نگاهی به تاریخ جهان - جلد یک

by Jawaharlal Nehru, محمود تفضلی (مترجم)

نگاهی به تاریخ جهان - جلد یک؛ نویسنده: جواهر لعل نهرو؛ مترجم: محمود تفضلی؛ تهران، امیرکبیر، چاپ نخست ۱۳۳۸؛ در 662 ص؛ چاپ دوم فروردین 1343؛ چاپ سوم 1346؛ چاپ ششم 1355؛ چاپ هفتم 1361؛ چاپ هشتم 1366؛ چاپ یازدهم 1382، چاپ دوازدهم 1383، چاپ سیزدهم 1386؛ چاپ چهاردهم 1387، چاپ پانزدهم 1388؛ چاپ بیستم 1394 در 1904 ص؛ شابک جلد یک: 9789640003619؛ موضوع: تاریخ تمدن - نگاهی به تاریخ جهان جلد یک - سده 20 م

662 pages, Hardcover

Published April 1, 1959

About the author

First prime minister of independent India (1947 – 64), Nehru was educated at home and in Britain and became a lawyer in 1912. More interested in politics than law, he was impressed by Mohandas K. Gandhi's approach to Indian independence. His close association with the Indian National Congress began in 1919; in 1929 he became its president, presiding over the historic Lahore session that proclaimed complete independence (rather than dominion status) as India's political goal. He was imprisoned nine times between 1921 and 1945 for his political activity. When India was granted limited self-government in 1935, the Congress Party under Nehru refused to form coalition governments with the Muslim League in some provinces; the hardening of relations between Hindus and Muslims that followed ultimately led to the partition of India and the creation of Pakistan. Shortly before Gandhi's assassination in 1948, Nehru became the first prime minister of independent India. He attempted a foreign policy of nonalignment during the Cold War, drawing harsh criticism if he appeared to favour either camp. During his tenure, India clashed with Pakistan over the Kashmir region and with China over the Brahmaputra River valley. He wrested Goa from the Portuguese. Domestically, he promoted democracy, socialism, secularism, and unity, adapting modern values to Indian conditions. His daughter, Indira Gandhi, became prime minister two years after his death.

Reviews

[زهرا نجاری · Rating 4 out of 5]

مطالعه ی کتابهای تاریخی معمولا سخت و طاقت فرساست. اما این کتاب اینطوری نبود.
جواهر لعل نهرو در سالهای زندانی بودنش تاریخ جهان رو در طی نامه هایی برای دخترش توضیح داده و اون حس پدرانه و صمیمانه در این کتاب پیداست و من ازش لذت بردم.

طبیعتا مطالب نوشته شده تا اندازه ای برداشت خود جواهر از چیزهاییه که خونده و این رو به خصوص در نظریاتش درباره ی مذهب و مخصوصا اسلام میشه دید. اما با این وجود بازم خوندن این کتاب برای من جذاب بود. در نهایت هر کتابی از دریچه ی نگاه نویسنده به موضوع نگاه میکنه و این ناگزیره.

[Tanaz · Rating 1 out of 5]

تحریف و تحریف و تحریف
جلد دوم و سوم رو فهرست وار نگاه کردم نخوندم و فعلاً نمیخونم چون درباره اون بخش های تاریخ که تاریخ اروپا و آمریکا و چین هست مطالعه ی زیادی نداشتم اما مواردی که توی جلد یک گفته بود رو خب مطالعه قبلاً داشتم و متوجه کلی تحریف شدم میترسم برم دو جلد بعدی رو بخونم کلاً تاریخ دنیا رو برعکس جا بندازه واسم

پیشنهاد نمیکنم اصلاً

[Narjes Seghatoleslam · Rating 5 out of 5]

افراد بزرگ و دانشمندان همیشه ما را به خواندن کتاب های تاریخی تشویق می کردند ولی من چندان علاقه ایی به خواندن تاریخ نداشتم بدلیل خواندن کتابهای تاریخی در دروان مدرسه. این کتاب بحدی برایم جذاب و شیرین بود و بسیار از آن آموخته ام و متوجه اهمیت خواندن تاریخ شدم.
خیلی از سیاست های بکار رفته در طول تاریخ توسط افراد مختلف در جاهای مختلغ تکرار می شود.
در طول تاریخ یکی از مواردی که به وسیله آن مردم را مورد استعمار و بهره کشی قرار می دادند دین و جهالت بود.
قسمت هایی از کتاب:
“هر چه انسان بیشتر به تفکر بپردازد وضع موجود را بیشتر مورد سنجش قرار می دهد و بیشتر انتقاد می کند و همین امر اغلب نظم موجود را به خطر می اندازد و تهدید می کند. جهل و نادانی از تغییرات می ترسد. جهل از چیز ناشناس و نادانسته می ترسد و می خواهد به راه عادی خود و آنچه دارد بچسبد و آن را حفظ کند هر چند هم که بسیار زشت و نامناسب باشد. جهل با کوری و نابینایی خود دائما دچار لغزش و اشتباه می شود اما با مطالعه درست و صحیح مقداری معلومات بدست می آید و تا اندازه ای چشم ها باز می گردد”.
"تمدن ها هم مانند امپراطوری ها سقوط می کنند و زوال می یابند و این زوال و سقوط بیش از آنکه به خاطر قدرت دشمنان خارجی باشد با ضعف و انحطاط داخلی خودشان مربوط است".
" هر تمدنی برای خود یک دوران اوج و عظمت دارد که در آن کوشش های عظیم و تلاش های بزرگ آفریننده صورت می گیرد و تمدن در حال رشد و توسعه سیر می کند و بعد دوران ضعف و سستی و انحطاط فرا می رسد." صفحه 361 و 362 از کتاب نگاهی به تاریخ جهان 1 جواهر لعل نهرو

“یک میل قابل تذکر دیگر که در هند به چشم می خورد این است که مردم کشور ما همیشه به پشت سر می نگرند و نه به پیش، بیشتر به موقعیت عظیمی که یک وقت هند داشته است متوجهند تا به موقعیت بلندی که امیدواریم در آینده احراز کنیم. بدین جهت است که مردم وطن ما اغلب در افسوس گذشته هستند و بجای آنکه حرکت کنند و به جلو بروند به هرکس که درباره احیای گذشته به ایشان فرمان دهد اطاعت می کنند. در واقع امپراطوریها و حکومت های جابر و ظالم آنقدر که به پستی و دون همتی مردمی که برایشان حکومت می کنند تکیه دارند به قدرت خودشان متکی نیستند.”
“چه بسیار که مذهب آلت دست سیاست ها شده و برای خدمت به امپریالیسم و استعمار به کار رفته است. سیاست رم قدیم این بود که خرافات را در میان مردم رواج دهد تا از آنها بهره مند شود یا به عبارت بهتر مردم را مورد بهره کشی و استعمار قرار دهد زیرا وقتی که مردم نادان و خرافاتی هستند خیلی آسانتر می توان بر آنها مسلط شد. اشراف رومی به فلسفه می پرداختند و خود را با آن سرگرم می ساختند. اما چیزی که برای خودشان خوب می دانستند برای توده های مردم خوب نمی شمردند. آنها اجازه نمی دادند و صلاح نمی دانستند که توده های مردم هم به مسائل فکری و فلسفی بپردازند.”
“ماکیاولی (سیاستمدار قرن 15 و16): مذهب برای یک دولت بسیار ضروری است اما نه برای آنکه مردم را متقی و پرهیزکار بارآورد بلکه برای این که تسلط برایشان را آسان سازد. حتی ممکن است وظیفه یک حکمران باشد که به رواج مذهبی که خودش به آن عقیده ندارد و آن را نادرست می شمارد کمک کند!”
“در مذاهب مختلف آنقدر چیزهای شبیه به هم فراوان هست و در تعلیمات آنها بقدری چیزهای مشابه وجود دارد که انسان به تعجب می افتد و از خود می پرسد که با وجود اینهمه شباهت ها و قدر مشترک ها چرا مردم آنقدر ابله هستند که بخاطر جزییات و چیزهای بی اهمیت با یکدیگر نزاع می پردازند. اما معمولا تعلیمات اولیه مذاهب تغییر یافته و چیزهای دیگری به آنها اضافه شده است که شکل آنها را بکلی عوض کرده است بطوری که دیگر شناختن صورت اصل آنها هم دشوار است. بجای معلمان و راهنمایان اولیه، مردمان تنگ نظر و متعصب کوچک فکری نشسته اند که نسبت به عقاید دیگران هیچگونه تحمل و بردباری ندارند.”

[Sadaf · Rating 2 out of 5]

من فقط تا اواسط جلد اول پیش رفتم چون احساس کردم کتاب‌هایی با اولویت خیلی بیشتر برای خوندن دارم.
کتابیه که نه خیلی جذابه و نه خیلی حوصله‌سربر، اما زمان خوندنش به نظر من دوره نوجوانیه.