در این کتاب، مولف کوشیده است در خلال شرح زندگی «حسن پیرنیا مشیرالدوله» یکی از دولتمردان عصر مشروطیت در حقیقت پنجاه سال تلاش ملت ایران برای دریافت آزادی و مشروطیت را بازگو نماید… «این شرح احوال بهانهای بود برای بررسی سی چهل سال از تاریخ معاصر ایران… اما حسن پیرنیا، مشیرالدوله بعدی و برادرش حسین موتمن الملک، بچههایی هستند که با پدر اختلاف سلیقه دارند، قائل به آزادی هستند، زبان خارجه میدانند، دنیا را دیدهاند، با قانون سر و کار دارند… و بالاخره تا آن جا پیش میروند که لفظ کنتی توسیون را در مورد قانون اساسی به کار میبرند و فرمان مشروطه را برای متحصنین و درحضور جمع به صدای بلند میخوانند و در واقع فرمان مشروطه از دهان بچههای صدر اعظم استبداد [نصرالله خان مشیرالدوله] خارج میشود و در جامعه پراکنده میشود» … این کتاب با تصاویر رجال سیاسی دوره مشروطه همراه است
محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ خورشیدی در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و در عین حال از محضر پدر خود مرحوم حاج آخوند پاریزی هم بهره میبرد
پس از پایان تحصیلات ابتدایی و دو سال ترک تحصیل اجباری، در سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت
در ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و برای انجام تعهد دبیری به کرمان بازگشت. در همین ایام با همسرش، حبیبه حایری ازدواج کرد و تا سال ۱۳۳۷ خورشیدی که در آزمون دکتری تاریخ پذیرفته شد، در کرمان ماند
باستانی پاریزی دورهٔ دکترای تاریخ را هم در دانشگاه تهران گذراند و با ارائهٔ پایاننامهای دربارهٔ ابن اثیر دانشنامهٔ دکترای خود را دریافت کرد
وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تماموقت آن دانشگاه بوده و رابطهٔ تنگاتنگی با این دانشگاه داشتهاست
وی یک پسر به نام حمید و یک دختر به نام حمیده دارد. تابستانها را نزد دخترش در تورنتو و زمستانها را نزد پسرش در تهران سپری میکرد
باستانی پاریزی صبح روز سه شنبه پنجم فروردین ۱۳۹۳ پس از یک ماه بیماری کبد در بیمارستان مهر تهران دیده از جهان فرو بست و طبق وصیت خود در قطعه ۲۵۰ بهشت زهرا در کنار همسرش به خاک سپرده شد
محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان زاده شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و در عین حال از محضر پدر خود حاج آخوند پاریزی هم بهره میبرد.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی و دو سال ترک تحصیل اجباری، در سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
باستانی پاریزی به گواه خاطراتش از نخستین ساکنان کوی دانشگاه تهران (واقع در امیرآباد شمالی) است. شعری نیز در اینباره دارد که یک بیت آن این است:
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم ساکن سادهدل کوی امیر آبادم در ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و برای انجام تعهد دبیری به کرمان بازگشت. در همین ایام با همسرش، حبیبه حایری ازدواج کرد و تا سال ۱۳۳۷ خورشیدی که در آزمون دکتری تاریخ پذیرفته شد، در کرمان ماند.
باستانی پاریزی دورهٔ دکترای تاریخ را هم در دانشگاه تهران گذراند و با ارائهٔ پایاننامهای دربارهٔ ابن اثیر دانشنامهٔ دکترای خود را دریافت کرد.
وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تماموقت آن دانشگاه بوده و رابطهٔ تنگاتنگی با این دانشگاه داشتهاست.
وی یک پسر به نام حمید و یک دختر به نام حمیده دارد. تابستانها را نزد دخترش در تورنتو و زمستانها را نزد پسرش در تهران سپری میکرد.
باستانی پاریزی صبح روز سه شنبه پنجم فروردین ۱۳۹۳ پس از یک ماه بیماری کبد در بیمارستان مهر تهران دیده از جهان فروبست و طبق وصیت خود در قطعه ۲۵۰ بهشت زهرا در کنار همسرش به خاک سپرده شد.
هر بار به خود میگویم دیگر ایران معاصر را شناختهام کتابی نو مییابم و میخوانم و میفهمم هیچ ندانستهام. قلم روان باستانی پاریزی ماجرای زندگی مشیرالدوله پیرنیا را میگوید و در نهان آن چه بر ایران و ایرانی رفته است. از کتابهایی که نه فقط دوستداران تاریخ و زندگینامه، بلکه دوستداران ادبیات هم خوش خواهند داشت. زنده باد نام باستانی پاریزی و پیرنیاها و چون آنان.
نثر شیرین و اطلاعات فراوان دکتر پاریزی در تاریخ و سایر رشتهها، خواندن کتابهایش را دلنشین میکند. من هر کتابی که از ایشان خواندم حظ وافر بردم. کتاب تلاش آزادی، سرگذشت مشیرالدوله یکی از کتابهای خواندنی پاریزی است. هر کتابی که از ایشان دیدید حتما بخوانید.
مشیرالدوله یکی از چندین سیاستمدار معدودی است که در دو واقعه بزرگ، یعنی مشروطه و انتقال سلطنت از دستاندرکاران و واردان به امور و در واقع جز ارکان و اوتاد بوده است. توقف چندین ساله مشیرالدوله در خارج او را به کلی مغایر با تربیت اشراف و اطرافیان دستگاه سلطنت بار آورده بود. او با تحصیلات عالی که در حقوق کرده بود، به خوبی متوجه اهمیت قانون و اثر اصول در اجتماعات و ترقی ملل شده بود به همین علت روزی که پا به ایران گذاشت متوجه شد که باید مرکز و کانونی برای تعلیم اصول و مبانی حقوق بشری فراهم آید و مکتبی باز شود که مردم ایران را به قانوندانی، حق و حقگذاری وادار کند تاسیس مدرسه سیاسی اثر فکری میرزا حسن خان مشیرالملک است. مدرسه سیاسی در حقیقت پایه و مرکز اساس مدرسه حقوق و بالاخره دانشکده حقوق امروزی است. اثر معجزه آسای این مدرسه در همان ایام، یعنی پس از شش هفت سال، در ایران برای تنظیم جهتیابی انقلاب مشروطیت و اداره و بهرهبرداری از آن به زودی نمودار شد.