حکایت

 
ای مرگ دیر کردی و طاقت تمام شد
ای زخم مرهمی که جراحت تمام شد

دنیا حکایتی شد و بعد از هزار سال
یک شب به ما رسید و حکایت تمام شد

می خواستم برای دلم گریه سر دهم
نشکست قلب و ذکر مصیبت تمام شد

گفتم دریغ و وا اسفا ... خنده کرد مرگ
یعنی چه جای گریه ندامت تمام شد

می خواستم شهید شهادت شوم نشد
پنداشتم که دور شهادت تمام شد

از رستخیز واقعه روحم گذر نکرد
خاکم به باد رفت و قیامت تمام شد
 
                             ۱۷ خرداد ماه ۱۳۹۰
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on June 08, 2011 06:43
No comments have been added yet.


علیرضا قزوه's Blog

علیرضا قزوه
علیرضا قزوه isn't a Goodreads Author (yet), but they do have a blog, so here are some recent posts imported from their feed.
Follow علیرضا قزوه's blog with rss.