, and faces the job of learning how to be a human being.
تاریخ نخستین خوانش سالها پیش از امروز شاید سال1972میلادی
عنوان: غریبهای در سرزمین غربت؛ نویسنده: رابرت آنسون هاینلاین؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
رمان علمی و خیال انگیز «غریبهای در سرزمین غربت»، اثری از «رابرت آنسون هاینلاین» نویسنده ی «ایالات متحده آمریکا» است، که نخستین بار در سال1961میلادی منتشر شده است؛ این اثر «هاینلاین»، از ستایش شده ها در گونه ی ادبی علمی و خیال انگیز بوده است، و در همان سال انتشار برنده ی جایزه ی «هوگو» برای بهترین رمان علمی و خیال انگیز سال شد، اندیشه های آینده نگرانه «هاین لاین» که همانند «ژول ورن» و «آیزاک آسیموف» از زمانه ی خویش پیشروتر، و پدید آورنده ی خیالهای خویش بوده اند، آن خیالها در این کتاب جلوه گر هستند؛ کتاب در رده ی آثار خیال انگیز و برتر از دیگر کتابها بوده؛ و داستان کتاب درباره ی «والنتاین مایکل اسمیت» است، یک انسان سبز که به زمین میآید، او در سیاره ی «مریخ» به دنیا آمده، و توسط مریخیان بزرگوار گردیده، نویسنده در این رمان به بررسی شخصیت قصه و در جهت تحول نهایی فرهنگ زمینی میپردازند؛ این کتاب را سالها پیش از امروز خوانده ام باید دوباره اگر زنده ماندم به اوراق کتاب بنگرم و یادمانی نو از خوانش آن بنگارم
تاریخ بهنگام رسانی 01/02/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The Night Before Christmas: The Classic Account of the Visit from St. Nicholas, Clement C. Moore
Clement Clarke Moore (July 15, 1779 - July 10, 1863) wThe Night Before Christmas: The Classic Account of the Visit from St. Nicholas, Clement C. Moore
Clement Clarke Moore (July 15, 1779 - July 10, 1863) was an American writer and Professor of Oriental and Greek Literature.
Merry Christmas to all, and to all a Good Night! Since it first appeared anonymously in 1823 as A Visit from St. Nicholas. It is, and always has been, the quintessential holiday tale. It's a must-have stocking filler for readers aged 5 and up. This book contains beautiful illustrated pictures.
تاریخ نخستین خوانش روز نوزدهم ماه آوریل سال2022میلادی
عنوان: شب قبل از کریسمس؛ نویسنده: کلمنت سی نیکولاس؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده19م
در شب کریسمس، خانواده ای در حال خوابیدن هستند، از پنجره که به بیرون نگاه میکنند، «سنت نیکلاس» را در سورتمه ای میبینند، که هشت گوزن شمالی آن را میکشند؛ «سنت نیکلاس» پس از فرود سورتمه اش روی پشت بام، در حالیکه گونی اسباببازی را با خود دارد، از دودکش وارد خانه میشود؛ پدر مینگرد که بازدید کننده اش جورابهای آویزان شده کنار شومینه را پر میکند، و میخندد؛ پیش از اینکه «سنت نیکلاس» دوباره دودکش را ببندد، لحظه ای دل انگیز را نیز به اشتراک میگذارد، در حال پرواز، «کریسمس مبارک برای همه، و برای همه یک شب خوب» را آرزو میکند
تاریخ بهنگام رسانی 31/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The story follows a murder on an Amish farm. An eighteen-year-old Katie Fisher, Amish girl is accused of murdering her new boPlain Truth, Jodi Picoult
The story follows a murder on an Amish farm. An eighteen-year-old Katie Fisher, Amish girl is accused of murdering her new born baby and must face the court charged with first degree murder. The discovery of a dead infant in an Amish barn shakes Lancaster County to its core. But the police investigation leads to a more shocking disclosure: circumstantial evidence suggests that Katie Fisher, an unmarried Amish woman believed to be the newborn's mother, took the child's life. When Ellie Hathaway, a disillusioned big-city attorney, comes to Paradise, Pennsylvania, to defend Katie, two cultures collide -- and for the first time in her high-profile career, Ellie faces a system of justice very different from her own. Delving deep inside the world of those who live "plain," Ellie must find a way to reach Katie on her terms. And as she unravels a tangled murder case, Ellie also looks deep within -- to confront her own fears and desires when a man from her past reenters her life.
تاریخ نخستین خوانش روز هشتم ماه آوریل سال2022میلادی
عنوان: حقیقت عریان؛ نویسنده: جودی پیکولت؛ مترجم: مهگونه قهرمان؛ ویراستار: علی اصغر عبداللهی؛ تهران، نشر پیکان، سال1400؛ در411ص؛ شابک9789643289188؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
کیتی فیشر «آمیش» است و هنوز ازدواج نکرده؛ او هجده سال در یک اجتماع بسته، و به دور از دنیای مدرن، زندگی و رشد کرده؛ اجتماعی که به شدت از شیوه ی زیست و باورها و قوانین خود، پشتیبانی میکنند؛ پشت کردن به آن جامعه، یعنی از دست دادن پشتیبانی جامعه، باورها، و حتی خانه و خانواده؛ بنابراین هنگامی که در دل شب، نوزاد خویش را تنهایی به دنیا میآورد، تنها کاری را که میداند انجام میدهد؛ دعا میخواند ...، و با احساس خستگی شدید خوابش میبرد؛ آنگاه که بیدار میگردد، از نوزادش خبری نیست؛ بنابراین، «کیتی» باور میکند که دعاهایش پذیرفته شده اند؛ و ...؛
آمیش: مذهبی مسیحی آناباپتیست است
تاریخ بهنگام رسانی 20/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
(Book 908 from 1001 books) - Les Trois Mousquetaires = The Three Musketeers, Alexandre Dumas
The Three Musketeers is a historical adventure novel writt(Book 908 from 1001 books) - Les Trois Mousquetaires = The Three Musketeers, Alexandre Dumas
The Three Musketeers is a historical adventure novel written in 1844 by French author Alexandre Dumas. Set in 1625–1628, it recounts the adventures of a young man named D'Artagnan after he leaves home to travel to Paris, to join the Musketeers of the Guard. Although D'Artagnan is not able to join this elite corps immediately, he befriends the three most formidable musketeers of the age—Athos, Porthos and Aramis—and gets involved in affairs of the state and court. ...
In 1625 France, d'Artagnan leaves his family in Gascony and travels to Paris to join the Musketeers of the Guard. At a house in Meung-sur-Loire, an older man derides d'Artagnan's horse. Insulted, d'Artagnan demands a duel. But the older man's companions instead beat d'Artagnan unconscious with a cooking pot and a metal tong that breaks his sword. His letter of introduction to Monsieur de Tréville, the commander of the musketeers, is also stolen. D'Artagnan resolves to avenge himself upon the older man, who is later revealed to be the Comte de Rochefort, an agent of Cardinal Richelieu, who is passing orders from the cardinal to his spy, Lady de Winter, usually called Milady de Winter or simply "Milady".
In Paris, d'Artagnan visits Monsieur de Tréville at the headquarters of the musketeers, but without the letter, Tréville politely refuses his application. He does, however, write a letter of introduction to an academy for young gentlemen which may prepare his visitor for recruitment at a later time.
From Tréville's window, d'Artagnan sees Rochefort passing in the street below and rushes out of the building to confront him, but in doing so he offends three musketeers, Athos, Porthos and Aramis, who each demand satisfaction; d'Artagnan must fight a duel with all of them that afternoon. As d'Artagnan prepares himself for the first duel, he realizes that Athos's seconds are Porthos and Aramis, who are astonished that the young Gascon intends to duel them all.
As d'Artagnan and Athos begin, Cardinal Richelieu's guards appear and attempt to arrest d'Artagnan and the three musketeers for illegal dueling. Although they are outnumbered four to five, the four men win the battle. D'Artagnan seriously wounds Jussac, one of the cardinal's officers and a renowned fighter. After learning of this, King Louis XIII appoints d'Artagnan to Des Essart's company of the King's Guards and gives him forty pistoles. ...
سه تفنگدار - الکساندر دوما (هرمس / زرین، گوتنبرگ و ...) ادبیات فرانسه
عنوان: سه تفنگدار؛ نویسنده: الکساندر دوما؛ مترجم محمدطاهرمیرزا اسکندری (محمدطاهر قاجار)؛ چاپ نخست سنگی با تاریخ نامعلوم در دوران ناصرالدین شاه قاجار؛ چاپ دیگر، تهران سال 1340، چاپ دیگر الست فردا، 1383؛ در دو جلد؛ چاپ دیگر تهران، شهر کتاب هرمس، سال 1383؛ در1666ص؛ شابک9789647100816؛ چاپ دوم 1388؛ چاپ هفتم 1399؛ چاپ دیگر، تهران، امیرکبیر، 1394، در پنج جلد؛ شابک دوره9789640015933؛ شابک جلد یک9789640015940؛ شابک جلد دو9789640015957؛ شابک جلد سه9789640015964؛ شابک جلد چهار9789640015971؛ شابک جلد پنج9789640015988؛ موضوع: داستانهای نویسندگان فرانسه - سده 19م
عنوان: سه تفنگدار در ده جلد؛ اثر: الکساندر دوما؛ مترجم: ذبیح الله منصوری؛ تهران، زرین، گوتنبرگ، سال1378؛ در10جلد؛ شابک دوره9644072227؛ چاپ دوم 1382؛ چاپ هشتم تهران، نگارستان کتاب سال1388؛ در ده جلد؛ شابک دوره9786005541397؛ موضوع داستانهای نویسندگان فرانسه - سده19م
سه تفنگدار اثر نویسنده ی فرانسوی «الکساندر دومای پدر» است؛ این رمان قهرمانیها و دلاوریهای سه تن از تفنگداران «لویی سیزدهم» به نامهای «آتوس»، «پورتوس»، «آرامیس»، و همچنین جوانی دلیر و باهوش به نام «دارتنیان» را، که در طول داستان عضو تفنگداران سلطنتی میشود، بازگو میکند؛ این چهار تن با هم پیمان دوستی میبندند، تا در همه ی رخدادها، و گرفتاریها کنار یکدیگر باشند؛ «الکساندر دوما» در این رمان اشخاص، زندگی، و بخش کوچکی از تاریخ «فرانسه» را، با مهارتی ویژه، به خوانشگران مینمایاند؛ نخست چکیده ی داستان را خوانده بودم، با تلخیص «روماشل»، و ترجمه ی جناب «محمدتقی دانیا»، در سال1352هجری خورشیدی؛ سپس یک مجموعه سه جلدی را خواندم، از انتشارات «میر»، و از همین مترجم پرکار جناب «منصوری»، که روانش هماره شادمان باد
سه تفنگدار نخستین بار در سال1844میلادی به صورت دنباله دار در یکی از مجلات «فرانسوی» منتشر میشد، در «ایران» نخستین بار این کتاب توسط «محمد طاهر میرزا قاجار (محمد طاهر میرزا اسکندری)» در زمان سلطنت «ناصرالدین شاه قاجار» به فارسی برگردان شد، و به صورت چاپ سنگی منتشر شد، سالها گذشت تا ترجمه ای از کتاب، توسط «ذبیح الله منصوری» یز صورت گرفت و سپس ترجمه های بسیار دیگر تا بماند یادگار
تاریخ بهنگام رسانی 19/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
A People's History of the United States, Howard Zinn
Howard Zinn (August 24, 1922, New York, - January 27, 2010, Santa Monica) was an American historiaA People's History of the United States, Howard Zinn
Howard Zinn (August 24, 1922, New York, - January 27, 2010, Santa Monica) was an American historian, playwright, philosopher, socialist thinker and World War II veteran.
Historian Howard Zinn’s A People’s History of the United States chronicles American history from the bottom up, throwing out the official narrative taught in schools —with its emphasis on great men in high places— to focus on the street, the home, and the workplace. Known for its lively, clear prose as well as its scholarly research, it is the only volume to tell America's story from the point of view of —and in the words of— America's women, factory workers, African-Americans, Native Americans, the working poor, and immigrant laborers. As Zinn shows, many of our country's greatest battles —the fights for a fair wage, an eight-hour workday, child-labor laws, health and safety standards, universal suffrage, women's rights, racial equality— were carried out at the grassroots level, against bloody resistance. Covering Christopher Columbus's arrival through President Clinton's first term, A People's History of the United States features insightful analysis of the most important events in our history. This edition also includes an introduction by Anthony Arnove, who wrote, directed, and produced The People Speak with Zinn and who coauthored, with Zinn, Voices of a People’s History of the United States.
تاریخ نخستین خوانش روز بیست و چهارم ماه مارس سال2016میلادی
عنوان: تاریخ آمریکا از سال1492میلادی تا سال2001میلادی؛ نویسنده: هاوارد (هوارد) زین؛ مترجم: مانی صالحیعلامه؛ تهران، نشر آمه، سال1390، در928ص؛ شابک9789642071708؛ چاپ دوم سال1391؛ چاپ سوم سال1393؛ چاپ چهارم تهران، نشر اختران، سال1397؛ موضوع تاریخ آمریکا از نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 20م
این کتاب را استاد تاریخ نگار و دانشمند روانشاد «هوارد زین (سال1922میلادی - سال2010میلادی)» بر خلاف دیدگاهها و روشهای پیشین برای بازگویی تاریخ «آمریکا» که تأکید بر تشریح رویدادها از دیدگاه اشخاص توانمند و مطرح زمان داشتند، نگاشته اند؛ «هوارد» رویدادهای تاریخی را از دیدگاه مردمان عادی، و افرادی که برای بدست آوردن آزادی، حقوق مدنی، و بهبود شرایط اقتصادی خود، تلاش میکردند، همانند مهاجران نادار اروپایی، برده های آفریقایی، کارگران، و زنان بازگشایی میکنند؛ این کتاب سهم بسزایی در بازنگری و برداشت آمریکاییها از تاریخ کشورشان دارد، و تصویر بسیار دیگرگونه ای از قهرمانان سنتی تاریخ «آمریکا» همانند «کریستف کلمب»، «اندرو جکسون» و «تئودور روزولت» به نمایش میگذارد
کشتیهای بزرگ در ساحل پهلو گرفتند، و «کریستف کلمب» ظفرمند پا به خشکی گذاشت، تا سرزمینی نو را کشف کند؛ این روایتی رسمی از کشف «قاره آمریکا» بوده است؛ اما به راستی ساکنان بومی سواحل که به آن کشتیها نگاه میکردند، چه اندیشه ای و چه پایانی داشتند؛ روانشاد «هاوارد زین» در کتاب «تاریخ آمریکا» به روایت تاریخ، از زبان آن کسانی پرداخته اند، که تا اکنون سخنگویی نداشته اند، و البته ایشان به جای داوری اخلاقی، و سوگواری برای بگذشته ها، تلاش دارند تا تاریخ، از چشم دیگری هم دیده شود، و راه برای اندیشه ی بهتر گشوده گردد؛ برای همین «زین» به جای دمیدن در شیپور تاریخ دولتی، داستان کشف «قاره آمریکا» را از دیدگاه بومیان، و «آراواکها»، و ماجرای «قانون اساسی ایالات متحده» را، از دیدگاه بردگان سیاهپوست، و سرگذشت «اندرو جکسون» را، از دید «سرخپوستان چِروکی»، و ماجرای جنگ داخلی را، از دید «ایرلندیهای نیویورک»، و «جنگ مکزیک» را از دید سربازان فراری لشکر «ژنرال اسکات»، و پیدایش و توسعه صنایع، و صنعتمداری را از نگاه زنان جوان کارگر در «کارخانجات نساجی لاوِل»، و جنگ «اسپانیا و آمریکا» را از دیدگاه «کوباییها»، و اشغال «فیلیپین» را از دید سربازان «سیاهپوست لوزون»، و «دوران زراندود» را از نگاه «کشاورزان ایالات جنوبی»، و «جنگ جهانی نخست» را از دیدگاه سوسیالیستها، و «جنگ جهانی دوم» را از دیدگاه «صلح طلبان»، و «طرح نیودیل» یا «اصلاحات روزولت» را از چشم «سیاهپوستان محله ی هارلم»، و انحصارطلبی و سلطه ی آمریکای پس از جنگ جهانی را از دیدگاه «کارگران مزارع» در «آمریکای لاتین» مینگارند.
ایشان با تکیه بر سندها و به ویژه نوشتارهای بر جای مانده، و پژوهشهای پژوهشگران، نشان میدهند زمانی که «کلمب» وارد شد، شمار جمعیت مردمی که بر عرصه ی پهناور زمینهای «قاره آمریکا» پراکنده بودند، نزدیک به هفتاد و پنج میلیون بود، که شاید بیست و پنج میلیون تن از آنها ساکن «آمریکای شمالی» بودند؛ آنان در واکنش به شرایط گوناگون اقلیمی و خاک، صدها نوع فرهنگ قبیله ای گوناگون، و شاید دو هزار زبان گوناگون را پدید آورده بودند؛ آنان فن کشاورزی را به کمال رسانده، و دریافته بودند که چگونه باید ذرت را به عمل آورند، چون به صورت خودرو تکثیر نمیشد، و باید آن را کاشت و داشت و آبیاری میکردند، و پس از برداشت محصول، باید غلاف یا پوشش روی ذرت را میکندند، و دانه ها را جدا میکردند؛ آنها با نبوغی باور نکردنی انواع دیگری از میوه و سبزیجات از جمله «بادام زمینی»، «کاکائو»، «توتون» و «کائوچو» را پرورش میدادند
اساطیر و داستانهای برجای مانده، همگی از اندیشه ی والا، و دل پرمهر سرخپوستان حکایتها دارند، کما اینکه «کلمب» خود به روشنی به خوش قلبی آنها اشاره میکند، و البته آن را ساده لوحی میداند؛ براساس گزارش «کلمب»: (سرخپوستان بسیار ساده لوح هستند، و چنان به راحتی اموال و داراییهایشان را به دیگران میبخشند، که تا کسی به چشم خود نبیند، نمیتواند باور کند، آنگاه که شما تقاضای چیزی را میکنید که از آنِ آنهاست، هرگز نه نمیگویند؛ درست برعکس، آنها حاضر هستند همه چیزشان را با دیگران شریک باشند...)؛ «کلمب» در پایان گزارشش از اعلی حضرتین تقاضای یاری کوچکی کرده بود، و میگفت در برابر، در سفر دیگرش «هر قدر طلا که نیاز داشته باشند...؛ و هر تعداد برده که بخواهند» برایشان میآورد؛ به این ترتیب به خوبی پیداست که «کریستف کلمب» و اخلاف و جانشینانش، به بیابانی برهوت و خالی از سکنه نیامده بودند، بلکه به دنیایی وارد شده بودند که در بعضی محلها - درست همانند خود اروپا - جمعیت بسیاری زندگی میکردند، که فرهنگی پیشرفته و پیچیده داشتند، و روابط انسانی در میان آنها تکامل یافته تر از اروپاییان بود، و روابط میان مردان، زنان، کودکان و طبیعت، شاید زیباتر و دلپذیرتر از هر جای دیگری در دنیا، به دقت طراحی و تعیین شده بود؛ ساکنان بومی، مردمانی فاقد زبان نوشتاری بودند، اما قوانین ویژه ی خودشان، اشعار و تاریخشان را به یاد سپرده، و با واژگانی شفاهی، که شاید پیچیده تر و کاملتر از اروپاییها بود، همراه با آواز و رقص و نمایشهای آیینی، و سینه به سینه به نسلهای پس از خود جابجا میکردند؛ آنان توجه ویژه ای به رشد و پرورش شخصیت، پایداری اراده، خودمختاری فردی، توانایی همسانی، نرمش و حوصله، احساسات و عواطف، اقتدار و توانایی فردی و نیز همراهی و شراکت با یکدیگر و با طبیعت اطراف شان داشتند؛ اما رهآورد «کلمب» برای «اسپانیایی»ها چه بود؟ به روایت «زین» آن همه طلا و نقره ای که به تاراج رفت، و به «اسپانیا» برده شد، مردمان «اسپانیا» را غنیتر نکرد؛ تنها مدتی امکان برتری ناچیزی در موازنه ی قوا را به شاهان «اسپانیا» بخشید، و اینان فرصتی پیدا کردند، تا سربازان مزدور بیشتری، برای جنگهایشان اجیر کنند؛ آنان به هر حال جنگها را باختند و تنها چیزی که باقی ماند تورمی مرگبار، مردمانی گرسنه، ثروتمندتر شدن ثروتمندان، فقیرتر شدن فقیران و طبقه کشاورزی در هم شکسته بود
تاریخ بهنگام رسانی 04/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
A timeless classic from Don Freeman's story of a beloved teddy bear and his friend Lisa. In this sequel tA Pocket for Corduroy (Corduroy), Don Freeman
A timeless classic from Don Freeman's story of a beloved teddy bear and his friend Lisa. In this sequel to Corduroy, Lisa takes her toy bear to a Laundromat, where he goes on a soapy adventure! When doing their laundry, Corduroy hears Lisa'a mother asking her to check her pockets before they put her clothes in the wash. ... After a series of adventures, Corduroy, while looking for materials to make a pocket, gets stuck in a basket of clothes until he is found the next morning by the laundry owner. Corduroy reunites with Lisa, Lisa immediately takes him home to sew a pocket on Corduroy's clothes so Corduroy can carry a name card with her.
تاریخ نخستین خوانش روز هفتم ماه مارس سال2022میلادی
عنوان: مواظب خرسم هستم؛ نویسنده و تصویرگر: دان فریمن؛ مترجم: سودابه فرخنده؛ واحد ترجمهی آکادمی هوش مالی؛ تهران، نشر قدیانی، کتابهای بنفشه، سال1400؛ در32ص؛ شابک9786000814335؛ مصور رنگی؛ گروه سنی الف؛ موضوع داستانهای کودکان از نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
لیزا، خرس عروسکی خودش را که نامش «کوردورو» است، در یک خشکشویی گم میکند؛ پس از یک سری ماجراجویی، در حالی که «کوردورو» به دنبال موادی برای ساختن یک جیب است، در یک سبد لباس گیر میافتد، تا اینکه صبح روز دیگر صاحب لباسشویی او را مییابد؛ «کوردورو» دوباره با «لیزا» یگانه میشود، «لیزا» بی درنگ او را به خانه میبرد، تا یک جیب به لباس «کوردورو» بدوزد، تا «کوردورو» بتواند یک کارت نام با خود همراه داشته باشد
تاریخ بهنگام رسانی 25/12/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Rainbow Fish is children's picture book, first published 1992, and has been a worldwide success. It is the universal mThe Rainbow Fish, Marcus Pfister
Rainbow Fish is children's picture book, first published 1992, and has been a worldwide success. It is the universal message at the heart of this simple story about a beautiful fish, who learns to make friends by sharing his most prized possessions, that gives the book its lasting value.
Far out in the sea lived a fish, No ordinary fish, however. He was the most beautiful fish in the entire ocean. His scales shimmered with all the colors of the rainbow. ...
عنوانهای چاپ شده در ایران: «ماهی رنگینکمان و یک اتفاق دیگر»؛ «رنگین کمان ماهی»؛ «ماسی کولکه زیرینه»؛ «ماهی رنگین کمان نجات بخش»؛ نویسنده و تصویرگر: مارکوس فیستر؛ تاریخ نخستین خوانش روز پانزدهم ماه مارس سال2016میلادی
عنوان: ماهی رنگینکمان و یک اتفاق دیگر؛ نویسنده و تصویرگر: مارکوس فیستر؛ ترجمه آزاد: مهدی شجاعی؛ تهران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چاپ دوم سال1382؛ در32ص، مصور، رنگی؛ شابک9644327926؛ موضوع کتابهای تصویری کودکان از نویسندگان سوئیس - سده20م
عنوان: ماهی رنگین کمان نجات بخش؛ نویسنده و تصویرگر: مارکوس فیستر؛ مترجم: مهناز صلاحی؛تهران، نشر نی آرا، سال1395؛ در18ص؛ شابک9786007910061؛
سالها پیش، در یک دریای ژرف، یک ماهی زیبا با پولکهای رنگارنگ زندگی میکرد؛ ماهیهای دیگر او را ماهی رنگین کمان صدا میکردند؛ ماهی رنگین کمان عادت داشت با غرور شنا کند، و زیبایی پولکهایش را نمایش دهد؛ یک روز رویدادی رخ داد و ماهیها از دور و بر ماهی رنگین کمان رفتند و او را تنها گذاشتند؛ پس از آن، او یک ماهی تنها و افسرده شد، تا اینکه به سراغ اختاپوس حکیم رفت و از او یاری خواست ...؛
تاریخ بهنگام رسانی 24/12/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Something Wicked This Way Comes (Green Town, #2), Ray Bradbury
Something Wicked This Way Comes is a 1962 dark fantasy novelو by American writer Ray BraSomething Wicked This Way Comes (Green Town, #2), Ray Bradbury
Something Wicked This Way Comes is a 1962 dark fantasy novelو by American writer Ray Bradbury. It tells the story of two thirteen-year-old best friends, Jim Nightshade and William Halloway, and their harrowing experience with a roving carnival that comes to their Midwest Territory home in Green City, Illinois, on October 23rd. The boys learn how to face fear, by dealing with the frightening characters of this carnival. The leader of the carnival is the mysterious Mr. Dark, who seems to have the power to grant the citizens hidden desires. Indeed, Mr. Dark is a malicious malevolent person who lives, like a carnival, on the lives of those enslaved. Addresses Mr. Dark; William's father, Charles Halloway, is a town librarian who hides his fear of getting old. Because he feels too old to be a father to William.
تاریخ نخستین خوانش روز دهم ماه مارس سال2021میلادی
عنوان: بوی شر میآید؛ نویسنده: ری بردبری؛ مترجم: نوشین سلیمانی؛ تهران، سبزان، سال1397؛ در332ص؛ شابک9786001173929؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
کتاب «بوی شر میآید» یک رمان فانتزی تاریک است، که نویسنده ی آمریکایی «ری بردبری» آن را در سال1962میلادی منتشر کردند؛ داستان دو دوست نوجوان و سیزده ساله به نامهای «جیم نایتشید» و «ویلیام هالووی» و تجربه دلخراش آنها با یک کارناوال سرگردان را بازگو میکند، که در روز بیست و سوم ماه اکتبر به منطقه غرب میانه در شهر «گرین سیتی، ایلینوی» میآید؛ پسرها با برخورد با شخصیتهای ترسناک آن کارناوال، شیوه ی رودررویی با ترس را یاد میگیرند، رهبر کارناوال همان آقای «دارک» مرموز است؛ «جیم» و «ویل» همان دو نوجوان که در پی ماجراجویی شان پرده از رازهای تاریک کارناوال برمیدارند؛ سیرکی که شبها زندگی مییابد، و بازیها و وسیله هایی جادویی را در خود جای داده است، از آنجمله یک هزارتوی آینه که هر کسی میتواند در آن گم شود، و چرخ فلکی که میتواند با حرکت به جلو یا عقب، افراد را در زمان حرکت داده و جوانتر یا پیرتر کند
نقل از متن: (مرگ وجود نداره؛ هیچوقت وجود نداشته، هرگز وجود نخواهد داشت؛ این ما هستیم که تصاویر مختلفی از اون برای خودمون ساختیم، سالیان ساله با چنگ و دندون بهش چسبیدیم و رهاش نمیکنیم، در تقلاییم درکش کنیم، ازش برای خودمون هویتی ساختیم که زنده است و حریص؛ با اینهمه، مرگ فقط یه ساعت از کار افتاده است، یه خسران، یه فرجام، یه ظلمت؛ مرگ پوچیه.)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 19/12/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
This combination of slave memoir, fantasy, and historical fiction is a novel of rich literary complexity. First published inKindred, Octavia E. Butler
This combination of slave memoir, fantasy, and historical fiction is a novel of rich literary complexity. First published in 1979. Dana, a modern black woman, is celebrating her twenty-sixth birthday with her new husband when she is snatched abruptly from her home in California and transported to the antebellum South. Rufus, the white son of a plantation owner, is drowning, and Dana has been summoned to save him. Dana is drawn back repeatedly through time to the slave quarters, and each time the stay grows longer, more arduous, and more dangerous until it is uncertain whether or not Dana's life will end, long before it has a chance to begin.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «نیاکان»؛ «نیاکان من»؛ «خویشاوند»؛ نویسنده: اکتاویا ای باتلر؛ تاریخ نخستین خوانش روز دوم ماه مارس سال2020میلادی
عنوان: نیاکان؛ نویسنده: اکتاویا ای باتلر؛ مترجم: فرانک وثوقی؛ تهران، روزگار، سال1387؛ در408ص؛ شابک9789643741846؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
داستان زنی سیاهپوست به نام «دانا» است که ایشان در سال1976میلادی از خانه ی خود در «لس آنجلس» در غرب «ایالات متحده آمریکا»، ناگهان به نخستین سالهای سده ی نوزدهم میلادی در «مریلند» واقع در شرق «آمریکا»، در زمان و مکان سفر میکند؛ «دانا» در آن سفر با اجداد خویش و با «روفوس» که مردی سفیدپوست، و ارباب برده های بسیاری بوده و همچنین با «آلیس» زنی سیاهپوست و آزاد، که در طول داستان آزادی خویش را از دست میدهد و دوباره برده میشود، آشنا میگردد؛ هر چند کتاب «خویشاوند» داستانی علمی و خیال انگیز است، اما خوانشگر با خوانش این داستان با تاریخ واقعی برده داری نیز آشنا میشود؛ ماجراها دل انگیز، جالب، و معماگونه هستند، و خوانشگر نمیتواند کتاب را زمین بگذارد؛
نویسنده ی این کتاب «اوکتاویا ای باتلر» در «پاسادینای کالیفرنیا» بزرگوار شدند، و هنگامی که نوزاد بودند پدرشان که واکسی بود از دروازه این دنیا درگذشت و «اکتاویا» با مادر و مادربزرگ خویش بزرگوار شد؛ مادرشان برای امرار معاش خدمتکاری میکردند؛ «باتلر» نگاشتن را از ده سالگی آغاز کردند و از دوازده سالگی تا پایان عمر خویش شیفتهٔ ادبیات علمی تخیلی بودند
تاریخ بهنگام رسانی 11/12/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The adventures of Peter a little boy in the city on a very snowy day. Peter wakes up one day and finds the wThe Snowy Day (Peter, #1), Ezra Jack Keats
The adventures of Peter a little boy in the city on a very snowy day. Peter wakes up one day and finds the whole city covered in snow. He happily goes out to play in the snow and have fun. He first thought of going to the older kids to play with the snowball. But he knew it was too small for that. That's why he made a smiling snowman first ... This story beautifully depicts a child's wonder at a new world, and the hope of capturing and keeping that wonder forever.
تاریخ نخستین خوانش روز نوزدهم ماه فوریه سال2022میلادی
عنوان: روز برفی؛ نویسنده ازرا جک کیتس؛ مترجم: سنا تنکابنی؛ ویراستار: معصومه اکبری؛ تهران، گیسا، سال1390؛ در36ص، مصور رنگی؛ شابک9786009229512؛ چاپ دیگر تهران، نشر آت، سال1396؛ در36ص؛ مصور، رنگی، شابک9786009643653؛ موضوع داستانهای کودکان از نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
داستان «پیتر» پسر بچهای است که روزی از خواب بیدار میشود، و شهر را پوشیده در برف میبیند؛ او با خوشحالی بیرون میرود تا برف بازی کند و خوش بگذارند؛ «پیتر» نخست میاندیشد برای بازی با گلوله برفی، پیش بچههای بزرگتر برود؛ اما میداند برای آن کار هنوز کوچک است؛ برای همین نخست یک آدم برفی خندان درست میکند ...؛
نقل از متن: (در یک روز زمستانی، «پیتر» از خواب بیدار شد و نگاهی به بیرون پنجره انداخت؛ تمام شب برف باریده بود و تا چشم کار میکرد همهچیز در زیر برف پنهان شده بود؛ شب قبل از اینکه «پیتر» توی تختخواب برود، سری به جیبش زد، اما جیب خالی بود؛ گلولهای برفی آنجا نبود؛ خیلی ناراحت شد؛ پاهایش در برفها فرومیرفت؛ اولش اینطور با پاهای باز راه میرفت؛ بعد با پاهای جمع راه میرفت)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 01/12/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Michael Kohlhaas, the story of a man whose sense of justice, turns him to be a robber and a murderer, the story bMichael Kohlhaas, Heinrich von Kleist
Michael Kohlhaas, the story of a man whose sense of justice, turns him to be a robber and a murderer, the story based on actual historic events, this thrilling saga of violence and retribution bridged the gap between medieval and modern literature, and speaks so profoundly to the contemporary spirit that it has been the basis of numerous plays, movies, and novels.
It has become, in fact, a classic tale: that of the honorable man forced to take the law into his own hands. In this incendiary prototype, a minor tax dispute intensifies explosively, until the eponymous hero finds the forces of an entire kingdom, and even the great Martin Luther, gathered against him. But soon even Luther comes to echo the growing army of peasants asking, Isn’t Kohlhaas right?
Widely acknowledged as one of the masterworks of German literature, Michael Kohlhaas is also one of the most stirring tales ever written of the quest for justice.
تاریخ نخستین خوانش روز بیستم ماه ژانویه سال2015میلادی
عنوان: میشائیل کلهاس و سه داستان دیگر؛ نویسنده: هاینریش فون کلایست؛ مترجم محمود حدادی؛ تهران، ماهی، سال1386؛ در182ص؛ شابک9789649971117؛ چاپ دوم سال1392؛ چاپ سوم سال1395؛ چاپ چهارم سال1396؛ موضوع داستانهای نویسندگان آلمان - سده19م
میشائیل کلهاس اسبفروش شرافتمندی بوده، که زندگی آرامی با خانواده ی خویش داشته، اما آن آرامش دیری نمیپاید، و ستم بزرگی به او میشود؛ او که مردی عدالتخواه بوده، درصدد گرفتن حق خویش برمیآید، اما در این راه ستمهای دیگری میبیند، و پی به فساد دستگاه قضا میبرد، و زندگیاش به کلی دگرگون میگردد، «کلهاس» شخصی راستین است، و براساس یک روایت تاریخی کهن، در سده ی شانزدهم میلادی زندگی میکرده، و این «هاینریش فون کلایست» بوده اند، که با روایت شگفتانگیز خویش، «کلهاس» را از دنیای واقعی، وارد دنیای ادبیات نیز کرده اند؛ در بین این چهار داستان کوتاه، داستان «میشائیل کلهاس» بلندترین آنهاست، که برای نخستین بار در سال1810میلادی منتشر شده بود؛ سه داستان دیگر «گندهپیر لوکارنو» دربارهی پیرزنی مفلوک، «زلزله در شیلی»؛ حکایت دو عاشق، و «مارکوئیز فون اُ...» قصه ی بیوه زنی رنج دیده، هستند، این آخرین داستان نخستین داستان «فون کلایست» نیز هست، «فون کلایست» آن داستان را در سن بیستوهشت سالگی خویش بنگاشته اند، و آفرینهای بسیاری دریافت کرده اند؛ نویسنده در این قصه ی کوتاه، داستان زنی به نام «مارکوئیز» را بازگشایی میکنند، «مارکوئیز» نمیداند کی و به دست چه کسی باردار شده است؛ داستان «میشائیل کلهاس» اثری مهم در تاریخ ادبیات جهان بوده، که نویسندگان بسیاری همچون «فرانتس کافکا» و «هرمان هسه»، آن را خوانده و ستودهاند، و «دکتروف» نویسنده ی «آمریکا» نیز؛ رمان نامدار خود «رگتایم» را، با اثر پذیری از همین داستان نگاشته و نام شخصیت اصلی داستان خویش را «کلهاس واکر» گذاشته اند
تاریخ بهنگام رسانی 30/10/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Alexander and the Terrible, Horrible, No Good, Very Bad Day, Judith Viorst
Alexander could tell it was going to be a terrible, horrible, no good, very Alexander and the Terrible, Horrible, No Good, Very Bad Day, Judith Viorst
Alexander could tell it was going to be a terrible, horrible, no good, very bad day. He went to sleep with gum in his mouth and woke up with gum in his hair. When he got out of bed, he tripped over his skateboard and by mistake dropped his sweater in the sink while the water was running. He could tell it was going to be a terrible, horrible, no good, very bad day.
It was a terrible, horrible, no good, very bad day. Nothing at all was right. Everything went wrong, right down to lima beans for supper and kissing on TV.
What do you do on a day like that? Well, you may think about going to Australia. You may also be glad to find that some days are like that for other people too.
تاریخ نخستین خوانش روز بیست و نهم ماه اکتبر سال 2010میلادی
عنوان: یک روز ترسناک خیلی بد؛ نویسنده جودیت ویورست؛ مترجم زینب رضایی؛ تهران، پیدایش، سال1388؛ در32ص، مصور؛ برای گروه سنی هفت تا نه سال؛ شابک9789643497446؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 20م
آن روز، یک روز سخت، ترسناک و بد برای «الکساندر» بود؛ صبح که از خواب بیدار شد، موهایش با آدامس به هم چسبیده بود؛ هنگام بلند شدن از رختخواب، پایش را روی اسکیت گذاشت، و به زمین خوردد؛ سپس ژاکتش را خیس کرد؛ «الکساندر» پیش بینی کرد، آنروز روز چندان خوبی برایش نخواهد بود؛ برای همین دلش خواست به «استرالیا» برود؛ آیا در «استرالیا» اوضاع بهتر خواهد بود؟
همه ی کودکان همانند «الکساندر» روزهایی را تجربه میکنند، که هیچ چیز درست پیش نمیرود؛ این کتاب میتواند به آنها یاری کند تا آن روزها را راحتتر از سر بگذرانند؛ نویسنده ی کتاب «جودیت ویورست»، روان شناس هستند، و کتابهای بسیاری را برای کودکان نوشته اند
تاریخ بهنگام رسانی 07/08/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Stoner is a 1965 novel by the American writer John Williams.
William Stoner is born at the end of the nineteenth century into a diStoner, John Williams
Stoner is a 1965 novel by the American writer John Williams.
William Stoner is born at the end of the nineteenth century into a dirt-poor Missouri farming family.
Sent to the state university to study agronomy, he instead falls in love with English literature and embraces a scholar’s life, so different from the hardscrabble existence he has known.
And yet as the years pass, Stoner encounters a succession of disappointments: marriage into a “proper” family estranges him from his parents; his career is stymied; his wife and daughter turn coldly away from him; a transforming experience of new love ends under threat of scandal.
Driven ever deeper within himself, Stoner rediscovers the stoic silence of his forebears and confronts an essential solitude.
John Williams’s luminous and deeply moving novel is a work of quiet perfection.
William Stoner emerges from it not only as an archetypal American, but as an unlikely existential hero, standing, like a figure in a painting by Edward Hopper, in stark relief against an unforgiving world.
تاریخ نخستین خوانش روز بیستم ماه اکتبر سال 2017میلادی
عنوان: استونر؛ نویسنده: جان ویلیامز؛ مترجم: مرجان محمدی؛ تهران، نشر قطره، سال1395؛ در306ص؛ شابک9786001199035؛ چاپ دوم سال1396؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 20م
عنوان: استونر؛ نویسنده: جان ویلیامز؛ مترجم سعید مقدم؛ تهران، نشر مرکز، سال1396؛ در293ص؛ شابک9789642133468؛
عنوان: استونر؛ نویسنده: جان ویلیامز؛ مترجم: ستاره نعمتاللهی؛ تهران، نوای مکتوب، سال1396؛ در271ص؛ شابک9786009666720؛ چاپ دوم سال1396؛
درباره یک شخصیت خیالی به نام «استونر» است؛ «ویلیام استونر» فرزند پدری فقیر و کشاورز است، که پدرش در نوزده سالگی او را به دانشگاه «میزوری» میفرستد؛ «استونر» یک رمان عشقی نیست اما رمانی درباره ی عشق به ادبیات و عشق رمانتیک است؛ رمانی که «جان ویلیامز» نوشته، گرچه بیوگرافی نیست، اما به داستان زندگی خود جان ویلیامز شباهت دارد؛ «ویلیام استونر» در نوزده سالگی وارد دانشگاه میشود؛ تا درس کشاورزی بخواند، اما بعدها شیفته ی ادبیات میشود، و همین زندگی ایشان را دگرگون میکند؛ او عاشق میشود و با زنی نامتعادل و سرسخت ازدواج میکند، ازدواجی که خیلی زود اشتباه بودن اش برای او روشن میشود؛ این رمان شامل جزئیات به ظاهر معمولی زندگی یک استادیارادبیات انگلیسی است؛ اما پر از لحظاتی ژرف و عاشقانه و پرشور است؛ رمان به شهرتی که شایسته ی آن بود رسید، و پرفروشترین کتاب سال اروپا شد و چه غم انگیز که جان ویلیامز شاهد این پیروزی نبود؛
جان ویلیامز در سالهای پایانی عمر خویش در گفتگویی کممانند درباره «استونر» میگویند: (به نظر من او یک قهرمان واقعی است، بیشتر کسانی که این رمان را خوانده اند فکر میکنند «استونر» زندگی غم انگیز و بدی داشت، به نظر من او زندگی بسیار خوبی داشت، یقینا زندگی او از بیشتر مردمان بهتر بود، کاری را میکرد که دوستدارش بود، و به آن احساس داشت، اهمیت کارش را میدانست، او ارزشها را پاس میداشت، در این رمان چیزی که برای من مهم است، حس شغلی «استونر» است؛ تدریس برای او یک شغل، یک شغل به معنای واقعی کلمه خوب و شرافتمندانه است؛ شغل او نوعی هویت به او میدهد، و از او یک چنین آدمی میسازد...؛ آنچه ضروری است عشق به چیزیست، و اگر شما عاشق چیزی باشید آن را درک میکنید، و اگر درک اش کنید چیزهای بسیاری یاد خواهید گرفت؛ بدون عشق بودن در تدریس، تعریف یک آموزگار بد است…؛ هیچوقت همه ی نتایج کاری را که انجام میدهید نمیدانید؛ میاندیشم این چکیده ی چیزی است که من میخواستم در رمان «استونر»، به آن برسم؛ باید ایمان داشته باشید؛ مهم این است، که این سنت را نگاه دارید؛ چرا که این سنت، خود تمدن است.)؛
تاریخ بهنگام رسانی 28/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
A long-standing classic, this book is a must read for anyone interested in bettering themselves.
The human mind is more As a Man Thinketh, James Allen
A long-standing classic, this book is a must read for anyone interested in bettering themselves.
The human mind is more powerful than most people know and this book provides readers with a major key in teaching us how to use it properly.
Thoughts are what truly control your life, and this can well be considered a kind of owners manual for the mind. The teachings are simple but powerful.
Once you take its teachings to heart, changes begin to unfold. Chapters include Thought and Character, Effect of Thought on Circumstances, Effect of Thought on Health and the Body, Thought and Purpose, The Thought-Factor in Achievement, Visions and Ideals, and Serenity.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «تو همانی که میاندیشی»؛ نویسنده: جیمز آلن؛ تاریخ نخستین خوانش سال 1995میلادی
عنوان: تو همانی که میاندیشی؛ نویسنده: جیمز آلن؛ ترجمه گیتی خوشدل؛ تهران، گفتار، سال1373؛ در62ص؛ شابک9645570166؛ چاپ دوم سال1374؛ چاپ سوم تابستان سال1375؛ چاپ چهارم بهار سال1376؛ چاپ پنجم سال1377؛ چاپ ششم تابستان سال1379؛ چاپ هفتم تابستان سال1380؛ چاپ دیگر، تهران، قطره، 1382؛ در62ص؛ شابک9643412334؛ چاپ یازدهم سال 1384؛ چاپ دوازدهم سال1384؛ چاپ سیزدهم و چهاردهم سال1385؛ چاپ هفدهم سال1388؛ چاپ بیستم سال 1390؛ چاپ بیت و چهارم سال1394؛ چاپ بیست و هفتم سال 1396؛ چاپ بیست وهشتم سال1398؛ چاپ سی و یک سال1399؛ شابک9789643412333؛ موضوع اندیشه نوین از نویسندگان بریتانیا - سده 20م
کتاب «تو همانی که میاندیشی» نوشته ی «جیمز آلن» را سرکار خانم «گیتی خوشدل» به فارسی برگردانده اند؛ و البته بسیاری از دیگران که باید گردآوری کنم؛ «اندیشه و منش»، «اثر اندیشه بر اوضاع و شرایط»، «اثر اندیشه بر سلامت و تن»، «اندیشه و قصد»، «اثر عامل اندیشه در توفیق»، «رویاها و آرمانها» و «آرامش» عنوانهایی است که در این کتاب ارائه شده اند؛ در توضیح پشت جلد آمده است: (مارک آلن، ناشر کتاب تو همانی که میاندیشی آن را اثری سرشار از مفهوم راستین، اقتدار و سحر و جادو میخواند؛ تو همانی که میاندیشی نزدیک صد سال تمام کتابی پرفروش بوده است؛ این کتاب با استواری هرچه تمامتر به اثبات رسانده است که با وجود جثه ی کوچکش در زمینه ی تحول خویشتن یا خودیاری، ابزاری نیرومند بوده است؛ شاید به این دلیل که همواره میتوان حقیقت را به زبانی ساده گفت اما چون حقیقت بر زبان آید تاثیرش شگفت و شگرف و ژرف خواهد بود.»؛
تاریخ بهنگام رسانی 27/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Brideshead Revisited: The Sacred and Profane Memories of Captain Charles Ryder, Evelyn Waugh
Evelyn Waugh's most celebrated novel is a memory drama aboBrideshead Revisited: The Sacred and Profane Memories of Captain Charles Ryder, Evelyn Waugh
Evelyn Waugh's most celebrated novel is a memory drama about the intense entanglement of the narrator, Charles Ryder, with a great Anglo-Catholic family.
Written during World War II, the novel mourns the passing of the aristocratic world Waugh knew in his youth and vividly recalls the sensuous plea?
At once romantic, sensuous, comic, and somber, "Brideshead Revisited" transcends Waugh's familiar satiric exploration of his cast of lords and ladies, Catholics and eccentrics, artists and misfits, revealing him to be an elegiac, lyrical novelist of the utmost feeling and lucidity.
The edition reprinted here contains Waugh's revisions, made in 1959, and his preface to the revised edition.
تاریخ نخستین خوانش روز هفدهم ماه اکتبر سال 2015میلادی
این رمان را شاهکار «اِوِلین وو» نامیده اند؛ شخصیت اصلی داستان «چارلز رایدر»، در دهه ی سی از سده ی بیستم میلادی به دانشگاه «آکسفورد» میرود، و عاشق خانواده ای اشرافی میگردد؛ رمان که از ژرفای روزهای تیره ی جنگ جهانی دوم، در قالب بازگشت به بگذشته هاست، و لبریز است از درخشش عصری در حال گذار که بازگو میشود، داستان با یادمانهای «چارلز رایدر» جوانی از رده ی میانه و هجده ساله، که به تازگی به دانشگاه «اکسفورد» پا نهاده، آغاز میشود؛ او از همان روزهای نخست، دلبسته ی پسری اشرافزاده، با نام «سباستین» میگردد؛ «سباستین» پسریست عجیب که در تختخواب خویش خرس عروسکی دارد، و بسیار بذله گو و خنده روست، کسی در دانشگاه نیست که او را دوست نداشته باشد؛ این دو با هم همخانه میشوند، و از همانجاست که پای «چارلز» جوان، به محفل زندگی خانوادگی «سباستین» باز میشود؛ خانواده ای که کاتولیک و زیر دیدگاه مادر مذهبی خانواده قرار دارند؛ «سباستین» هیچگونه کششی نسبت به خانواده ی خویش ندارد، و کتاب از نگاه «چارلز» و با توجه به زندگی و ارتباط او با این خانواده، زندگانی و فروریزش اخلاقی و متلاشی شدن خانواده «سباستین فلایت» را پی میگیرد؛
نقل از متن: (مقدمه: وقتی به خطوط گروهان «سی.» در بالای تپه رسیدم، مکثی کردم و به اردوگاه پشت سرم نگاهی انداختم، اردوگاهی که آن پایین، به تدریج از پس پرده ی خاکستری مِهِ صبحگاهی آشکار میشد؛ آن روز عازم بودیم؛ سه ماه پیش، وقتی قدم رو وارد این اردوگاه شدیم، کل منطقه زیر برف بود؛ حال نخستین برگهای بهاری جان میگرفتند؛ آن زمان با خودم گفته بودم که در آینده هر فلاکتی هم که پیش بیاید، به اندازه ی این چشم انداز سیاه و بیرحمانه نخواهد بود، و حال با خودم میگفتم که از این دوره حتی یک خاطره ی خوش هم برایم باقی نمانده است اینجا، عشقِ میان من و ارتش مرده بود خط آهن در این نقطه به پایان مسیر میرسید، بنابراین، مردان گیج و منگی که از «گلسکو» برمیگشتند، میتوانستند روی صندلیهایشان چرتی بزنند تا زن متصدی در پایان مسیرشان، آنها را از خواب بیدار کند؛ از ایستگاه تا ورودیهای اردوگاه، کمی راه بود؛ مسیری حدوداً نیم کیلومتری که مردها میتوانستند حین عبور از آن، قبل از رسیدن به اتاقک نگهبانی، دکمه های بلوزشان را ببندند، و کلاههایشان را صاف کنند، نیم کیلومتر مسیر که طی آن، سیمانِ کنارِ جاده جایش را به علفهای هرز میداد؛ اینجا، آخرین محدوده ی شهر بود، لبه ی کُنده ای شناور بر بالاترین سطح آب؛ اینجا، حیطه ی بسته و همگون مجتمعهای مسکونی و سینماها پایان مییافت و محدوده ی حومه و روستا آغاز میشد اردوگاه در جایی قرار داشت که تا همان اواخر، مرتع و اراضی کشاورزی بود؛ خانه ی سرمزرعه در یکی از چینهای تپه قرار داشت، و حال از آن به جای دفاتر گُردان استفاده میکردند؛ بقایای دیوارهای قدیمی باغ میوه هنوز پوشیده از عشقه بود؛ پشت رختشوی خانه ها، حدود دو هزار متر زمین با درختان قطع شده ی باغ باقی مانده بود؛ پیش از آمدن ارتش، قرار بود آنجا را تخریب کنند؛ اگر صلح یکسال دیگر ادامه پیدا کرده بود، دیگر نه خانه ی سرمزرعه سر جایش باقی میماند، نه دیوار و نه درختان سیب؛ حدوداً یک کیلومتر جاده ی آسفالت میان کرانه های برهنه ی خاک رُس امتداد یافته بود، و در دو سو، شبکه ای از خندقهای باز وجود داشت که مقاطعه کاران شهرداری در آنها شبکه ی فاضلاب طراحی کرده بودند؛ اگر صلح یکسال دیگر ادامه پیدا کرده بود، این منطقه به بخشی از حومه ی شهر تبدیل میشد؛ حال کلبه هایی که زمستان را در آنها سپری کرده بودیم، در انتظار تخریب بودند سر راه، تیمارستان شهرداری، دستمایه ی شوخی سربازان، نیمه پنهان در پَسِ درختانِ گرداگردش در زمستان، با نرده های آهنی و دروازه های باشکوهش، به سیم خاردارهای مفلوکانه ی ما جلوه ای خفّتبار میبخشید؛ در روزهای آفتابی و معتدل، دیوانه ها را میدیدیم که میان مسیرهای سنگریزی شده و چمنهای زیبا برای خودشان پرسه میزدند و جست وخیز میکردند؛ سازشکاران بانشاطی که از آن جدال نابرابر دست برداشته بودند و همه ی شک و تردیدهایشان برطرف شده بود و همه ی وظایفشان را انجام داده بودند؛ وارثان قانونیِ یک قرن پیشرفت، که آسوده و آرام، از میراثشان بهره میبردند؛ قدمرو که از مقابلشان ردّ میشدیم، سربازها از پس نرده ها به فریاد با آنها خوش و بش میکردند ـ «یه تخت رو برام گرم نگه دار، رفیق؛ زود برمیگردم» ـ اما «هوپر»، فرمانده ی جدیدترین گروهی که به ما ملحق شده بود، به خاطر زندگی راحت و بی دغدغه شان به آنها حسادت میکرد؛ گفت: «هیتلر اگر بود، ترتیبشونو میداد؛ گمونم بد نیست بعضی چیزا رو از اون یاد بگیریم.»؛ اواسط زمستان، وقتی قدمرو وارد این منطقه شدیم، گروهی از مردان قوی و امیدوار را با خود به اینجا آوردم؛ وقتی از خلنگزار به این منطقه ی بارانداز میآمدیم، بین مردها شایعه شد، که به زودی راهی خاورمیانه خواهیم شد؛ با گذشت روزها، وقتی شروع کردیم به روبیدن برفها و صاف کردن زمین رژه، احساس کردم که یاسشان جای خود را به تسلیم و رضا داد، بوی ماهیهای سرخ کرده در مشامشان میپیچید، و به صداهای آشنای دروان صلح و موسیقی گروه نوازندگان سالنها گوش میسپردند؛ در روزهای مرخصی، در گوشه و کنار خیابانها قوز میکردند و با نزدیک شدن افسرها، آهسته پا پس میکشیدند تا مبادا با سلام نظامی اجباری جلوی نامزدهایشان کوچک شوند؛ در دفتر شرکت، یک کپه پرونده و کاغذ وجود داشت، پرونده های تخلفات جزئی و درخواستهای مرخصی اضطراری؛ با اینکه روشنایی هنوز بیجان و بیرمق بود، روز با آه و ناله ی کسانی که تمارض میکردند و چهره های محزون و چشمان خیره ی مردانِ ناراضی ای که شِکوِه و گلایه داشتند آغاز میشد)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 25/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Past horrors and evil lurk in Colorado's Overlook Hotel, threatening winter season caretakers Jack Torrance,The Shining (The Shining #1) Stephen King
Past horrors and evil lurk in Colorado's Overlook Hotel, threatening winter season caretakers Jack Torrance, his wife Wendy, and their young son, Danny. Gifted with the shining, a clairvoyant Danny must battle the darkest evil in the remote hotel in an attempt to save his family from its influence.
The Overlook Hotel claimed the most beautiful physical setting of any resort in the world; but Jack Torrance, the new winter caretaker, his wife Wendy and their five-year-old son Danny saw much more than its splendor. Jack saw the Overlook as an opportunity, a desperate way back from failure and despair; Wendy saw this lonely sanctuary as a frail chance to preserve their family; and Danny?... Danny, who was blessed or cursed with a shinning, precognitive gift, saw visions hideously beyond the comprehension of a small boy. He sensed the evil coiled within the Overlook's one hundred and ten empty rooms; an evil that was waiting just for them.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «درخشش»؛ «درخشان»؛ نویسنده: استفن کینگ؛ تاریخ نخستین خوانش روز یازدهم ماه اکتبر سال2000میلادی
عنوان: درخشش؛ نویسنده: استفن کینگ؛ برگردان بهنام دیانی؛ تهران، نشر البرز، سال1378؛ در624ص؛ شابک9644421558؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده20م
عنوان: درخشان: علم غیب؛ نویسنده: استیفن کینگ؛ مترجم لیلا شاپوریان؛ تهران، نشر قطره، سال1391؛ در711ص؛ شابک9786001196034؛ چاپ دوم تهرن: کتابسرای میردشتی: نشر قطره؛ سال1400؛ در708ص؛ شابک9786227546040؛
نویسندهای جویای نام «جک تورنس» میخواهد زندگی خانوادگی، و شغلی خویش را از نو بسازد؛ «جک» که شغل آموزگاری در مدرسه ی پیش دانشگاهی «ورمونت» را، پس از یورش به یک دانشآموز، از دست داده، مشتاقانه سرایداری زمستانی هتل کوهستانی پرت «اوورلوک» را میپذیرد، و امیدوار است تا بتواند، در آن مکان دور افتاده، ارتباطی نو با خانواده ی خویش ـ همسر و پسرش ـ برقرار کند، و به نگارش نمایشنامه ی تازه ای نیز بپردازد؛ «دنی» پسر پنج ساله ی «جک» که به برهان موهبتی خدادادی، از توانایی ویژه ای برخوردار است، پس از نقل مكان به هتل «اوورلوک»، درمییابد تصاوير و ارواحی در هتل وجود دارند؛ با بارش برف سنگین، و بسته شدن راههای ارتباطی، رویدادهایی رخ میدهند، که افراد خانواده را دچار مشکل میکنند و...؛ سالها پیش از امروز خوانش این کتاب مرا مدهوش کرد
نقل از متن: (قسمت اول: مطالب مقدماتی: 1- مصاحبه ی شغلی؛ «جک تورنس» با خود گفت: مردک بدذات!؛ «اولمان» با قد پنج فوت و پنج اینچ ایستاده بود، و وقتی حرکت کرد، حرکتش چنان خشک و شتابان بود، که به نظر میرسید این ویژگیِ همه ی مردان کوچولوی گرد و قلنبه است؛ موهایش مرتب بود، و لباس تیره رنگش، که سنگین ولی راحت بود، باعث میشد مشتری احساس کند، میتواند مشکلات خود را با او در میان بگذارد؛ با لحن تندی با کارگران صحبت میکرد: باید کارتان را درست انجام بدهید؛ روی برگردان یقه اش، گل میخک قرمزی زده بود؛ شاید برای اینکه در خیابان «استوارت» کسی او را با مامور کفن و دفن محلی اشتباه نگیرد وقتی «جک» سخنان «اولمان» را شنید، با خودش فکر کرد که با این اوضاع، لازم نیست علاقه ای به هیچ کدام از افراد آن طرف میز داشته باشد «اولمان» سئوالی مطرح کرد، ولی او منظورش را نفهمید؛ «اولمان» از آن مردانی بود که چنین خطاهایی را برای رسیدگی بعدی در دفتر راهنمای شخصی ذهنشان بایگانی میکنند ببخشید؟ پرسیدم آیا همسر و پسرتان دقیقا میدانند شغل شما در اینجا چیست؟ نگاهی به پرسشنامه ای که مقابلش بود انداخت و گفت: پسرتان دانیل و همسرتان از این کار وحشتی ندارند؟ وندی زن فوق العاده ای است پسرتان هم فوق العاده است؟ جک لبخند زد، لبخندی به پهنای صورتش؛ ما دوست داریم اینطور فکر کنیم؛ در مقایسه با بقیه ی پسربچه های پنجساله، کاملاً متکی به خود است اولمان دیگر لبخند نزد؛ پرسشنامه ی «جک» را در پرونده اش گذاشت، و پرونده را به کشو برگرداند؛ میز تحریر کاملاً خالی بود، و فقط یک کاغذخشک کن، یک تلفن، یک چراغ مطالعه، و یک سبد مخصوص نامه های وارده و صادره، روی آن بود، که نامه ای هم در آن نبود اولمان برخاست و به طرف کمد بایگانیِ گوشه ی اتاق رفت، و گفت: آقای «تورنس»، اگر مایلید نزدیک میز تحریر بیایید، تا نگاهی به کارها بیندازیم؛ پنج ورقه ی بزرگ آورد، و آنها را روی چوب گردوی کاملاً براق میز تحریر گذاشت؛ «جک» بوی ادوکلن «اولمان» را استشمام کرد، و شانه به شانه ی او ایستاد؛ بدون هیچ دلیلی، به فکرش خطور کرد، که تمام مردان یا اصلاً ادوکلن نمیزنند، یا «انگلیش لدر» میزنند، و مجبور شد زبانش را بین دندانهایش فشار بدهد، تا جلوی خنده ی خود را بگیرد؛ از پشت دیوار صداهایی از آشپزخانه میآمد، که مربوط به فعالیتهای ساعت ناهار هتل «اوورلوک» بود اولمان به سرعت شروع به صحبت کرد: بالاترین طبقه، اتاق زیرشیروانی است؛ فعلاً آنجا چیزی نیست به جز یک مشت خرت و پرت؛ «اوورلوک» بعد از جنگ جهانی دوم، بارها دست به دست شده است، و به نظر میرسد، مدیرانی که پشت سر هم آمده اند، چیزهای زیادی را در اتاق زیرشیروانی گذاشته اند؛ من میخواهم آنجا تله موش بگذارم، و اطراف آن را سمپاشی کنم؛ بعضی از زنهای مستخدم طبقه ی سوم، از آنجا صدای خش خش شنیده اند؛ من باور نمیکنم، ولی حتی یک درصد امکان وجود موش را هم، نباید در هتل نادیده گرفت؛ البته شما که در هیچ وضعیتی اجازه نمیدهید پسرتان به اتاق زیرشیروانی برود جک گفت: نه؛ بعد دوباره نیشش باز شد و با خود فکر کرد: عجب حرف مزخرفی؛ آیا این مردک احمق واقعا فکر میکرد او اجازه میدهد پسرش در اتاق زیرشیروانی که پر از خرت و پرت، تله موش و خدا میداند چه چیزهای دیگری است، پرسه بزند؟ اولمان نقشه ی اتاق زیرشیروانی را به سرعت برداشت، زیر بقیه ی کاغذها گذاشت، و با صدایی دانشمندانه گفت: «اوورلوک» یک صدوده مهمانپذیر دارد، سی تای آن که سوئیت هستند، در طبقه ی سوم قرار دارد؛ ده تا -از جمله سوئیت ریاست جمهوری- در قسمت غربی است، ده تا در وسط، ده تای دیگر در قسمت شرقی؛ ناگفته نماند که همه ی آنها به منظره های باشکوهی مشرف هستند جک با خود فکر کرد بگوید، ممکن است لطفا تبلیغات فروش را کنار بگذارید؟! ولی ساکت ماند چون به این شغل نیاز داشت اولمان نقشه ی طبقه ی سوم را زیر همه گذاشت و به بررسیِ طبقه ی دوم پرداختند: چهل اتاق، سی اتاق دونفره و ده اتاق یک نفره، و در طبقه ی اول بیست تا از هر کدام، به اضافه ی سه کمد ملافه در هر طبقه، و یک انباری که در انتهای قسمت شرقیِ هتل در طبقه ی دوم، و انتهای قسمت غربی در طبقه ی اول است؛ سوالی ندارید؟)؛ پایان نقل
تاریخ بهنگام رسانی 21/07/1400هجری خورشیدی؛ 25/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The Testaments (The Handmaid's Tale, #2), Margaret Atwood
The Testaments is a 2019 novel by Margaret Atwood. This novel is a sequel and set 15 years afThe Testaments (The Handmaid's Tale, #2), Margaret Atwood
The Testaments is a 2019 novel by Margaret Atwood. This novel is a sequel and set 15 years after the events of The Handmaid's Tale.
It is narrated by Aunt Lydia, a character from the previous novel; Agnes, a young woman living in Gilead; and Daisy, a young woman living in Canada.
Margaret Atwood answers the question that has tantalized readers for decades: What happened to Offred?
عنوانهای چاپ شده در ایران: «وصایا»؛ «وصایا: ادامهی سرگذشت ندیمه»؛ «وصیتها»؛ «سرگذشت ندیمهی 2: وصیتها»؛ «شواهد»؛ «شهود»؛ «عهد و وصیت»؛ نویسنده مارگارت اتوود؛ تاریخ نخستین خوانش روز هشتم ماه اکتبر سال 2020میلادی
عنوان: وصایا؛ نویسنده مارگارت اتوود؛ مترجم منیره ژیانطبسی؛ قزوین آزرمیدخت، 1398؛ در 464ص؛ شابک9786226242066؛ چاپ دوم سال 1399؛ موضوع داستانهای نویسندگان کانادا - سده 21م
عنوان: وصایا؛ نویسنده: مارگارت اتووود؛ مترجم محمدرضا کمالی؛ تهران، آلوس، 1399؛ در 461ص؛ شابک9786008554592؛ عنوان روی جلد: وصایا: ادامهی سرگذشت ندیمه؛
عنوان: شواهد؛ نویسنده: مارگارت اتوود؛ مترجم سهیل سمی؛ تهران، نشر ثالث، چاپ اول و دوم 1399؛ در 587ص؛ شابک9786004055998؛ چاپ سوم 1400؛
عنوان: شهود؛ نویسنده: مارگارت اتوود؛ مترجم پگاه منفرد؛ ویراستار علی سلامی؛ تهران، نشر گویا، 1399؛ در 452ص؛ شابک9786226528801؛
عنوان: عهد و وصیت؛ نویسنده: مارگارت اتوود؛ مترجم سیدعلیرضا نباتی؛ تبریز، فروزش؛ 1399؛ در 400ص؛ شابک9789645478481؛
با خوانش کتاب «سرگذشت ندیمه» پرسشی در ذهن خوانشگر ایجاد میشود، که این رویداد چگونه روی داد، و آغاز شد؟ اکنون پس از سالها، نویسنده ی آن داستان خانم «مارگارت آتوود»، با نگارش کتابی بر ادامه ی «سرگذشت ندیمه»، به آن پرسشها پاسخ میدهند؛ کتابی به نام «وضایا یا وصیت ها» که در سال2019میلادی منتشر شده، و در فهریست پایانی جایزه ی «بوکر» هم قرار گرفت؛ داستانی که از زبان سه راوی بیان میگردد، بخشی به رویدادهای پیش از فرازش حکومت «گیلاد»، و رویدادهای کتاب پیشین برمیگردد، که این بخش از زبان «عمه لیدیا» که مربی و ناظم اخلاق زنان بودند، بازگویی، و میگوید او چگونه از باورهای خود در مورد آزادی، دموکراسی، و حقوق فردی دست کشید، و به خدمتگزار مشتاق، و باوفای حکومت «گیلیاد» بدل شد؛ پانزده سال از آن داستان «سرگذشت ندیمه» بگذشته، و دنباله ی داستان را، دو دختر نوجوان، «اگنس» و «نیکول» بازگویی میکنند؛ دو دختری که در دوران حکومت «گیلیاد» بزرگوار شده اند، هر سه روایتگر رویدادها و رخدادهای حکومت «گیلیاد»؛ به دنبال افشا کردن اسنادی علیه حکومت «گیلیاد» هستند
نقل از آغاز متن کتاب «وصیتها» برگردان سرکار خانم «نازنین فتح اللهی»: (رونوشت شهادت شاهد 369الف: 2؛ از من خواستید به شما بگویم وقتی در گیلیاد بزرگ میشدم، زندگی من چگونه بود؛ به نظرتان برای شما مفید خواهد بود، منم امیدوارم که مفید باشد؛ تصور میکنم به جز وحشت، انتظار شنیدن چیز دیگری را ندارید، اما واقعیت این است که در گیلیاد مانند هر جای دیگری، کودکانِ بسیاری گرامی و عزیز شمرده میشدند؛ بزرگترهای بسیاری نیز در گیلیاد همچون هر جایی دیگری خطاکار و مهربان بودند امیدوارم شما هم به یاد بیاورید که همه ما احساس دلتنگی مشابهی برای مهربانیهایی داریم که در کودکی تجربه کرده ایم؛ با شما موافقم که گیلیاد باید از بین برود ـ اشتباهات زیادی در آنجا رخ میدهد؛ آنقدر زیاد که غلط است و آنقدر زیاد که قطعاً با آنچه خداوند در نظر گرفته مخالف است؛ اما باید به من این اجازه را بدهید که غصه ی خوبی هایی را بخورم که در آینده از بین خواهد رفت *** رنگ صورتی در مدرسه ما، مخصوص بهار و تابستان، ارغوانی برای پاییز و زمستان و سفید برای روزهای خاص بود: یکشنبه ها و جشن ها؛ دستها و موها پوشیده بودند، تا پیش از پنج سالگی دامنها تا زانو و پس از آن تنها دو اینچ بالای مچ پا قرار داشت، چون تمایلات شدید مردها وحشتناک بود و آن تمایلات باید مهار میشدند چشمهای مردها، همانند چشمهای گرگها، با آن چشمهای نورافکنی که مدام اینجا و آنجا پرسه میزدند، لازم بود از نیروی هوس انگیز و حقیقتاً کور کننده ی ما محافظت شوند ـ همچنین از پاهای ما، چه خوش فرم، چه لاغر و چه چاق؛ از دستهای ما، چه زیبا، چه نحیف و چه باریک؛ از پوست ما، چه هلویی، چه کک ومکی و چه زِبر و زمخت؛ از موهای ما، چه مجعد، چه درخشان و چه بافته ای نازک، فرقی نداشت؛ برخلافِ خودمان، هیکل و اندام ما هر طوری که بود، فریبا و خطرناک و وسوسه کننده بود؛ ما مسبب بیگناه و بیتقصیری بودیم که با همان ذات خود میتوانستیم مردها را با شهوت مست کنیم، طوری که تلوتلو بخورند و سکندری بروند، و در آستانه آن به زمین بخورند ـ آستانه چه؟ نمیدانستیم؛ آیا شبیه صخره بود؟ ـ و شعله ور به سمت پایین پرت شوند، همانند گلوله های برف ساخته شده از گوگرد سوزان، که دستهای خشمگین خداوند آنها را پرتاب میکنند؛ ما نگهبانهایی برای گنجینه ی گرانبهایی بودیم که در درون ما وجود داشت و دیده نمی شد؛ گلهای با ارزشی بودیم که باید ما را در خانه های شیشه ای صحیح و سالم نگه میداشتند؛ در غیراینصورت به ما حمله میکردند، گلبرگهای ما را میکندند و گنجینه ی ما را میدزدیدند و پاره پاره میشدیم و مردهای حریصی که امکان داشت در هر گوشه ای از این دنیای پهناورِ مملو از گناه، کمین کرده باشند، لگد مالمان کنند اینها مطالبی بودند که وقتی ما برای دستمالها، زیرپاییها و تصاویر قاب شده سوزن دوزی چپ و راست میکردیم، عمه ویدالا با بینی آویزانش در مدرسه به ما میگفت: گلهای داخل گلدان و میوه های داخل کاسه از طرحهای محبوب بودند؛ اما عمه اِستی، معلمی که از همه بیشتر دوستش داشتیم، میگفت عمه ویدالا زیاده روی میکند و ترساندن ما فایده ای ندارد، چون القای چنان تنفری امکان داشت روی شادی زندگی مشترکمان در آینده تاثیر منفی داشته باشد عمه اِستی با لحن آرامش بخشی میگفت: «دخترها، همه مردها اینگونه نیستند، مردهای بهتر، شخصیت فوق العاده ای دارند؛ برخی از آنها خویشتنداریِ نجیبانه ای دارند؛ زمانی که ازدواج کنید تا حدی متفاوت به نظرتان خواهد آمد و به هیچوجه خیلی ترسناک نیست.»؛ چون عمه ها متاهل نبودند، به این معنی نبود که چیزی در اینباره نمیدانستند؛ اجازه ازدواج کردن نداشتند؛ به همین دلیل میتوانستند نوشته و کتاب داشته باشند عمه اِستی میگفت: «وقتی زمانش فرابرسد، ما، پدران و مادرهایتان همسران شما را عاقلانه انتخاب خواهیم کرد؛ بنابراین لازم نیست بترسید؛ فقط درسهایتان را یاد بگیرید و به بزرگترهایتان اعتماد کنید، تا بهترین کار را برای شما انجام بدهند؛ همه چیز همانگونه که باید، پدیدار میشود؛ دعا میکنم که چنان شود.»؛ اما با وجود چالگونه و لبخندهای صمیمانه ی عمه اِستی، گفته های عمه ویدالا غالب بود؛ در کابوسهایم میدیدم: خانه شیشه ای متلاشی میشود، سپس از هم میپاشد و سُم جانوران لگدکوبش میکنند و تکه های صورتی، سفید و ارغوانی وجودم روی زمین پراکنده شده اند؛ از فکر بزرگتر شدن وحشت داشتم ـ آنقدر بزرگ که ازدواج کنم؛ به انتخابهای عاقلانه عمه ها هیچ باوری نداشتم؛ میترسیدم مجبور شوم با مردی پر شهوت ازدواج کنم.)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 16/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
First, there were ten—a curious assortment of strangers summoned as weekend guests to a little private islandAnd Then There Were None. Agatha Christie
First, there were ten—a curious assortment of strangers summoned as weekend guests to a little private island off the coast of Devon. Their host, an eccentric millionaire unknown to all of them, is nowhere to be found. All that the guests have in common is a wicked past they're unwilling to reveal—and a secret that will seal their fate. For each has been marked for murder.
A famous nursery rhyme is framed and hung in every room of the mansion: "Ten little boys went out to dine; One choked his little self and then there were nine. Nine little boys sat up very late; One overslept himself and then there were eight. Eight little boys traveling in Devon; One said he'd stay there then there were seven. Seven little boys chopping up sticks; One chopped himself in half and then there were six. Six little boys playing with a hive; A bumblebee stung one and then there were five. Five little boys going in for law; One got in Chancery and then there were four. Four little boys going out to sea; A red herring swallowed one and then there were three. Three little boys walking in the zoo; A big bear hugged one and then there were two. Two little boys sitting in the sun; One got frizzled up and then there was one. One little boy left all alone; He went out and hanged himself and then there were none."
When they realize that murders are occurring as described in the rhyme, terror mounts. One by one they fall prey. Before the weekend is out, there will be none.
Who has choreographed this dastardly scheme?
And who will be left to tell the tale?
Only the dead are above suspicion.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «و آنگاه دیگر هیچ...»؛ «و سپس هیچکس نبود»؛ «دیگر کسی آنجا باقی نماند»؛ «کسی نماند دیگر»؛ «پس آنگاه هیچ کس نبود»؛ نویسنده: آگاتا کریستی؛ تاریخ نخستین خوانش سال 1995میلادی
عنوان: و آنگاه دیگر هیچ...؛ نویسنده: آگاتا کریستی؛ مترجم بهرام افراسیابی؛ تهران، سخن، 1372؛ در 204ص؛ چاپ دوم 1373؛ موضوع داستانهای نویسندگان بریتانیا - سده 20م
عنوان: و سپس هیچکس نبود؛ نویسنده آگاتا کریستی؛ مترجم ثریا قیصری؛ تهران، نشر سمیر، 1375؛ در 248ص؛ چاپ دیگر تهران، اکباتان، 1397؛ در248ص؛ شابک9786006608600؛
عنوان: پس آنگاه هیچ کس نبود؛ نویسنده: آگاتا کریستی؛ مترجم حمیدرضا زاهدی؛ تهران، نشر گویا، 1398؛ در 216ص؛ شابک9786226528153؛
عنوان: و سپس هیچکس نبود؛ نویسنده آگاتا کریستی؛ مترجم سودابه مرادنیا؛ تهران، باران خرد، 1375؛ در 250ص؛ شابک9786227487022؛
داستان هفت مرد و سه زن است، که به یک جزیره دعوت میشوند؛ آنها یک اشتراک با هم دارند؛ همگی در گذشته باعث مرگ یک تن شدهاند؛ به ظاهر برای گذران تعطیلات آمدهاند، اما متوجه میشوند یک فرد مرموز در جزیره قصد کشتن آنها را دارد، و قربانیها را بر اساس یک شعر قدیمی انتخاب میکند؛ آنها باید نجات پیدا کنند؛ شعری که قتلها براساس آن انجام میشود این است: ده پسربچه سیاهپوست برای خوردن شام رفتند؛ یکی از آنها خود را خفه کرد؛ نه تای دیگر باقی ماندند، آنها تا دیروقت بیدار نشستند، تنها یک نفر آنها بیشتر از بقیه خوابید؛ هشت تا باقی ماند؛. هشت پسربچه سیاهپوست در دون سفر کردند و یکی از آنها تصمیم گرفت همانجا بماند؛ شدند هفت تا؛ هفت پسربچه سیاهپوست چوب میشکستند که یکی از آنان سرش برید، ماند شش بچه؛ یک پسربچه سیاهپوست با یک کندوی عسل بازی کرد و یک زنبور او را نیش زد ماند پنج تا بچه؛ پنج پسربچه سیاهپوست به دادگاه رفتند یکی از آنها محکوم شد ماند چهار بچه؛ یک پسربچه سیاهپوست به دریا رفت یک ماهی بزرگ او را خورد، ماند سه بچه؛ سه بچه سیاهپوست در باغ وحش قدم میزدند که یک خرس یکی از آنان را خورد، ماند دو بچه؛ دو پسربچه ی سیاهپوست در آفتاب نشسته بودند که یکی از آنان کباب شد، ماند یک بچه؛ یک پسربچه سیاهپوست تنهای تنها ماند، او هم رفت خودش را دار زد؛ آن وقت هیچ کس دیگر نماند
نقل از متن: (آقای «جاستین واگرو» در یکی از کوپههای درجه یک نشسته بود، و مشغول کشیدن سیگار بود، او تازه باز نشسته شده بود؛ مجلۀ تایمز را که اخبار آن را با اشتیاق خوانده بود به زمین گذاشت، و از پنجره بیرون را نگاه میکرد؛ نگاهی به ساعتش انداخت، هنوز دو ساعت دیگر مانده بود؛ او قصد داشت به جزیره «نیگر» برود؛ اطلاعاتی که در مورد این جزیره داشت نزد خود مرور کرد
این جزیره بوسیلۀ یک «آمریکایی» میلیونر خریداری شده بود، که به قایقرانی علاقۀ وافری داشت ولی برعکس، همسرش از قایقرانی متنفر بود، به همین دلیل با اینکه در آن جزیره یک خانه ی لوکس و مدرن ساخته بودند تصمیم گرفتند آنرا بفروشند
شخصی به نام «آون» آن را خریداری کرد؛ بعد از آن بود که شایعات مختلفی در مورد جزیره بر سر زبانها افتاد؛ در حقیقت جزیره، بوسیلۀ یک هنرپیشه هالیوود به نام خانم «گابریل ترول» خریده شد، که فقط چند ماهی از تعطیلات خود را در آنجا میگذراند؛ «بیزی بی» گفته بود، که جزیره برای اقامت خاندان سلطنتی خریداری شده است؛ آقای «مری وتر» گفته بود، که «لرد ال» آن را برای ماه عسل خود خریداری کرده و «جوناس» میگفت، جزیره توسط نیروی دریایی خریداری شده و خلاصه اینکه، موضوع جزیره، موضوع روز بود.)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 14/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The Island of Doctor Moreau is an 1896 science fiction novel by English author H. G. Wells (1866–1946)
Edward PrendThe Island of Dr. Moreau, H.G. Wells
The Island of Doctor Moreau is an 1896 science fiction novel by English author H. G. Wells (1866–1946)
Edward Prendick is an Englishman with a scientific education who survives a shipwreck in the southern Pacific Ocean.
A passing ship called Ipecacuanha takes him aboard and a man named Montgomery revives him.
Prendick also meets a grotesque bestial native named M'ling who appears to be Montgomery's manservant.
The ship is transporting a number of animals which belong to Montgomery.
As they approach the island which is Montgomery's destination, the captain demands Prendick leave the ship with Montgomery.
Montgomery explains that he will not be able to host Prendick on the island. Despite this, the captain leaves Prendick in a dinghy and sails away.
Seeing that the captain has abandoned Prendick, Montgomery takes pity and rescues him. As ships rarely pass the island, Prendick will be housed in an outer room of an enclosed compound.
The island belongs to Dr. Moreau. Prendick remembers that he has heard of Moreau, formerly an eminent physiologist in London whose gruesome experiments in vivisection had been publicly exposed, and who fled England as a result of his exposure.
The next day, Moreau begins working on a puma.
Prendick gathers that Moreau is performing a painful experiment on the animal and its anguished cries drive Prendick out into the jungle.
While he wanders, he comes upon a group of people who seem human but have an unmistakable resemblance to swine.
As he walks back to the enclosure, he suddenly realises he is being followed by a figure in the jungle.
He panics and flees, and the figure gives chase. As his pursuer bears down on him, Prendick manages to stun him with a stone and observes that the pursuer is a monstrous hybrid of animal and man.
When Prendick returns to the enclosure and questions Montgomery, Montgomery refuses to be open with him. After failing to get an explanation, Prendick finally gives in and takes a sleeping draught. ....
تاریخ نخستین خوانش سال 1997میلادی
عنوان: جزیره دکتر مورو؛ نویسنده: اچ.جی ولز؛ مترجم علی الستی؛ تهران، رفعت، 1375؛ در 150ص؛ شابک9649076301؛ چاپ دیگر تهران، دبیر، 1389؛ در 151ص؛ شابک9789642621965؛ موضوع داستانهای نویسندگان بریتانیا - سده 19م
فهرست: (مقدمه؛ در قایق لیدی وین؛ سرگردان، چهره ی عجیب؛ در عرشه کشتی؛ پیاده شدن در جزیره؛ ملوان ابلیس گونه؛ در قفل شده؛ نعره پوما؛ هیولایی در جنگل؛ فریادهای یک انسان؛ شکار یک انسان،-؛ یک مذاکره دوستانه؛ دکتر مورو توصیه میدهد؛ در مورد جمعیت حیوانات؛ چگونه اهالی حیوانگونه جزیره مزه خون را چشیدند؛ یک بلای ناگهانی؛ پیدا کردن مورو؛ مرخصی ابدی مونتگمری در ساحل؛ تنها با اهالی حیوانگونه جزیره، برگشتن آدم نماها به حالت اول)؛
داستان علمی و خیال انگیز «جزیره دکتر مورو» را نویسنده ی «بریتانیا»، روانشاد «اچ.جی ولز» در سال 1896میلادی نگاشته اند؛ این رمان، داستان زندگی مردی به نام «ادوارد پرندیک» را بازگو میکند؛ مردی که از یک کشتی غرق شده، با یک قایق نجات پیدا کرده، و خود را در جزیره «دکتر مورو» مییابد، «دکتر مورو» در آن جزیره، از شکافتن جانوران زنده موجوداتی نیمه انسان و نیمه حیوان (حیوانات آدم نما) میآفریند؛ این کتاب به سوژه های فلسفی، همانند: درد، ستم، مسئولیت اخلاقی، هویت انسان، و تقابل انسان با طبیعت، میپردازد، «جزیره دکتر مورو» یکی از نخستین نمونه های رمانهای علمی و خیال انگیز است و از بهترین آثار نویسنده شمرده میشود، از روی این رمان تا کنون اقتباسهای بسیاری در رسانه ها شده است
تاریخ بهنگام رسانی 05/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Watty Piper is a pseudonym for the Platt & Munk publishing house.
The Little Engine That Could is an American The Little Engine That Could, Watty Piper
Watty Piper is a pseudonym for the Platt & Munk publishing house.
The Little Engine That Could is an American folktale (existing in the form of several illustrated children's books and films) that became widely known in the United States after publication in 1930 by Platt & Munk.
The story is used to teach children the value of optimism and hard work.
Based on a 2007 online poll, the National Education Association listed the book as one of its "Teachers' Top 100 Books for Children".
In the tale, a long train must be pulled over a high mountain after its locomotive breaks down.
Larger locomotives, treated anthropomorphically, are asked to pull the train; for various reasons they refuse.
The request is sent to a small engine, who agrees to try.
The engine succeeds in pulling the train over the mountain while repeating the motto: "I-think-I-can".
The kindness and determination of the little train has inspired millions of children around the world since it was first published in 1930. It has been the lovely guest of people around the world for over ninety years.
تاریخ نخستین خوانش روز بیست و چهارم ماه سپتامبر سال 2021میلادی
عنوان: قطار کوچولویی که توانست!، نویسنده واتی پایپر؛ تصویرگر دن سانتات؛ مترجم سمیه حیدری؛ تهران، مهرسا : مهر و ماه نو، 1399؛ در 44ص؛ شابک9786227437171؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 20م
مهربانی و اراده ی قطار کوچولو، از آن روزهایی که نخستین بار در سال 1930میلادی چاپ شد، الهام بخش میلیونها کودک در سراسر جهان بوده است، این کتاب بیش از نود سال است که مهمان خانههای پرمهر مردمان دنیاست؛ «قطار کوچولویی که توانست» یک داستان کلاسیک از قطاری است که با وجود جثه ی کوچکش، واگنهای پر از چیزهای شگفت انگیز را برای کودکان آن سوی کوه میبرد
تاریخ بهنگام رسانی 05/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Island of the Blue Dolphins (Island of the Blue Dolphins #1), Scott O'Dell
Island of the Blue Dolphins is a 1960 children's novel by American writer ScIsland of the Blue Dolphins (Island of the Blue Dolphins #1), Scott O'Dell
Island of the Blue Dolphins is a 1960 children's novel by American writer Scott O'Dell.
Island of the Blue Dolphins tells the story of a 12-year-old girl named Karana, who is stranded alone for years on an island off the California coast.
It is based on the true story of Juana Maria, a Nicoleño Native American left alone for 18 years on San Nicolas Island during the 19th century.
The main character is a Nicoleño girl named Won-a-pa-lei, whose secret name is Karana.
She has a brother named Ramo, whose curiosity usually leads to trouble, and a sister named Ulape.
Her people live in a village called Ghalas-at and the tribe survives by gathering roots and fishing.
One day, a ship of Russian fur hunters and Aleut people led by Captain Orlov arrive and persuade the Nicoleños to let them hunt sea otter in exchange for other goods.
However, the Russians attempt to swindle the islanders by leaving without paying.
When they are confronted by Karana's father Chief Chowig, a battle breaks out.
Karana's father and many other men in the tribe died in battle against the well-armed Russians, who escaped largely unscathed. ...
عنوانهای چاپ شده در ایران: «جزیره دلفینهای آبیرنگ»؛ «جزیره دلفینهای آبی»؛ نویسنده: اسکات اودل؛ تاریخ نخستین خوانش سال 1974میلادی
عنوان: جزیره دلفینهای آبیرنگ؛ نویسنده: اسکات اودل؛ مترجم منوچهر آتشی؛ تهران، امیرکبیر، کتابهای جیبی، انتشارات فرانکلین، 1350، در 198ص؛ چاپ دوم 1353؛ چاپ سوم 1379؛ چاپ چهارم 1395؛ شابک 9786001216602؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 20م
عنوان: جزیره دلفینهای آبی؛ نویسنده: اسکات ادل؛ ترجمه پروین (فاطمه) علیپور؛ تهران، نشر چشمه، 1378؛ در 172ص؛ شابک 9645571243؛
عنوان: جزیره دلفینهای آبی؛ نویسنده: اسکات اودل؛ مترجم نسیم سلطانزاده؛ تهران، نگاه معاصر، روشنا؛ 1385؛ در 181ص؛ شابک9647763492؛ چاپ دوم 1386؛
شخصیت داستان، دختری به نام «کارانا» است، که برادری به نام «رامو» دارد، کنجکاوی آنها هماره سرانجامش مشکلی به بار میآورد، مردمان قبیله ی او در روستایی به نام «چلسی» زندگی میکنند، و ریشه ی درخت و ماهی گردآوری میکنند، روزی، کشتی «التس» زیر فرمان ناخدای «روسی» به نام «اورلوف»، وارد شد و ناخدا از شهروندان خواست تا به آنها اجازه دهند، در ازای خرید دیگر اجناس، آنها «سمور دریایی» شکار کنند، اما او مردمان جزیره را فریب داد، و آنها را بدون پرداخت پول ترک کرد، هنگامی که آنها با پدر «کارانا» روبرو شدند، نبردی آغاز شد و جان بسیاری از هر دو سوی نبرد از دست رفت؛ در اقیانوس آرام، جزیره ای به شکل ماهی بزرگی وجود دارد، که انگار در دریا دلمشغول آفتاب گرفتن است، در پیرامون این جزیره، هماره «دلفینهای آبی» شنا میکنند، و «سمورهای دریایی» نیز به بازی دلمشغولند، و «فیلهای آبی» و پرندگان نیز، به فراوانی یافت میشوند؛ روزگاری، بومیان هم در آن جزیره زندگی میکردند؛ زمانی که آنها جزیره را به سوی شرق ترک کردند، دختری کم سن و سال در جزیره جا ماند؛ کتاب «جزیره ی دلفین های آبی»، داستان دختری بومی به نام «کارانا» را بازگو میکند، که سالها به تنهایی در جزیره ای زندگی میکرده، او در گذر چندین سال، شاهد گذر فصلها یکی پس از آن دیگری بوده، و او هماره در انتظار کشتی ای را بود، تا او را نیز با خود ببرد، اما «کارانا» در زمان چشم به راه بودن، با ساختن سرپناه و سلاح، و یافتن غذا، و مبارزه با سگهای وحشی، خود را زنده نگاه میدارد؛ رمان «جزیره دلفینهای آبی رنگ»، نه تنها ماجراجویی برای زنده ماندن، بلکه حکایتی درباره ی زیباییهای طبیعت و اکتشافات درونی نیز هست
تاریخ بهنگام رسانی 04/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
A simple and sweet story, about the love a parent and child have for each other.
Little Nutbrown Hare asks Big Guess How Much I Love You, Sam McBratney
A simple and sweet story, about the love a parent and child have for each other.
Little Nutbrown Hare asks Big Nutbrown Hare the title question, Guess how much I love you?, and the book continues as the two use larger and larger measures to quantify how much they love each other in answer to the question.
تاریخ نخستین خوانش روز نوزدهم ماه سپتامبر سال 2011میلادی
عنوان: میدانی چهقدر دوستت دارم؟ نویسنده سام مکبرتنی؛ تصویرگر آنیتا جرام؛ مترجم سپیده خلیلی؛ تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ وانتشارات، نشر زلال، 1387؛ در 32ص، مصور، شابک 9789644227677؛ موضوع دوستی حیوانات از نویسندگان ایرلند - سده 20م
عنوان: ببین چه قدر دوستت دارم در بهـــار؛ نویسنده سم مک برتنی؛ تصویرگر آنیتا جرام؛ مترجم نیره طالبزاده؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی کتاب های پرنده آبی، 1396؛ در 20ص؛ شابک 9786004364904؛
عنوان: ببین چه قدر دوستت دارم در تابستان؛ نویسنده سم مک برتنی؛ تصویرگر آنیتا جرام؛ مترجم نیره طالبزاده؛ تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، کتابهای پرنده آبی، 1396؛ در 20ص، مصور؛ شابک 9786004364911؛
عنوان: ببین چه قدر دوستت دارم در پائیز؛ نویسنده سم مک برتنی؛ تصویرگر آنیتا جرام؛ مترجم نیره طالبزاده؛ تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، کتابهای پرنده آبی، 1396؛ در 20ص، مصور؛ شابک 9786004364928؛
عنوان: ببین چه قدر دوستت دارم در زمستان؛ نویسنده سم مک برتنی؛ تصویرگر آنیتا جرام؛ مترجم نیره طالبزاده؛ تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، کتابهای پرنده آبی، 1396؛ در 20ص، مصور؛ شابک 9786004364935؛
عنوان: اگر گفتی چقدر دوستت دارم؟ نویسنده سم مک برتنی ؛ تصویرگر انیا جرام ؛ مترجم رضی هیرمندی؛ تهران، بافرزندان، 1397؛ در 24ص؛ شابک 9786007243947؛ چاپ دوم 1397؛
عنوان: حدس بزن چه قدر دوستت دارم؛ نویسنده سام بک براتنی؛ برگردان به فارسی اصلان قزللو؛ تصویرگر آنیتا جرام؛ تهران، واژتاب 1397؛ در چهار جلد؛ جلد یک در بهار - جلد دو در تابستان - جلد سه در پاییز - جلد چهار در زمستان
دیگر وقت آن رسیده بود که خرگوش کوچولو بخوابد؛ اما او گوشهای بزرگ مادرش را محکم گرفته بود؛ چون میخواست مطمئن شود که مادرش، خوب به حرفهایش گوش میدهد؛ خرگوش کوچولو گفت: «حدس بزن چقدر دوستت دارم!» مادر گفت: «ولی من که نمیتوانم حدس بزنم»؛ خرگوش کوچولو تا جایی که میتوانست، دستهایش را از هم باز کرد، بعد گفت: «این قدر!» دستهای مادر بلندتر بود؛ او آنها را باز کرد و گفت: «ولی من تو را اینقدر دوست دارم!»؛ سپس خرگوش کوچولو روی پنجههایش ایستاد؛ دستهایش را بلند کرد و گفت: «من تو را تا این بالا دوست دارم» پس از آن نوبت مادرش بود؛ سپس خرگوش کوچولو آنقدر به این کارش ادامه داد تا سرانجام به خواب رفت
تاریخ بهنگام رسانی 28/06/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Meditations is a series of personal writings by Marcus Aurelius, Roman Emperor from AD 161 to 180, recordiΤὰ εἰς ἑαυτόν = Meditations, Marcus Aurelius
Meditations is a series of personal writings by Marcus Aurelius, Roman Emperor from AD 161 to 180, recording his private notes to himself and ideas on Stoic philosophy.
The Meditations is divided into 12 books that chronicle different periods of Aurelius' life. Each book is not in chronological order and it was written for no one but himself. The style of writing that permeates the text is one that is simplified, straightforward, and perhaps reflecting Aurelius' Stoic perspective on the text.Aurelius advocates finding one's place in the universe and sees that everything came from nature, and so everything shall return to it in due time.
Another strong theme is of maintaining focus and to be without distraction all the while maintaining strong ethical principles such as "Being a good man."
تاریخ نخستین خوانش روز نوزدهم ماه سپتامبر سال2006میلادی
عنوان: تاملات؛ نویسنده: مارکوس اورلیوس امپراتور روم؛ مترجم عرفان ثابتی؛ تهران، ققنوس، سال1384؛ در158ص؛ شابک9643116107؛ چاپ دوم سال1387؛ شابک9789643116101؛ چاپ سوم سال1389؛ چاپ چهارم سال1391؛ چاپ پنجم سال1393؛ چاپ هفتم سال1396؛ چاپ هشتم سال1397؛ ویراست دوم تهران، ققنوس، چاپهای دهم و یازدهم سال1398؛ در192ص؛ شابک9786220402916؛ موضوع راه و رسم زندگی از نویسندگان روم باستان - سده02میلادی
عنوان: تاملات؛ نویسنده: مارکوس اورلیوس امپراتور روم؛ مترجمها: مهدی باقی، شیرین مختاریان؛ تهران، نشر نی، سال1384؛ در159ص؛ شابک9643127931؛ چاپ دوم سال1386؛ شابک9789643127930؛
این کتاب با بازنویسی «دونالد راتسون» و با عنوان «چگونه مانند یک امپراتور بیندیشیم» نیز چاپ شده است
مارکوس آئورلیوس آنتونیوس، یا «مارک اورل»، از امپراتوران بزرگ «روم» بوده اند؛ ایشان یکی از «پنج امپراتور خوب»، از دودمان «آنتونی نروایی»، و یک فیلسوف رواقی (براساس آموزه های این فلسفه انسان باید راه رسیدن به خوشبختی را پیدا کند) بودند؛ که در روز بیست و ششم از ماه آوریل سال121میلادی زاده شدند، و در روز هفدم از ماه مارس سال180میلادی به بیماری تیفوس درگذشتند؛ ایشان نقش برجسته ای در آخرین دوره ی جنگهای «رم» علیه «اشکانیان» داشتند، این کتاب را بین سالهای170میلادی تا سال180میلادی، در حالی که «روم» در جنگ بود، بنگاشتند؛ «مارکوس آئورلیوس» فرمانروایی بودند، که فرمانروایی را دوست نداشتند؛ ایشان از کودکی میخواستند فیلسوف شوند، او با خوانش زندگی «سقراط» به وجد میآمد، کتاب «تأملات» اثری شامل دوازده کتاب است؛ که «آئورلیوس» اندیشههای خود را در آنها بیان کرده اند؛ این اثر که شامل متنهای کوتاه و یادداشتهاست؛ در دنیای غرب بسیار مورد توجه است، و بارها به زبانهای اروپایی ترجمه شده است
نقل از متن: (مرا بردار و هر جای این جهان که میخواهی بینداز! هر جا که باشم، خدای قلبم را خوشحال و راضی نگاه میدارد؛ که این نتیجه وقتیست که کردار و رفتار ما، طبیعت حقیقی خود را دنبال کنند…؛ آیا آنچه که بر من میگذرد دلیلی کافی خواهد بود برای اینکه من بیمار و شکسته، تحقیر شده و گرسنه، و در غل و زنجیر باشم؟ آیا -هیچ جا- دلیلی کافی برای اینگونه زیستن داری؟؛
ای هستی! نظم تو نظم درونی من است: هیچ چیز اگر در زمان مناسب توست، نه بر من زود و نه بر من دیر است؛ ای حقیقت هستی! هرچه که فصلهایت بار آرد بر من میوه (رضا) است: که همه چیز از تو میآید و هستی همه چیز در توست و به تو بازمیگردد…؛
این فکر را که «من رنج کشیدهام» را بیرون کن و رنج، خود بیرون خواهد رفت
شرمآور است که عقل، ظاهرمان را شکل میدهد، اما قادر به شکلدادن خود نیست؛ بدیهی است که هیچگاه در زندگی شرایطی بهتر از این برای فراگیری فلسفه نخواهی داشت!؛
زمانی که روز خود را آغاز میکنید، به این فکر کنید که چه موهبت با ارزشیست که زنده اید - که نفس میکشید، تفکر میکنید، لذت میبرید، که عشق میورزید
شادی زندگی شما به کیفیت افکارتان بستگی دارد
به درونت بنگر! در درونت چشمه ی قدرتی وجود دارد که هر وقت بخوانی اش، به تو یاری خواهد کرد
خودت را در رویاهای داشتن چیزهایی که نداری، غرق نکن، اما موهبتهایی که دارا هستی را بشمار، و شکرگزارانه به خاطر داشته باش که چطور رؤیای داشتنشان را در سرت میپروراندی اگر نداشتیشان
هدف زندگی این نیست که با اکثریت همراه شوی، بلکه در نپیوستن به جمع بیخردان است
اصلی که بایستی در آینده به خاطر بسپاری، وقتی که رنجها مجبورت میکنند که احساس تلخی کنی، این است: که افتادن اتفاق تلخ بداقبالی نیست، که تحمل رنجها بدون از دست دادن امید است، که خوش اقبالی است)؛ پایان
تاریخ بهنگام رسانی 28/06/1400هجری خورشیدی؛ 01/02/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The Fall of the House of Usher and Other Stories, Edgar Allan Poe
The Fall of the House of Usher begins with the unnamed narrator arriving at the houseThe Fall of the House of Usher and Other Stories, Edgar Allan Poe
The Fall of the House of Usher begins with the unnamed narrator arriving at the house of his friend, Roderick Usher, having received a letter from him in a distant part of the country complaining of an illness and asking for his help.
As he arrives, the narrator notices a thin crack extending from the roof, down the front of the house and into the adjacent tarn, or lake.
It is revealed that Roderick's sister, Madeline, is also ill and falls into cataleptic, deathlike trances. Roderick and Madeline are the only remaining members of the Usher family.
The narrator is impressed with Roderick's paintings and attempts to cheer him by reading with him and listening to his improvised musical compositions on the guitar.
Roderick sings "The Haunted Palace", then tells the narrator that he believes the house he lives in to be alive, and that this sentience arises from the arrangement of the masonry and vegetation surrounding it. Further, Roderick believes that his fate is connected to the family mansion.
Roderick later informs the narrator that Madeline has died. Fearing that her body will be exhumed for medical study, Roderick insists that she be entombed for two weeks in the family tomb located in the house before being permanently buried.
The narrator helps Roderick put Madeline's body in the tomb, whereupon the narrator realizes that Madeline and Roderick are twins.
The narrator also notes that Madeline's body has rosy cheeks, which sometimes happens after death. Over the next week, both Roderick and the narrator find themselves increasingly agitated.
A storm begins, and Roderick comes to the narrator's bedroom (which is situated directly above the house's vault) in an almost hysterical state.
Throwing the windows open to the storm, Roderick points out that the lake surrounding the house seems to glow in the dark, just as Roderick depicted in his paintings, but there is no lightning or other explainable source for the glow. ...
تاریخ نخستین خوانش روز چهاردهم ماه سپتامبر سال 2019میلادی
عنوان: خزان خاندان آشر؛ عنوان روی جلد: خزان خاندان آشر و چند داستان دیگر؛ نویسنده ادگار آلنپو؛ مترجم لیلا دوستانی؛ تصویرگر نسیم شجاعی؛ تهران: فرهوش، 1397؛ در 185ص؛ شابک9786004954518؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 20م
فهرست: خزان خاندان آشر؛ چاه و پاندول؛ میعاد؛ نقاب مرگ سرخ؛ گربه سیاه؛ سقوط در گرداب مالستروم؛ ادگار آلن پو؛
عنوان: فروپاشی خانمان آشر؛ نویسنده: ادگارآلن پو؛ مترجم فاطمه کاملان؛ تهران: نشر لگا، 1399؛ در 54ص؛ شابک 9786008987840؛
زوال خاندان آشر، نام داستان کوتاهی در سبک وحشت از نویسنده ی «آمریکایی» روانشاد «ادگار آلن پو» است، که نخستین بار در مجله ی «آقایان برتون» در ماه سپتامبر سال 1839میلادی، و در «ایالات متحده آمریکا» به چاپ رسید، پس از آن در سال 1840میلادی و با کمی تغییر در مجموعه داستانهای «گروتسک و آرابسک» منتشر شد؛ در این داستان از شعر «قصر جنزده» که پیشتر در شماره ی ماه آوریل سال 1839میلادی مجله ی «موزهٔ بالتیمور» چاپ شده بود نیز استفاده شده است
راوی داستان «زوال خاندان آشر» فرد بینامی است، که پس از دریافت نامه ای از «رودریک آشر»، دوست دوران کودکیش، که در آن از نگرانی خود درباره ی سلامتیش سخن گفته، و اینکه فکر میکند بیمار است، چون دچار علایمی همچون اضطراب، و حساسیت به نور، صدا، و بو شده است؛ به دیدن او میرود؛ در آنجا درمییابد، که «مادلین»، خواهر دوقلوی «رودریک» نیز، بیمار است؛ و به دلیل ابتلا به جمود عضلانی، در حالتی همچون مرده به سر میبرد؛ «رودریک» فرد هنرمندی است، و راوی که تحت تأثیر نقاشیهای او قرار گرفته، سعی میکند تا با همراهی دوست قدیمیش در خواندن کتاب، و گوش سپاردن به آهنگهایی که «رودریک» خود ساخته، و آنها را برای راوی با گیتار مینوازد، به او روحیه بدهد؛ «رودریک» ترانه ی «قصر جنزده» را میخواند، و سپس به دوستش میگوید، که اطمینان دارد خانه ای که در آن زندگی میکنند نیز، دارای ادراک است، و این درک برخاسته از ترکیب عمارت، با پوشش گیاهی اطراف آن است؛ چند روز بعد «رودریک» به دوستش اطلاع میدهد، که خواهرش مرده، و بر این موضوع پافشاری میکند، که پیش از دفن کامل او، جسدش را به مدت دو هفته درون تابوتی، در آرامگاه خانوادگیشان نگه دارد؛ راوی به «رودریک» یاری میکند، تا جسد را درون تابوت بگذارند، و همان لحظه، گونههای گلگون «مادلین» میبیند، که چنین حالتی گاه در مورد بسیاری از افراد، پس از مرگ روی میدهد؛ آنها تابوت را درون آرامگاه خانوادگی قرار میدهند، و به داخل ساختمان بازمیگردند، اما هر دوی آنها در طول یک هفته ی پس از آن بدون هیچ دلیل روشنی، احساس آشفتگی میکنند؛ در شبی طوفانی، «رودریک» به اتاق دوستش، که در بالای آرامگاه قرار دارد میآید، و پنجره را با وجود طوفانی بودن هوا باز میکند، راوی میبیند، با وجود اینکه هیچ نوری در اطراف نیست، اما دریاچه ای که ساختمان را احاطه کرده، دقیقاً همانند نقاشی ای که «رودریک آشر» از آن کشیده بود، میدرخشد؛ راوی کوشش میکند تا «رودریک» را با خواندن رمان «تریست دیوانه» آرام کند؛ کتاب «تریست دیوانه» روایتگر داستان شوالیه ای به نام «اتلرد» است، که برای فرار از طوفان، به زور وارد خانه ی زاهدی عزلت نشین میشود، و در برابر خود کاخی طلایی را میبیند، که اژدهایی از آن نگهبانی میکند، بر روی دیوار کاخ، سپری درخشان قرار دارد، که روی آن بر اساس افسانه ای، نوشته شده، که هر آنکس که اژدها را بکشد، آن سپر را به دست خواهد آورد؛ «اتلرد» با یک ضربه ی گرز خود، اژدها را میکشد، و اژدها با فریادی دلخراش بر زمین میافتد، سپس برای برداشتن سپر پیش میرود، که آن نیز فرو افتاده و صدایی هولناک از برخوردش با زمین برمیخیزد؛ زمانی که راوی مشغول خواندن چگونگی ورود شوالیه به خانه است، صداهایی همچون ترق و تروق، و شکافتن چیزی از جایی از ساختمان به گوش میرسد؛ وقتی میخواند که اژدها با فریادی دلخراش بر زمین افتاد، صدای جیغی دلخراش، از درون خانه شنیده میشود؛ وقتی به افتادن سپر از روی دیوار میرسد، درون خانه نیز، طنینی فلزی و توخالی شنیده میشود؛ وحشت «رودریک» به اوج خود رسیده است، و سرانجام فریاد میکشد که خواهرش دارد این صداها را تولید میکند، زیرا وقتی او را درون تابوت میگذاشتند، هنوز زنده بوده، و «رودریک» میدانسته که او زنده است؛ ناگهان در اتاق، با شدت باز شده و «مادلین» در آستانه ی در، ظاهر میشود؛ او خود را بر روی برادرش میاندازد، و هر دو چونان جنازه ای بر کف اتاق میافتند، راوی با دیدن این صحنه، از آن خانه فرار میکند، ولی به هنگام دویدن، نوری توجهش را جلب میکند، به عقب بر میگردد، و خانه ی «آشر» را میبیند، که به دو نیم شده، و تکههایش در دریاچه ی اطراف آن در حال فرورفتن است
تاریخ بهنگام رسانی 23/06/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The Legend of Sleepy Hollow and Other Stories, Washington Irving, Geoffrey Crayon (Pseudonym), William L. Hedges
The Legend of Sleepy Hollow is a gothiThe Legend of Sleepy Hollow and Other Stories, Washington Irving, Geoffrey Crayon (Pseudonym), William L. Hedges
The Legend of Sleepy Hollow is a gothic story by American author Washington Irving, contained in his collection of 34 essays and short stories titled The Sketch Book of Geoffrey Crayon, Gent.
Written while Irving was living abroad in Birmingham, England, "The Legend of Sleepy Hollow" was first published in 1819.
Along with Irving's companion piece "Rip Van Winkle", "The Legend of Sleepy Hollow" is among the earliest examples of American fiction with enduring popularity, especially during Halloween because of a character known as the Headless Horseman believed to be a Hessian soldier who was decapitated by a cannonball in battle.
The story is set in 1790 in the countryside around the Dutch settlement of Tarry Town (historical Tarrytown, New York), in a secluded glen known as Sleepy Hollow.
Sleepy Hollow is renowned for its ghosts and the haunting atmosphere that pervades the imaginations of its inhabitants and visitors.
Some residents say this town was bewitched during the early days of the Dutch settlement, while others claim that the mysterious atmosphere was caused by an old Native American chief, the "wizard of his tribe ... before the country was discovered by Master Hendrik Hudson."
Residents of the town are seemingly subjected to various supernatural and mysterious occurrences. They are subjected to trance like visions and frequented by strange sights, music, and voices "in the air."
The inhabitants of Sleepy Hallow are fascinated by the "local tales, haunted spots, and twilight superstitions" on account of the mysterious occurrences and haunting atmosphere.
The most infamous spectre in the Hollow, and the "commander-in-chief of all the powers of the air," is the Headless Horseman.
He is supposedly the ghost of a Hessian trooper whose head had been shot off by a stray cannonball during "some nameless battle" of the Revolution, and who "rides forth to the scene of battle in nightly quest of his head". ...
تاریخ نخستین خوانش
عنوان: ریپ ون وینکل و افسانه دره خفته؛ نویسنده واشینگتن ایروینگ؛ مترجم عباس قاسمزادهاقدم؛ تهران، روزنه، 1378؛ در 102ص؛ شابک9646176836؛ موضوع داستانهای کوتاه از نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 19م
نقل از برگردان جناب «عباس قاسم زاده اقدم»: (پیشگفتار: در سال 1783میلادی پیمان صلحی که رسما به جنگ بین بریتانیای کبیر و ایالات متحده پایان میبخشید امضاء شد، «فیلادلفیا ایونینگ پست» اولین روزنامه رسمی کشور گردید و «واشینگتن ایروینگ» در شهر نیویورک پا به عرصه وجود گذاشت
ایروینگ یازدهمین فرزند خانواده ای بود که علیرغم کثرت اولاد به هیچوجه فقیر به حساب نمیآمد، پدرش که تاجر موفق و اهل اسکاتلند بود اهمیت فراوانی به تعلیم و تربیت فرزندانش قائل میشد، بنابراین طبیعی بود که پدر و مادرش از او انتظار داشته باشند که تا حد امکان به تحصیل ادامه داده و سپس و یا به تجارت خانوادگی وارد شود و یا به تحصیل حقوق بپردازد که هر دو شغل قابل احترام و مورد توجه بودند
چیزی که انتظار نداشتند استعداد و نبوغ او در نویسندگی بود، ظاهرا «ایروینگ» خودش هم چنین انتظاری نداشت، او مثل هر فرزند وفاداری تلاش میکرد که انتظار خانواده و دوستانش را برآورده کند و به همین جهت در سن شانزده سالگی به عنوان شاگرد و کارآموز در یک شرکت حقوقی مشغول به کار شد؛ با وجود اینکه لازم میدانست به تحصیل و کار بپردازد، ولی قلبا علاقه ای به آن نداشت، از نظر وضع جسمانی به حدی که دلش میخواست قوی نبود و تحصیلاتش نیز ناتمام مانده بود، لذا بالاخره برادرانش او را از انجام وظایفش معاف کرده و به مدت دو سال به اروپا فرستادند، در اثر اینکار سلامتیش را بازیافت و در عین حال تحصیلات نیمه کاره اش را هم همزمان با دیدار از اماکن مورد نظر مانند موزه ها و گالریهای هنری ادامه داد؛ در بازگشت، باز هم مثل یک فرزند و عضو وفادار خانواده، در امتحان وکالت شرکت کرد و قبول شد؛ حال او یک وکیل بود اما اهمیت زیادی برای آن قائل نبود
آنچه که برای او اهمیت داشت وقت گذرانی با دوستان جوانش در اطراف شهر، و نوشتن قطعات کوچک و بی اهمیتی از قبیل نقد تئاتر، طرحهایی از جامعه نیویورک در آن زمان، و تصاویر طنزآلود بدبینانه ای از تجاّر و سیاستمداران بود که تا آن زمان به رشته تحریر درآورده بود، بسیاری از این نوشته ها در روزنامه ای بنام «سلماگوندی» به چاپ رسیده بود، اگرچه این موضوع بیش از یکسال، از سال 1807میلادی تا سال 1808میلادی طول نکشید، ولی به دلیل مشهور بودن روزنامه لذت زیادی را نصیب وی کرد؛
اما اینکه زندگی نبود؛ زندگی او آن وقت شروع شد که ایروینگ جوان بالاخره عاشق شد؛ او میخواست با «ماتیلدا هافمن» که دختر یکی از قضات برجسته نیویورک بود ازدواج کند و نویسنده قطعات کوچک، اگر مشهور هم باشد، نمیتواند امید سرپرستی خانواده ای را در سر بپروراند و مراقبت شایسته و مناسبی از آن به عمل آورد
تصمیم مشکلی بود، اما او میدانست اگر بخواهد همسری مثل «ماتیلدا» داشته باشد، باید از جاه طلبیهای ادبی خود چشم بپوشد، بنابراین وقتی که پیشنهاد پدر نامزدش را برای پیوستن به شرکت حقوقی وی با اکراه پذیرفت، حال و احوال خوشی نداشت
و اگر به خاطر بیماری «ماتیلدا» در سال 1809میلادی نبود که پس از سه ماه به مرگ او منجر شد، بعید نبود که اطلاعات بسیار کمی درباره نویسنده ای به نام «واشینگتن ایروینگ» داشته باشیم
این حادثه چنان تاثیر ویرانگری در روح «ایروینگ» داشت که تا سالهای زیادی به کسی علاقمند نشد، هرگز ازدواج نکرد، و بالاخره در تنهایی بدرود حیات گفت
معذلک، مرگ «ماتیلدا» به تعهدات وی برای کار با «قاضی هافمن» پایان بخشید، و اگرچه حقوق را به کلی رها نکرد، اما بخش اعظم انرژی خود را متوجه نویسندگی نمود و باز هم با موفقیتهای کوچکی که بدست میآورد، خود را در جامعه امریکا کاملاً غریب و ناشناخته میدید
اما این کافی نبود و نمیتوانست تسلای خاطر رنجدیده او را فراهم آورد، بالاخره پس از جنگ 1812میلادی به اروپا رفت، در آنجا به مسافرتهای طولانی، نگارش و مشاهده پرداخت و به دیدار «سر والتر اسکات»، نویسنده کتاب «آیوانهو» شتافت، وی او را به ادامه کار ادبی تشویق کرد، او هم در مقابل، مجموعه ای بنام «کتاب طرحها» نوشت؛ «ایروینگ» در این مجموعه داستانها، تصاویر کلامی، توصیف سفرهایش، افرادی که موفق به دیدارشان شد و آداب و رسومی را که دلپذیر مییافت با شیوه ای چنان روشن و زنده به رشته تحریر درآورد که موجب شهرت و ستایش واقعی اش شد، البته در اروپا
در امریکا داستان از قرار دیگری بود، درست مثل سایر نویسندگان تازه کار آمریکایی، قسمتهایی از «کتاب طرحها» در نیویورک به چاپ رسید اما شهرت چندانی بدست نیاورد
ایروینگ در مجموع دوازده سال در اروپا بود، و چهارسال آن را فقط در اسپانیا گذراند، مینوشت و به مشاهده فرهنگی کهن با دیدی جدید و نه چندان جدّی میپرداخت در میان کتابهایی که در اسپانیا به چاپ رساند، شرح حال «کریستف کلمب» بنام «تالاربرِیس بریج» و «الحمراء» را میتوان دید
در این میان آنچه که علاقه او را جلب میکرد و اخگرهای تخیل و تصورش را شعله ور میساخت، همان چیزی است که پس از دویست سال او را همچنان در اوج شهرت نگهداشته است: افسانه های عامیانه، داستانهای عجیب و غریب، از آلمان، اسپانیا، فرانسه و بریتانیای کبیر که با تمام وجودش شنیده و به خاطر سپرد و سالها بعد با سبک زنده و بذله آمیزی بازگو کرد که تازگی خود را بازیافتند
منتقدین ادبی آثار او را نمونه هایی از طنز درباره زندگی اروپایی و امریکایی میدانند و به پر معنی و پر مغز بودن طرحها و افسانه هایش اشاره دارند، اما این مسائل برای خواننده ای که میخواهد داستان خوبی بخواند اهمیت چندانی ندارد، چیزی که مهم است اینکه «ایروینگ» از کارش لذت میبرد، از دفاتر شلوغ حقوقی که قسمت اعظم زندگیش را در درون آنها سپری کرده بود و از فشارهای زندگی خانوادگی رها شده و بالاخره آزاد بود تا کاری را انجام دهد که همیشه آرزویش را داشت و... و این در آثار او نمایان است.)؛ پایان نقل
افسانهٔ سوار بیسر داستانی کوتاه اثر واشینگتن ایروینگ است که به سال 1820میلادی در ژانر وحشت به چاپ رسید، داستان دربارهٔ سواری بیسر است که هر شب به جستجوی سر خود میپردازد
تاریخ بهنگام رسانی 19/06/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
The principal setting of The Man in the High Castle is the city of San Francisco, in the Pacific States of AThe Man in the High Castle, Philip K. Dick
The principal setting of The Man in the High Castle is the city of San Francisco, in the Pacific States of America, where Japanese judicial racism has enslaved Black people and reduced the Chinese residents into second-class citizens; secondary settings of the story are in the buffer zone of the Rocky Mountain States.
In 1962, fifteen years after Imperial Japan and Nazi Germany won World War II, in the Pacific States of America, the businessman Robert Childan owns an antiques shop that specializes in Americana for a Japanese clientele who fetishize cultural artifacts of the former USA.
One day, Childan receives a request from Nobusuke Tagomi, a high-rank trade official, who seeks a gift to impress a Swedish industrialist named Baynes.
In fact, Childan can readily fulfil Tagomi's request, because the shop is well-stocked with counterfeit antiques made by the metal works Wyndam-Matson Corporation.
تاریخ نخستین خوانش
عنوان: ساکن برج بلند؛ نویسنده: فیلیپ کی دیک؛ مترجم سمیه گنجی؛ تهران، روزنه، 1391؛ در 414ص؛ شابک 97889643344504، موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 20م
داستان «ساکن برج بلند» رمانی پادآرمان شهری، در ژانر تاریخ جایگزین است، که توسط رماننویس «آمریکایی»، «فیلیپ کی دیک» نگاشته شده، در این داستان جنگ جهانی دوم در سال 1947میلادی پایان مییابد و «دولتهای محور» یعنی «امپراتوری ژاپن» و «آلمان نازی»، در جنگ پیروز شده اند، و هر کدام حاکم بخشهایی از کشور پیشین «ایالات متحده آمریکا» هستند؛ ماجرای این رمان، پانزده سال پس از پایان جنگ، یعنی در سال1962میلادی روی میدهد؛ برده داری دوباره قانونی اعلام شده، و شماری اندک از «یهودی»هایی که توانسته اند زنده بمانند، خود را با نامها و هویتهای ساختگی پنهان کرده اند، کتاب «ئی چینگ» در «سان فرانسیسکو» بسیار همه گیر شده، و رویدادهای ناباورانه، دیگر شگفت انگیز به دیده نمینشینند؛ همه ی این رویدادها، برای این است که نزدیک به بیست سال پیش، «ایالات متحده» در جنگ شکست خورده است، و اکنون کشور را نیروهای «آلمان نازی و ژاپن» اشغال کرده اند؛ کتاب «ساکن برج بلند» در سال 1963میلادی برنده ی جایزه ی «هوگو» برای بهترین داستان شد
تاریخ بهنگام رسانی 18/06/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more
Snow Crash is a science fiction novel by American writer Neal Stephenson, published in 1992.
Like many of Stephenson's noveSnow Crash, Neal Stephenson
Snow Crash is a science fiction novel by American writer Neal Stephenson, published in 1992.
Like many of Stephenson's novels, it covers history, linguistics, anthropology, archaeology, religion, computer science, politics, cryptography, memetics and philosophy.
Hiro Protagonist is a hacker and pizza delivery driver for the Mafia.
He meets Y.T. (short for Yours Truly), a young skateboard Kourier (courier) who refers to herself in the third person, during a failed attempt to make a delivery on time.
Y.T. completes the delivery on his behalf and they strike up a partnership, gathering intel and selling it to the CIC, the for-profit organization that evolved from the CIA's merger with the Library of Congress.
Within the Metaverse, Hiro is offered a datafile named Snow Crash by a man named Raven who hints that it is a form of narcotic.
Hiro's friend and fellow hacker Da5id views a bitmap image contained in the file which causes his computer to crash and Da5id to suffer brain damage in the real world.
Hiro meets his ex-girlfriend Juanita Marquez, who gives him a database containing a large amount of research compiled by her associate, Lagos.
his research posits connections between the virus, ancient Sumerian culture, and the legend of the Tower of Babel. Juanita advises him to be careful and disappears. ...
تاریخ نخستین خوانش
عنوان: برفک؛ نویسنده: نیل استیونسون (استیونسن)؛ مترجم: پیمان اسماعیلیان؛ تهران؛ نشر باژ؛ 1399؛ در 534ص؛ شابک 9786222192570؛ موضوع داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 20م
رمان «برفک» در «سبک سایبرپانک (نوعی بازی)» است که ایده های خوشایندی درباره ی چگونگی کارکرد زبان، مغز انسان، و همانندی آن با زبانهای برنامه نویسی و دنیای کامپیوتر دارد؛ رمان سایبرپانک «برفک» داستانی از آمریکای سده ی بیست و یکم میلادی و هکری نوجوان که تئوری جهانی زبانی (زبان) چامسکی را واکاوی میکند، و آن را به تار و پود دنیای دیوانه و مجازیاش راه میدهد، تئوریای که یکی از رکنهای اصلی آن این است که ذهن انسان ساختاری فیزیکی و ذاتی برای تشخیص و یادگیری زبان دارد
تاریخ بهنگام رسانی 16/06/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی...more