Goodreads helps you keep track of books you want to read.
Start by marking “Rumi's Divan-I Shams Tabrizi” as Want to Read:
Rumi's Divan-I Shams Tabrizi
by
This edition of a new interpretation of Rumi's classic odes is a 5"x 8" hardbound and includes a ribbon marker and head and tail bands.
...more
Hardcover, 152 pages
Published
December 31st 1997
by Element Books
(first published 1273)
Friend Reviews
To see what your friends thought of this book,
please sign up.
Reader Q&A
To ask other readers questions about
Rumi's Divan-I Shams Tabrizi,
please sign up.
Recent Questions
This book is not yet featured on Listopia.
Add this book to your favorite list »
Community Reviews
Showing 1-30

Start your review of Rumi's Divan-I Shams Tabrizi

دیوان كلیات شمس تبریزی، مطابق نسخه فروزانفر با مقدمه جلال الدین همایی = Dīvān-e Šams-e Tabrīzī = The Works of Šams Tabrīzī, Rumi
Dīvān-e Kabīr or Dīvān-e Šams-e Tabrīzī (The Works of Šams Tabrīzī) or Dīvān-e Šams is one of Mawlānā Jalāl-ad-Dīn Muhammad Balkhī's masterpieces.
A collection of lyric poems that contains more than 40,000 verses, it is written in the New Persian language and is considered one of the greatest works of Persian literature.
تاریخ نخستین خوانش: در ماه مارس سال 1990میلادی
دیو ...more
Dīvān-e Kabīr or Dīvān-e Šams-e Tabrīzī (The Works of Šams Tabrīzī) or Dīvān-e Šams is one of Mawlānā Jalāl-ad-Dīn Muhammad Balkhī's masterpieces.
A collection of lyric poems that contains more than 40,000 verses, it is written in the New Persian language and is considered one of the greatest works of Persian literature.
تاریخ نخستین خوانش: در ماه مارس سال 1990میلادی
دیو ...more

من مست و تو ديوانه مارا كه برد خانه
صد بار ترا گفتم كم خور دو سه پيمانه
در شهر يكي كس را هشيار نمي بينم
هر يك بتر از ديگر شوريده و ديوانه
جانا به خرابات ا تا لذت جان بيني
جان را چه خوشي باشد بي صحبت جانانه؟
هر گوشه يكي مستي دستي زده بر دستي
وان ساقي هر هستي با ساغر شاهانه
تو وقف خراباتي دخلت مي و خرجت مي
زين وقت به هشياران مسپار يكي دانه
اي لولي بربط زن تو مست تري يا من
اي پيش چو تو مستي افسون من افسانه
از خانه برون رفتم مستيم به پيش امد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و كاشانه
چون كشتي بي لنگر كژ مي شد و مژ مي شد
وز ...more
صد بار ترا گفتم كم خور دو سه پيمانه
در شهر يكي كس را هشيار نمي بينم
هر يك بتر از ديگر شوريده و ديوانه
جانا به خرابات ا تا لذت جان بيني
جان را چه خوشي باشد بي صحبت جانانه؟
هر گوشه يكي مستي دستي زده بر دستي
وان ساقي هر هستي با ساغر شاهانه
تو وقف خراباتي دخلت مي و خرجت مي
زين وقت به هشياران مسپار يكي دانه
اي لولي بربط زن تو مست تري يا من
اي پيش چو تو مستي افسون من افسانه
از خانه برون رفتم مستيم به پيش امد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و كاشانه
چون كشتي بي لنگر كژ مي شد و مژ مي شد
وز ...more

Diwan-i Shams-i Tabrīzī = The Works of Shams of Tabriz, Rumi
One of the the greatest works of Persian Literature, a Collection of Lyric Poems that contains more than 40,000 verses, My Belief is it's a literary Masterpiece. Shams-i-Tabrīzī or Shams al-Din Mohammad (1185–1248) was a Persian Muslim, who is credited as the spiritual instructor of Mewlānā Jalāl ad-Dīn Muhammad Balkhi, also known as Rumi and is referenced with great reverence in Rumi's poetic collection, in particular Diwan-i Shams-i T ...more
One of the the greatest works of Persian Literature, a Collection of Lyric Poems that contains more than 40,000 verses, My Belief is it's a literary Masterpiece. Shams-i-Tabrīzī or Shams al-Din Mohammad (1185–1248) was a Persian Muslim, who is credited as the spiritual instructor of Mewlānā Jalāl ad-Dīn Muhammad Balkhi, also known as Rumi and is referenced with great reverence in Rumi's poetic collection, in particular Diwan-i Shams-i T ...more

May 28, 2022
peiman-mir5 rezakhani
rated it
liked it
·
review of another edition
Shelves:
شعر-و-شاعری
دوستانِ گرانقدر، در این ریویو تصمیم گرفتم تا با سبکی که اشعارِ شاعران ایرانی را همیشه گلچین میکنم، دیوانِ شمس را نیز برایِ دوستدارانِ «مولانا» گلچین کنم.. در زیر به انتخاب ابیاتی از میانِ غزلیات، رباعیات و ترجیعاتِ این دیوان را برایِ شما ادب دوستانِ گرامی مینویسم
------------------------------------
من از کجا، پند از کجا؟ باده بگردان ساقیا
آن جامِ جان افزای را بر ریز بر جان، ساقیا
برخیز ای ساقی بیا، اِی دشمن شرم و حیا
تا بختِ ما خندان شود، پیش آی خندان ساقیا
**********************
ای که به هنگامِ ...more
------------------------------------
من از کجا، پند از کجا؟ باده بگردان ساقیا
آن جامِ جان افزای را بر ریز بر جان، ساقیا
برخیز ای ساقی بیا، اِی دشمن شرم و حیا
تا بختِ ما خندان شود، پیش آی خندان ساقیا
**********************
ای که به هنگامِ ...more

عشق و امید .. دنیایی که مولوی دریچه هاش رو بروی ما باز میکنه فضای سرشار از دوستی و صلح و حقیقته .. خیلی عجیبه اگر کسی مولانا رو بخونه چه مثنوی چه دیوان شمس و چه فیه ما فیه ..و بعد شاعر نشه ..در دیوان شمس با یه مولانای شاعر عاشق روبرو میشیم .. صحبت تماما از عشقه ..هزار عقل و دل و جان گر بهم تو ببندی چو عشق با تو نباشد به روزنش نرساند .. یا جای دیگری در توصیف شمس بگمانم اینطور گفته .. لی حبیب حبه حشو حشا .. لو یشا یمشی علی قلبی مشی ..و بعد ادامه میده که .. پارسی گوو گرچه تازی خوشتر است ..عشق را خو
...more

دیوان شمس تبریزی یا دیوان کبیر، دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی شامل غزلها، رباعیها و ترجیعهای اوست. دیوان شمس تبریزی در عُرف خاندان مولانا و سلسلهٔ مولویه در روزگاران پس از مولانا با عنوان دیوان کبیر شناخته میشدهاست. گویا آنچه در تداول مولویان جریان داشتهاست همان دیوان یا غزلیات بودهاست و بعدها عنوان دیوان کبیر را بر آن اطلاق کردهاند. همچنین عنوان دیوان شمس تبریزی یا کلیات شمس تبریزی نیز از عنوانهایی است که در دورههای بعد بدان داده شدهاست، به اعتبار این که بخش اعظم این غزلها را مو
...more

پیش از سال ١٣٨٨ هرکس می خواست دیوان شمس را بخواند واقعا برایش دشوار بود. دیوان کبیر یعنی یک دیوان واقعا حجیم و سنگین با یک عالمه شعر خوب و بد و عالی و ضعیف که از شاعران مختلفی از جمله مولانا، در کنار هم قرار گرفته اند. یعنی شعرهای بسیاری در این دیوان حجیم اصلا برای مولوی نبودند. این سه دلیل (حجم بسیار + شعرهای بد بسیار و تکراری در کنار شعرهای خوب و همینطور ابیات بد بسیار و تکراری در کنار ابیات خوب + عدم انتساب خیلی از غزل ها به مولوی) باعث می شدند. خیلی ها یا کلا منصرف شوند و به خواندن مثنوی قنا
...more

دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن
باده خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای
بوی شراب می زند خربزه در دهان نکن
این دل پاره پاره را دیدن اوست چاره ام
اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان نکن
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم ببویدم دم مزن و نهان نکن
خشم کسی کند که او جان و جهان ما بود
خشم مکن تو خویش را مسخره جهان نکن
باده عام از برون باده عارف از درون
بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان نکن
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن
باد ...more
چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن
باده خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای
بوی شراب می زند خربزه در دهان نکن
این دل پاره پاره را دیدن اوست چاره ام
اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان نکن
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم ببویدم دم مزن و نهان نکن
خشم کسی کند که او جان و جهان ما بود
خشم مکن تو خویش را مسخره جهان نکن
باده عام از برون باده عارف از درون
بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان نکن
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن
باد ...more

Sep 02, 2007
Soheil Ghassemi
rated it
it was amazing
·
review of another edition
Recommends it for:
All
موسیقی یی که در دیوان ِ شمس هست.... هیچ جا ندیده ام
یادم است زمانی یکی از شو های فریدون فرخ زاد بود بعد از انقلاب. و در آن گفت از مولوی. آن موقع من نمی دانستم و فکر می کردم اشتباه می کند. و چه قوی.
«تا اینجا را سالها پیش نوشته بودم.»
امروز بیست و یکم آذرماه نود و هفت، این کتاب را در دست دارم. مقدمههای جامع و شیوا و مفیدی در آن نگاشته شده. شکل کتاب و شرحهای زیر آن، نسبت به کتاب پیشین دکتر شفیعی کدکنی (گزیده غزلیات شمس) هم اندکی مشروحتر است و هم مرتبتر. اما باز این کتاب در چند موردی که بهتازگی ...more
یادم است زمانی یکی از شو های فریدون فرخ زاد بود بعد از انقلاب. و در آن گفت از مولوی. آن موقع من نمی دانستم و فکر می کردم اشتباه می کند. و چه قوی.
«تا اینجا را سالها پیش نوشته بودم.»
امروز بیست و یکم آذرماه نود و هفت، این کتاب را در دست دارم. مقدمههای جامع و شیوا و مفیدی در آن نگاشته شده. شکل کتاب و شرحهای زیر آن، نسبت به کتاب پیشین دکتر شفیعی کدکنی (گزیده غزلیات شمس) هم اندکی مشروحتر است و هم مرتبتر. اما باز این کتاب در چند موردی که بهتازگی ...more

ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها
زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم
زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد
زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود
چندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا
از بد پشیمان میشوی الله گویان میشوی
آن دم تو را او میکشد تا وارهاند مر تو را
از جرم ترسان میشوی وز چاره پرسان میشوی
آن لحظه ترساننده را با خود نمیبینی چرا
گر چشم تو بربست او چ ...more
زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم
زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد
زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود
چندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا
از بد پشیمان میشوی الله گویان میشوی
آن دم تو را او میکشد تا وارهاند مر تو را
از جرم ترسان میشوی وز چاره پرسان میشوی
آن لحظه ترساننده را با خود نمیبینی چرا
گر چشم تو بربست او چ ...more

بدون اغراق، هرکس در بحر و دریای بیکرانِ مولانا غرق شود، هیچ زمان دستخالی برنمیگردد.
با مولانا قدم میزنیم و باهم معلق درآسمان، مشغول رقص سماع میشویم...!
یک تجربه ناب و پرشور از عشق،
از شکایتِ نی
از هجومِ یک فراق
از جنونِ همآغوشی با معشوق...
هرزمان و هر لحظه که دربین این ۳۰۰۰غزل، سفر میکنم
به تجربه و دیدی تازهتر و نوتر میرسم.
مولانای ۳۸ تا ۷۰ ساله، روحِ تمام عاشقان را جلا خواهد داد...
همان تعبیرِ صادقانهی عطار که درکودکی مولانا به او رسیده بود.
با مولانا قدم میزنیم و باهم معلق درآسمان، مشغول رقص سماع میشویم...!
یک تجربه ناب و پرشور از عشق،
از شکایتِ نی
از هجومِ یک فراق
از جنونِ همآغوشی با معشوق...
هرزمان و هر لحظه که دربین این ۳۰۰۰غزل، سفر میکنم
به تجربه و دیدی تازهتر و نوتر میرسم.
مولانای ۳۸ تا ۷۰ ساله، روحِ تمام عاشقان را جلا خواهد داد...
همان تعبیرِ صادقانهی عطار که درکودکی مولانا به او رسیده بود.

Brilliant!if you want to know how "rhythm" can be illustrated in persian poetry there is no other books like this one!this is amazing and very energetic to those who first get the book and start reading it and also for those who had read before as well!
this book is full of Ethical and Romantic expressions of great Rumi about his Ethical teacher and his domestic partner some how "Shams Tabrizi"- a man from north-western of Iran!
this is one of controversial relationships between a pupil who left m ...more
this book is full of Ethical and Romantic expressions of great Rumi about his Ethical teacher and his domestic partner some how "Shams Tabrizi"- a man from north-western of Iran!
this is one of controversial relationships between a pupil who left m ...more

چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم
گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم
ز کشاکش چو کمانم به کف گوش کشانم
قدر از بام درافتد چو در خانه ببندم
مگر استاره چرخم که ز برجی سوی برجی
به نحوسیش بگریم به سعودیش بخندم
به سما و به بروجش به هبوط و به عروجش
نفسی همتک بادم نفسی من هلپندم
نفسی آتش سوزان نفسی سیل گریزان
ز چه اصلم ز چه فصلم به چه بازار خرندم
نفسی فوق طباقم نفسی شام و عراقم
نفسی غرق فراقم نفسی راز تو رندم
نفسی همره ماهم نفسی مست الهم
نفسی یوسف چاهم نفسی جمله گزندم
نفسی رهزن و غولم نفسی تند و ملولم
نفسی زین ...more

ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
<ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
<جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
<آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
<پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل
<وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما
<ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
<جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
<آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
<پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل
<وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما

دیوان شمس رو نمیخونم! میتونم بگم باهاش زندگی میکنم. فرقی هم نداره از کجا شروع کنم و چقدر بخونم. هر صفحهاش رو باز کنی و تا هرجایی بخونم برام لذت بخش و ارامش بخشه.

Etme
Duydum ki bizi bırakmaya azmediyorsun... Etme.
Başka bir yar, başka bir dosta meylediyorsun... Etme.
Ey ay felek harap olmuş, ziyan olmuş senin için
Bizi öyle harap, öyle ziyan ediyorsun... Etme.
Ey makamı var ile yokun üstünde olan
Sen varlık sahasını terk ediyorsun... Etme.
Sen yüz çevirecek olsan, ay kapkara olur gamdan
Sen ayın da evini yıkmayı kastediyorsun... Etme.
Şekerliğinin içinde zehir olsa dokunmaz bize
Sen zehri şeker, şekeri zehrediyorsun... Etme.
Harama bulaşan gözüm güzelliğ ...more
Duydum ki bizi bırakmaya azmediyorsun... Etme.
Başka bir yar, başka bir dosta meylediyorsun... Etme.
Ey ay felek harap olmuş, ziyan olmuş senin için
Bizi öyle harap, öyle ziyan ediyorsun... Etme.
Ey makamı var ile yokun üstünde olan
Sen varlık sahasını terk ediyorsun... Etme.
Sen yüz çevirecek olsan, ay kapkara olur gamdan
Sen ayın da evini yıkmayı kastediyorsun... Etme.
Şekerliğinin içinde zehir olsa dokunmaz bize
Sen zehri şeker, şekeri zehrediyorsun... Etme.
Harama bulaşan gözüm güzelliğ ...more

جفا از سر گرفتی یاد میدار
نکردی آنچه گفتی یاد میدار
مرا بیدار در شبهای تاریک
رها کردی و خفتی یاد میدار
بگوش خصم میگفتی سخنها
مرا دیدی نهفتی یاد میدار
نگفتی خار باشم پیش دشمن؟
چو گل با او شکفتی یاد میدار
گرفتم دامنت از من کشیدی
چنین کردی و رفتی یاد میدار
از غزل شمارهٔ ۱۰۴۰ دیوان کامل شمس تبریزی، از نسخه تصحیحشده استاد بدیعالزمان فروزانفر، چاپ چهاردهم سازمان انتشارات جاویدان (۱۳۷۹)، صفحهٔ ۴۸۲
نکردی آنچه گفتی یاد میدار
مرا بیدار در شبهای تاریک
رها کردی و خفتی یاد میدار
بگوش خصم میگفتی سخنها
مرا دیدی نهفتی یاد میدار
نگفتی خار باشم پیش دشمن؟
چو گل با او شکفتی یاد میدار
گرفتم دامنت از من کشیدی
چنین کردی و رفتی یاد میدار
از غزل شمارهٔ ۱۰۴۰ دیوان کامل شمس تبریزی، از نسخه تصحیحشده استاد بدیعالزمان فروزانفر، چاپ چهاردهم سازمان انتشارات جاویدان (۱۳۷۹)، صفحهٔ ۴۸۲

"Ljubav je ono što sretnima učini sve ljude, ljubav je ta što čini da sreća srećom bude."
...more

In the Introduction, the interpreter, James Cowan, adds depth and perspective on the relationship between Rumi and Shems. The lyrical nature of Rumi's poems shine forth stronger than ever. He talks of the "power of intuition" and "glorious muscularity of language."
Shems spoke of friendship and divine love:
"A true friend must be as mysterious as God. He must tolerate his friend’s ugliness and faults, and not be offended by his mistakes. He must not turn away from him nor accuse him. Just as God’ ...more
Shems spoke of friendship and divine love:
"A true friend must be as mysterious as God. He must tolerate his friend’s ugliness and faults, and not be offended by his mistakes. He must not turn away from him nor accuse him. Just as God’ ...more
topics | posts | views | last activity | |
---|---|---|---|---|
انتشار ديوان شمس به انتخاب و گزينش شفيعی كدكنی | 2 | 60 | Jul 25, 2016 07:36AM |
Jalāl ad-Dīn Muhammad Rūmī - also known as Jalāl ad-Dīn Muhammad Balkhī, Mevlânâ/Mawlānā (مولانا, "our master"), Mevlevî/Mawlawī (مولوی, "my master") and more popularly simply as Rumi - was a 13th-century Persian poet, jurist, Islamic scholar, theologian and Sufi mystic who lived in Konya, a city of Ottoman Empire (Today's Turkey). His poems have been widely translated into many of the world's lan
...more
News & Interviews
As dedicated readers already know, some of the best and most innovative stories on the shelves come from the constantly evolving realm of...
37 likes · 1 comments
No trivia or quizzes yet. Add some now »
“وه چه بیرنگ و بینشان که منم
کی ببینی مرا چنان که منم
گفتی اسرار در میان آور
کو میان اندر این میان که منم”
—
25 likes
کی ببینی مرا چنان که منم
گفتی اسرار در میان آور
کو میان اندر این میان که منم”
“نه شرقییم، نه غربییم نه بییم، نه بحرییم
نه از کان طبیعیم، نه از افلاک گردانم
نه از خاکم، نه از آبم، نه از بادم، نه از آتش
نه از عرشم، نه از فرشم، نه از کونم، نه از کانم
نه از هندم، نه از چینم، نه از بلغار و صقسینم
نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم
نه از دنیی، نه ازعقبی، نه از جنت، نه از دوزخ
نه از آدم، نه از حوا، نه از فردوس رضوانم
مکانم لا مکان باشد، نشانم بی نشان باشد
نه تن باشد، نه جان باشد، که من از جان جانانم”
—
21 likes
More quotes…
نه از کان طبیعیم، نه از افلاک گردانم
نه از خاکم، نه از آبم، نه از بادم، نه از آتش
نه از عرشم، نه از فرشم، نه از کونم، نه از کانم
نه از هندم، نه از چینم، نه از بلغار و صقسینم
نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم
نه از دنیی، نه ازعقبی، نه از جنت، نه از دوزخ
نه از آدم، نه از حوا، نه از فردوس رضوانم
مکانم لا مکان باشد، نشانم بی نشان باشد
نه تن باشد، نه جان باشد، که من از جان جانانم”